دانستنی هایی درباره شهیدآیت‏ الله دستغیب (رحمت الله علیه)

دانستنی هایی درباره شهیدآیت‏ الله دستغیب (رحمت الله علیه)

نویسنده: عبداللطیف نظری

ولادت
در عاشورای 1332 ق خدای کریم به عالم ربّانی آقاسیدمحمدتقی فرزندی هدیه کرد که عبدالحسین نامیده شد و برای خانواده پاکش، بهاران را به ارمغان آورد. خاندان عبدالحسین از سادات حسنی و حسینی به شمار می‌رفتند که از حدود چهار قرن پیش در شیراز، به دستغیب معروف شده بودند. سیادتْ نشان افتخار این خانواده بود و حلقه‌های نورانی، پیوند ایشان را با سی‌ودو واسطه به حضرت زیدِ شهید، فرزند امام سجاد(ع)، می‌رساند.

خاندان
فقیه بزرگ، آیت اللّه دستغیب، از شخصیت‌های برجسته و دانشمندان کم‌نظیر اسلامی قرن حاضر است. او بازمانده خاندانی از خاندان‌های دانش و تقوا و معنویت بود. از این خاندان در طول تاریخ عالمان بزرگی برخاسته‌اند؛ از جمله سیدحکیم دستغیب، میرزا ابوالحسن دستغیب، میرزا هدایت‌اللّه، میرزا ابو محمد دستغیب و آقا سیدمحمدتقی پدر شهید دستغیب. همه این فرزانگان از علمای بزرگ عصر خویش و دوستدار اهل بیت(ع) بودند.

تحصیل
سیدعبدالحسین دستغیب درس را از مکتب خانه شروع کرد و درس‌های ابتدایی حوزه علمیه را نزد پدر فرا گرفت و از محبت‌های پدرانه و استادانه‌اش بهره برد. در سال 1342 ق در حالی که یازده ساله بود از نعمت پدر محروم شد. پس از فوت پدر تحصیلات خود را درمدرسه خان شیراز ادامه داد. او تحصیل خود را در حوزه شیراز پی گرفت و دوره مقدماتی و سطح را در این حوزه به پایان رساند. پایان یافتن دروس سطح او همزمان با غائله کشف حجاب رضاخانی بود و دستغیب جوان در همان سنین (حدود 25 سالگی) به مبارزه با این تهاجم بزرگ پرداخت. اما مأموران او را زیر فشار قرار دادند و نیز در سال 1314 ش مجبور به حرکت به سوی نجف شد. در نجف اشرف تحصیلات خود را ادامه داد و با تلاش پیگیر در طول هفت سال به مقام شامخ اجتهاد نائل آمد.

در مکتب عرفان
روح جستجوگر شهید دستغیب، بلندپروازتر از آن بود که به درس و بحث متداول حوزه بسنده کند. پی‌یافتن صاحبدلی بود که بتواند او را به وادی ایمن رسانده، درهای معرفت خود و خدای را بر روی او بگشاید. از این‌رو به محضر پر فیض استاد اخلاق حوزه نجف، عارف نامور میرزا محمدعلی قاضی تبریزی(ره)، شتافت و در مکتب عرفانی او بالید. پس از گذشت چند سال مرحوم قاضی به سرای جاوید شتافت و او به محضر آیت اللّه شیخ محمدجواد انصاری همدانی راه یافت و مدت‌ها تحت نظر وی راه‌های ظریف و لطیف معرفت نفس را طی کرد.

هماهنگی بین علم و عمل
آیت اللّه دستغیب انسان کامل و وارسته‌ای بود که به دانش اکتفا نکرد، بلکه عمل را سرلوحه زندگی خویش قرار داد و قله‌های کمال را با دو بال علم و عمل فتح کرد و موفقیت او نیز مرهون هماهنگی بین این دو مهم بود؛ چرا که ناهماهنگی بین علم و عمل چه بسا انسان را از رسیدن به ساحل نجات محروم می‌سازد و در گرداب نیستی می‌افکند. از این‌رو صفحه‌صفحه زندگی این عارف فرزانه، حاکی از کوشش در راه علم و عمل است و بدین سبب حیات سبزش برای عصرها و نسل‌ها آموزنده خواهد بود.

دعا و مناجات
گرچه آیت اللّه دستغیب در خدمت به مردم هیچ‌گاه مضایقه نمی‌کرد و زمان بسیاری به این کار اختصاص می‌داد، اما حال و هوای دعا و مناجات را هرگز رها نکرد. وی معتقد بود که چون در عرصه اجتماع آسیب‌پذیری بیشتری وجود دارد باید از سلاح و سپر دعا و یاد حق بیشتر سود جست. همسر ایشان نقل می‌کند که در برخی از شب‌ها ناله‌های پر سوز و گداز آقا خواب را از من می‌ربود و نمی‌توانستم بخوابم. بعضی از شب‌ها با دوست بزرگوارش حاج مؤمن پیش هم بودند و به مناجات مشغول و شب‌های ماه رمضان تا صبح به دعا و راز و نیاز به درگاه دوست قیام می‌کردند.

پاسدار فرهنگ تشیّع
عالمان دین که شاگردان مکتب ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هستند با تأسّی به ائمه(ع)، خود را قربانی اسلام و دین کردند. آری، اگر این ایثار و از خودگذشتگی‌های عالمان دین نبود امروز از اسلام خبری نبود. روحانیان بودند که روحیه سرخ جهاد و شهادت را در طول چهارده قرن گذشته، زنده نگه داشتند و فقه و تفسیر و حدیث و دیگر علوم اسلامی و در یک کلام، فرهنگ اسلام ناب محمد(ص) را به آیندگان رساندند. فقیه بزرگ، آیت اللّه دستغیب از این پاسداران ارجمند فرهنگ تشیّع است. بزرگمردی که با تدریس و نوشتن کتاب‌های ارزنده، خدمات فراوانی به مکتب اسلام و جهان تشیّع کرد و انسان‌های زیادی را از این طریق هدایت نمود.

تقوای الهی
آیت اللّه دستغیب، هیچ‌گاه از یاد خدا و تقرّب به درگاه حق غافل نبود و موفقیت در عرصه دانش و خدمات ارزشمند و پربار را در سایه ارتباط معنوی و تقوای الهی می‌دانست. تهذیب نفس و پالایش روان از آلودگی‌های دنیوی و اوصاف شیطانی اساس زندگی این عالم فرزانه بود؛ زیرا او دریافته بود که درک حقایق عالم برای انسان بدون تابش نور الهی بر دل و جان ممکن نیست.

همگام با امام راحل
آیت اللّه دستغیب از هنگام طلوع مبارزات حضرت امام(رحمت الله علیه) در سال 41، با آن حضرت همراه و همگام و سرباز راستین و پشتیبان امام بود. او از ارکان مهم انقلاب بود و منطقه فارس به برکت وجود او در انقلاب پیشگام شد. از همان سال‌های ابتدای حرکت‌های انقلابی، ایشان برنامه‌های اسلامی را بر ضد طاغوت با درایت رهبری کرد. از شیراز پیوسته نامه‌ها و اطلاعیه‌های امام و نیز سخنرانی‌های آتشین ایشان تکثیر و به دور افتاده‌ترین نقاط ایران فرستاده می‌شد.

گفتن اذان
بدون شک در رهبری انقلاب اسلامی در شیراز نقش مؤثر دو شخصیت بزرگ شیراز، آیت اللّه دستغیب و آیت‌اللّه محلاتی بسیار حائز اهمیت است و ابتکارات و اندیشه‌های نوِ شهید دستغیب در این میان درخششی خاص دارد. در همان دوران، شهید دستغیب از مردم خواسته بودند وقت نماز در هرکجا هستید اذان بگویید. اذان شعار و شعور اسلامی ماست و باید در همه جا میان زمینیان و آسمانیان زمزمه شود. این اندیشه چنان برای رژیم رعب‌آور و مسئله‌آفرین شد که در نامه‌های ساواک به مرکز هشدار دادند و اعلام کردند ممکن است این سیل اذان‌گویان کوی و برزن و بازار به عصیانی عمومی بر ضد رژیم تبدیل شود و باید به سرعت از آن جلوگیری شود.

مبارزات
آیت اللّه دستغیب در پی حمله رژیم منفور پهلوی به فیضیه به بسیاری از علما نامه نوشتند و به آنان نسبت به اعمال رژیم هشدار دادند و آنان را به همکاری و همدلی برای مقابله با طاغوت پهلوی دعوت کردند. در حوادث پانزده خرداد سخنرانی آتشینی در مسجد گنج کرد و پس از آن به منزل ایشان حمله شد. یاران وی توانستند او را از معرکه بیرون برند ولی در آن شب کماندوهای رژیم وحشی‌گری‌هایی کردند که روی خونخواران تاریخ را سفید کردند؛ بسیاری را تا سرحد مرگ شکنجه کردند. عده زیادی را دستگیر کردند و چند نفر از رجال روحانی و بزرگ شهر را به تهران بردند و پس از سه روز آیت اللّه دستغیب را نیز به زندان عشرت‌آباد تهران روانه کردند.

در سنگر نماز جمعه
با طلوع بهار آزادی آیت اللّه دستغیب مثل همیشه در برابر مشکلات و توطئه‌ها چون کوهی ایستاد و به بازسازی جامعه اسلامی همت گماشت. در سال 1358 حضرت امام خمینی(ره) ایشان را به امامت جمعه شیراز منصوب کردند و ایشان تا آخرین لحظات حیات، در سنگر مقدس نماز جمعه به دفاع از ارزش‌های اسلامی پرداخت.

آثار ماندگار
آیت اللّه دستغیب اگرچه عارفی سالک، خطیبی توانمند، فقیهی صاحب‌نظر و مبارزی نستوه بود، اما نه در کوران مبارزه و نه در اوج حالات لطیف روحی از خدمت فرهنگی و انسانی برای جامعه‌اش دریغ نکرد. او هم جهاد کرد، هم تدریس داشت، و هم به تألیف کتب فراوانی دست زد. اندیشه خالص و صحیح آن بزرگمرد سبب اشتیاق فراوان افراد جامعه به آثارش شد؛ آثار سبزی که بر اساس نیازهای اخلاقی و اجتماعی جامعه تنظیم شده و مشکلات روحی را به درستی مطرح کرده است. بدان امید که جامعه اسلامی از این سفره پر نعمت بهره فراوان برد.

برنامه ترور
در سال 1360 ش منافقان طرح ترور آیت اللّه دستغیب را تهیه کردند. تشکیلات منافقان زمان ترور را روز جمعه سیزده آبان تصویب کرد و برای این کار دختری به نام «گوهر ادب آواز» انتخاب شد. او به موجب مشکلات خانوادگی از کانون خانواده گریخته و در شیراز جذب تشکیلات منافقان شده بود. برنامه ترور روزِ سیزده آبان به طور ناگهانی به هم خورد و بخشی از تلاش گروه هدر رفت. اما آنان در پی فرصتی دیگر برآمده، نقشه یک ترور انتحاری را شکل دادند.

پرواز سرخ
روز جمعه بود و آیت اللّه دستغیب چون جمعه‌های قبل به سوی میعادگاه جمعه حرکت کرد. ناگهان در مسیر راه زنی از خانه‌ای خارج و به طرف ایشان آمد و چون معمولاً افراد در راه به ایشان نامه می‌دادند و آقا سخت پروا داشت که پاسداران مانع شوند، آن زن توانست خیلی سریع خود را به آقا برساند و در ساعت یازده و بیست و پنج دقیقه بود که در یک لحظه کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف خانه ایشان به لرزه درآمد. انفجاری مهیب رخ داد و پس از لحظه‌ای آقا غرق در خون شد. آیتِ نیک‌کردار حق، دستغیب، صدپاره به سوی دوست عروج کرد. یک هفته بعد از خاکسپاری چندین نفر خواب دیدند که آیت اللّه دستغیب می‌گوید تکه‌گوشت‌های من لابه‌لای دیوارها و اطراف است؛ به من ملحق کنید.

غم فراق
در فرقت تو چاره‌ای از اشک و آه نیست
جز اشک و آه بر غم هجران گواه نیست
رفتی و در فراق تو دلْ بی‌پناه شد
اینک به غیر یاد تو دل را پناه نیست

جمعه‌ای خون رنگ
ظهری بود خونرنگ؛ یادآور مظلومیت آلاله سرخ سرزمین عشق و شهادت. جمعه‌ای بود که بوی خون می‌داد و حکایتگر حادثه و هجران بود. آری این جمعه با جمعه‌های دیگر تفاوت داشت؛ چرا که درِ باغ سرخِ شهادت را گشوده بودند و گاهِ پروازِ سبکبالِ سبزاندیشِ دیگری فرا رسیده بود. آیت اللّه دستغیب مثل همیشه با تبسمی بر لب، به طرف مصلای نماز جمعه به راه افتاد. ناگهان دست نفاق از آستین شب به در آمد و پیکر نازنین و مطهر آن عارف بیدار دل را غرقه در خون ساخت. بدین‌سان فقیهی از تبار پاکان، با هجرتی خونین و پروازی سرخ در کنگره عرشیان جای گرفت و خاکیان را در سوگ نشاند و افلاکیان را به سرور افکند. نام نیکش جاوید و راهش پر رهرو و جامه سرخ شهادت بر قامت پاکش مبارک.

غم سترگ
بی تو شهر قلبمان چه تاریک است! بی تو پشت صبرمان خمیده و کمر طاقتمان شکسته است. نمی‌دانم چه بگویم در این ماتم و غم سترگ؛ در ماتم تو که آینه بزرگ و زیبای ذهنت را هرگز به زنگار هوا و هوس نیالوده بودی؛ در غم تو که دل به رشته انس و محبت خداوند بسته و از هرچه جز او گسسته بودی. آری، آیت اللّه دستغیب رفت و مشتاقان و مریدان خود را تنها گذاشت. او به مقصد خویش که همانا شهادت بود رسید؛ اما ما را با دلی لبریز از درد و آه باقی گذاشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.

گوهری گرانبها
درخشش آیت اللّه دستغیب در ابعاد گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، او را به سان گوهری گرانبها فراروی دیده‌ها قرار داده بود. تنها مردم دانش‌دوست و مؤمن شیراز نبودند که شیفته عظمت وجودی او بودند، بلکه شخصیت جامع و کامل آیت اللّه دستغیب اهالی سایر شهرها و مراکز علمی و دانشگاهی ایران اسلامی را تحت تأثیر فراوان خود داشت؛ به گونه‌ای که همه به او عشق می‌ورزیدند و فعالیت‌های تبلیغی و ارشادی وی را دوست می‌داشتند.

خدمات
از کارهای ارزنده آیت اللّه دستغیب رسیدگی به امور مساجد و نوسازی آنها بود. کمک‌های فراوان وی به مساجد شیراز و روستاهای اطراف آن و مشارکت در ایجاد فضاهای آموزشی‌مذهبی، فراموش‌ناشدنی است. ایشان در عین حال که به سنگر مسجد اهمیت فراوان می‌داد از مراکز فرهنگی نیز غافل نبود و این مراکز را به سنگرهایی فولادین علیه طاغوت و دشمنان دین تبدیل کرده بود.

کرامت
از آیت اللّه دستغیب کرامت‌های زیادی نقل شده است؛ از جمله یکی از طلاب حوزه علمیه شیراز می‌گوید: قصد ازدواج داشتم اما از نظر اقتصادی دچار مشکل بودم. با خود اندیشیدم که نامه‌ای بی‌نام‌ونشان خدمت آقا نوشته، ازیشان تقاضای کمک مالی نمایم. این کار را کردم ولی دلهره‌ای داشتم. چند روز بعد آقا به مدرسه آمدند و از طلاب احوال‌پرسی و دلجویی کردند. هنگام رفتن رو به من کرد و گفت: «آقای فلانی حاجتت برآورده است. بعدا به منزل ما بیایید». دهانم از تعجب باز ماند. نمی‌دانستم که ایشان چطور فهمیده‌اند نامه را من نوشتم، در صورتی که هیچ کس جز من از این ماجرا خبری نداشت. از طرفی مقدار پولی که آقا داده بودند درست به اندازه مخارج ازدواج من بود، نه کمتر و نه زیادتر.

همراه با مردم
چهل سال خدمت و تلاش پیگیر آیت اللّه دستغیب برای مردم شیراز فراموش‌ناشدنی است. بزرگمردی که با اندیشه و عملی بسیار ارزشمند عمر خود را در خدمت به مردم و پاسداری از ارزش‌های اسلام صرف کرد و برای مردم مسلمان چون پدری شفیق بود. او همواره در کنار مردم می‌زیست، به دیدار آنها می‌رفت، با مهربانی و تواضع فراوان با آنان صحبت می‌کرد و به سخنان هریک گوش فرا می‌داد.
عشق به توده مردم از چشمان پرفروع وی همیشه پیدا بود، مردم نیز به وی عشق می‌ورزیدند. آیت اللّه دستغیب بیشترین فرصت‌ها را برای دیدار با مردم می‌گذاشت و به سؤال‌های آنان پاسخ می‌گفت. وی در فرصت‌های مناسب و به طور مرتب به دیدار خانواده شهدا و مستضعفان می‌شتافت و از صبر و استقامت و فداکاری بی‌سابقه آنان لذت می‌برد و جان تازه‌ای می‌گرفت.

گلستان جاودان
شهید محراب آیت اللّه دستغیب از جمله قلم‌بدستان پرکاری بود که در طول عمرشان با تلاش گسترده و نیّتی خالصانه توانست تحقیقات ارزنده‌ای را با بیانی رسا و قلمی شیوا و نثری استوار به جهان فرهنگ اسلامی عرضه بدارد. ره‌آورد فکری شهید دستغیب که به صورت نوشته به یادگار مانده است بیش از پنجاه اثر می‌باشد که هرکدام در نوع خود کم‌نظیر است. و اینک این آثار، به حق گلستانی جاودان است که بوی خوش آن، عقل و جانِ هر حقیقت‌جویی را زنده می‌کند. باشد که دوستداران دانش و معارف، از آثار هماره‌سبز آیت اللّه دستغیب بهره کامل برند.

تبلور اخلاص
اخلاص و خدابینی از اوصاف معنوی آیت اللّه دستغیب بود. او در این خصوص چنان عمل می‌کرد که گویی خدا را در همه کارهایش آشکارا مشاهده می‌کند. هیچ‌گاه نمی‌شد که وسوسه و خودنمایی در کارهایش یابد. او از ظاهرسازی و شهرت همواره گریزان بود.

تواضع و بزرگواری
از ویژگی‌های اخلاقی شهید آیت اللّه دستغیب فروتنی ایشان بود که از صفات پسندیده و سفارش شده در اسلام است. وی در عین ابهت و متانت از تواضع و برخوردی بسیار مؤدبانه و پر از احساس و عاطفه برخوردار بود. داستان تواضع و بزرگواری و افتادگیِ وی زبانزد عام و خاص بود. او نه تنها با دوستان و آشنایان، بلکه در همه‌جا و با همه کس این خُلق محمدی(ص) را از خود به نمایش می‌گذاشت.

روح بندگی
روح بندگی که از شروط اصلی زعامتِ جامعه اسلامی است و در قرآن و احادیث ائمه معصومین(ع) نیز بر آن تأکید فراوان شده است، در شهید محراب حضرت آیت اللّه دستغیب در حد اعلا پرورش یافته و او را انسانی به تمام معنا متعبد جلوه‌گر ساخته بود. باشد که ما نیز او را الگوی خویش قرار دهیم و همچون او نهال بندگی را در وجود خویش شکوفا سازیم.
سلام بر او روزی که چشم به جهان گشود و روزی که چشم از جهان فرو بست و به سوی آسمان پرواز کرد.

پیام خون
آید به گوش دل ز شهیدان پیام خون
هر لحظه می‌دهند به جان‌ها پیام خون
از خون سرخ لاله‌رخان بس دمیده گل
شد نوبهارْ کشور ما از قیام خون
از ضربِ بمبِ خصمِ بداندیشِ کینه‌جو
چون گشت صحن کوچه و دیوار و بام خون
پرونه‌های شمع دل‌افروز بزم عشق
گشتند قطعه‌قطعه به گرد امام خون
صدپاره گشت عالم ربانی و فقیه
لیکن چه غم که کامروا شد ز جام خون
همنام با حسین به خون خفت چون حسین
شد دستغیب با دل و جان پیشگام خون
خون خورد سالیان دراز از جفای خلق
یکباره دل نمود تهی از تمام خون
جسم امام جمعه چو مصحف ورق‌ورق
شد دفن چون حسین به دارالسلام خون

زینت مسجد
سال‌ها مسجد و منبر ز تو پابرجا بود
مسجد جامع شیراز ز تو زیبا بود
گر مناجات شب جمعه شنید از تو کمیل
به گمانش که ز کام تو علی(ع) گویا بود
بود پیوند تو با حضرت سبحان بسیار
این ز کردار و دو چشمان ترت پیدا بود
گوئیا خواسته بودی که چو اجداد شریف
برسد بر تو هر آن‌جور که از اعدا بود
روز تشییع تو یک محشر کبری دیدم
این عجب در همه کشور ز تو عاشورا بود
بر سر و سینه بسی مرد و زنان کوبیدند
آتشی بر جگر مردم حزب اللّه بود
آنچه بنمود در این ملکْ منافق با خلق
همه از ایده شیطانی آمریکا بود
منبع: ماهنامه گلبرگ

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید