شیخ مفید مرزبان حریم تشیع

شیخ مفید مرزبان حریم تشیع

۱۱ ذی القعده سال ۳۳۶ ه.ق ، تقریبا ۷ سال پس از غیبت کبری ، در منطقه سویقه بن بصری ، از توابع عکبری در شمال بغداد مولودی که قرار بود طاق بلند معارف اسلامی و بویژه معارف شیعه از او آذین یابد و بار دیگر فرهنگ تشیع به وسیله او بدرخشد و غبار تحریف و کج فهمی از باورهای مذهب تشیع را با مناظرات و مباحث و دفاعیات مستدل خود از چهره تشیع بزداید و اجتماع پریشان آنان را بار دیگر گرد هم آورد و دجله عقل و اندیشه اش در کنار دجله آن سرزمین بخروشد و کوشش علمی و زندگی عملی اش بر گستره تاریخ اسلام ، مفید فایده شود و نیز با تشکیل انجمن های عالی علوم و دارالفنون فرهنگ اسلامی ، آموزگار سکانداران آینده این عرصه باشد، یعنی ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان بغدادی دیده بر جهان گشود و در دامان پدر و مادری عاشق و دلباخته به مکتب اهل بیت علیهم السلام ، پرورش و تربیت یافت.
عصری که شیخ مفید در آن می زیست یعنی سده چهارم تاریخ اسلام ، سده ای کاملا پرجوش و خروش در سیاست و علم بود و در این برهه زمانی بود که فیلسوفان مشهوری همچون فارابی و مسکویه و ابن سینا و نیز دانشمندان علوم طبیعی و ریاضیات و نجوم همچون ابوریحان بیرونی و زهراوی و ابن میثم و نیز مورخان مشهور همچون ابوالفرج اصفهانی می زیستند. ۳۰۰ سال بود که از تجلی شریعت اسلام می گذشت.
حکمت یونان و هند ترجمه شده بود و کتابهای دیگری نیز در حوزه حدیث و تفسیر و تاریخ اسلام و خلافت اسلامی و نیز سیره نبوی و تاریخ سیاست و فتوحات و علوم و فنون طبیعی تدوین یافته بود.
این دوره ، هنگامه اظهار آزادانه آرای محدثان و مفسران و پیروان مذاهب فقهی و دسته بندی مردم در پیروی از فقیهان بود، ولی گرچه این سده ، سده گسترش علوم و نقطه اعتلا و رواج تمدن اسلامی بویژه در قلمرو علم بود و دنیای اسلام از نظر مرزهای جغرافیایی و سیاسی ، پهناور گشته بود ولی وحدت اندیشه و اعتقاد از میان رفته بود و عامل اساسی این پراکندگی در نیروهای فکری و نابسامانی بازده های معنوی قلمرو اسلام و ایجاد سستی و ضعف در اعتقاد مردم و نیز نفوذ و توسعه عقاید گوناگون و ناهماهنگ در میان آنان و عقیم ساختن وحدت اندیشه ای و تعصب ورزیدن هر گروهی نسبت به عقیده و طرز تلقی و تفکرات و رواج هر گونه بی بند و باری فکری به نام آزادی فکری سپس گسترش روح دوگانگی و دشمنی و تعارض در میان توده مردم و نشر خطاهای تفسیری و حدیثی و تاریخی و عقیدتی بین دانشمندان روشنفکر اسلامی و در نهایت ، آغاز یک حماسه جهانشمول فکری و علمی و معنوی ، جز آشفتگی سیاسی و پراکندگی اداری حکومت امپراتوری مرکزی و خرده حکومت های آن نبود.
ولی با این همه ، عضدالدوله ، سلطان عالم و مقتدر شیعی پایتخت این امپراتوری ، یعنی سرزمین بغداد، نقش مهمی را در تشویق دانشمندان بر پژوهش و بحث و تاسیس مکتبخانه ها و آموزشگاه های علمی در آن سرزمین که پایتخت دولت اسلامی به حساب می آمد، ایفا کرد تا آنجا که زعامت جهان تشیع از قم به حوزه بغداد انتقال یافت.
در این شرایط، زمانی بود که این مرزبان حماسه حق و مشعلدار اصل اتحاد و انسجام اسلامی یعنی شیخ مفید، برای ایجاد تفاهم ، تا سرحد از دست دادن جان کوشید و خلق را به سوی راه حق و مشعل جاوید کشاند و دیگر دانشمندانی را هم که دانسته یا نادانسته ، آتش اختلاف و تشتت جامعه را دامن می زدند و با حضور خود و شاگردان و مریدان خود در متن جامعه اسلامی و در مدارس و مساجد و القای انواع شبهات فکری و عقیدتی ، اتصال و مقاومت حق را به خطر می انداختند و به ایجاد تشتت در اذهان دست می یازیدند، به مناظره و گفتگو خواند و با منطق و استدلال شکوهمندانه خویش ، محکومشان کرد و با حشمت تقوی و شکوه تواضع و معنویت ، نسل ها را به سوی راه از دست یافته سعادت و پیروزی ، بازخواند. در باب کمال اخلاقی شیخ مفید، سخنی است سنجیده از عالم بزرگ شیعی ، میرزا شرف الدین عاملی که می گوید: «اگر مقام عصمت برای غیرپیامبران و جانشینان آنان روا می بود، شیخ مفید، پس از آنان ، نخستین معصوم بود.»
و از این روست که گفته می شود؛ از بزرگ ترین امتیازهای حرکت عقلی و جنبش علمی در سده چهارم اسلامی ، آشکار شدن حقیقت مذهب تشیع است.
شیخ مفید در همان اوان طفولیت همراه پدر بزرگوار و دانشمند خود به بغداد، بزرگترین مرکز علمی آن روزگار آمد و نزد ۵۹ تن از استادان بنام علوم مختلف (برخی نیز حدود ۷۱ تن استاد برای وی برشمرده اند) [المقالات والرسالات ، دفتر ۹، ص ۱۰] تحصیل کرد که از معروف ترین آنان می توان به شیخ صدوق و ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی ، اشاره کرد که از استادان فقه ایشان بوده و شیخ بیشتر اوقات روایات خود را مستند به ایشان کرده است.
نیز در حوزه درس ابوعبدالله جعل ، متکلم و فقیه معتزلی که از افاضل و دانشمندان آن عصر به شمار می آمد حضور یافته و چندی نیز از محضر ابویاسر، متکلم شهیر استفاده کرده و چون او گاهی از عهده اعتراضات و پاسخ آنها برنمی آمده ، فلذا معظم له را به مجلس علی بن عیسی رمانی که از متکلمان بنام عصر بود راهنمایی کرده است و بالاخره این مجسمه فضیلت ، تمام محاضر و استادان عصر را درک کرد تا مقامات علم و دانش را از هر لحاظ حائز شود و به اخذ اجازه هدایت و روایت از دانشمندان شیعه و سنی نایل آید.
همان طور که پیش از این نیز اشاره شد، در زمان وی آل بویه بر بغداد حاکم شدند که حامی تشیع بودند. بنابراین زمینه بیان عقاید و نشر اندیشه های شیعی پدید آمد. شیخ مفید نیز از این محیط آزاد در عصر خویش سود جست و در مسجد براثا در بغداد به تدریس ، وعظ، جدل و مباحثه با معارضین پرداخت و توانست تشیع و فرقه های آن را با هم متحد کند و محور کاری خود را انسجام اسلامی قرار داده ، فرق اسلامی مختلف را تشویق کرد اختلافات جزیی را کنار نهاده ، در اصول متحد شوند.
شیخ مفید در سلسله علمای امامیه فقط یک متکلم و فقیه سرآمد و برجسته نیست بلکه فراتر از این موسس و سرحلقه جریان علمی رو به تکاملی است که در دو رسته کلام و فقه تا امروز در حوزه های علمی شیعه امتداد یافته و ویژگی های اصلی و خطوط اساسی آن همچنان پابرجا مانده است.
او با جامعه ای روبه رو بود که نسل دانشمندان آن دچار انحراف های فکری و اخلاقی شده بودند و هر کس در گوشه ای ادعای اصلاح اجتماع و هدایت توده مردم به سوی حقیقت را می کرد و بعضی از طریق حکمت هندی و یونانی و بعضی از طریق عارف و صوفی و… مکتب های فاسد را تبلیغ می کردند و اسلام را با زنگار جهل و گمراهی و ظلمت انحرافات خود می پوشاندند و بدعت ها را به جای سنت صحیح به مردم می رساندند.
به همین دلیل بود که شیخ مفید، آن متفکر بلندهمت و صاحب رسالت ، با تلاش طاقت فرسا و ایمان محکم دست به قیام بزرگی زد و پیشقراول بیداری مسلمین شد و نقش موثری در تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت ع و بنیانگذاری شکل و قالب علمی صحیح برای فقه شیعه و نیز آفرینش شیوه جمع منطقی میان عقل و نقل در فقه و کلام را ایفا کرد. وی با تالیف و تدریس و تربیت شاگردان و حضور در محافل و مجالس مخالفان برای مناظره ، معارف برحق را به مردم رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده ، به سوی محور حقیقت یعنی ولایت و امامت دعوت کرد که این امر مایه سربلندی شیعیان نیز شد تا آنجا که فرقه های بسیار زیادی به دست وی هدایت شدند و شاگردان بسیاری ، از فرق و مذاهب گوناگون از محضر پر فیضش بهره بردند.
از این روست که ابن کثیر می نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه های مختلف ، در مجلس او حاضر می شدند. شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سودمند بود و خورشید تابان علم و کمال وی آسمان علم و دانش را منور می ساخت و برحق که حضرت بقیه الله عج او را ملقب به «مفید» گردانید، چرا که تعالیم و مناظرات او، همه ، از دانش بیکران و روحی قهار و مسلط بر نوامیس علم و تعلیم و تفهیم برخاسته بود و بحق سودمند و مفید بود؛ به گونه ای که گذشت ۱۰ قرن و رشد ۱۰ قرنی علم و فرهنگ نتوانسته است از سرافرازی او بکاهد و او را از نظرها بیندازد.

محدودیت معرفت عقلانی
در دوره غیبت، تا پیش از مفید، تفکّر اهل حدیث حاکم بود. آنان در مسائل کلامی، فقهی معتقد به کار برد عقل نبودند. کار آنان در دریافت حدیث، نقل آن و حداکثر در تبویب آن خلاصه می شد. در این برهه از زمان بود که شیخ مفید، به عنوان عالمی فرزانه، مجتهد و فقیهی توانا و متکلمی برجسته ظهور کرد. وی برای گشودن راه استدلال و برهان و کاربرد عقل در کلام و فقه به مبارزه ای همه جانبه با اهل حدیث دست زد، حدّو حدود عقل را در کلام و فقه مشخص کرد، پیامدهای زیانبار تفکّر اهل حدیث را گوشزد نمو و از قرآن، روایات، سیره معصومان(ع) دلیل آورد.
کار بزرگ مفید اثبات این مطلب بود که عقل مستقلا از فهم همه مباحثی که در علم کلام مطرح می شود ناتوان است و گاه به مدد وحی است که می تواند در وادی معرفت درست گام نهد. البته کار مفید، محروم ساختن عقل از قلمرو متعلق به او که در آن ، سمع و وحی را راه نیست یعنی وادی اثبات صانع و استدلال بر وجود باریتعالی یا توحید یا نبوت عامه نیست ، بلکه محدود کردن عقل به همان حدودی است که خالق عقل برای او تعیین کرده است تا به گمراهی نیفتد.
گفتنی است ، بحثهای اعتقادی و مذهبی شیخ مفید و دفاع های او از مذاهب ، منحصر به مناظرات شفاهی نبوده بلکه آنچنان که روشن گردید، به واسطه تصنیف و تالیف نیز به محک زدن آرا و نظرات مخالفان و رد و روشن کردن شبهه های آنان می پرداخت.
هدیه ای از سوی یار(لقب مفید توسط حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه)
شیخ مفید اوضاع زمان خویش را در مسیری منحرف از فرهنگ اصیل اسلام می دید او با جامعه ای روبرو بود که نسل جوانش دچار انحرافهای فکری و اخلاقی واقع شده بودند و هر کس در گوشه ای ادعای اصلاح جامعه و هدایت آنان را به سوی حق و حقیقت می کرد و بعضی از طریق حکمت هندی و فلسفه یونان و بعضی از طرق عارف و سوفی و خانگاه دار و… مکتبهای فاسد را تبلیغ می کردند و اسلام را با زنگار و جهل و گمراهی و سیاهی انحرافات خود را می پوشاندند و بدعت ها را به جای سنت صحیح به مردم می رساندند.
به همین دلیل شیخ مفید مرد بلند همت با تلاش و کوشش طاقت فرسا و ایمان محکم دست به قیام بزرگی زد و با تألیف و تدریس و تربیت شاگردان و حضور در مجالس و محافل مخالفیت برای مناظره، معارف حقه را به مردم می رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده و به سوی ولایت و امامت دعوت می کرد که این امر مایه سربلندی شیعیان نیز شد تا آنجا که فرقه های بسیار زیادی به دست او هدایت یافتند و شاگردان بسیاری از فرق و مذاهب مختلف از محضرش بهره مند شدند بدین جهت است که ابن کثیر می نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه های مختلف در مجلس او حاضر می شدند.
شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سود مند بود و حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه) او را ملقب به«مفید» گردانید و حقاً او برای شیعیان و دیگران مفید بود جون مفید یعنی سودمند برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و آموزنده و فایده رسان برای دیگران تا جای که نام این بزرگ مرد و نابغه اسلامی سر تا سر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماورا النهر و اندلس به سویش مکاتبه می کردند و از وجودش بهره می بردندو مشکلاتشان حل می شد.
به طوری که صاحب کتاب روضات الجنات می نویسد: پس از مفید کسی به نام (مفید) شهرت نیافته است و باید گفت لقب مفید ویژه اوست.

پیکی از وادی نور(توقیع حضرت حجه(عجل الله تعالی فرجه))
از جمله فضائل و امتیازات شیخ مفید چند فقره توقیع است که از ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) بدین عنوان صادر شده:
(للاخ السدید و الولی الرشید الشیخ المفید ابی عبدالله محمد بن محمد بن نعمان ادام الله اعزازه)
و دیگری(ایها اناصر للحق و الداعی الیه بکلمه الصدق)
علت صدور توقیع را قصص العلماء چنین نوشته:
یکی از روستاییان به حضور شیخ آمده سوال کرد: هرگاه زن آبستنی که بچه رحمش زنده باشد و خود آن زن بمیرد میتوان پهلوی آن زن را شکافت و آن بچه را بیرون آورد یا او را باید با همان بچه دفن کرد؟ شیخ پباسخ داد او را با همان بچه دفن کنند. آن مرد پذیرفته بیرون رفت و در راه سواری با کمال عجله خود را به وی رسانید که شیخ میگوید: شکم مادر را شکافته و بچه را بیرون آورید، آنگاه زن را به خاک بسپارید. نامبرده به محل خود رفته و به دستور ثانوی عمل کرد پس از چندی شیخ را از این پیشامد اطلاع دادند، گفت: من کسی را به چنین کاری مامور نداشتم و او حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) بوده، الحال که در فتاوای شرعیه خطا می کنم دیگر فتوا نمی دهم به همین مناسبت به خانه نشست و در فتوا را به روی خود بست تا آنکه توقیعی به این مضمون شرف یافت(بر شما لازم است فتوا بدهید و بر ما لازم است که شما را از خطا کاری نگهداری کنیم) شیخ بار دیگر بر مسند فتوا نشست.
از جمله فضایل و امتیازات شیخ مفید توقیعاتی است که از ناحیه مقدسه امام عصرعج برای مفید شرف صدور یافته است و علما در کتب معتبره ، سه توقیع را ثبت کرده اند. در یک توقیع ، حضرت وی را شیخ سدید و مولی الرشید، عبد صالح و در توقیعی ، برادر مخلص در دوستی ما اهل البیت علیهم السلام و در توقیع دیگر شیخ مفید خوانده است ..
شیخ مفید پس از فراغت از تحصیل در بغداد، به تدریس مشتاقان علوم دینی پرداخت و شاگردان بزرگی که را هر یک به نوبه خود یکی از نام آوران و نوادر جهان اسلام شدند، در محضر خویش تربیت کرد که مشاهیر ایشان عبارتند از: نجاشی ، ابوالفتوح کراکچی ، شیخ طوسی و سلار دیلمی و سیدمرتضی و رضی که درباره این دو برادر بزرگوار رویایی دارد که ابن ابی الحدید معتزلی نیز در بخشی از شرح نهج البلاغه خود آن را متذکر می شود و آن به این مضمون است که مفید ره شبی در خواب دید که در مسجد کرخ بغداد نشسته است که در این هنگام صدیقه طاهره سلام الله علیها در حالی که دست حسنین علیهما السلام را گرفته بود، بر او وارد شده فرمودند: «ای شیخ به این دو فرزند من علم فقه بیاموز» و چون بیدار می شود از این خواب به حیرت می افتد که مقصود چه بود؟! و نتیجه آن ، چه خواهد بود؟! صبحگاه در وقت موعود به مسجد مذکور می رود که ناگاه فاطمه ، مادر سیدمرتضی و سیدرضی ره دست دو فرزندش را گرفته و همان درخواست را از او می نمایند و به این ترتیب ، شیخ از تعبیر خواب خود آگاه می شوند.

نمونه ای از نامه های امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
آزار دهندگان امام عصر(عجل الله تعالی فرجه):
نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که بال پشه از دینداری آنان محکم تر است ما را می آزارند.
(قد اَذانا جهلاءُ الشیعهِ و حمَقاوُهم، و من دینُهُ و جناح البعوضَهِ ارجح مِنهُ)

فرجام کار:
فرجام کار شیعیان- به فضل احسان و نیکوکاری خداوند سبحان – تا ان زمان که از گناهان دوری گزینند پسندیده و نیکو خواهد بود.
(و العاقبه- بجمیل صنع الله سُبحانهُ – تکون حمیدهٌ لهم ماجتنبوا المنهی عنه مِنَ الذنُوبِ)

وقت ظهور:
ظهور فرج، بسته به اراده خداست وآنان که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند
(و اما ظهور الفَرجِ، فانَّهُ الی الله و کذب الوقاتونَ)

نماز:
چه کرداری بهتر از نماز، بینی شیطان را به خاک می مالد؟
(فما ازغمَ انفَ الشیطان شی افضل مِن الصلاهِ)

حق و باطل:
خداوند ابا دارد از اینکه حق را نا تمام گذارد و باطل را از بین نبرد.
(ابی الله عزَّ و جل للحقَّ الا اتماماً و الباطلِ الا زهوقاً)

سخت شدن زمانه:
زمانه از کذشته سخت تر و دشوارتر شده است.
(فانَّ الزمانَ اصعبُ مِمّا کان)

شخصیت علمی
شیخ مفید، از محققان و مؤلفان پرکار وبنام عالم اسلام است. از کمتر کسی این همه اثر در رشته های گوناگون علمی نقل شده است. حاصل تلاشهای پی گیر وی، حدود دویست کتاب و رساله است. با توجّه به این که در قرن چهارم، منابع چندانی در دسترس نبوده و تحقیق و تألیف نیز یکی از کارهای شیخ مفید، بوده است، خلق این همه آثار، اعجاب آمیز است. ما بر این باوریم که افزون بر همّت والا واطلاعات وسیع وگسترده اش، ذهن جوّال و بینش صحیح و دقیقش و…نباید از تقوی و اخلاص وی و از تاییدات الهی و توفیقات غیبی در ایجاد این همه آثار مفید و ارزنده غافل بود. صدور توقیعاتی چند از سوی صاحب الزمان(علیه السلام) و گفتار عالمان وارسته گواه ماست.
شریف ابویعلی، داماد مفید، می نویسد:
(ما کان ینام من اللیل اِلاّ هجعهً، ثم یقوم یصلّی او یطالع او یدرس او یتلوا القران) (تهذیب)، 33/، مقدمه
جز پاسی از شب نمی خفت. آن گاه به پا می خواست و نماز می گزارد، یا کتاب می خواند، یا درس می گفت، یا قرآن تلاوت می کرد.
بسیاری از نویسندگان قدیم و جدید، در کتابهای عربی و فارسی، فهرست تالیفات مفید را آورده اند. با توجه به این که اکثر آن منابع در دسترس است، نقل و ثبت آن به تفصیل در این مقاله ضرورتی ندارد.
قدرت عقلانی این متفکر و نابغه عظیم ، در چهار بعد نمودار شده است:
۱) تنقیح و تنظیم و تدوین علوم و معارف اسلامی.
۲) رد آرای متکلمان مخالف و مقابله علمی با آنان و نقد عقلی و علمی آرای دانشمندان موافق.
۳) تاکید شدید بر مساله رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام.
۴) تالیف متبحرانه در مسائل گوناگون علمی و استدلالی.
بسیاری از تالیفات شیخ مفید در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید ویژه شیعه و احکام فقهی است که شمار آن تا بیش از ۲۰۰ کتاب و رساله می رسد که ما در ضمن شمارش کمیتی از مشاهیر آنها که برخی به شکل مستقل و برخی نیز به قالب رساله و در ضمن نوشته های شاگردان وی گردآوری شده به اقتضا به ذکر مشرب کلامی و فقهی آن مصلح متعهد خواهیم پرداخت:
تالیفات و مشرب فقهی و حدیثی شیخ مفید (ره):
تالیفات مفید، هم از نظر مقدار و کمیت دارای اهمیّت است و هم از نظر کیفیت. آثار وی، در عین عمق و پرباری و اتقان، مختصر است. از عبارت پردازی و تکرار واژه ها و جملات به دور است. معانی بلند و عمیق را در عبارتی کوتاه بیان کرده است مگر در مواردی که مطلب پیچیدگی خاصّی داشته و احتیاج به توضیح و تفسیر داشته است.
در مقدمه الافصاح، اتقان و اختصار را شیوه کار خود می شمارد. و در عمل نیز، آن را به کار می گیرد; چرا که به او سخن مولایش علی(علیه السلام) باور دارد.
(المکثار یُزلَّ الحکیم ویُملُّ الحلیم، فلا تُکثر فتضجر وتفرطّ فَتُهَن)
دراز گویی حکیم و دانشمند را می لغزاند، بردبار را افسرده می کند. پس درازگوی و پرسخن مباش که دلگیر کنی و کوتاه نکن (نامفهوم نگذار) که خوار شوی (متهم به عجز و نادانی گردی).
۱) المقنعه (یک دوره کامل فقه که حاصل شرح آن همان تهذیب الاحکام شیخ طوسی است که از جمله کتب اربعه فقهی شیعه است).
۲) الاعلام (شرح احکامی از فقه مورد اتفاق شیعه)
۳) المسائل الصاغیه (شامل ۱۰ رساله فقهی در رد اتهامات وارد به شیعه)
۴) اصول الفقه
۵) امالی الشیخ المفید و… (این کتاب که مهمترین اثر حدیثی بر جای مانده از مفید به شمار می رود، حاوی ۳۸۷ حدیث از پیامبر اعظم ص و ائمه معصومین ع در ۲۰۰ مبحث نفیس است). امالی جمع املائ بوده و به کتاب حدیثی اطلاق می شود که شیخ حدیث ، در مجالس متعدد آن را املاء فرموده باشد و از این رو آن را مجالس نیز می نامند. [درایه الحدیث ، شانه چی ، ص ۶۰] شیخ مفید درآثار و تالیفاتش چه کلامی و چه فقهی به عنوان محدثی خبیر و دقیق رخ می نماید و در کل ، مشرب فقهی و حدیثی وی آن گونه بود که با تبحر و تسلطی که به مبانی اسلام و مذهب تشیع داشت ، به آیات و روایات معصومین ع رجوع کرده و در آثار خود بدان استناد می جستند.
رجوع وی به حدیث ، رجوعی عالمانه توام با تامل و تشخیص بوده است نه در حد نقل روایت و استاد خود، شیخ صدوق و دیگر اهل حدیث را از آن جهت مورد حمله قرار می داد که آنان به عقیده وی در طرق حدیث و محتوای آن دقت وافی نمی کنند و عقل خود را برای رسیدگی به محتوای حدیث به کار نمی اندازند. فلذا اصول و قواعدی را برای بازشناسی احادیث آورده و لزوم ارجاع برخی احادیث را به کارشناسان حدیث ، ضروری می داند.
تالیفات و مشرب کلامی شیخ مفید (ره):
۶) الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد (در تاریخ امامان)
این کتاب در دو جلد (جزء) تنظیم شده جزء اول به حیات امام علی (علیه السلام) و جزء دوم به زندگانی دیگر ائمه (علیهم السلام) اختصاص یافته است. بخش پایانی کتاب به امام مهدی (علیه السلام) است. دراین بخش پس از بیان نام، کنیه و ولادت حضرت مهدی(علیه السلام) به دلایل عقلی بر وجود امام معصوم اشاره می شود. آن گاه با بهره گیری از آیات قرآن و ورایات پیشوایان دین، ویژگیهای حضرت مهدی(علیه السلام) را بر می شمرد و از بشارت پیامبر(صلی الله علیه واله) به ظهور حضرت در آخرالزمان یاد می کند. مطالب اساسی این کتاب عبارتست از:
– ادله عقلی و نقلی بر امامت امام عصر(علیه السلام)
– روایاتی که درباره حضرت مهدی(علیه السلام) رسیده است
– اشخاصی که به فیض دیدار امام نائل شدند
– کرامات و معجزات حضرت در عصر غیبت
– علائم ظهور و حوادث پیش از ظهور حضرت
– سال،روز و محل قیام
– چگونگی گردآوری سپاه و ماموریت آنان
– مسیر حرکت حضرت
– مدت امامت و حکومت
– جریانات آن روزگار
– وضعیت روزگار ظهور
– ویژگیهای حضرت مهدی(علیه السلام)
این کتاب با تحقیق موسسه آل البیت الاحیاء التراث قم در دو جلد363 و562 صفحه ای توسط انتشارات کنگره هزاره شیخ مفید به چاپ رسید.
۷) الافصاح (در امامت و فلسفه رهبری سیاسی اسلام)
۸) النکت الاعتقادیه (در اصول دین)
۹) شرح عقائد الصدوق
۱۰) اوائل المقالات (در عقاید و آرای متکلمان و علمای مذاهب)
۱۱) الفصل المختاره (مجموعه مناظرات شیخ) و….
شیخ مفید در علم کلام و مناظره ، مهارتی بسزا داشت آنچنان که او را بزرگ متکلمان شیعه و رئیس آنان برشمرده اند. مناظرات او با عده ای از بزرگان اهل سنت مشهور است بویژه با قاضی ابوبکر باقلانی (رئیس اشاعره) و طبرانی (پیشوای زیدیه) و ابن لولو (پیشوای اسماعیلیه) و ابن کلاب قطان (از پیشوایان فرقه حشویه) و قاضی عبدالجبار، رئیس فرقه معتزله بغداد که چون عاجز از جواب وی شد، او را به جای خود نشانید و او را به عنوان مفید شناخته و به «انت مفید حقا» خطاب کرد.
12) الفصول العشره فی الغیبه
شیخ مفید در دیباچه کتاب الفصول درباره این رساله می نویسد: « در دیگر نوشته های خود به مسائلی چون وجوب امامت ، عصمت امام، ویژگیهای امام، دلائل امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) نقد ادعای مخالفان ، فلسفه غیبت و … پرداخته ام . در این نوشته،به ده پرسش درباره مهدی، پاسخ می دهم.» شیخ همچنین دراهمیت این کتاب می نویسد: « دراین اثر آنچه تمامی خردمندان بدان نیاز دارند،آورده شده و به گونه ساده، در دسترس همگان قرار گرفته است.»
پرسشهای دهگانه این کتاب عبارتند از:
1-آیا امام حسن عسگری (علیه السلام) فرزندی به نام مهدی داشته است؟ آیا این را فقط شیعه باوردارد، یا غیر شیعیان نیز بدان اعتراف دارند؟
2-تکذیب وجود فرزند برا یامام حسن عسگری(علیه السلام) از سوی جعفر بن علی (عموی امام زمان)
3-امام حسن عسگری (علیه السلام) اگر فرزندی به نام مهدی داشت ، چطور در وصیت خود ، از او نام نبرده و به مادرش وصیت کرده است.
4-دلیل بر ولادت مخفیانه و غیبت آن حضرت چیست؟
5-غیبت طولانی، خلاف عادت پذیرفته نیست. چگونه می تواند فردی که در زمناهای دور چشم به جهان گشوده تا این زمان (411هجری قمری) زنده باشد؟
اگر فرزندی به نام مهدی داشت ، چطور در وصیت خود ، از او نام نبرده و به مادرش وصیت کرده است.
4-دلیل بر ولادت مخفیانه و غیبت آن حضرت چیست؟
5-غیبت طولانی، خلاف عادت پذیرفته نیست. چگونه می تواند فردی که در زمناهای دور چشم به جهان گشوده تا این زمان (411هجری قمری) زنده باشد؟
6- غیبت طولانی، با دست نیامدن و مشخص نبودن محل سکونت وی چگونه ممکن است؟
7-بر فرض صحت غیبت، در صورت اجرا نکردن حدود بیان نکردن احکام، هدایت نکردن گمراهان، اقامه نکردن تمر به معروف و نهی از منکر چه نفعی خواهد داشت؟
8- به هر دلیلی که شیعه امامیه ادعای فطحیه ، کیسانیه ، ناووسیه و اسماعیلیه را در باب غیبت باطل می شمارد، به همان دلیل ادعای شیعه امامیه نیز، در غیبت حضرت مهدی باطل است.
9-شیعه امامیه بر این باور است که خداوند غیبت آن حضرت را لازم دانسته و خداوند چیزی را اراده نمی کند، مگر آن که دارای مصلحت باشد. از سوی دیگر شیعه امامیه معتقد است که در مشاهده آن حضرت و اخذ معارف دین از وی، مصلحت کامل بندگان وجود دارد و با ظهور آن حضرت، همه مصالح تحقق می پذیرد. بنابراین چگونه خداوند عیبت حضرت را اراده نموده است.
10-اگر امامیه بر غیبت امام عصر(علیه السلام) اصرار کند، باید در هنگام ظهور، معتقد به معجزه باشد، تا مردم او را بشناسند، در حالی که داشتن معجزه از ویژگیهای پیامبران الهی است.
این کتاب به «المسائل العشره فی الغیبه والاجوبه عن المسائل العشر» نیز معروف است و با این نام نیز به چاپ رسیده است.این کتاب با تحقیق فارس حسون و انتشارات کنگره هزاره شیخ مفید در 103 صفحه منتشر شده است.
13) رسالته ثانیه فی الغیبه
این رساله در پاسخ شخصی است که درباره غیبت امام زمان (عج) مطرح شده دراین رساله، پنج پرسش مطرح شده که شیخ، محکم و متقن به آنها پاسخ می دهد. از جمله سوالات مطرح شده در این اثر می توان از این سوالات نام برد:
چه دلیلی بر وجود امام زمان هست؟
چگونه کسی که طرفدار عدل و توحید است، امامت کسی را که ولادت او قطعی نیست می پذیرید؟ آیا چنین چیزی به عقل ، یا وحی درست می آید؟
این کتاب نیز توسط انتشارات گنگره شیخ مفید و تحقیق علاء آل جعفر در 60 صفحه به چاپ رسیده است.
از ویژگیهای آثار مفید، سادگی و روانی آن است. به روشنی و به آسانی خواننده خود را در جریان موضوع و پیام نوشته اش قرار می دهد. مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و حتی معضلات علمی را به گونه ای مطرح کرده است که برای همه طبقات، خواصّ و غیر خواص، قابل استفاده است. در آثار وی، اصطلاحات خاصّ، کلمات مغلق و پیچیده کمتر به چشم می خورد. همچنین در بیان مطالب برای فهم مسائل، هرکجا نیاز به تمثیل بوده از آن دریغ نورزیده است. (احسن الکلام مازانه حسن النّظام وفهمه الخاص والعّام)
نیکوترین سخن آن است که ترکیب نیکو، آن را آراسته کرده و خاص و عامّ آن را دریابند.(غررالحکم، ج386/1، چاپ دانشگاه.)

مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه:
1-گفتار نجاشی:
نجاشی،شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در حق اوگوید:
«محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر،شیخ و استاد ما-که رضوان خدا بر او باد-فضل او در فقه و حدیث،و ثقه بودن اومشهورتر از آن است که توصیف شود.او تالیفات متعددی دارد که از آنهاست: المقنعه،الارکان فی دعائم الدین،الایضاح و الافصاح در امامت،الارشاد العیون و المحاسن‌و…» (رجال نجاشی،ص‌399،چاپ جامعه مدرسین قم)
2-گفتار طوسی:
شیخ طوسی شاگرد ارزنده مکتب او،درباره او در فهرست‌می‌نویسد:
«محمد بن محمد بن نعمان،معروف به ابن المعلم،از متکلمان امامیه است.درعصر خویش ریاست و مرجعیت‌شیعه به او منتهی گردید.در فقه و کلام بر هر کس‌دیگر مقدم بود.حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب‌بود.او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد…» (معجم رجال الحدیث،ج‌17،ص‌206)
3-گفتار ابویعلی جعفری:
فقیه بزرگوار ابویعلی جعفری که عنوان دامادی وجانشینی شیخ را نیز دارد،در حق استاد خویش گوید:
«او اندکی از شب را می‌خوابید و باقی شبانه روز را یا نماز می‌خواند یا مطالعه‌می‌کرد یا درس می‌گفت‌یا قرآن تلاوت می‌کرد…» (فهرست ابن ندیم،ص‌266 و239،چاپ الاستقامه)
تمام دانشمندان که به نوعی به شرح حال او پرداخته‌اند ، او را با جلالت قدر وعظمت علمی توصیف نموده‌اند.

نظر دانشمندان اهل سنت:
علاوه بر دانشمندان شیعه،بزرگان و مورخین اهل سنت نیز او را با علم و فضل وتقوی ستوده‌اند:
1-گفتار ابن حجر عسقلانی:
ابن حجر عسقلانی درباره او گوید:
«او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت‌بر علم و دانش‌داشت.جماعت‌بسیاری از محضر او بهره بردند.او بر تمام شیعیان حق دارد.پدرش درواسط زندگی می‌کرد و به آموزگاری می‌پرداخت.او در عکبری کشته شد.گفته می‌شودکه عضد الدوله به ملاقات او می‌شتافت و هنگام مرض به عیادت او می‌رفت.» (لسان المیزان،ج 5،ص 368)
2-گفتار ابن عماد حنبلی:
عماد حنبلی،یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت ازتاریخ ابن ابی طی حلبی در مورد او نقل کرده است:
«او بزرگی از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه می‌باشد.او باپیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره می‌پرداخت.موقعیت‌شایان توجهی در تشکیلات‌دولت آل بویه داشت.او صدقه فراوان می‌داد.بسیار اهل خشوع و تهجد،و اهل نماز وروزه و خوش لباس بود.او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار می‌گرفت.جثه اوچهار شانه و لاغر و گندمگون بود.نزدیک‌76 سال عمر کرد و بیش از 200 جلد تالیف‌دارد.تشییع جنازه او شهرت دارد.در تشییع او بیش از 80 هزار نفر از شیعیان شرکت‌جستند و درگذشت او در ماه رمضان بود.رحمت‌خدا بر او باد…» (شذرات الذهب،ج‌3،ص‌199)
3-گفتار یافعی:
یافعی،یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت،در وقایع سال‌413نوشته است:
«در آن سال بود که عالم بزرگ شیعه وفات نمود.او صاحب تالیفات فراوان وشیخ بزرگ امامیه،معروف به‌«مفید»و«ابن المعلم‌»بود.او در علم کلام،فقه و جدل‌تبحر داشت و در مناظرات با هر صاحب عقیده شرکت می‌جست و در تشکیلات‌آل بویه با جلالت و احترام زندگی می‌کرد.» (مرآه الجنان یافعی)

اساتید او:
مرحوم نوری در خاتمه مستدرک،50 تن از استادان مفید را نام می‌برد.البته‌تعداد آنها بیش از اینهاست.از معروف‌ترین آنان: ابن قولویه قمی، صدوق، ابن ولیدقمی ، ابوغالب، ابن جنید اسکافی، ابو علی صولی بصری، ابو عبد الله صفوانی و… می‌باشند.

شاگردان او:
تعداد کثیری از دانشجویان علوم اسلامی از مکتب پر فیض او بهره برده‌اند که‌سرآمد آنان سید مرتضی علم الهدی، برادر سید رضی،شیخ طوسی ، نجاشی، ابو الفتح‌کراچکی، ابویعلی جعفر بن سالار و عبد الغنی از مفاخر شاگردان اویند…» (مکتب اسلام،سال اول،شماره‌3،مقاله دانشمند محترم علی دوانی)

سال طلوع وغروب خورشید دلها
نجاشی می نویسد معظم له در روز 11 ذیقعده سال 336 یا 338 متولد شده و در شب جمعه سوم ماه مبارک رمضان سال 413 در سن 77 سالگی یا 75 سالگی درگذشته و در میدان اشنان بغداد با آن بزرگی که داشته در عین حال به قدری شیعه و سنی اجتماع کرده که جا برای نماز گزاردن نمانده و در آن روز سید مرتضی علم الهدی بر جنازه او نماز گزارده و 80 هزار نفر بر پیکر پاک او نماز گزاردند آنگاه جنازه او را به مقابر قریش نقل داده و در پایین پای حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) و نزدیک قبر استادش ابن قولویه مدفون ساختند.
و گویند پس از آنکه نامبرده را به خاک سپردند حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) این 3 بیت را به خط مبارک خود بر روی قبراو مرقوم نمود:
لا صـــوت النـاعی بـفقدک انـه
یـوم علـی آل الـرسول عـظیم
ان کنت قد غیبت فی جدث الثری
فـالـعدل التـوحید فــیک مـقیـم
والقــائـم المــهدی یــفرح لکـمـا
تلیت علیک من الدروس علوم

منابع :

مکتب اسلام ش3
فقهای نامدار شیعه ص 68 (بخشایشی)
پایگاه انتشار رایحه بوستان محمدی
حوزه ش 253
موعود

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید