کرامت زن در اسلام و غرب (1)

کرامت زن در اسلام و غرب (1)

نویسنده : حسینعلی رحمتی

مورد ‌پژوهی تطبیقی امام خمینی و فمینیسم

چکیده :

موضوع ها و مباحث مربوط به زنان همواره یکی از مباحث مهم و فراگیر در طول تاریخ اندیشه‌ها بوده و در دوران معاصر، به دلایل مختلف، از رشد و بسامدی بیشتری در ایران و جهان برخوردار شده است. رویکرد معقول به مباحث این عرصه و دفاع منطقی از اندیشه‌های اسلامی درباره زنان، مستلزم آشنایی هر چه بیشتر با دیدگاههای اسلامی و غیر اسلامی است که در این زمینه مطرح شده‌اند. این امر اگر به‌گونه‌ای تطبیقی انجام شود از دامنه تأثیر بیشتری برخوردار است و دایره وسیع‌تری از حقیقت را روشن می‌سازد. از این رو در نوشتار حاضر در یک گونه‌شناسی تطبیقی، نگرش امام خمینی و فمینیسم رادیکال در باب کرامت زن مورد بررسی قرار گرفته است. فرضیه این مقاله آن است که در مورد دفاع از کرامت زن، نگرش اسلامی در خوانش امام خمینی، نسبت به نگرش فمینیستی در خوانش فمینیسم رادیکال غربی، از برجستگی و دفاع‌پذیری بیشتری برخوردار است. در مقاله حاضر، پس از بیان برخی نکته‌های مقدماتی، دیدگاههای امام خمینی و فمینیسم رادیکال درباره زنان معرفی، آنگاه پس از یک بررسی تطبیقی، دلایل برتری نگرش امام بیان خواهد شد. در پایان نیز برخی نکته‌هایی که امروز در پیگیری اندیشه امام به‌کار می‌آید ارائه می‌گردد.

جستارگشایی

1ـ دست هنرمندی که در کارگاه آفرینش گِل وجود آدمی را سرشت از آنجا که در پی نقش بهترین تصویر بود ، از همان ابتدا، اساس کار را بر خلقتی جفت‌گونه گذاشت و آدمی را به دو صورت زن و مرد خلق کرد و در نهایت به دلیل اینگونه خلقت به خویشتن آفرین گفت . از این رو تاریخ زن، درواقع بخشی از تاریخ انسانی است. در طی یک تا دو قرن گذشته فرایند دفاع از حقوق زنان وارد دورانی نوین شد و مکتبها و نهضتهای جدیدی شکل گرفت که در باختر زمین، بخش عمده‌ای از آنها را می‌توان در ذیل نهضت و سپس نگرش، “فمینیسم ” جای داد. نگاهی کوتاه به نظریه‌پردازیهای انجام شده و آثار نگاشته شده درباره خردترین تا کلان‌ترین موضوعهای مربوط به زنان، گویای گستره عملی و نظری اندیشه‌های فمینیستی است.
2ـ ادعای اصلی همه کوشندگان و نظریه‌پردازان حوزه زنان، دفاع از حقوق و کرامت زن و جلوگیری از ظلم و اجحاف در حق اوست، ولی هر یک از آنان در تبیین مفهومها، مصداقها، و راه‌حلهای ارائه شده با یکدیگر اختلاف نظر دارند. حال پرسش این است که با توجه به وحدت ادعا و کثرت راه حل، کدام راه را باید در پیش گرفت؟ چگونه می‌توان از میان دیدگاههای مختلف یکی را برتر دانست و به ‌عنوان راهنمای مسیر انتخاب کرد؟ یکی از بهترین راههای اثبات برتری یک دیدگاه، انجام بررسیهای تطبیقی و موردی است.
3ـ برخلاف آنچه گاه در جامعه ما تصور می‌شود، اندیشه فمینیستی اندیشه‌ای یک‌دست نیست. به عبارت دیگر، به‌رغم وجود یک محور مشترک درباره ظلم به زنان و لزوم دفاع از آنها، در دیگر موارد مثل مفهوم، عوامل و راههای پیشگیری از آنچه ظلم در حق زنان نامیده می‌شود دیدگاهها و نظریه‌های فمینیستی گوناگونی وجود دارد. با افزوده شدن تعلقات قومی، نژادی و دینی، بر گونه‌گونی این دیدگاهها و نظریه‌ها نیز افزوده می‌شود. این تکثر به گونه‌ای است که امروزه می‌توان دست‌کم از 25 نوع فمینیسم سخن به میان آورد که هر یک نظریه‌پردازان و آثار ویژه خود را دارند . در این میان فمینیسم رادیکال یکی از شناخته شده‌ترین گونه‌های فمینیسم است.

4ـ ادیان و رهبران دینی نیز همواره درباره زنان سخن گفته‌اند. در این عرصه نیز دیدگاهها یک‌دست نیست. هر دین و مذهبی با توجه به مبانی انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی خود دیدگاهی ویژه را مطرح کرده است. وجود خوانشها و قرائتهای مختلف در داخل خود ادیان و مذاهب نیز باعث شده، که به عنوان مثال پیروان و اندیشمندان یک مذهب به‌رغم وجود نقاط مشترک، درباره موضوعهای مربوط به زنان اختلاف نظرهای جدّی داشته باشند. یکی از خطاهای مخالفان یا منتقدان نگرش دینی درباره زنان، بی‌توجهی به این تفاوت دیدگاهها و در واقع استفاده از مغالطه تعمیم است؛ همان‌طور که یکی از خطاها در نقد نگرشهای فمینیستی بی‌توجهی به تکثر و تفاوتهای موجود در فمینیسم است.
5ـ با توجه به آنچه گفته شد، هدف بنیادین نوشتار حاضر آن است که یک نمونه از دیدگاه دینی با نمونه‌ای از اندیشه‌های فمینیستیِ غیر دینی مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. برای اندیشه دینی، بینش و نگرش امام خمینی در نظر گرفته شده و برای نگرش فمینیستی، دیدگاههای فمینیسم رادیکال انتخاب شده است. همانگونه که در ادامه خواهد آمد، نگرش امام با نگرش فمینیست‌ها از نظر اصول و مبانی معرفتی و انسان‌شناختی دارای اختلافهای جدّی است و این تفاوتها تأثیر خود را در عرصه‌های دیگر، مانند تبیین عوامل ظلم به زنان و راه کارهای رفع آنها، نشان می‌دهد. حال ممکن است این پرسش پیش آید که با توجه به اختلاف در مبانی آیا باز هم بررسی تطبیقی و مقایسه‌ای این دو دیدگاه امکان‌پذیر است؟ در پاسخ باید گفت همان گونه که آشنایان با مباحث تطبیقی آگاهند تطبیق و مقایسه بین دو دیدگاه و نظریه وقتی منتفی و غیرممکن است که بین آن دو هیچ‌گونه وجه اشتراک و ارتباطی وجود نداشته باشد، در حالی که بحث حاضر چنین نیست. با نگاهی به شخصیت و اندیشه امام، همچنین از بررسی دیدگاهها و آثار نگاشته شده از سوی فمینیست‌های رادیکال در می‌یابیم که هر دوی آنها به مسأله زنان توجه جدّی داشته و در موارد فراوانی در این زمینه اعلام موضع کرده‌اند. آنچه این دو مطرح کرده‌اند به اندازه‌ای است که می‌توان هر یک را در قالب یک نظریه یا نظام معرفتی صورت‌بندی، و با یکدیگر مقایسه کرد. لذا اشتراک این دو دیدگاه اولاً در اصل توجه به زنان و موضوعهای مربوط به آنها و ثانیاً در ادعای دفاع از حقوق زنان و حفظ کرامت آنها و ارائه راه‌کارهایی در این باره، این پرسش را به میان می‌آورد که از بین این دو دیدگاه کدام یک از قابلیت دفاع بیشتری برخوردار است تا راهنمای عمل قرار گیرد. پاسخ به این پرسش وقتی امکان پذیر است که هر دو نگرش با یکدیگر مورد مقایسه قرار گیرد و وجوه برتری یکی بر دیگری تبیین شود. این وظیفه‌ای است که مقاله حاضر برعهده دارد. افزون بر آنچه گفته شد دلایل دیگری نیز برای انتخاب امام و فمینیسم برای بررسی و تحلیل وجود دارد. وجه انتخاب امام خمینی آن است که اولاً ایشان یک صاحب‌نظر و پیشوای مذهبی است، از این رو دیدگاه او می‌تواند افزون بر برخورداری از پشتوانه نظری، نماینده نوعی نگاه دینی (بیشتر در قرائت اسلام شیعی) به زن نیز باشد. ثانیاً یک کوشنده سیاسی و رهبر یکی از بزرگترین انقلابهای قرن بیستم است که با پی‌ریزی جمهوری اسلامی توانست آموزه‌های نظری خود در این زمینه را کم‌و‌بیش در محک تجربه نیز بیازماید. بنابراین، در یک نگاهِ گونه‌شناختی می‌توان اندیشه‌های ایشان را به عنوان نمونه‌ای قابل توجه از دیدگاههای اسلامی دوران معاصر درباره زنان دانست. فمینیسم رادیکال نیز بیشتر به این دلیل انتخاب شده که اولاً از شناخته‌شده‌ترین نگرشهای فمینیستی است و امروزه در عرصه مباحث زن پژوهی دارای نظریه‌پردازان و آثار و منابع فراوان است و موافقان و مخالفان بسیار دارد، ثانیاً بخش عمده‌ای از دیدگاههای فمینیست‌های رادیکال با دین و آموزه‌های دینی دارای زاویه مخالفت جدّی است و در عین حال سؤال و شبهه‌های فراوانی را فراروی دین و دینداران قرار می‌دهد و برخی از آموزه‌های دینی را به طور جدّی به چالش می‌کشد. به همین خاطر، دفاع از اندیشه اسلامی و تبیین توانمندیهای آن کامل نخواهد بود مگر آنکه دیدگاههایی از این قبیل مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. افزون بر آن، از آنجا که هم دیدگاههای اسلامی درباره زنان و هم اندیشه‌های فمینیستی دارای تنوع و تکثر فراوانند نمی‌توان آنها را ذیل عنوانهای کلی و عام مورد بررسی قرار داد. از این رو در نوشتار حاضر با محدود کردن دایره بحث، راه برای بررسی دقیقتر مطلب فراهم شده است، هر چند این انتخاب مانعه الجمع نیست و راه برای بررسی دیگر نگرشهای فمینیستی همچنان باز است.
6ـ درباب ضرورت بحث نیز توجه به چند نکته این ضرورت را بهتر مشخص می‌کند. نخست: امروزه مباحث مربوط به زنان یکی از جدّی‌ترین و پرچالش‌ترین موضوعهایی است که فراروی ادیان و مذاهب قرار دارد و دین اسلام نیز از این امر مستثنا نیست. بدیهی است یکی از راههای تبیین دیدگاههای اسلامی، بررسی دیدگاه اسلام‌شناسانی چون امام خمینی است. دوم: با مروری بر وضعیت مباحث زنان در ایران و جهان طی چند دهه گذشته، همچنین با توجه به عواملی چون ژرفا و پهنا یافتن تحولات اجتماعی و گسترش ابزارهای اطلاع‌رسانی، می‌توان پیش‌بینی کرد که این مباحث در آینده‌ای نه چندان دور با شتاب و گستره‌ای بیشتر در جامعه ما مطرح خواهد شد و اندیشمندان دیار ما، به ویژه مبلغان و مدافعان دین را چاره‌ای نیست جز آنکه به طور جدّی وارد این عرصه شده و ضمن معرفی دیدگاههای دینی، به پرسشهای مطرح پاسخ دهند. سوم: باید توجه داشت باورمندی به اندیشه‌های امام، به‌معنای بی‌نیازی این دیدگاهها از معرفی و بررسیهای تطبیقی نیست. امروزه در معرکه آرا و اندیشه‌های گوناگونی که هر لحظه بر شمار آنها افزوده شده و به آسانی در دسترس افراد قرار می‌گیرد، همچنین با توجه به شباهت ادعاها در عرصه دفاع از حقوق زنان، یک مبلغ دینی به شرطی می‌تواند در ابلاغ رسالت الهی خود موفقیتی جدّی داشته باشد که از یک طرف با گفتمانها و خرده‌گفتمانهای موجود در این عرصه آشنا باشد و از طرف دیگر بتواند با حضور در میدان رقابت دیدگاهها، برتری دیدگاه خود و کاستیهای دیدگاه‌رقیب را به‌خوبی تبیین کند. چهارم: انجام پژوهشهای تطبیقی درباره اندیشه‌های فمینیستی، زمینه نقد و بررسی هر چه بهتر آنها را فراهم می‌کند. پنجم: از آنجا که زنان حدود نیمی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند و با توجه به اینکه در سرنوشت جامعه نقشی تأثیرگذار دارند، هر گونه بررسی و تحلیل درباره آنان در واقع تأمل و اندیشه درباره سرنوشت امروز و فردای جامعه خواهد بود.
پرسشهای بنیادین نوشتار حاضر آن است که اولاً، نگاه امام خمینی و فمینیسم رادیکال به زنان چگونه است، ثانیاً، وجوه اشتراک و افتراق آنها کدام است، ثالثاً، کدام‌یک از این دو نگاه از قابلیت دفاع بیشتری برخوردارند و برای احقاق حقوق زنان و حفظ کرامت آنان کارسازترند و دلیل(های) این برتری چیست، رابعاً، امروزه برای دفاع از حقوق زن و تبیین دیدگاه اسلام در این‌باره چه باید کرد.
مدعا و مفروض این مقاله آن است که اولاً، نگرش امام و فمینیسم، به خاطر اختلاف مبانی نظری، با یکدیگر تفاوتها و اختلافهای جدّی دارند، ثانیاً، با وجود تلاشهای انجام شده از سوی فمینیست‌های رادیکال، در مجموع نگاه و عملکرد امام، به دلیلهایی که گفته خواهد شد، از قابلیت دفاع بیشتری برخوردار است، و از افراط و تفریط‌های فمینیسم رادیکال دورتر، و در دفاع از کرامت زن تواناتر است. گو اینکه اندیشه امام نیز همواره نیازمند بازخوانی و پیگیری مجدد است که در بخش پایانی مقاله به آن اشاره خواهد شد.
مقصود از ” کرامت زن “، حفظ شأن و شخصیت او است اولاً، به عنوان یک انسان و ثانیاً، به عنوان کسی که در عین داشتن برخی مشترکات با مردان، دارای روحیه‌ها و مشخصه‌های ویژه خود هم است.

دیدگاههای امام خمینی

امام خمینی چه به عنوان یک اسلام شناس و چه در مسند یک رهبر سیاسی ـ اجتماعی، مطالب و مباحث گوناگونی را درباره زنان مطرح کرده است. بخشی از این دیدگاهها در قالب فتاوای فقهی وی آمده و بخشی هم در سخنرانیها، پیامها یا احکامی که در عرصه‌های عمومی اعلام کرده است. بی‌تردید همه این موارد برگرفته از برخی مبانی و اصولی است که وی در عرصه نظری به آنها باور داشته است. برای بررسی و تبیین نگرش و موضع‌گیری امام، این مبانی بایستی مورد توجه قرار گیرد؛ مبانی‌ای که موارد ذیل را می‌توان از جمله مهمترین آنها دانست:

1ـ تأکید بر نقش خداوند به عنوان خالق و مالک انسان.

نگرش امام به زن بر اساس یک جهان‌بینی دینی است. بر اساس این نگرش از آنجا که خداوند آفریننده انسانها ــ و دیگر موجودات ــ است و بر همه امور آنها احاطه دارد، همچنین از آنجا که متصف به صفاتی چون حکمت و تدبیر است، پس بهتر از هر کس دیگری می‌تواند مشخص کند که آدمی ــ و در بحث ما، زن ــ چه نسبتی با دیگر موجودات دارد و در برابر خویشتن، خداوند و جهان چه وظایف و تکلیفهایی را بر عهده دارد. خداوند است که مالک همه چیز است و بنابراین می‌تواند در راستای مصالح و مفاسد او دستورالعملهایی را تدوین کرده و چهارچوبها و محدودیتهایی را مشخص کند.

2ـ توجه به عدم خود بسندگی انسان.

این موضوع روی دیگر مطلب پیشین است و به این معناست که آدمی از آنجا که در دایره ممکنات و محسوسات زندگی می‌کند و محسوس هم با محدودیت همراه است، لذا از گستره آگاهی محدودی برخوردار است و خود به تنهایی نمی‌تواند در همه موارد مصلحت خویش را تشخیص دهد و نیازمند اوامر شرع است.

3ـ توان آدمی در تدبیر برخی امور.

مخلوق بودن آدمی به معنای مجبور و محجور بودن او نیست، بلکه به خاطر برخورداری از موهبت پیامبر درونی (عقل) و پیامبر بیرونی (فرستادگان خداوند) می‌تواند در برخی امور برای خود تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کند. به عبارت دیگر، می‌توان گفت از دیدگاه امام بین عقل و شرع منافاتی وجود ندارد و هر یک از این دو می‌توانند یکدیگر را در امور مختلف، و از جمله در مباحث مربوط به زنان، یاری کنند.

4ـ لزوم مشارکت انسان در تعیین سرنوشت خود.

همان‌گونه که بیان خواهد شد از نظر امام، زن انسانی است هم طراز مرد و همچون او بایستی در تعیین مقدّرات خود مشارکت فعال داشته باشد. البته در این زمینه چه در عرصه نظریه‌پردازی و چه در عرصه مشارکت اجتماعی و سیاسی لازم است حدود شرع را رعایت کند.
موارد مذکور را می توان امهات نگرش امام به موضوع زن ــ و انسان ــ دانست. لکن فهم بهتر آنها منوط به بیان برخی موارد جزئی‌تر است که در سلوک علمی و عملی امام در مواجهه با مباحث زنان خود را نشان داده است. مجموع این موارد را می توان در دو وجه ایجابی و سلبی اینگونه صورت‌بندی کرد:

وجه ایجابی

1ـ باور و تشویق به حضور جدّی زنان در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی.

بهترین دلیل بر این امر، حضور فراگیر زنان در جریان پیدایش و تداوم انقلاب اسلامی است (ر.ک. به: طهماسبی 1385). پیدایش انقلاب اسلامی در ایران باعث ایجاد تحولی نوین در نوع نگاه به زنان شد. این تحول برای امام به اندازه‌ای مهم بود که می‌گفت: “اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحولی که در بانوان و در جوانان ما پیدا شد؛ این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما ” (امام خمینی 1385 ج 14: 197). می‌توان گفت این انقلاب که ماهیتی دینی، فرهنگی و سیاسی و اجتماعی داشت، در برابر دو گفتمان سنّتی و مدرن، در واقع گفتمانی نوین را بنیاد نهاد که هدفش حضور زن در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی همراه با حفظ کرامت او بود.
امام تأکید داشت که ساختن این مملکت تنها به دست مردان ممکن نیست، بلکه مشارکت زنان هم لازم است (امام خمینی 1385 ج 6: 301). تأکید ایشان بر حق زنان در جمهوری اسلامی برای رأی دادن و رأی گرفتن (مطهری 1385 ج 24: 299)، و شرکت در انتخابات را می‌توان در راستای باور و دیدگاه امام به حضور زنان در عرصه‌های مختلف ارزیابی کرد (امام خمینی 1385 ج 6: 408).

2ـ تأکید بر کسب علم و آراسته شدن زنان به مکارم اخلاقی و ارزشهای اسلامی.

امام در مقاطع مختلف، زنان را به تلاش برای تحصیل علم و تخلق به ارزشهای اخلاقی ترغیب می‌کرد. نتیجه این نگاه، افزایش زنان فرهیخته و تحصیلکرده و راه یافتن آنان به برخی از رده‌های مدیریتی است، گو آنکه هنوز تا رسیدن به وضعیت مطلوب، راههای نرفته بسیاری در پیش است. یکی از نشانه‌های نگرش امام به رشد وتعالی همه جانبه زنان، نوع مواجهه ایشان با همسر، دختران و نوه‌های خود است که هیچ تمایزی بین دختران و پسران خانواده خود قائل نبود. به عنوان مثال، نه تنها مانع تحصیل آنان نمی‌شد که آنان را تشویق هم می‌کرد. از این روست که می‌بینیم دختران و نوه‌های ایشان افرادی تحصیلکرده و کم‌و‌بیش فعال در عرصه‌های علمی و اجتماعی‌اند.

3ـ الگوسازی.

امام در راستای هویت‌بخشی به زنان جامعه و ملموس ساختن باورهای دینی در مورد آنها، به مسأله‌ای توجه کرد که در تعلیم و تربیت “نظریه الگوها ” و در نگرش اسلامی “نظریه اسوه‌ها ” نامیده می‌شود. ایشان زنان شاخص در اسلام، به ویژه حضرت فاطمه(س)، را الگوی یک زن مسلمان دانسته و در موارد فراوانی بر لزوم پیروی از سیره ایشان سفارش کرده است، آن حضرت را یک زن به تمام معنا می‌دانست (امام خمینی 1385 ج7: 337) و روز تولد او را روز زن و در واقع روز حیات زن و روز پایه‌گذاری افتخار و نقش بزرگ او در جامعه می‌دانست (امام خمینی 1385 ج 14: 316).

4ـ توجه به درونی‌کردن کرامت.

امام حفظ کرامت زن را محصور در کارهای شکلی و ظاهری نمی‌دانست و بیش از هر چیز به تغییرات معرفتی و فرهنگی توجه داشت، چرا که معتقد بود اگر فرهنگ درست شد جامعه درست می‌شود و اگر فاسد شد جامعه و جوانان فاسد می‌شوند (امام خمینی 1385 ج 3: 306).

5ـ تفکیک بین پیشرفت زنان و انحطاط به بهانه پیشرفت.

در زمان طاغوت که برخی می‌خواستند کسانی چون امام را مخالف رشد و پیشرفت زنان معرفی کنند، ایشان با تمایز نهادن بین رشد و ترقی با ایجاد انحطاط، با صراحت اعلام کرد که “ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم ” (امام خمینی 1385 ج 1: 305).

6ـ توجه به آزادی زنان.

امام به آزادی زنان در انتخاب سرنوشت خود و انجام فعالیتهای اجتماعی و علمی اعتقاد داشت و تأکید می‌کرد که در حکومت اسلامی زنها در تحصیل و در دیگر فعالیتها آزادند، همان‌طور که مردها آزادند (امام خمینی 1385 ج4 :480). در نگاه ایشان، “اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه‌گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است ” (امام خمینی 1385 ج 5: 417). البته مرز آزادی زن را جایی می‌داندکه به عفت او یا مصلحت عمومی جامعه آسیبی نرسد (امام خمینی 1385 ج 5: 485).

7ـ اعتقاد به تساوی زن و مرد از نظر انسانیت.

ایشان معتقد بود:
در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد (امام خمینی 1385 ج 5: 189).
زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند؛ زیرا که هر دو انسانند (امام خمینی 1385 ج 3: 370؛ ج 4: 364).
همچنین ایشان معتقد بود در مواردی که به مسائل اخلاقی و معنوی و به اساس انسانیت انسان مربوط می‌شود دیگر تفاوتی بین زن و مرد نیست (امام خمینی 1385 ج 4: 364؛ ج 5: 183). از این رو، به عنوان مثال، پیدایش هوای نفس و راههای درمان آن را از اموری می‌دانست که دیگر زن و مرد و عالم و عامی نمی‌شناسد (امام خمینی 1385 ج21: 179).

8ـ باور به وجود تفاوت بین زن و مرد.

امام در عین دفاع از تساوی زن و مرد از نظر حقوق انسانی، تأکید می‌کند که “در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود داردکه به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد ” (امام خمینی 1385 ج 4: 364) بلکه مربوط به طبیعت آنان است، و به همین خاطر هر کدام احکام خاص خود را نیز دارند (امام خمینی 1385 ج 5: 189، 217 ـ216).

9ـ توجه به وظیفه‌های اساسی زنان.

ایشان وظیفه زنان را “انسان‌سازی ” می‌دانست و معتقد بود “زن مربی انسان است ” (امام خمینی 1385 ج 6: 301ـ 300). این وظیفه مهم به صورتهای مختلف در سخنان امام بیان شده است. به عنوان مثال، ایشان تأکید می‌کند که زنان وظیفه دارند علاوه بر تحصیل علم و کسب فضیلتهای اخلاقی، به تربیت فرزندان صالح همت گمارند (امام خمینی 1385 ج 6: 501، 521). همچنین بر شأن و شخصیت مادری زنان و اهمیت آن تأکید داشت و معتقد بود یکی از کارهای استعمارگران تحقیر شأن مادری و جایگاه آن در نزد زنان بود در حالی‌که مادری کردن و تربیت فرزند شریف‌ترین کارها در عالم است (امام خمینی 1385 ج 7: 447 ـ 445؛ ج 8: 117). ایشان بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید داشت و همه بانوان، از جمله همسران شهدا، را به این امر تشویق و ترغیب می‌فرمود (امام خمینی 1385 ج 16: 196).

10ـ تأکید بر نقش مهم زن در جامعه و تمدن‌سازی.

امام برای زنان شأن و شخصیتی والا و نقشی بزرگ، حتی بزرگ‌تر از نقش مردان در جامعه قائل بود (امام خمینی 1385 ج 14: 197) و این امر را به صورتهای گوناگون بیان می‌کرد. به عنوان مثال، زنان را مبدأ همه خیرات و همه سعادتها دانسته و سعادت و شقاوت جامعه را وابسته به آنان می‌دانست. او معتقد بود اگر زنهای انسان‌ساز از ملتها گرفته شوند ملتها به شکست و انحطاط دچار خواهند شد (امام خمینی 1385 ج 7: 339؛ ج 6: 301 ـ 300).
ادامه دارد …
منبع:پژوهشنامه متین شماره 36

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. رضا
    1397-02-13 در 11:02 - پاسخ

    نگاه روشنفکران غربی به زن

    و کلام آخر اینکه بسیار به ندرت از فلاسفه اسلامی کلامی در طرد و لعن زن آمده است ولی کل فلسفه های غربی پر است از فحاشی و تکفیر و لعن در باره زن. این مسئله از فلاسفه قدیم یونان تا به امروز در همه جا به وفور یافت می شود. و این فقط فلسفه اروپائی است که زن را عیناً مظهر شیطان معرفی کرده است. و جالب اینکه امروزه بسیاری از نژادپرستان غربی که لباس فلسفه و آزادی و عقل و عدالت بر تن دارند، مدعی حمایت غرب از حقوق زن می باشند و اسلام و فلسفه های اسلامی را دشمن حقوق زن معرفی می کنند. و جالب تر اینکه چه بسا ما شرقی ها و مسلمانان به اصطلاح عالم و روشنفکر هم این دروغهای بزرگ و آشکار را باور می کنیم. و گوئی نمی بینیم که این تمدن و فلسفه های غربی است که زن را مبدل به سوراخ محض نموده است. شاید همین حق و حقوق از دست رفته و انکار شده زن مسلمان باشد که بسیاری از روشنفکران بی فکر مدرن را به فغان انداخته که چرا روسپی گری زنان مسلمان تا این حد با تأخیر افتاده است.

    استاد علی اکبر خانجانی

    کتاب فلسفه وجودی مرد ص ۲۲

دیدگاهتان را ثبت کنید