پرسش در دو محور پاسخ داده می شود:
1. قبل از هر چیز باید توجه داشت که نظام موجود در قیامت را هرگز نمی شود با وضعیت این دنیا مقایسه کرد چون وقایع روز قیامت از درک بشر خارج است و هیچ کسی نمی تواند ادعا کند که به طور کامل از جزئیات مسایلی که در قیامت و عالم آخرت برای انسان پیش می آید خبر دارد و می تواند آن را به صورت روشن و محسوس و ملموس برای دیگران بیان کند. چون آن نشئه و عالم شرایط خاص خود را دارد. در متون دینی تنها از برخی مسایل کلی برای این که انسان در جریان عاقبت کارش قرار بگیرد خبر داده شده و بسیاری از جزئیات و اسرار نهفته در همه مسایل آن بازگو نشده است قرآن کریم می فرمایند: (الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون)[1] یعنی آن روزی است که بر لبان آنان مهر زده می شود و دست ها و پاها به آنچه عمل کرده اند شهادت می دهد. اصل گواهی دادن اعضاء انسان بر علیه او قطعی است، اما این که چگونه عضوی از انسان بر علیه او و در واقع بر علیه خودش گواهی می دهد زیاد برای بشر روشن نیست و هر چه در این باره گفته شود تنها احتمالات است، از واقعیت امر تنها خداوند آگاه است.[2]
2. نکته دوم آن است که گرچه معاد جسمانی است یعنی در قیامت روح و بدن انسان باید پاسخ گوی عملکرد خویش باشند و پاداش و کیفر را با روح و بدن دریافت کند، اما نقش اصلی و عمده بر عهده روح و جان آدمی است و مهم آن است که جان و روح به پاداش و کیفر برسد (البته بدن انسان نیز به نحوی که خداوند می داند در همه مراحل روح را همراهی می کند.) اما عمده روح است و بدن طفیل آن است. و عملکرد هر کسی در قدم اول به حساب روح او گذاشته می شود که حقیقت انسان همان روح اوست. لذا عملکرد شخصی (که عضوش اهداء شده است) ارتباط زیادی به عضو پیوند شده ندارد و به حساب او گذاشته نمی شود.[3]
3. به نظر می رسد اگر درباره جریان مرغ های حضرت ابراهیم دقت شود برخی از اسرار نهفته این گونه مسایل بدست خواهد آمد. در قرآن آمده که حضرت ابراهیم بخداوند عرض کرد که به او نشان دهد که چگونه مرده ها را زنده می کند خداوند فرمود: چهار پرنده را بگیر و آنها را پیش خود ریز ریز نما و بعد از آن که آنها را در هم کوبیده و مخلوط کردی بر سر چند کوه پاره ای از آنها را بگذار، آنگاه آنان را فراخوان، شتابان به سوی تو می آیند و بدان که خداوند توانا و حکیم است. [4]
در جریان این مرغ ها که طبق روایات یکی کبوتر دیگری کلاغ و سومی طاووس و چهارمی خروس بوده است.[5] این نکته مطرح شده که اعضای بهم کوبیده و مخلوط شده آن مرغ ها بعد از آن که در فاصله های دور از هم هر قطعه ای بر کوهی قرار گرفت دوباره با اذن خداوند به صورت بسیار دقیق هر ذره ای از آنها با ذره های هم نوع خود جمع شدند و هیچگاه مثلاً ذره مربوط به طاووس به بدن کلاغ ملحق نشد و بالعکس بلکه هر کدام به نوع خود ملحق شدند. در جریان پیوند اعضاء بدن مثلاً علی به بدن رضا نیز می تواند شبیه این پیش آمد انجام شود و بعد از مرگ و در قیامت هر ذره ای به بدن مربوط به خودش بر گردد مثلاًاگر دست علی به بدن رضا پیوند داده شده در قیامت آن ذره هایی که قبل از پیوند وجود داشته است به بدن علی ملحق می شود چون دست علی بوده است، اما ذره هایی که بعد از پیوند به آن دست افزوده شده به بدن رضا به نحوی ملحق می شود چون آن ذره ها در حالی پدید آمده که دست در بدن رضا بوده لذا مربوط به رضا است. بعد از الحاق ذره ها به بدن های مربوط، طبیعی است که هر کدام از ذره های اعضاء همراه با سایر اعضاء و نفس مربوطه پاسخ گوی عملکرد خویش است چون اعضای پیوندی به همان صورتی که بیان شد به بدن های مربوط بر می گردد ودر روز قیامت بر علیه خود گواهی می دهند .
4. پاسخ دیگر آن است که برخی گفته اند: اگر کسی مثلاً کلیه خود را به فردی بدهد و بر اثر عمل پیوند، کلیه او به فرد دوم متصل شده و جزء بدن او گردد اگر آن فرد دوم بعد از خوب شدن گناهی انجام داد و گرفتار عذاب شد عذاب او تنها از آن خودش است و ربطی به عضو پیوند شده و روح صاحب کلیه ندارد. این مثل آن است که اگر بدن مؤمنی را فرد کافری بخورد بی تردید عذاب کافر موجب عذاب روح فرد مؤمن نمی شود.[6]
5. پاسخ دیگر آن است که بر اساس دیدگاه متکلمین در قیامت اجزاء اصلی اعضاء و بدن انسان بر می گردد و حساب پس می دهد و این اجزاء اصلی از اول عمر تا آخر عمر باقی است نه آن که با تمام جزئیات مادی خود، و این اجزاء اصلی که برای انسان وجود دارد اگر به بدن انسان دیگر ملحق شود از طریق خوردن و یا به هر نحو دیگر این اجزاء نسبت به انسان دوم که آن را دریافت کرده به هر نحوی جزء زاید بدن او محسوب می شود نه اجزاء اصلی، چون در قیامت اجزاءاصلی بر می گردد لذا اجزایی که از طریق خوردن و پیوند زدن به بدن او متصل شده اجزاء اصلی بدن او نیست بلکه جزء زاید بدن اوست و اما نسبت به بدن اول (مثلاً بدن شخص مأکول و آن که خورده شده) جزء اجزاء اصلی محسوب می شود.[7]
از مجموع این مطالب بخوبی معلوم می شود که تمام پیش آمدهای قیامت اعم از حشر و سوال و پاسخ و کیفر و پاداش در قیامت بگونه ای صورت می گیرد که هر کس مهمان عملکرد خودش است و هرگز عملکرد بد شخصی که عضوی را از کس دیگر دریافت کرده به حساب فرد اول گذاشته نمی شود و بالعکس، زیرا اولاً آن که عذاب می چشد و یا ثواب و نعمت دریافت می کند روح است و نه بدن و اعضای جسمی بدن انسان. ثانیاً: هر کدام از ذره های عضو پیوند شده که قبل از پیوند؛ مربوط به فرد اول است به او بر می گردد، و ذره هایی که بعد از پیوند به آن افزوده شده و با آن گناهی مثلاً انجام گرفته به فرد دوم که پیوند دریافت کرده بر می گردد ودر قیامت هر کدام بر علیه روح ونفس خود شهادت می دهد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناصر مکارم پیام قرآن (معاد در قرآن) ج6، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران 1377ش.
2. ناصر مکارم تفسیر نمونه ج18، ص 487، نشر دارالکت الاسلامیه، تهران 1370ش.
3. محمد شجاعی، معاد و بازگشت به سوی خدا، ج 1 و 2، نشر سروش تهران، بی تا.
4. سبحانی جعفر، معارف اسلامی نشر مؤسسه امام صادق قم، 1372ش.
5. سید محمد حسین تهرانی، معاد شناسی، نشر علامه طباطبائی مشهد، 1407ق.
پی نوشت ها:
[1] . یس/ 65.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1370ش، ج18، ص 491.
[3] . سبحانی، جعفر، الالهیات، قم، نشر مؤسسه الامام الصادق ـ علیه السلام ـ ، 1417ق، ج4، ص 392.
[4] . بقره/ 260.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج2، ص 306؛ و طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، نشر مؤسسه اعلمی، بیروت، 1403ق، ج2، ص 398.
[6] . سبحانی، جعفر، الهیات، نشر پیشین، ج4، ص 401.
[7] . همان، ص 400.