در زندگی زناشویی اگر زن و شوهر خواهان برخورداری از یک زندگی ایده آل هستند باید خانواده را اولویت اول زندگی خود قرار دهند و هیچ چیز و هیچ کسی را بر خانواده و منافع آن مقدم ندارند.
عاشقان هر آنچه دارند در پای محبوب خویش میریزند، به امید آنکه وی گوشهی چشمی به آنان بیندازد. مجنون به امید دیدار لیلی، خود را از بندگی عقل رهانید و طوق عشق را بر گردن آویخت. فرهاد به امید وصال شیرین، تیشه به دست گرفت.
پس از ازدواج، مهمترین شخص در زندگی، همسر انسان است. مهمترین خواسته انسان بعد از ازدواج، برآورده ساختن خواستههای همسر و رساندن وی به آرزوهایش میباشد.
در این راستا، مردان هر روز صبح با عزمی راسخ آغاز به کار میکنند و مانند یک مبارز به جنگ روزگار میشتابند. زنان نیز صبحگاه تا شامگاه در منزل به مدیریت و تربیت فرزندان مشغول میگردند.
به چه دلیلی است که انسانها این چنین مشتاقانه به تحصیل خویش ادامه میدهند و برای رسیدن به مراتب بالای علمی تلاش میکنند؟ چرا مردان همیشه نگران پسانداز و وضیعت مالی خانواده هستند و همیشه برای بهبود وضعیت مالی تلاش میکنند؟ چرا زنان در پی پیشرفت و بهروزی و موفقیت خود و همسر خود میباشند؟ همه ما نیازمند کار و تلاش هستیم.
انسان بدون تلاش، میمیرد. همه ما نیازمند فراگیری علم و دانش و هنر میباشیم، زیرا بزرگی و ارزش انسان را به مقدار بهرهمندی وی از علم و دانش و هنر وابسته میدانیم. همه ما برای بهتر زندگی کردن و رسیدن به خواستههای خود، احتیاج به ثروت و امکانات مالی داریم؛ و خواهان پیشرفت و ترقی و رسیدن به بهروزی و کامیابی میباشیم.
انسان مانند پرنده است و میخواهد و باید به اوج پرواز کند. اما هرگز نباید فراموش کند که ازدواج، خط بطلانی بر «من» و پایه «ما» است. تا پیش از ازدواج، کار، تفریح و شادی، پیشرفت، ادامه تحصیل و رسیدن به موفقیت از آن «من» و برای «من» است، اما بعد از ازدواج، همه اینها برای «ما» و از آن ماست؛ و این خودمان بودیم که خواهان این تغییر بزرگ در زندگی خود شدیم.
پس از ازدواج مسیر زندگی تغییر میکند و تمام اهداف زندگی در راستای پیشرفت و رفاه و آسایش و بهروزی همسر و فرزندان قرار میگیرد.
اگر این چنین تحولی حاصل نشود، زندگی زناشویی موفق نیست و لذت شیرین زندگی مشترک را کسی درک نمیکند.
تا قبل از ازدواج، هدف در زندگی، پیشرفت و بهروزی شخص خودمان میباشد، لیکن پس از ازدواج اهداف تغییر میکنند و هدف جدید، باید پیشرفت و بهروزی خانواده باشد.
مسئولیت به انجام رسانیدن کارهای خانواده به یک میزان بر دوش زن و مرد قرار دارد و هر دو باید در راستای موفقیت خانواده تلاش کنند. پیامبرصلی الله علیه و آله میفرمایند: محبوبترین بندگان نزد خداوند، آن کس است که به خانوادهاش سودمندتر باشد.
انسان برای حفظ آرامش خویش نیاز بهعبادت و تفریح، بازی و شادیدارد. البته عبادت ،تفریح، مسافرت، شادی و رفت و آمد با دوستان، نباید آرامش، شادی و رفاه خانواده را از آنان بگیرد. بهترین تفریح و بالا ترین عبادت و شادیبخشترین بازی و لذت بخشترین لذت یک همسر مهربان آن است که اوقات خویش را در کنار همسر و فرزندانش به سر برد. بهترین دوست یک همسر، همسر او میباشد.
خواهم اندر پایت افتم ، دامنت گیرم به دست
چون تو را دیدم ، ز شادی دست و پا گم می کنم
اگر قرار باشد میان کار و خانواده یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟ به حکم عقل باید خانواده را برگزینید! به طور مثال، اگر شغل عالی با درآمدی زیاد و آیندهای روشن به شما پیشنهاد شد،
اما مستلزم دوری از خانواده به مدت طولانی بود، و شما هم از کاری نسبتاً خوب بهرهمند بودید، هرگز آن را نپذیرید! زیرا کار برای بدست آوردن ثروت و پول است و دستیابی به آرامش، رفاه و شادی.
اما شغلی که آرامش و شادی را از خانواده بگیرد، در حالیکه انسان میتواند با درآمد معمول و همیشگیاش روزگار بگذراند، روا نیست آرامش و شادی را از خود و خانوادهاش سلب کند.
اولین و مهمترین چیزی که زن و مرد برای استحکام و موفقیت آن تلاش میکنند خانواده است؛ و مشغلههای کاری نباید باعث دوری همسران از یکدیگر و از فرزندانشان شود. در هر صورت، خانواده از شغل انسان مهمتر است.
اگر چه برای بقای خانواده باید درآمد وجود داشته باشد، ولی کسب درآمد بیشتر، دلیل مناسبی برای فروپاشیده شدن خانواده نیست. پیامبرصلی الله علیه و آله میفرمایند: بسا در قیامت کسی را حاضر کنند که حسنهای نداشته باشد. خداوند بفرماید او را به بهشت برید که وی به خانوادهاش مهربان بوده.
رفیق مهربان و یار همدم
همه کس دوست دارند و من هم
هیچ چیز نباید جای خانواده را بگیرد و حقوق آنان را پایمال سازد ،آن قدر رسیدگی به خانواده در آیین مقدس اسلام اهمیت دارد که پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله این گونه می فرماید :
جلوس المرء عند عیاله احب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا .نشستن مرد نزد زن و فرزندش ، نزد خدای متعال محبوبتر است از اعتکاف او در این مسجد من .(میزان الحکمه/ج5/ص101/ح8081)
بزرگان دین ما و علمای خداترس و خداجوی شیعه بسیار مراقب بودند که تحصیل علم و معرفت آنان را از خانواده شان غافل نسازد یکی از این علمای بزرگ حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمه الله علیه بودند که در این باره هم خود عامل بودند و هم به شاگردانشان توصیه می کردند.
یکی از بزرگان حوزه در این باره این گونه می گویند :
سعی داشتم که تا حد ممکن در نماز آیت الله العظمی بهجت شرکت کنم . در آن ایام منزل مادرم در محله ی یزدان شهر قم بود و اطراف آن هنوز به صورت کامل خانه سازی صورت نگرفته بود و محله ی خلوتی بود .
بنده روز ها در درس ایشان شرکت می کردم و نماز مغرب و عشاء را نیز به امامت ایشان می خواندم ، سپس به منزل می رفتم . شبی از شب ها که ایشان از مسجد خارج می شدند و بنده هم ایشان را مشایعت می کردم ، در همان حال به بنده فرمودند : شما منزلتان کجاست ؟ عرض کردم : فلان منطقه . سپس آقا تاملی کردند و بعد فرمودند : شما زود به خانه بروید ، لازم نیست شب ها به نماز بیایید.
چون همه صحبت های آن بزرگ ، حکیمانه و به جا بود ، احساس کردم که باید خیلی سریع به خانه بروم . فورا به منزل مراجعت کردم . چون به منزل رسیدم و در را باز کردم ، دیدم همسرم بچه اش را بغل گرفته و در دالان منزل نشسته و خیلی ترسیده است .پرسیدم : چرا ترسیدی ؟ گفت : عقربی در خانه دیدم و وحشت زده شدم.
از آن شب به بعد تا مدت ها دیگر شب ها به نماز آیت الله بهجت نمی آمدم و برای مراعات حال اهل خانه در محل خودمان نماز را می خواندم.
________________________________________
منابع:
1-کتاب ایین دلبری /مهدی صدری/عطر یاس/چاپ دوم/1390
2-رازهای همسرداری /علی ابراهیمی اقلیدی/بیت الاحزان/1390