تجلی عاشورا و انقلاب حسینی در شعر شیعه(1)

تجلی عاشورا و انقلاب حسینی در شعر شیعه(1)

نویسنده: دکتر سیدحسین سیدی/هوشنگ استادی

چکیده

این مقاله با بررسی زمینه های تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی شعر حماسی-آیینی عاشورایی، دوره شکل گیری و تحول آغازین و ساختار آن را تبیین می کند و ارزش های دینی نهفته در قیام کربلا، همچون استمرار غدیر و ولایت، تولی و تبری، جهاد و شهادت و انتظار را منعکس می سازد.در ادامه، شیوه‌های تبلیغ و ترویج آرمان های انسانی و اسلامی همانند ظلم ستیزی و عدالت محوری و اندیشه‌های انقلابی تشیع را مطرح می نماید.مقاله حاضر، در موضوعات یاد شده، نمونه‌های تامل برانگیز و آموزنده را از گستره ادبیات عربی ارائه می دهد و در پایان به بررسی پیامدهای ارزشی و ادبی این شعر می پردازد.

1.مقدمه

دوره‌های تاریخی شعر حماسی-آیینی عاشورایی در ادبیات عربی
از نظر زمانی شعر عاشورایی را در گستره ادبیات عربی، می توان به سه دوره مشخص تقسیم نمود:الف)دوره امامان(ع)که با شهادت امام حسین(ع)در روز دهم محرم الحرام سال 61 هجری آغاز می گردد و با غیبت امام مهدی(عج)در سال 326(اوایل قرن چهارم هجری)پایان می یابد؛ ب)دوره پس از غیبت که از اوایل قرن چهارم هجری شروع می شود و تا پایان قرن سیزدهم هجری ادامه می یابد؛ ج)آغاز دوره جدید که از ابتدای قرن چهاردهم هجری آغاز گشته و تا روزگار ما تداوم داشته است(کرباسی، 1421ق، ج1، ص135).
1-1.دوره امامان(ع)ازآنجا که این مرحله، دوره شکل گیری و تحول شعر عاشورایی شمرده می شود و از جهت بازه زمانی، بخش اعظم خلافت اموی و قسمتی از عصر عباسی را فرا می گیرد.نخست چشم اندازی کلی و گذرا از اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی در این دو دوره ارائه می گردد، سپس تاریخ، جایگاه و ساختار و مضمون شعر حماسی-آیینی عاشورایی در روند یاد شده، بررسی و تبیین می شود.

1-1-1.دوره حکومت امویان

الف)اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی:سهل انگاری دینی، فساد اخلاقی حاکمان، عرب سالاری، احیای ارزشهای جاهلی، مبارزه با خاندان رسول خدا(ص)، حادثه خونین کربلا، حمله به شهرهای مقدس مکه و مدینه، گسترش نفوذ اعراب مسلمان و پدیدآوران دستگاه سیاسی جدید، با بهره گیری از سیستم ساسانی و رومی از مهم ترین ویژگی های سیاسی و اجتماعی این دوره به شمار می رود(یعقوبی،[بی تا]، ج2، ص123/بیضون، 1979، ص150-160).
ادبیات در این دوره، سخت دچار قیود و جمود و تقلید شد(فاخوری، 1376ش، ص166).شعرای بزرگ مجبور بودند برای مذاق های عوامانه قبایل همانند واسطه ای عمل نمایند و نوعی نابهنجاری و لحن و غلط بی رویه بر شعرشان حاکم گشت.(گیب، 1362، ص47).
شعر سیاسی این دوره تصویرگر تفرقه و تعصب قبیله‌ای است و نقایض (جمع نقیضه:نوعی شعر که در آن شاعران معروف مانند جریر و فرزدق و اخطل، به مشاجره لفظی و شکستن و نقض حرمت های طرف مقابل می پرداختند)، بارزترین نمونه آن شمرده می شود(عبدالجلیل، 1373ش، ص70-71/حوفی، 1979م، ص19-24)وشعر عاطفی و عاشقانه در دو قالب غزل عذری با ویژگی پاکی عواطف و آراستگی بیان و به نمایندگی شاعران مشهوری همچون جمیل و کثیر وقیس بن ملوح و غزل شهری با گستاخی و بی پروایی در تعبیر و در آثار برجسته عمر بن ابی ربیعه، عبدالله العرجی، عبدالله بن قیس الرقیات و الاحوص بن محمدالانصاری دومین نمونه شاخص شعر این دوره به شمار می رود(ضعیف، 1960م، ج2، ص135-150/فاخوری، همان، ص164-165).

2-1-1.دوره عباسیان

الف)اوضاع سیاسی و اجتماعی:شکوفایی اقتصادی بغداد-پایتخت عباسیان- و نیز کشورگشایی ها، برگسترش ثروت و دارایی و ایجاد زندگی پرتجمل در این شهر دامن زد و باعث شکل گیری طبقات مختلف با توانمندی های خاص در مرکز خلافت گردید:1.طبقه حاکم (متشکل از خلفا، وزیران و امیران)؛ 2.طبقه میانی و متوسط (تشکیل یافته از صنعتگران و بازاریان و کارمندان حکومت)؛ 3.طبقه فقیر و عوام جامعه (متشکل از بندگان، محرومان، گدایان و کشاورزان)(ضعف، همان، ج3، ص44-88).
ب)اوضاع فرهنگی و ادبی:فرهنگ غربی در اثر آمیزش با فرهنگ بیگانه به ویژه ایران و یونان وسعت گرفت و با گسترش نهضت ترجمه و آفاق فکر غربی، اندیشه‌ها بارور شد و کتابخانه‌های عمومی و مدارس علمی رونق یافت. همه این عوامل به نوعی در ادبیات و شعر عصر عباسی تجلی یافت و بنیان های ایجاد مکاتب جدید ادبی و شعری را استوار ساخت(فاخوری، همان، ص274-275/بلاشر، 1984، ص1-15).
مدح، وصف، هجا، شعر تعلیمی، زهد و حکمت و غزل، از اغراض شعری مشهور این دوره است و بعتری، ابوتمام، ابن رومی، ابونواس و بشار بن برد از شاعران برجسته این عصر بشمار می آیند(حسین، 1981-1988م، ج2، ص348-353).

2.شعر حماسی-آیینی عاشورایی؛

دوره شکل گیری و تحول شعارهای امام حسین(ع)-امربه معروف و نهی از منکر، آزادگی، ایثار و فداکاری، پایداری، حق طلبی و دفاع از مظلوم و جز آن-شعارهایی بود که در دوره های بعد هم در برابر ستمکاران و منحرفان از دین، قابل استناد و پیروی بود.این نکته را نیز باید افزود که امام مشروعیت قیام بر ضد ظالمان را به لحاظ دینی مورد تایید قرار داد و از این جهت نیز قیام ایشان می توانست الگویی مناسب برای دنباله روی و تقلید باشد.حادثه کربلا به طور عمده از سوی امام محمدباقر(ع)و امام جعفر صادق(ع)به صورت یک ارزش مذهبی جاودان درآمد که هم می توانست اهداف سیاسی خاص را به تصویر کشد وهم دغدغه ها و اندیشه‌ها و آموزه‌های شیعه را در قالب سخنان پرشور، سوگواره‌های مذهبی و زیارت نامه‌ها، به نسل های آینده منتقل نماید؛ از جمله زیارت وارث که امام حسین(ع)را اززوایه تاریخی و ارزشی، ادامه دهنده مسیر پیامبران مطرح می سازد.
شاعران شیعی نیز تحت تاثیر این رویکرد ائمه در دوره اموی و عباسی، به انعکاس شاعرانه این رخداد مکتبی و ابعاد گوناگون آن در آفریده های شعری خود پرداختند و اینگونه، دفاع از حریم ولایت و مقدسات اسلامی که به نحو کامل در قیام امام حسین تجلی یافته بود، به شعر شاعران بزرگ شیعی همچون سیدحمیری، کمیت اسدی، دعبل خزاعی، منصور نمری، دیک الجن و ابن رومی راه یافت.

1-2.رجزها و سوگنامه های عاشورایی

به یقین نخستین نشانه های این شعر را در رجزها و سوگنامه های عاشورایی می توان جستجو نمود.پرشورترین این رجزها بر زبان اباعبدالله الحسین(ع)سالار شهیدان و نزدیکان و یاران باوفای ایشان جاری شد.ساختار این رجزها، ساده و بی پیرایه و به دور از تصویرپردازی های تکلف آمیز شاعرانه، و دور نمایه آن نمایانگر مقاومت و پایداری، ایثار و از خودگذشتگی و سرانجام استقبال از شهادت بود.عباس بن علی(ع)برادر شهید و سردارامام حسین(ع)در روز تاسوعا، آنگاه که ناجوانمردانه و از کمینگاه های پنهانی مورد حمله قرار گرفت و طفیل بن حکیم دست راست او را قطع کرد، شمشیر به دست چپ گرفت و این رجز را خواند:
والله ان قطعتم یمینی انّی احامی ابداً عن دینی
و عن امام صادق الیقین نجل النّبی الطّاهر الامین
(قمی، 1421ق، 1379، ص203)
ترجمه:سوگند به خدا که اگر دست راستم را قطع کنید.بی گمان و بی هیچ
تردید[برای]همیشه از دین خود پشتیبانی می نمایم و از امام راست باور(امامی که دارای باور راستین است)زاده(از نوادگان)پیامبر پاک درستکار [حمایت می کنم].
و چون دست چپ ایشان بریده شد، فرمود:
یا نفس لا تخشی من الکفار و ابشری برحمه الجبّار
مع النّی السّیّد المختار قد قطعوا ببغیهم یساری
فاصلهم یا ربّ حرّّ النّار
(قمی، همان، ص304-305)
ترجمه:این نفس!از کافران بیمناک مشو و به رحمت خداوند جبار امیداوار باش.در کنار پیامبر[آن]سرور برگزیده،[کوفیان]با ستم خود، دست چپم را قطع نمودند.پروردگارا!داغی آتش(دوزخ)به ایشان بچشان.
امام حسین(ع)هنگامی که پس از شهادت همه یاران و نزدیکان در برابر کوفیان ایستادند، شمشیر آخته در دست و ناامید از زندگی و آماده مرگ، این رجز پرشور و حماسی را بر زبان راندند:
انا بن علیّ من الطّهر من آل هاشم کفانی بهذا مفخراً حین افخر
و جدّی رسول الله اکرم من مشی و نحن سراج الله فی الخلق یزهر
(همان، ص319)
ترجمه:من فرزند علی پاک، از خاندان هاشم هستم.مرا هنگام مفاخره، همین افتخار بس است؛ و جدم پیامبر خدا، بزرگوارترین کسی است که ‍[برزمین] گام نهاده است و ما چراغ درخشان ‍[هدایت]در میان مردم هستیم.
سپس به راست سیاه پوش بردند و فرمودند:
الموت خیر من رکوب النّار و العار اولی من دخول النّار
(همان، ص321)
ترجمه:مرگ[نزد من]از پذیرش ننگ و عار بهتر، و ننگ سزاوارتر از وارد شدن در آتش است.
آنگاه به جانب چپ حمله کردند و گفتند:
ان الحسین بن علیّ الیت ان لا انثنی
احمی عیالات ابی امضی علی دین النّبیّ
(همان، ص321-323)
ترجمه:من حسین بن علی(ع)هستم و بر آن هستم که [از برابر شما کوفیان]روی نگردانم.از خانواده پدرم پشتیبانی می کنم و در مسیر دین پیامبر، گام برمی دارم.
حضرت علی اکبر(ابوالحسن علی بن الحسین(ع))چون به گاه نبرد، تشنه می شد به سوی خیمه ها بازمی گشت و شربتی آب از پدر بزرگوار خود طلب می نمود و ایشان برای رفع عطش او، نگین انگشتری در دهانش می نهاد؛ پس از آن علی اکبر به سوی میدان بازمی گشت و این رجز را می خواند:
الحرب قد بانت له الحقائق وظهرت من بعدها مصادق
والله ربّ العرش لانفارق جموعکم او تغمد البوارق
(قمی، همان،‌ص281)
ترجمه:جنگ پرده از حقایق برمی گیرد(گوهر مردان را نشان می دهد)و گواهی(درستی دعاوی)پس از جنگ آشکار می گردد.
به پروردگارعرش سوگند که از این دسته های سپاه جدا نمی شویم، مگر تیغ های [براق]در نیام فرو روند(آرام گیرند).
قاسم بن الحسن(ع)نیز پس از آنکه با خواهش و تمنای بسیار از عموی خود- امام حسین(ع)-اذن پیکار گرفت، در حالیکه از [شادی]اشک بر گونه هایش
روان بود و این رجز را بر زبان می راند، به سوی میدان جنگ شتافت:
ان تنکروبی فانا ابن الحسن سبط النّبی المصطفی الموتمن
هذا حسین کالاسیر المرتهن بین اناس لاسقوا صوب المزن
(همان، ص292)
ترجمه:اگر مرا انکار می کنید(مرا نمی شناسید)، پس[بدانید]من پسر حسن، نوه پیامبر برگزیده امین و مورد اعتماد هستم.این حسین است که همچون اسیر و بنده‌ای گروگان، در میان مردمی دیده می شود که هیچگاه از بارش ابرها (از باران ابرها)سیراب نگردند.
فاطمه دختر خزام بن خالد ام البنین، همسر علی(ع)چون خبر شهادت فرزندانش را همراه امام حسین(ع)شنید اینگونه سرود:
کانت بنون لی ادعی بهم و الیوم اصبحت و لامن بنین
اربعه مثل نسور الرّبی قد واصلو الموت بقطع الوتین
یا من رای العبّاس کرّ علی جماهیر النّقد
(شبر، همان، ج1، ص71)
ترجمه:روزی فرزندانی داشتم که مرا به نام آنان (ام البنین)می خواندند، ولی امروز دیگر پسرانی ندارم.چون پرندگانی نیرومند و شکاری بر تپه ها داشتم که با بریدن رگ های گردن، مرگ را در آغوش گرفتند.چه کسی است که عباس را ندیده باشد که به گروه مردمان پست حمله می کرد؟
رباب همسر امام حسین(ع)و مادر سکینه و علی اصغر، در مجلس یزید، سر امام حسین(ع)را برداشت و آن را بوسید ودر دامان گرفت و چنین سرود:
واحسیناً ولانسیت حسیناً اقصدته اسنّه الاّعداء
غادروه بکربلاء صریعاً لاسقی الله جانبی کربلاء
(امین، 1403ق/ 1983م، ج3، ص492)
ترجمه:ای وای حسین!هیچگاه حسین را از یاد نمی برم که تیرهای دشمنان قصد او کردند (به سوی او پرتاب شدند).پیکر او را در کربلا،کشته بر خاک افکندند.هیچ زمان کربلا از بارش ابرها سیراب نگردد.
تصاویر خونبار، جانگداز، شجاعانه و عبرت انگیزی که رجزها و سوگنامه های عاشورایی از پیکار دلیرانه مردان خدا را ارائه کردند، برای همیشه، شاعران متعهد شیعه را وامدار خود ساخت، تا آنجا که شعر حماسی-آیینی عاشورایی در سخت ترین شرایط، از آزار و شکنجه تا اسارت و کشتار بی رحمانه ستمگران و غاصبان، به حیات خود ادامه داد و در گستره ادبیات عربی و فارسی، آثار ماندگار، اثرگذار وارزشمندی پدید آورد.

2-2.شعر حماسی-آیینی عاشورایی:

دوره اموی ابوالاسود دئلی و کمیت اسدی، مشهورترین شاعران شیعی این دوره هستند ک در رئای امام حسین(ع)شعر سروده، ارزش های آیینی و انسانی قیام عاشورا را با زبان حماسی و پرشور به تصویر کشیده‌اند.ابوالاسود در شهادت امام حسین مرثیه ای سرود و خواهان تقاص و انتقام از قاتلان او شد(اصفهان،[بی تا]، ج12، ص215):
اقول وذاک من جزع و وجد ازال الله ملک بنی زیاد
(شبر، 1984م، ج1، ص102)
ترجمه:من [پیوسته]با هیجان و بی تابی می گویم:خداوند ملک فرزندان زیاد را نابود سازد.
هنگامی که کمیت، هاشمیات خود را بر امام محمد باقر(ع)خواند، ایشان فرمودند:خداوندا!برکمیت رحمت فرود آر و او را بیامرز(اصفهانی، همان، ج15،ص123):
کانّ حسیناً و البها لیل حوله لاسیافهم ما یختلی المتقبّل
(همان، ص181-182)
ترجمه:گویا حسین و یاران شیفته پیرامون او، در برابر شمشیرهای آنان، به سبزه های درو شده توسط دروگر می مانند.

3-2.دوره عباسی

رثای حسینی در قالب شعر حماسی-آیینی عاشورایی در اشعار شاعران بزرگ و نام آور این دوره، همچون مصعب عبدی کوفی، عنان طایی، سید حمیری، دیک الجن، نمری و ابن رومی، بروز و ظهور می یابد و در قصیده تائیه دعبل، به اوج خود می رسد.مصعب کوفی(م178ق)اشک های خویش را در کنار فرات، به پیکره های در خون تپیده خاندان پیامبر تقدیم می کند:
و ابکت عیونی بالفرات مصارع لآل النبّی المصطفی و عظام
(همان، ص169)
ترجمه:چشمانم در کنار فرات برای پیکرهای [به خاک و خون تپیده] بزرگان خاندان پیامبر برگزیده، سرشک بارید.
و عفان طایی(م150ق)این گونه جانگداز، پیکر پاره پاره اباعبدالله الحسین(ع)را به تصویر می کشد:
غداه حسین للرّماح دریئهً و قد نهلت منه السّیوف و علّت
(شبر، همان، ج1، ص192)
ترجمه:بامدادان [پیکر]حسین(ع)آماج تیرهای [دشمن]بر خاک افتاده و شمشیرها [از خون او]نوشیده بود و برای نوشیدن دوباره[و سیراب شدن از این آبشخور]فرود می آمد.
سید حمیری(م179ق)نیز زندگی را پس شهادت او، تلخ و خالی از هرگونه لذت می یابد:
وما لذّ عیش بعد رضّک بالجیاد الاعوجیه
(همان، ص189)
ترجمه:زندگی پس از درهم کوبیده شدن [پیکر به خاک و خون تپیده تو]در زیر اسبان اعوجی (با کجی و انحراف در پا)هیچ لذتی ندارد.
و نمری(م 190ق)عزیزترین کسان خویش را فدای شهیدان کربلا می سازد:
قتیل ما قتیل بنی زیاد الا بابی و امّی من قتیل
(همان، ص209)
ترجمه:چه کشتگانی‌اند آنان که به دست فرزندان زیاد به قتل رسیدند (هیچ کشته‌ای به پای این کشتگان نمی رسد).پدرم و مادرم فدای این چنین کشتگان باد.
دیک الجن(م235/236ق)نیز قلب خود را آرامگاه مصیبت های خفتگان در قبور کربلا قرار می دهد:
یا عین فی کربلا مقابر قد ترکن قلبی مقابر الکرب
(همان، ص284)
ترجمه:ای چشم [سرشک بار]من!در کربلا قبوری است که دل مرا آرامگاه مصیبت های ایشان قرار داده است.
ابن رومی(م283ق)هم در قصیده جیمیه خود، اقدام جنایتکارانه آل زیاد و بنی عباس را در گوش تاریخ فریاد می کشد:
اکلّ اوان للنبّی محمّد قتیل زکیّ بالدّماء مضرّج
(اصفهانی،[بی تا]، ص646)
ترجمه:آیا هر از گاهی باید یکی از فرزندان پیامبر خدا محمد(ص)پاک وگناه، کشته شده درخون خود بغلتد؟!
وسرانجام دعبل خزاعی(م246ق)در قصیده تائیه خود، جهانی از شور و حماسه و شعور می آفریند:
افاطم قومی یا ابنه الخیر و اندبی نجوم سماوات بارض فلات
(خزاعی، 1418ق/ 1998م، ص55)
ترجمه:ای فاطمه!ای دختر[پیامبر]نیکی!برخیز و برستارگان افتاده بر صحرا مویه کن.
شعر عاشورایی با وجود پیروی از سبک ها و اغراض شعری رایج در زمان خود، به تدریج زبان و سبک خاصی می یابد.در بخش بررسی ساختاری و مضمونی، به این ویژگی ها و ارزش های نهفته در آن اشاره خواهد شد.
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد/کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب**
منبع:فصلنامه شیعه شناسی شماره 28

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید