یکی از اموری که در ازمنه قدیم از رواج بسیار زیادی برخوردار بوده و بسیار مورد توجه مردم قرار میگرفته سحر و جادو است که اکنون نیز در بین مردم ما دیده میشود و بسیاری از مردم اثرات آن را در زندگی خود مشاهده میکنند و به دنبال علاج آن هستند. به عنوان مثال گاهی شاهد دشمنی بین زن و شوهر یا ایجاد محبت بین دو شخص غریبه یا ایجاد دشمنی بین دو دوست هستیم.
همچنین اصطلاح بدچشمی، چشم زخم و چشم خوردن نیز اصطلاحی است که امروزه در بین مردم ما زیاد شنیده میشود و به آن معتقد هستند و برای دفع آن تلاش میکنند.
سحر و چشم زخم در آیات و روایات: در آیات و روایات به سحر و چشم زخم اشاره شده است. به عنوان مثال آیه 102 سوره مبارکه بقره که اشاره به نوعی از سحر است که دارای اثر باشد.[1] یا آیه 116 سوره مبارکه اعراف اشاره به نوع دیگری از سحر دارد که اصطلاحاً به آن شعبده میگوئیم[2] یا آیه 51 سوره مبارکه قلم که اشاره به چشم زخم دارد.
در روایات نیز به این دو مقوله اشاره شده که یکی از جامعترین و کاملترین آنها روایتی است که امام صادق ـ علیه السّلام ـ در جواب به سؤال زندیق مصری که از حقیقت سحر سؤال کرده بود فرمودند که در این روایت به انواع سحر نیز از زبان امام اشاره شده.[3]
تمام اینها نشانگر این امر است که سحر و جادو و چشم زخم اموری هستند که دارای واقعیت میباشند اما غیر عادیاند درباره چشم زخم نیز بعضی علما معتقدند که بعضی از چشمها نوعی اشعه از خود بیرون میدهند که این اشعه یک اثر سوئی را وارد اشیاء میکند.[4]
پس از ذکر این مقدمه کوتاه و آشنایی با جایگاه سحر و چشم زخم توجه شما را به دو نکته مهم جلب میکنیم که:
(1) نمیتوانیم هر چیزی را بلافاصله به جادو و چشم زخم نسبت دهیم و یا با هر مشکلی که در زندگی مواجه شدیم آن را معلول جادو و چشم زخم بدانیم بلکه ابتدا باید علل و عوامل عادی آن را بررسی کنیم چرا که بسیاری از مشکلات ما ریشه در عوامل طبیعی دارد و موارد بسیار اندکی شامل جادو و چشم زخم میشود.
(2) اعتقاد به این مسأله که من جادو شدهام یا چشم خوردهام یا کسی بخت مرا بسته خود از موانع پیشرفت انسان در زندگی است؛ زیرا با این پندار و پیشینه ذهنی شخص به گونهای در زندگی عمل می کند که تمام اعمالش تابع این عقیدهاش است و این باعث میشود که انسان به بهانه جادو شدن یا چشم خوردن دست از سعی و تلاش زندگی بردارد و تمام مشکلات خود را معلول این دو مقوله بداند در صورتی که خداوند متعال انسان را مختار آفریده و امر به تلاش و کوشش نموده است.
راههای علاج سحر و چشم زخم: همان طور که خداوند برای بعضی از داروهای مُضر تأثیراتی را در بدن قرار داده و در بعضی از داروها اثراتی را قرار داده که تأثیرات داروهای مضر را از بین میبرد برای بعضی از اعمال نیز تأثیراتی را در بدنها و عقول مردم قرار داده است که همان سحر باشد و بر زبان انبیاء و اوصیاء آیات و ادعیه و اسماء و اعمالی جاری ساخته که ضرر آن سحرها را دفع میکند. پس بهترین راه برای علاج این دو مقوله توجه به معارف و دستورات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است.
دستوارت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ برای علاج سحر:
1) امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ میفرمایند: برای علاج سحر هفت مرتبه بگوید: بسم الله و بالله و سَنسُدُّ عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما بایاتنا انتما و من اتبعکما الغالبون.[5]
2) استعاذه و پناه بردن به خداوند متعال با خواندن معوذتین (سورههای قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق)[6]
3) خواندن آیات 54 تا 56 سوره اعراف.[7]
4) اسپند نیز مؤثر است. از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده که بر هر یک از برگ و دانه اسپند ملکی موکل است که با آنهاست تا بپوسد و ریشهاش و شاخهاش غم و سحر را برطرف میکند.[8]
دستورات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ برای علاج چشم زخم:
1. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: سه مرتبه بگویید: ما شاء الله لا قوه الا بالله العلی العظیم.[9]
2. خواندن آیه 51 سوره قلم (و ان یکاد الذین کفروا …)[10]
3. دستها را مقابل صورت بگیرد و سوره حمد و توحید و معوذتین را بخواند و دست به صورت بکشد.[11]
4. خواندن معوذتین.[12]
5. دعایی که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای امام حسن و امام حسین ـ علیهما السّلام ـ خواندند و به اصحاب نیز توصیه فرمودند: «اللهم یا ذا السلطان العظیم و المن القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلانا( اسم شخص مورد نظر) من انفس الجن و اعین الانس.»[13]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92.
2ـ عبد الحسین ابن الدین، اصول اجتماعی اسلام، انتشارات ناصرخسرو، 1342.
3ـ شهید هاشمی نژاد، رهبران راستین، انتشارات صبا، 1361.
4ـ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، باب سوم.
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 378.
[2] . همان.
[3] . بحار الانوار، ج 60، ص 21.
[4] . مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، نشر صدرا، ج 8، ص 334.
[5] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 92، ص 125.
[6] . همان، ص 128.
[7] . ج 92، ص 32.
[8] . قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، باب سوم.
[9] . بحار الانوار، ج 92، ص 128.
[10] . همان، ص 132.
[11] . همان، ص 129.
[12] . همان، ج 60، ص 14.
[13] . همان، ج 92، ص 133.