عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان(3)

عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان(3)

پدیده های اجتماعی به جهت ماهیت پیچیده ی آن ها کمتر با رویکرد تک عاملی تبیین می شوند. بررسی و تحلیل عوامل مؤثر در انحرافات جنسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. از این رو، این عوامل بسیار متعدد و دارای جنبه های خرد و کلان اجتماعی، اقتصادی، به بررسی انحرافات جنسی زنان – که بر اساس مطالعات محقق و تجربیات چند ساله ی محقق در امر مشاور در اولویت بررسی بود – از دیدگاه افرادی که قشر تحصیل کرده ی جامعه به شمار رفته و اکثریت آنان (6/86%) را افراد (18-31) ساله تشکیل می داد، پرداخته شده و همان گونه که نتایج جداول 2 و 3 و بررسی پاسخ های آزمودنی ها نیز نشان می دهد، پرسش های اول و دوم پژوهش مبنی بر تأثیر عوامل خانوادگی و فرهنگی در انحرافات جنسی زنان، در سطح 99% اطمینان مورد تأیید قرار گرفت. چنانکه جامعه شناسان نیز بر این باورند که در میان این عوامل، خانواده از عوامل مهمی است که می تواند بیش ترین نقش را در جلوگیری از بروز انحرافات و جرایم اجتماعی ایفا نماید؛ همان گونه که می تواند عامل مؤثری در بروز رفتارهای انحرافی باشد. بنابراین، اگر محیط خانواده در دوران کودکی فرد، محیطی سالم، مناسب و بسامان باشد، احتمال مصونیت فرد از انجام رفتارهای انحرافی و نابهنجار بسیار فراوان است. (1)
در پژوهش حاضر عوامل گوناگون خانوادگی، از جمله روابط والدین، جدایی آنان، رفتارهای ستیزه جویانه و روابط سرد در خانواده، مهاجرت و بی توجهی به سلامت و امنیت محیط اجتماعی، فراوانی جمعیت خانواده، ازدواج های تحمیلی، تفاوت زیاد سنی زوجین، سن ازدواج، بی توجهی به نیازهای عاطفی و جنسی زنان، عدم احترام و توجه به شخصیت زنان، فقدان آگاهی کافی نسبت به نیازهای جنسی و عواقب انحرافات جنسی، مشاهده ی صحنه های جنسی یا تجربه ی آن در دوران کودکی و … مورد توجه قرار گرفت.
از میان سؤالاتی که عوامل خانوادگی را مورد بررسی قرار می داد، پرسش شماره یک با 5/90% بیشترین درصد موافقت را به خود اختصاص داد، یعنی آزمودنی ها ارتباط صمیمانه ی والدین را مهم ترین عامل در جلوگیری از انحرافات جنسی دانستند. این در حالی است که این میزان موافقت اعلام شده، بیش از اعلام موافقت در خصوص روابط صمیمانه ی یکی از والدین با دختران می باشد.
حال هر دو رابطه ی یاد شده بر اساس این آزمون با 86% اعلام موافقت نشان از آن دارد که گر چه روابط صمیمی میان والدین و فرزندان امری ضروری و مانعی نیرومند در برابر انحراف است، اما روابط بین والدین مهم تر می باشد؛ زیرا اگر مربیان و مدیران خانواده، آگاه، مدیر و به واقع مدیرانی شایسته باشند، سایر ویژگی ها، روابط و رفتارهای مثبت نیز در سایه ی تدبیر و آگاهی رقم خواهد خورد. این موضوعی است که آزمودنی ها بدان واقف بوده اند و چنانچه والدین گرامی نیز از این حقیقت آگاه گردند، که مهمترین عامل مشکلات دختران خود را به دست خویش رقم می زنند، امید می رود که در رفتارهای خود بیشتر تأمل و تجدید نظر نمایند.
همچنین پرسش های دیگری که بیشترین درصد موافقت را کسب نموده و آزمودنی ها بی توجهی به آن ها را عامل اساسی انحراف جنسی زنان دانسته اند، به ترتیب عبارتند از : بی توجهی به نیازهای عاطفی دختران، بی توجهی به نیازهای جنسی همسر، عدم ارتباط صمیمانه ی پدر و دختر و عدم ارتباط صمیمانه ی مادر و دختر. درباره ی دو مورد اخیر با 86% نظر موافق به یک اندازه اعلام موافقت شده و این نشان دهنده ی این اصل است که ارتباط میان پدر و دختران باید به اندازه ی رابطه ی مادر و دختر صمیمی و دوستانه باشد؛ چرا که دختران به همان نسبت که به مادر و عواطف مادرانه نیاز دارند، به پدر و نوازش های پدرانه نیازمندند. چه بسیار دخترانی که به سبب بی مهری های پدر به انحرافات کشیده شده اند. چنانکه 5/43% زنان روسپی در زمان زندگی با خانواده به میزان زیادی کمبود محبت احساس کرده اند. این در حالی است که از میان زنان عادی تنها 7/2% با این موقعیت رو به رو بوده اند. (2) از این رو، باید توجه داشت پیش از آنکه فردی روسپی شود – به گونه ای که این عمل برای او به صورت یک شغل تعریف شود – زمینه های آسیب پذیری در او شکل می گیرد که از منظر روان شناسی اجتماعی در سوق دادن وی به همه ی اشکال عرضه و تقاضای جنسی مؤثر است. این زمینه ها و عوامل عبارتند از: فقدان حمایت اجتماعی، بد سرپرستی، فقدان پدر، مادر یا هر دو، تجربه ی جنسی در دوران اولیه ی رشد، تجربه ی مکرر ناکامی، مقایسه ی اجتماعی، اجبار، پاداش، تجرد و نیاز جنسی، سبک های تربیتی ناموفق و … (3)
از زاویه ای دیگر، در بررسی عوامل فرهنگی انحراف جنسی زنان، به بررسی وسایل ارتباط جمعی، عوامل محیطی و امکانات فرهنگی پرداخته شده است. البته، درباره ی تأثیر وسایل ارتباط جمعی تحقیق جامعی صورت نگرفته است؛ زیرا تأثیر آن قابل مشاهده و به ویژه قابل کنترل نیست. (4) در پژوهش حاضر، بر اساس سوالات 29، 30 و 31 هر یک با 5/75% -74% درصد موافقت به نحوی دیدن تصاویر محرک از طریق اینترنت و فیلم های ویدئویی، سینمایی و تلویزیونی را در انحراف جنسی مؤثر دانسته اند. این نتیجه گیری براساس یافته های پژوهش شیخاوندی (5) می باشد. ایشان بر این باورند که فیلم های سینمایی، تلویزیونی و ویدئویی از عوامل بسیار مؤثر در کژرفتاری و بزه کاری نوجوانان هستند و نمایش صحنه های هیجان انگیز و جنایت بار در تشدید کج روی ها اثر بسزایی دارد. بنابراین همان گونه که رسانه ها دارای نقش های مثبتی چون اطلاع رسانی، کنترل اجتماعی و … هستند، می توانند آثار نامطلوبی چون عادی سازی هنجارشکنی، گسترش امواج جرم، خشونت و پرخاش گری و رواج فحشا و بی بند و باری در پی داشته باشند.(6) با این حال از آنجا که ما در عصر ارتباطات زندگی می کنیم و از استفاده ی انواع رسانه ها ناگزیریم، نتایج نشان از فقدان برنامه ریزی درست و به عبارتی عدم توجه به نیازها، نبود آموزش صحیح و ناآگاهی دارد. همچنان که نتایج سوالات عدم آگاهی از نیازهای جنسی و نحوه ی صحیح برخورد با آن و عدم آگاهی از عواقب این موضوع با 8/87% و 2/87% بیشترین درصد موافقت را کسب کرده، شاهدی بر این ادعاست و نشان از فقر آگاهی و آموزشی دارد.
از سویی دیگر، بر اساس نتایج جدول چهار آزمونی ها تأثیر عوامل اقتصادی در انحراف جنسی زنان را نسبت به سایر عوامل کمتر دانسته اند. در بررسی این پرسش، عواملی چون سرپرست خانوار بودن، بی کاری، نبود رفاه، کمبود امکانات تفریحی، ورزشی و فرهنگی و هزینه ی گزاف استفاده از این امکانات مورد بررسی قرار گرفت که عواملی چون سرپرستی خانوار، بیکاری و کمبود امکانات از عوامل مؤثر در انحرافات شناخته شد. چنانکه آمارها نشان می دهند. بیش از یک میلیون زن سرپرست خانوار در ایران وجود دارند که میزان فقر و بی سوادی شان به شکل معناداری از متوسط عمومی بالاتر است و صرف نظر از مشکلات اقتصادی، بحران های روحی ناشی از احساس تنهایی و عدم پشتوانه ی عاطفی بحران های جنسی را به همراه دارد. (7) در بررسی یاد شده عواملی چون بیکاری پدر خانواده و هزینه ی امکانات تفریحی و فرهنگی عوامل مؤثری دانسته نشد. شاید یکی از دلایل عمده ی این نتیجه آن است که، قریب به (6/86%) آزمون شوندگان را قشر جوان تشکیل می داد که بیش از (66%) آن ها مجرد بودند و چنانکه در مباحث پیشین نیز ذکر شد، غالب جوانان تمایل به انحرافات جنسی را ناشی از کمبود محبت، عدم روابط سالم و صمیمی با والدین، کمبودهای عاطفی و عدم توجه به شخصیت دانسته اند. همچنان که در تحقیقی (1/70%) سن ورود به روسپی گری بین (17-28) سالگی بوده و همچنین (2/44%) از زنان روسپی نزد خانواده ی خود احساس بی ارزشی می کرده اند. در حالی که این احساس منفی در (4/3%) زنان عادی وجود داشته که به این امر گرایش یافته اند. (8) همچنین از آنجا که بیش از نیمی از پاسخگویان را افراد مجرد تشکیل می دهند، توجیه اقتصادی انحراف جنسی زنان را مسئولیت و سرپرستی خانواده دانسته اند؛ چنانکه نتایج سوالات مربوط به تأثیر بیکاری همسران و پدران کاملاً متضاد یکدیگر حاصل شد. بنابراین، هر چند انگیزه های اقتصادی بی تأثیر نیست، ولی قدرت عوامل خانوادگی، فرهنگی و محیطی می تواند بر این انگیزه ها نیز برتری یابد. این نتیجه با نتایج تحقیق سارتلند و لاک هم خوانی دارد. چنانکه پس از بررسی ده هزار فرد زاغه نشین اعلام داشتند که فقر به تنهایی عامل به وجود آورنده ی کجروی نیست، بلکه عوامل متعدد فردی و اجتماعی از جمله روابط سرد خانواده، جدایی از همسر و تعارض در رفتار و احساس، عواملی مؤثر می باشند. (9)
از این رو، در دنیای امروز سخن گفتن از انحرافات و پیامدهای آن و آن گاه سر به گوش مردم آوردن و زمزمه های ناصحانه سر دادن، رفتاری ساده انگارانه و بسیار غیر مسئولانه است؛ چرا که در جوامع پیچیده ی امروزی عملکرد همه ی نهادهای اجتماعی متأثر از یکدیگر است و پیداست که در چنین تصویری هیچ نظام و نهادی به اندازه ی خانواده برخورد دیگر نهادها را آینه وار منعکس نمی کند.
آری، در دنیای امروز، خانواده به خوبی منعکس کننده ی رویدادهای جامعه است. بنابراین گرچه یافته های این تحقیق نیز مؤید آن است که از هم گسیختگی نهاد خانواده، روابط سرد و خشونت آمیز در آن، ازدواج تحمیلی، بی توجهی به نیازهای عاطفی و جنسی و . .. زمینه های مهمی برای به انحراف کشیده شدن زنان محسوب می شوند، اما – چنانکه در پژوهش نیز مشهود است – در بیشتر موارد، بیکاری، مهاجرت و نا آشنایی با محیط که خود معلول عواملی چون جستجوی کار یا کسب درآمد بیشتر می باشد – علل اصلی انحرافات و بر هم خوردن روابط خانوادگی اند. پیداست در جامعه ای که شمار فراوانی از افراد جویای کار با درهای بسته رو به رو می شوند، جامعه ای که در آن شکاف اقتصادی میان افراد غوغا می کند، جامعه ای که نوجوان آن هم به آسانی می تواند مواد مخدر تهیه و حتی پخش کند، آسیب های اجتماعی گسترش یافته، فراگیر می شود چنانکه بر اساس اعلام اداره ی آمار ناجا شمار افراد ربوده شده به دلیل انگیزه های جنسی، از 45 نفر در سال 1376 به 334 نفر در سال 1380 افزایش یافته است. (10)
به هر حال، براساس نتایج تحقیق، برخی از عوامل مؤثر در انحرافات جنسی زنان عبارتند از :
الف- روابط ناسالم، غیر دوستانه و خشونت آمیز میان والدین؛
ب- روابط سرد و خشونت آمیز والدین و فرزندان؛
ج- عدم توجه به نیازهای عاطفی، جنسی و شخصیتی زنان؛
د- عدم آگاهی از نیازهای جنسی و برخورد صحیح با آن، همچنین ناآگاهی از عواقب انحرافات جنسی و سرکوبی شدید امیال جنسی؛
هـ- ازدواج تحمیلی، فاصله ی زیاد سنی زوجین و سخت گیری در ازدواج؛
و- مورد تجاوز واقع شدن در دوران کودکی و مشاهده ی رفتارهای جنسی و تصاویر محرک [نتایج تحقیقی در مورد زنان روسپی تهران نشان می دهد 5/22% از آنان در سن 5 سالگی و توسط محارم مورد تجاوز قرار گرفته اند]؛ (11)
ز- تبعیض میان دختران و پسران؛
ح- سخت گیری مالی خانواده یا همسر؛
ط- زیادی جمعیت خانواده؛
ی- مهاجرت و عدم توجه به سلامت محیط؛
ک- اعتیاد اعضای خانواده؛
ل- بی سوادی والدین؛
م- فقر و بی کاری خانواده؛
ن- فقدان امکانات و هزینه ی گزاف استفاده از امکانات ورزشی، تفریحی، آموزنده و سرگرم کننده برای بانوان.
مورد اخیر از عوامل عمده به شمار می رود و نشان می دهد که باید برای پر کردن اوقات فراغت زنان بیش از پیش چاره اندیشید.
آری، در پی این بررسی هاست که پرسش های متعددی ذهن ها را به خود معطوف می دارد.
آیا به واقع چه عواملی است که مانع از ارائه ی روش های جلوگیری از این مصایب است؟

پیشنهادها و راه بردها
بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، به منظور پیش گیری از این انحرافات و مقابله با گسترش آن راهکارهای زیر پیشنهاد می گردد:
یک. برگزاری کلاس های آموزشی مناسب و مطلوب برای دختران جهت ارائه ی آگاهی های لازم درباره ی ویژگی های جسمی، ذهنی، عاطفی و جنسی ایشان و چگونگی برخورد مناسب با آن ها از دوران بلوغ؛
دو. تقویت کمی و کیفی کلاس های آموزشی خانواده با تأکید بیشتر بر توجه به ویژگی های شخصیتی، جنسی و عاطفی فرزندان – به ویژه دختران و مادران – و الزام والدین به شرکت در این کلاس ها؛
سه- توجه بیشتر و برنامه ریزی صحیح در سیاست گذاری کشور برای گذراندن اوقات فراغت زنان در تمام گروه های سنی و به ویژه بانوان خانه دار؛
چهار- گسترش مراکز رفاهی، تفریحی، ورزشی و آموزشی مناسب، مطلوب و با هزینه ی دولت برای اوقات فراغت زنان؛
پنج- تشکیل کلاس های آموزشی مطلوب در مورد چگونگی نگهداری فرزندان و نحوه ی صحیح رفتار با آنان متناسب با سن، جنس و نیازهایشان و الزام والدین به گذراندن این آموزش و اعلام نقش در آن ثبت نام فرزندان در مدرسه؛
شش. ایجاد مراکز حمایت از زنان و دختران آسیب دیده از خانواده (همسر یا والدین) و نگهداری آنان تا زمان رفع مشکل ایشان با قطعیت. (اجرای این بند نه تنها از هزینه ی فراوان مراکز نگهداری زنان بزهکار، همچون بهزیستی، زندان و … می کاهد، بلکه موجب می شود که در ابتدا از متواری شدن دختران و زنان از خانواده و جامعه به سبب عدم امنیت عاطفی و روانی جلوگیری نماید – چنانکه شمار دختران فراری در سال 1378 نسبت به سال 1365 بیست برابر شده است، (12) در وهله ی دوم مانع از برچسب هایی چون خیابانی، فراری و زندانی گردد،در مرحله ی سوم، موجب می شود که خانواده ها و جامعه بیشتر مراقب رفتار خود با زنان بوده، در رعایت حقوق ایشان سعی نمایند؛ زیرا در صورت عدم رعایت، با قانون و مراکز قانونی مواجه خواهند بود. در مرحله ی چهارم می تواند راهی برای دسته ی از زنان باشد که کسب امنیت عاطفی و روانی از همسران خویش را با تمهید مهریه های سنگین پی می گیرند)؛
هفت. تضمین امنیت اقتصادی و اجتماعی افراد جامعه به ویژه زنان سرپرست خانوار و مبارزه با تورم از طریق ثبات اقتصادی؛
هشت. تسهیل ازدواج جوانان به واسطه ی تأمین شغل، مسکن و جهیزیه؛
نه. تدوین برنامه های کاهش رشد جمعیت، مهار مهاجرت بی رویه به شهرهای بزرگ و تأمین امکانات شغلی و رفاهی در روستاها و مناطق محروم، به منظور جلوگیری از مهاجرت بیکاران این نقاط به شهرهای بزرگ.

پی نوشت ها :

1- هدایت الله ستوده، مقدمه ای بر آسیب شناسی اجتماعی، ص 173.
2- شهین علیانی، عوامل تن دادن زنان به وسپی گری، ص 293.
3- ر.ک: مجید ابهری، «بررسی معضل روسپی گری با صاحب نظران»، فصلنامه ی شورای فرهنگی – اجتماعی بانوان 16.
4- هدایت الله ستوده، مقدمه ای بر آسیب شناسی اجتماعی، ص 32.
5- داور شیخاوندی، جامعه شناسی انحرافات و آسیب های اجتماعی، ص 14.
6- محمد رضا ضمیری، «رسانه ها و انحرافات جنسی»، کتاب زنان، 8، ص 45.
7- مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، «زن از نگاهی دیگر» پاسدار اسلام 249، ص 29.
8- شهین علیانی، «عوامل تن دادن زنان به روسپی گری»، مجموعه مقالات آسیب های اجتماعی ایران، ص 350.
9- محمد حسین فرجاد، آسیب شناسی کجروی های اجتماعی، ص 68.
10- سید رضا حسینی، «نگاهی به آمار جرایم در ایران، آسیب های اجتماعی و روند تحول آن در ایران»، مجموعه مقالات اولین همایش ملی آسیب های اجتماعی در ایران، ص 83.
11- رضا رمضان نرگسی، «تجاوز و بزه دیدگی»، کتاب زنان 23، ص 23.
12- کتایون مصری، زنان قربانیان آسیب جامعه اند، ص 26.
منابع
– ابهری، مجید، «بررسی معضل روسپی گری با صاحب نظران»، شورای فرهنگی – اجتماعی بانوان، ش 16، 1381.
– پاسدار اسلام، «زن از نگاهی دیگر»، مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، ش 249، 1383.
– حسینی، سید رضا، نگاهی به آمار جرایم در ایران، آسیب های اجتماعی و روند تحول آن در ایران، مجموعه مقالات همایش ملی آسیب های اجتماعی در ایران، ج 1، انجمن جامعه شناسی ایران، 1381.
– دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه ی احمد آرام، ع. پاشایی و امیرحسین آریان پور، تهران، آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1370.
– راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، نگاه، 1368.
– رمضان نرگسی، رضا، تجاوز و بزه دیدگی زنان، فصلنامه ی کتاب زنان، ش 23، 1383.
– ستوده، هدایت الله، مقدمه ای بر آسیب شناسی اجتماعی، تهران، آوای نور، 1386 و 1373.
– شیخاوندی، داور، جامعه شناسی انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی، نشر و پخش کتاب، تهران، 1353.
– ضمیری، محمدرضا، رسانه ها و انحرافات جنسی، کتاب زنان، ش 8، 1382.
– علیایی، شهین، «عوامل تن دادن زنان به روسپی گری»، مجموعه مقالات آسیب شناسی اجتماعی ایران، انجمن جامعه شناسی ایران، تهران، آگاه، 1384.
– فرانی، هما، بهداشت روانی در دختران و زنان جوان، مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، 1375.
– فرجاد، محمد حسین، آسیب شناسی کجروی های اجتماعی، مرکز مطبوعات و انتشارات قوه ی قضائیه، تهران، 1386.
– قاسمی روشن، ابراهیم، توان مندی خانواده در پیش گیری از انحرافات اجتماعی، فصلنامه ی شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، ش 17، 1382.
– مصری، کتایون، زنان قربانیان آسیب جامعه اند، دو ماهنامه ی حقوق زنان، ش 26 (مهر و آبان)، مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، 1384.
– Doob, C.B, Sociology: An Introduction. New York: Longman, 2ed, 1988.
– Gregersen, E, Sexual practices. NewYork: Franklin Walls Company, 1983.
– Jolin. A, On the Backs of working prostitutes: Feminist Theory and prostitution policy. Crime and Delinquency, 40:109-83.
منبع:نشریه اسلام و پژوهشهای تربیتی شماره1

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید