ارزش های اخلاق اجتماعی در اسلام

ارزش های اخلاق اجتماعی در اسلام

1. لزوم پرهیز از کاوش در حوزه ی زندگی خصوصی
یکی از رذائل اخلاقی، تجسس و کاوش و عیب یابی در زندگی خصوصی مردم است. منابع اصیل و درجه اول دینی یعنی قرآن و سنت به صراحت افراد مؤمن را از پرداختن به تجسس و سوء ظن و اتهام نسبت به یکدیگر برحذر داشته اند و در روایات اسلامی در آثار و پیامدهای وضعی و عقوبت اخروی این گونه صفات ناپسند هشدار داده شده است. قرآن مجید صریحاً می فرماید:
«یا ایُّهاالذینَ آمَنوا اِجتَنِبوا کَثیراً مِن الظَّنّ إِنَّ بَعضَ الظَّن اِثمٌ وَلا تَجَسَّسوا وَلا یَغتَب بَعضُکُم بَعضاً»(1)
ترجمه:«ای کسانیکه ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها و حدس ها (در مورد افراد)پرهیز کنید بدرستیکه برخی گمان ها گناه و نارواست، و (همچنین) در (زندگی مردم) کاوش و جستجو نکنید و برخی از شما به غیبت و بیان عیب دیگران نپردازد».
همچنین قرآن مجید می فرماید:
«إنَّ الذَّین یُحِبّونَ أن تَشیعَ الفاحِشهُ فِی الذینَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ فِی الدّنیا و الآخِرَه»
«بدرستیکه کسانی که خوشایند دارند که کارهای زشت در مورد افراد مؤمن منتشر و پخش گردد، در دنیا و آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهند بود. در دین اسلام، آبروی افراد مانند اموال و نفوس آنان محترم شمرده شده است».
در صحیح بخاری آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در حجه الوداع فرمودند:
«ان الله تبارَکَ وَ تَعالی قَدحرَّم دماءَکم وَ اموالَکم وَ اعراضَکم الا بحقّها کحرمه یَومکم هذا فی بلدکم هذا و فی شهرکم هذا، الاهل بَلَّغتُ؟ ثلاثاً!»(2)
ترجمه: بدرستیکه خداوند (تبارک وتعالی) خونها، اموال و آبروی شما را (بر یکدیگر، یعنی خونریزی، تصرف به ناحق در اموال و آبروریزی از یکدیگر» تحریم و حرام دانسته است درست مانند حرمتی که در این روز و در این ماه (ذی حجه) و در این شهر (مکه) برای شما قائل شده است و سپس سه بار فرمودند آیا (پیام و حکم را) ابلاغ کردم و رساندم؟
مُفَضَّل بن عمر گوید امام صادق (علیه السلام )فرمود:
«مَن روی علی مؤمن روایهً یُریدُ بها شینَه و هَدمَ مروءتَه لیسقُطَ مِن اعین النّاس اخرجه الله عزوجل من ولایته إلی ولایه الشیطان»(3)
«هرکس داستانی نقل کند و قصدش ظاهر ساختن عیب و بدی و از بین بردن آبروی مؤمنی باشد بگونه ای که بخواهد او را از چشم مردم ساقط کند و در انظار آنان سخیف و بی ارزش نماید، خداوند عزوجل وی را از دوستی خود خارج و به دوستی شیطان وارد می کند».
روایت بسیار مهمی را مرحوم صدوق (ره) از پیامبر(صلی الله علیه وآله)در این راستا نقل نموده اند:
«عن محمدبن سنان، عن ابی الجارود،عن ابی بُرده قال: صلّی بنا رسول الله(صلی الله علیه وآله)ثم إنصرف مُسرعاً حتی وضع یده علی باب المسجد، ثم نادی باعلی صوته: یا معشرمَن آمن بلسانه ولم یخلص الایمان إلی قلبه، لا تتبعوا عورات المؤمنین، فانه من تَتَبَّعَ عورات المؤمنین، تَتَبَّه اللهُ عورته ومن تتبع الله عورتَه فضحَه ولو فی جوف بیتِه.(4) «ابو برده می گوید: رسول خدا با ما نماز گزارد و از جابر خاست و بسرعت خود را به درب مسجد رسانید و دست بر آن نهاد و با صدای بلند گفت: ای گروهی که به زبان اظهار اسلام کرده و ایمان در دلهایتان جای نگرفته است، از عیب و بدی مؤمنان کاوش و جستجو ننمائید. زیرا هرکس درصدد عیب جوئی مؤمنان باشد خداوند عیب او را دنبال کند، و هر کس را که خدا عیب یابی کند او را رسوا کند هرچند در درون خانه اش باشد».
این حدیث به خوبی نشان می دهد که چنین صفت ناپسندی دارای آثار نامطلوب حتی در زندگی دنیوی است.
همچنین امام صادق(علیه السلام )از قول پیامبر(صلی الله علیه وآله)روایت می نماید:
«هر کس کار زشتی را انتشار دهد همانند آن فردی باشد که آن عمل زشت را انجام داده باشد، و هر کس مؤمنی را به صفتی یا عملی سرزنش نماید، نمیرد تا اینکه خود مرتکب آن شود».(5)
محمدبن فضیل ماجرای اندیشه برانگیز و عبرت آموزی را از امام موسی بن جعفر(علیه السلام )نقل می کند و می گوید:
«به امام عرض کردم: درباره یکی از دوستان و برادرانم چیزهایی شنیده ام که برایش خوش ندارم، از او سؤال کردم منکر شد، درحالیکه گروهی از کسانیکه به گفته آنان اطمینان و وثوق داشتم اخبار مزبور را تأیید می کردند. امام به من فرمود: ای محمد! چشم و گوش خود را نسبت به برادرت تکذیب نما، و اگر نزد تو پنجاه تن شهادت دادند و قسم یاد کردند و او برخلاف آنان گفت، از وی قبول کن و از آنان نپذیر. و مبادا درباره ی او انتشاردهی چیزی را که موجب سرشکستگی و عیب اوست و به حیثیت او لطمه می زند، چه در اینصورت از کسانی خواهی بود که خداوند فرموده است:«ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا عذاب الیم فی الدنیاوالاخره»(6)
«بدرستیکه کسانی که خوشایند دارند که کارهای زشت در مورد افراد مؤمن منتشر و پخش گردد، در دنیا و آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهند بود. در دین اسلام، آبروی افراد مانند اموال و نفوس آنان محترم شمرده شده است».
و همچنین از پیامبر روایت شده که فرمودند:
«الاومن سمع فاحشه فافشاها فهو کمن اتاها»(7)هرکس کار زشتی را(در مورد دیگری)بشنود وآن را اشاعه دهد و به دیگران بگوید مانند کسی است که به همان عمل مبادرت ورزیده است.
امام صادق(علیه السلام )ضمن روایتی مفصل که در اصول کافی آمده است ضمن برشمردن پاره ای از حقوق مؤمنان نسبت به یکدیگر فرمودند: هرکس به مؤمنی تهمت بزند ایمان دردل او مانند نمک در آب حل و ذوب خواهد شد.(8) تهمت و افترا به افراد مؤمن در حوزه ی مربوط به قدرت به معنای اعم و ساحت سیاست به معنای اخص گاه فزونی می گیرد. آثار تهمت و افترا و افشای اسرار زندگی خصوصی افراد و یا پخش عیوب و کارهای زشت افراد با اغراض خاص و با استفاده از وسائل ارتباط عمومی مانند مطبوعات و رسانه های جمعی بر تدبر بیشتر در اهمیت و جایگاه آموزه های دینی در این زمینه می افزاید و به دلیل گستردگی و سرعت انتشار، عقوبت آن نیز علی القاعده مضاعف می گردد.

2. لزوم پرهیز از تکبر و نخوت در حوزه ی قدرت سیاسی
یکی از آفات مهلک در باب کشورداری که از دیرباز متفکران، مصلحان و حتی سیاست نامه نویسان نسبت به آثار سوء آن به زمامداران و شهریاران هشدار داده اند تکبر و تبختر است. در گفتمان مربوط به حوزه ی قدرت سیاسی، تکبر می تواند یکی از عوامل مهم در تهدید قدرت سیاسی باشد. تکبر و نخوت باعث می شود صاحب قدرت در مقام حق و درستی و خیرخواهی های دیگران سرتعظیم فرود نیاورد. تسلیم نشدن در برابر کلام حق و صائب باعث استبداد در رای و مآلا اتخاذ تدابیر نسنجیده و پر پیامد می شود. پیامدهایی که نه تنها صاحبان قدرت بلکه آحاد جامعه را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
مهمترین آثار سوء تکبر در حوزه ی قدرت و سیاست عملی را می توان در موارد زیر بیان نمود.
1- شخص متکبر خود را برتر و کامل تر عاقل تر از دیگران می پندارد. لذا وظیفه ی دیگران می داند که آراء و دیدگاههای خویش را با او وفق دهند نه اینکه خود را نیازمند به رایزنی، مشورت و در نهایت انتخاب رأی اصلح بداند. در نتیجه شخص متکبر، مستبد در رأی و نظر خود خواهد شد و چه بسا تصمیماتی اتخاذ کند که برای حفظ قدرت سیاسی و مصالح عمومی بسیار ناکارآمد و مضر باشد اما او به دلیل همین استبداد در رأی حاضر به تغییر و تجدید نظر در آن نباشد.
2- افراد متکبر با برخوردهای خودپسندانه و متکبرانه و عدم تمکین در مقابل آراء و دیدگاههای خیرخواهانه دیگران، روز به روز بر دشمنان و مخالفان خود می افزایند و با گذشت زمان، مخالفان و رنج دیدگان از آنان می توانند بصورت قدرتی کارآمد درآیند و جامعه را با بحران مواجه سازند.
3- تکبر و خودپسندی یکی از رذائل اخلاقی است. انسانهای متواضع، منعطف و خیرخواه به حکم عقل و فطرت و دین چنین صفتی را برنمی تابند، درنتیجه از افراد متکبر در حوزه ی قدرت سیاسی فاصله می گیرند. در چنین شرایطی به جای افراد هوشمند، با تجربه و کاردان، افراد متملق و چاپلوس که فاقد فکر صائب و درایت مطلوب هستند جایگزین انسانهای خیرخواه، شریف و کارآمدی خواهند شد که میدان را برای ورود آنان با دوری خویش فراهم نموده بودند. همچنانکه حضرت علی(علیه السلام )در نامه به مالک اشتر نسبت به خطر اینگونه افراد که به ظاهر مطیع به نظر رسیده اما درواقع تیشه به ریشه قدرت سیاسی می زنند هشدار می دهند. دور شدن افراد صاحب فکر و اندیشه و نزدیک شدن چاپلوسان و تملق گویان یکی از خطرهای مهمی است که در دراز مدت قدرت سیاسی را با مشکلات جدی مواجه می سازد.
از طرف دیگر در متون دینی، تواضع و پرهیز از کبر و نخوت یکی از مکارم مهم اخلاقی شمرده شده است که از جهت سیاسی و اجتماعی نیز راه مهم و مؤثری در نفوذ در خانه ی دل افراد و شهروندان شمرده می شود.
امام باقر(علیه السلام )فرمودند:
«الکبر مطایا النار»(9) تکبر و خودپسندی از مرکب هایی است که انسان را به دوزخ رهنمون می کند.
از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)روایت شده است که:
«اکثر اهل جهنم المتکبرون».(10)
همچنین در کتاب شریف اصول کافی، روایتی از امام صادق(علیه السلام )نقل شده است که بسیار عبرت آموز و اندیشه برانگیز است. وی می گوید:
«سالت اباعبدالله(علیه السلام )عن أدنی الالحاد، فقال: ان الکبر أدناه»(11) حکیم می گوید: از امام صادق (ع)پرسیدم: کمترین درجه ی الحاد کدام است؟ فرمود کمترین درجه ی آن تکبر است! مرحوم مجلسی در کتاب مرآه العقول، ضمن برشمردن انواع تکبر به اسباب و علل آن دینداری می تواند به عنوان وسیله ی تفاخر مورد توجه قرار گیرد. مرحوم مجلسی توجه به مقام بندگی وجود فقری انسان و الگو قرار دادن بزرگان دین و در رأس همه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)را که در عین داشتن قدرت و ایمان و مقام رسالت، متواضع ترین افراد بودند از راههای مهم خلاص شدن از این آفت نفسانی و شیطانی می داند.(12)
در منابع اصیل دینی یعنی قرآن و سنت در مذمت افراد متکبر و عاقبت سوء آنان آیات و روایات وافری به چشم می خورد. خداوند در قرآن مجید می فرماید:
1- یَطبَعُ الله عَلی کلِّ قلبِ متکبرٍ جبّار.(13) «خداوند بر دل هر فرد متکبر و جباری زنگار می زند».
2- سَأصرِفُ عن آیاتی الذین یتکَبّرون.(14) «بزودی آیات خود را از کسانی که تکبر می ورزند برمی گردانم».
3- أدخلوا ابواب جهنم خالدین فیها فبئسَ مثوی المتکبرین.(15) «داخل درهای جهنم شوید در حالیکه در آنجا جاوید و مخلد خواهید بود. بد جایگاهی است، جایگاه تکبرکنندگان».
تکبر و نخوت از عوامل اصلی عدم گرایش بسیاری از مشرکان و غیر مسلمانان به توحید و رسالت حضرت خاتم(علیه السلام )بوده است.
در مذمت کبر و عواقب شوم آن خصوصاً در سرای دیگر روایات زیادی از طریق عامه و خاصه نقل شده است. حتی گفته شده که متکبران در روز رستاخیز به جهت بی قدر نزد خداوند بصورت مورچه های کوچک محشور خواهند شد بگونه ای که از سوی مردم پایمال خواهند شد.(16) همچنین از رسول خدا روایت شده که خداوند در روز قیامت با سه طائفه و گروه سخن نخواهد گفت. پادشاهان ظالم و متکبران دو گروه از جماعت مذکورند.(17)
امام علی (علیه السلام) در موارد متعددی از گفتار خویش، خطر کبر و نخوت را در حوزه ی قدرت سیاسی متذکر شده اند. امام علی (علیه السلام) می فرماید:
«… و إنّ مِن أسخف حالات الولاه عندَ صالحَ النّاس أن یَظنَّ بهم حُبّ الفَخر، و یوضَعَ اَمرُهُم علی الکبرِ.» (18)
«از سخیف ترین صفات و ویژگیهای والیان در نزد مردم صالح آن است که مردم پندارند که آنان دوستدار فخر و مباهات اند و بنای کار و حکومت خود را بر کبر و غرور می نهند».
امام علی(علیه السلام )در نامه ی یاد شده به مالک اشتر خطر کبر غرور و مفتون شدن به چرب زبانیها و تملق های دیگران در حوزه ی قدرت سیاسی را متذکر شده و به مالک می فرمایند:
«وَایّاکَ وَالإعجابَ بِنَفسِکَ وَالثّقَهَ بِما یُعجِبُکَ مِنها وَحُبَّ الاطرَاءِ فَإنَّ ذَلِکَ مِن أوثَق فُرِصِ الشَّیطان فِی نَفسِه لِیُمحِقَ مایَکونُ مِن احسانِ المُحسِنین». (19)
«ای مالک از خودپسندی و از اعتماد به آنچه موجب عجب و خودپسندی شده و نیز از دلبستگی به ستایش و چرب زبانیهای دیگران پرهیز کن، زیرا یکی از بهترین فرصتهای شیطان است برای تاختن تا کردارهای نیکوی نیکوکاران را نابود سازد».
از لحاظ سیاسی نیز کبر و غرور یکی از عوامل مهم استبداد و خودکامگی و قلع و قمع دیدگاه ها و نظرات مختلف است و به تعبیر ابن خلدون که بحث مبسوطی در چگونگی زوال دولتها و حکومتها دارد یکی از عوامل فروپاشی قدرت سیاسی و تغییر و تحول در مدنهای بشری محسوب می شود.(20)

پی نوشت ها :

1. سوره ی حجرات، آیه ی 11.
2. صحیح بخاری، کتاب الحدود، ج4، ص172.
3. ابن بابویه، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، باب«عقاب من تتبع عثره المؤمن»، ص548.
4. ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، باب «عقاب من تتبع عثره المؤمن»، ص548.
5. همان منبع، 562.
6. ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، باب عقاب الذین یریدون ان تشیع الفاحشه، ص561.
7. همان منبع.
8. کلینی، اصول کافی، منبع پیشین، ج3، ص248.
9. ابن بابویه، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ص500.
10. همان، ص502.
11. اصول کافی، ج3، ص422.
12. مولی محمدباقر، مجلسی، مرآت العقول، ج2، ص296.
13. سوره مؤمنون، آیه ی 34.
14. اعراف، آیه ی 146.
15. سوره ی زمر، آیه ی 72.
16. مسنداحمدبن حنبل، ج2، ص179، کافی ج2، ص311وبحارالانوار، ج73، ص219.
17. کلینی، اصول کافی، ج2، ص311، ح14.
18. نهج البلاغه، خطبه ی 207، ص224، منبع پیشین.
19. نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، جلددوم، ص335.
20. عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ی ابن خلدون (کتاب العبر…) ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی، 1366، جلداول، ص324-320.
منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید