قبل از هر چیز باید معلوم شود که طالع و طالع بینی چیست، و طالع گیر چه می کند؟ طالع در لغت به معنای بخت، اقبال، شانس، پیشانی و اختر است. و در اصطلاح کسانی که در علم احکام نجوم مسایلی را مطرح می کنند، طالع جزوی از منطقه البروج است که بر افق شرقی قرار دارد که کسانی که براساس احکام نجوم حرفهایی را مطرح می کنند طالع هر کسی را برابر بروج دوازده گانه به هنگام ولادت او بررسی می نماید و بر اساس آن برج طالع نحسی یا سعادت افراد را بازگو می کنند.[1] طالع بین و طالع گیر به کسی گفته می شود که از طریق فال گیری ادعای پیشگویی و خبر دادن از آینده مردم را دارد.[2] 2. نکته دوم آن است که در روایات فراوانی آمده که سخن افرادی را که از طریق طالع بینی و تعیین مسیر ستاره ها درباره حوادث و پیش آمدهای آینده خبر می دهند و از نحسی و یا سعادت کارها و اعمال از این طریق پیش گویی می کنند، نباید مورد تأیید قرار گیرد، چون سخن آنها حقیقت ندارد. از جمله در نهج البلاغه آمده کسی به حضرت عرض کرد: در این هنگام روانه سفر و جنگ با خوارج مشو، که می ترسم به پیروزی دست نیابی و این مطلب را من از طریق علم نجوم و طالع بینی به دست آورده ام. امیر المؤمنان ـ علیه السلام ـ در پاسخ فرمود: آیا گمان داری که تو ساعتی را نشان میدهی که هر کسی در آن سفر کند بلا و بدی از او دور گردد، و بر حذر می داری از ساعتی که هر کسی در آن روانه شود زیان و سختی او را فرا گیرد؟ کسی که این سخنان تو را باور نماید، قرآن را تکذیب کرده است. ای مردم از آموختن نجوم و طالع بینی بپرهیزید و آن را فرا نگیرید مگر به اندازه ای که در بیابان یا در دریا برای دانستن راه ها و شناختن اوقات عبادت و تعیین قبله و مسیر راه کشتی و مانند آن از آن استفاده نمایید، نتیجه آموختن نجوم کهانت و غیب گویی است و افراد طالع بینی که از طریق نجوم غیب می گویند مثل کاهن است و کاهن مثل ساحر است و ساحر مثل کافر است و کافر در آتش است، سفر کنید به کمک و همراهی اسم خدا.[3] همچنین برخی از شارحان نهج البلاغه این حدیث را از امام صادق ـ علیه السلام ـ ذیل این کلام امام آورده اند که شخصی به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کرد: من مبتلا شده ام به اینکه هنگامی که می خواهم برای کاری حرکت و سفر نمایم وقتی به طالع نظر می کنم تا ببینم شر است یا خیر اگر شر بود از آن سفر دست بر می دارم و اگر طالع را خیر دیدم آن حاجت و کار خود را پی گیری می کنم. آیا این صحیح است؟ حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: آیا حکم می کنی؟ عرض کرد: آری، حضرت فرمود: کتاب هایت را بسوزان.[4] از این گونه روایات که تعدادشان نیز فراوان است به خوبی بدست می آید که گذشته از آن که طالع بینی کاری حرام است،[5] هیچ گونه حقیقتی ندارد، لذا یکی از بزرگان در ضمن تحلیل مبسوطی از این مسئله می گوید: (خلاصه حکم به حرمت تنجیم و طالع بینی بدین معنا که اعتقاد و حکم به ارتباط نفع و ضرر خیر و شر و دیگر مسایل مربوط به سرنوشت زندگی انسان ها به وضع و موقعیت و حرکات ستارگان، در اسلام قطعاً ممنوع بوده و منابع و مآخذی که به این ممنوعیت دلالت دارند از نظر کمیت و کیفیت بیش از آن است که اندک تردیدی در آنها وجود داشته باشد.[6] بنابراین سخن طالع بین ها هرگز حقیقت ندارد و هرگز نباید به گفته آنان اعتنا کرد و به حرف آنها ترتیب اثر داد، مرحوم مجلسی در مرآت العقول ضمن بحث مبسوطی درباره طالع بینی می گوید: مسئله تنجیم و طالع بینی و این که اگر درجه طالع در فلان برج باشد نحس است و یا اگر مشتری در فلان شرایط باشد سعد است، همه این ها خطا و اشتباه است و حرف هایی است که بر اساس تخمین گفته می شود و بر هیچ قاعده درستی استوار نیست … و همه مسلمین اتفاق بر تکذیب منجمین دارند و شهادت بر کذب گفته های آنها می دهند و حکم به بطلان حرف آنان می کنند و از مسلمات دین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ تکذیب آنان است و روایات فراوانی در رد آنها رسیده است و علمای بزرگ گفته های آنان را مبتنی بر تخمین دانسته اند.[7] 3. مطلب دوم آن است که کار طالع بینی که توسط ستاره شناسان طالع بین انجام می شود، حرام است، اما مسایل دیگر نجومی از قبیل ستاره شناسی علمی که در مباحث علم نجوم و کیهان شناسی و ستاره شناسی علمی مطرح است حرام نیست و به عنوان یک کار ارزشمند است لذا یکی از بزرگان ضمن تحلیل مبسوطی در مورد این مسئله می گویند: (ظاهر این است که خبر از اوضاع فلکی مانند خبر از خسوف، کسوف و سایر امور علمی و مباحث حرکات نجومی در علم هیئت از نظر فقها اشکالی ندارد، زیرا این امور غیر از آن است که در مسئله تأثیر ستارگان در خیر و شر و نفع و ضرر و طالع بینی مورد استفاده قرار می گیرد.)[8] نکته : بطور کلی باید این مطلب را در نظر گرفت هر علمی از آن جهت که علم است ممدوح است ولی اگر از آنها استفاده سوء شود ویا در مثل علم نجوم تاثیرات مستقلا به ستارگان و یا بروج و غیره داده شود این مذموم است وگر نه تاثیرات به طور کلی مورد انکار نیست بلکه تاثیر مستقل داشتن این امور مورد انکار و مذموم است .
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج3، ص 1435 نشر انتشارات اسماعیلیان قم، 1369ش.
2. شیخ انصاری مرتضی، المکاسب، ح2،ص 279، نشر مؤسسه دارالکتب قم، بی تا.
3. سید محمد حسین شیرازی، ایصال الطالب الی المکاسب، ج2، ص 89، نشر مؤسسه الاعلمی طهران، بی تا.
4. علی محمدی، شرح مکاسب، ج1، ص 538، انتشارات دارالفکر، قم، 1375ش.
5. سید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص 81 نشر صبا، بی تا.
پی نوشت ها:
[1] . لغت نامه دهخدا، ماده طالع، تهران، نشر دانشگاه بی تا، ص 52، ح33.
[2] . همان، ص54.
[3] . نهج البلاغه، خطبه 78، با ترجمه فیض الاسلام.
[4] . جعفری، محمد تقی، شرح نهج البلاغه، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361 ش، ص 235، ح11.
[5] . موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، نشر مؤسسه الاسلامی، 1404ق، ج1، ص 458.
[6] . جعفری، محمد تقی، شرح نهج البلاغه، نشر پیشین، ج11، ص 236.
[7] . مجلسی، محمد باقر، مرآت العقول، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1369ش، ج26، ص 456.
[8] . جعفری، محمد تقی، شرح نهج البلاغه نشر پیشین، ج11 ص 232.