پرتوى از فضایل حضرت زهرا(س)در تفسیر روض ‏الجنان

پرتوى از فضایل حضرت زهرا(س)در تفسیر روض ‏الجنان

نویسنده:سید محمود خسروانى شریعتى
فاطمه زهراعلیهاالسلام دختر پیامبر اکرم، سیماى پرفروغ ایمان، نمونه روشن تقوا، و اسوه تمام‌عیار زن مسلمان است. در فضیلت آن بانوى بزرگوار نویسندگان مذاهب اسلامى روایتها آورده‌اند که هر یک بیانگر گوشه‌اى از عظمت روحى آن نور مبین و گوهر ثمین است. مسلمانان نیک‌نهاد عموما و شیعیان شیفته‌جان خصوصا عشق محمد و آل محمد را پیوسته در سویداى دل نهفته داشته‌اند. در طول قرون با دل و جان به خاندان رسالت عشق ورزیده و جلوه‌هاى این مهرورزى را با خامه اخلاص رقم زده‌اند.
از جمله عالم نامور شیعه حسین بن على بن محمد بن احمد الخزاعى در تفسیر روض‌الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن علاوه بر مطالب متنوع لغوى، فقهى، کلامى، ادبى در فضیلت‌خاتون دو جهان حضرت صدیقه کبرى روایتها آورده است، همچنین ذکر و نقل روایت از امامان «امام على، امام حسن، امام حسین، على‌بن الحسین، ابوجعفر محمدبن على، جعفربن محمد الصادق، على‌بن موسى الرضاعلیهم‌السلام‌» (1) در تفسیر گرانقدر کشف الاسرار و عده الابرار بیانگر علاقه و گرایش ابوالفضل رشیدالدین میبدى به آن انوار پاک است. در این جا براى نشان دادن هم‌آوایى مفسران شیعى و سنى در ذکر مناقب و فضایل حضرت فاطمه، به عنوان نمونه شواهدى از دو تفسیر فوق ارائه مى‌گردد.

حضرت فاطمه‌علیهاالسلام و توبه حضرت آدم‌علیه‌السلام
مى‌دانیم که اندیشه جاودانگى به قدمت‌حیات بشر است. نخستین وسوسه شیطان نیز از همین روزنه و بدین‌شکل صورت مى‌پذیرد که ابتدا شیطان با سوگند خود را خیرخواه آدم و حوا مى‌نمایاند (2) و سپس سبب نهى پروردگار را از نزدیک شدن به شجره خلد، فرشته شدن یا جاودانگى آن دو القا مى‌کند (3) چون آن دو مبتلا به ترک مندوب شدند توبه کردند و نداى «ربنا ظلمنا» از جان برآوردند تا رحمت‌حق در کسوت «کلمات‌» (4) و تماثیل نور متجلى شد. در این باب صاحب تفسیر عظیم روض‌الجنان چنین آورده است: «چون خداى تعالى آدم را بیافرید و حیات در او آفرید… بر ساق عرش اشباحى و تماثیلى از نور دید که بر بالاى سر هر یک نوشته بود: محمد و على و فاطمه و الحسن و الحسین. آدم گفت: بار خدایا پیش از من بر صورت من خلقى آفریدى؟ گفت: نه. گفت: اینان که‌اند؟ گفت: فرزندان تواند ولولاهم لما خلقتک و اگر نه ایشانندى تو را خود نیافریدى. گفت: بار خدایا گرامى بندگانند بر تو. گفت: اى آدم این نامها یاد گیر تا در وقت درماندگى مرا به این نامها بخوانى تا فریادت رسم. آدم این نامها یاد گرفت. چون این ترک مندوب کرد و خواست تا از آن توبه کند، گفت: بار خدایا به حق محمدصلى الله علیه وآله و على‌علیه‌السلام و فاطمه‌علیهاالسلام والحسن‌علیه‌السلام والحسین‌علیه‌السلام به حق این بزرگان که توبه من قبول کنى. خداى تعالى توبه آدم قبول کرد فهذه هى الکلمات‌». (5)
علماى اهل سنت همانند علماى شیعه به دوستى اهل‌بیت مباهات کرده و در این خصوص به روایات متعدد استناد کرده‌اند. زمخشرى در تفسیر کشاف ذیل آیه‌اى که مودت ذوى‌القربى را اجر رسالت‌شمرده، (شورى /23) حدیث مفصلى از پیامبر اکرم‌صلى الله علیه وآله نقل مى‌کند که مطلع آن چنین است: «من مات على حب آل محمد مات شهیدا». (6) از پیامبر اکرم‌صلى الله علیه وآله نیز سؤال شد محبت چه کسانى به موجب آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى‌» (شورى /23) بر ما واجب شده؟ حضرت بیان فرمودند: على‌علیه‌السلام و فاطمه‌علیهاالسلام و ابناهما». (7)

حدیث کساء و حضرت فاطمه‌علیهاالسلام
مراد از اهل‌بیت در آیه تطهیر (سوره احزاب/33) پنج تن آل عباست در این خصوص قول پیامبر که از منابع اهل سنت نیز نقل شده است کافى است که فرمود: «این آیه درباره من و على و حسن و حسین و فاطمه نازل شده است‌» (8) میبدى نقل مى‌کند که: «رب‌العالمین منت مى‌نهد بر مصطفى عربى که خواست ما و حکم ما آن است که اهل‌بیت تو پاک باشند از هر چه آلایش خلقیت است و اوساخ بشریت تا «از خانه به کدخداى ماند همه چیز». الطیبات للطیبین والطیبون للطیبات و در همان تفسیر از قول ام‌سلمه آورده است: چون آیه تطهیر نازل شد «فارسل رسول الله الى فاطمه و على والحسن والحسین فقال هؤلاء اهل بیتى‌» (9) در تفسیر روض‌الجنان هم مى‌خوانیم: «رسول -علیه‌السلام- حسن‌علیه‌السلام را بر دست راست‌خود نشاند و حسین را بر دست چپ و على را و فاطمه را در پیش روى، آن گه گلیمى خیبرى بر ایشان افکند و گفت: اللهم لکل نبى اهل و هؤلاء اهلى، در حال خداى تعالى این آیت فرستاد (.. انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» (10)
با وجود قدر و شان عظیم ام‌سلمه و تایید نیک‌نهادى او توسط پیامبر از همراهى با پنج تن منع مى‌شود ولى جبرئیل با حسن قبول «انت منا» (11) با نورانیتى مضاعف به ملکوت پرواز مى‌نماید و در آسمانها مى‌نازد و فخر مى‌کرد و مى‌گفت: «من مثلى وانا فى السماء طاووس الملائکه و فى الارض‌من اهل بیت محمد» یعنى چون من کیست که در آسمان رئیس فرشتگانم و در زمین از اهل‌بیت محمد خاتم پیغامبرانم؟» (12)

مباهله و حضرت فاطمه‌علیهاالسلام
چون سران مسیحى شهر نجران از قبول حقیقت‌سرباز زدند و بر این پندار که عیسى‌علیه‌السلام فرزند خداست پاى فشردند به پیامبر اکرم وحى شد تا با آنان مباهله کند، ماجراى مباهله با حضور باشکوه پیامبر و چهار نور پاک به شرح زیر صورت پذیرفت:
«حضرت پیامبر و على و حسنین از پیش مى‌رفتند و فاطمه -علیهاالسلام- بر اثر ایشان مى‌رفت تا به صحرا شدند. ترسایان بیامدند و اسقف ایشان از پیش ایستاد. اسقف گفت: اینان که‌اند از محمد. گفتند: آن برنا پسر عم و داماد اوست‌بر دخترش و آن زن دختر اوست و آن کودکان دخترزادگان اویند. اسقف به ترسایان نگرید و گفت: بنگرید که محمد چگونه واثق است که به مباهله فرزندان و خاصگان خود را آورده است. از مباهله او حذر کنید که اگر نه مکان قیصر بودى من اسلام آوردمى، رویها دیدم که اگر از خدا بخواستندى تا کوهها را از جاى برکند اجابت کردى‌». (13)
رشیدالدین فضل‌الله میبدى در ذیل آیه مبارکه: «فقل تعالوا ندع ابنائنا وابناءکم ونسائنا ونسائکم وانفسنا وانفسکم‌» (آل‌عمران /61) ماجراى مباهله را چنین یاد مى‌کند:
«آن روز که حضرت رسول اکرم‌صلى الله علیه وآله براى مباهله به صحرا رفتند دست‌حسن و حسین‌علیهماالسلام را گرفته و فاطمه‌علیهاالسلام و على‌علیه‌السلام از پس ایشان به راه افتادند «رسول ایشان را با پناه خود گرفت و گلیم بر ایشان پوشانید و گفت: اللهم ان هؤلاء اهلى، جبرئیل آمد و گفت: یا محمد و انا من اهلکم چه باشد یا محمد اگر مرا بپذیرى و در شمار اهل بیت‌خویش آرى؟ رسول‌صلى الله علیه وآله گفت: یا جبرئیل و انت منا.» (14)

پیوند ملکوتى
ازدواج سیده عالم یعنى پیوند نور با نور و انتقال زهره زهراعلیهاالسلام از بیت نبوت به منزل امامت در واقع سرآغاز ظهور انوار پاک یازده گوهر تابناک برج امامت‌بود که باشکوهى الهى در زمین و شورى ملکوتى در آسمان برگزار گردید. در فضیلت‌حضرت على‌علیه‌السلام بر دیگر خواستگاران فاطمه‌علیهاالسلام پیامبر اکرم فرمود: «لولا على لم یکن لفاطمه کفو». (15)
پیام ملکوتى همسرى حضرت على و فاطمه را فرشته‌اى شگرف به نام محمود به رسول اکرم رسانید. پیامبر پرسید: «یا محمود چه کار را آمده‌اى؟ گفت: جئتک لتزویج النور من النور. آمده‌ام تا نور را به نور دهى. گفتم: آن نور کدام است که او را به نور دهم. گفت: تزویج فاطمه من على فاطمه‌علیهاالسلام را به على‌علیه‌السلام دهى که خداى تعالى این عقد را در آسمان ببست.» (16)
آن گاه فرمان آمد، اى مقربان درگاه اى خاصگیان پادشاه سوره «هل اتى على الانسان‌» برخوانید. ایشان همه به آوازى دلرباى و الحان طرب‌فزاى سوره «هل اتى‌» خواندن گرفتند و درخت طوبى بر خود بلرزید و در بهشت گوهر و مروارید و حله‌ها باریدن گرفت.» (17)
روز بعد از ازدواج وقتى زنان قریش براى تهنیت آمدند حضرت فاطمه جامه‌اى فاخر بر تن داشت که آنان متحیر بماندند گفتند: «یا فاطمه این حله از کجا آوردى که همانا در دنیا نباشد و ما ندیدیم و نشنیده؟ گفت: هذا من عندالله از نزد خداست.» (18)
رشیدالدین فضل‌الله میبدى در پیوند همسرى حضرت على‌علیه‌السلام با حضرت فاطمه‌علیهاالسلام سخنان زیر را نیز مى‌افزاید: فرشته‌اى فصیح به نام راحیل بر منبرى سپید برآمد و خداى را ثنا گفت آن گاه خداوند ذوالجلال بى‌واسطه ندا کرد که: اى جبرئیل و اى میکائیل شما دو گواه باشید که من فاطمه زهراعلیهاالسلام را به زنى به على مرتضى دادم.» (19) چون فرشته این بشارت را به حبیب خدا داد آن حضرت مهاجر و انصار را خواندند و روى به على‌علیه‌السلام کردند و فرمودند: «یا على چنین حکمى در آسمان رفت اکنون من فاطمه‌علیهاالسلام دخترم را به چهارصد (20) درم کاوین به زنى به تو دادم.» (21)

حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام سیده النساء العالمین
حضرت زهراى مرضیه در خانه نبوت و مرکز وحى تربیت‌شد پدرى چون پیامبر اکرم‌صلى الله علیه وآله، همسرى چون على مرتضى، و فرزندانى چون حسنین داشت. روزى زنان قریش با همسران رسول‌صلى الله علیه وآله از حسب و نسب خویش و مفاخرت قوم خود سخن مى‌گفتند. چون فاطمه‌علیهاالسلام وارد جمع شد همه ساکت‌شدند یکى از ایشان گفت: «چرا حدیث رها کردى؟ گفتند: براى آن که در پیش او حدیث‌حسب و نسب کردن محال باشد، دیگرى گفت: ما بالکم یا بنى‌هاشم… چیست اى بنى‌هاشم که همه سیادت جمع کردى خود را و گوى سیادت از همه عالم بربودى، اما پدرت سید ولد آدم است. و اما تو سیده زنان جهانى. اما شوهرت سید عرب است و اما فرزندانت‌سیدان جوانان بهشتند و اما مت‌حمزه سید شهیدان است.» (22) بدین‌جهت پاره‌اى از مفسران آیه «نسبا و صهرا» را در شان حضرت على‌علیه‌السلام دانسته‌اند که امیرالمؤمنین جامع سبب و نسب بود «و هیچ کس را از صحابه این هر دو بیک جاى نبود.» (23)

حضرت محمدصلى الله علیه وآله و فاطمه‌علیهاالسلام
از سخنان و شیوه رفتار پیامبر اکرم‌صلى الله علیه وآله با فاطمه زهراى مرضیه‌علیهاالسلام پى مى‌بریم که علاوه بر محبت فطرى پدر و فرزندى، ملکات انسانى و فضایل معنوى، دیندارى و پارسایى ام‌الائمه حضرت فاطمه‌علیهاالسلام موجب اصلى جلالت و عظمت قدر آن بزرگوار نزد پدر بوده است. محدثان و مفسران قرآن در باب عظمت کفو ولایت و مصداق روشن: «انا اعطیناک الکوثر». روایات متعددى نقل کرده‌اند که در این جا به ذکر چند نمونه از تفسیر روض‌الجنان (ابوالفتوح رازى) و تفسیر کشف‌الاسرار میبدى اکتفا مى‌شود.

1 – حضرت فاطمه مادر امامان
در خبر است که رسول شبى به نزدیک خدیجه‌علیهاالسلام بود و او سخن مى‌گفت: رسول گفت: یا خدیجه من تکلمین؟ با کى سخن مى‌گویى؟ گفت: اى رسول‌الله با این جنین که در شکم دارم. رسول گفت: بشارت باد تو را که جبرئیل مرا بشارت داد که مادینه است و مادر امامان است.»

2 – خانه فاطمه‌علیهاالسلام
اتاقى گلین و کوچک با معنویتى بى‌کرانه است که تجلیگاه نور الهى و مصداق بارز آیت قرآنى «فى بیوت اذن الله‌» است. «یک روز رسول -علیه‌السلام- این آیت مى‌خواند مردى برخاست و گفت: این خانه‌ها کدام است؟ گفت: بیوت الانبیاء، خانه‌هاى پیغامبران است. ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول‌الله خانه فاطمه و على از این جمله هست؟ گفت: هو من افاضلها، خانه ایشان فاضلترین خانه‌هاى ایشان است.» (25)

3 – محبت‌حضرت محمدصلى الله علیه وآله و اطاعت فاطمه‌علیهاالسلام
علاقه و احترامى که رسول‌الله نسبت‌به فاطمه‌علیهاالسلام اظهار مى‌داشتند در تاریخ رابطه پدر و فرزندى بى‌نظیر است. از جمله عادت‌هاى پیامبر اکرم چنان بود که در ابتدا و بازگشت از سفر به دیدار فاطمه‌علیهاالسلام مى‌رفتند، روزى پیامبر اکرم به دیدار فاطمه‌علیهاالسلام رفتند و آن روز بر در سراى گلیمى خیبرى آویخته بود، چون آن را دیدند، بازگشتند، فاطمه‌علیهاالسلام برخاست و به حجره رسول آمد و از سبب پرسید؟ حضرت فرمودند: «یا فاطمه من بر عادت آن‌جا آمدم و لکن در سراى تو بر رسم جباران دیدم پرده فروگذاشته بازگشتم [فاطمه‌علیهاالسلام] برفت پرده از در سراى دور کرد.» (26)

4 – فاطمه‌علیهاالسلام و سجود پیامبرصلى الله علیه وآله
در ابتداى دعوت پیامبر اکرم به اسلام کفار دندان مبارک حضرت را شکستند و خاک و پلیدى بر او مى‌ریختند و حضرتش را ساحر و کاهن و مجنون مى‌خواندند. در تفسیر آیه مبارکه «ان الذین یؤذون الله ورسوله‌». (سوره احزاب /57) از قول عبدالله مسعود نقل شده است که گفت: «دیدم رسول خدا را در مسجدالحرام سر به سجود نهاده که کافرى شکنبه شتر میان دو کتف وى فروگذاشت رسول سر از زمین برنداشت تا آن گه که فاطمه زهراعلیهاالسلام بیامد و آن از کتف وى بینداخت.» (27)

5 – فاطمه زهراعلیهاالسلام و اندوه پیامبر اکرم (ص)
آن روز که جبرئیل آیه «ان جهنم لموعدهم اجمعین‌» (سوره حجر /43) را آورد حضرت اندوهناک شدند و بسیار گریستند و هیچ کس از صحابه زهره نداشت که از سر آن تاثر شدید جویا شود. عبدالرحمن عوف مى‌دانست که رسول خدا به دیدار فاطمه آسایش مى‌یابد از حضرت فاطمه درخواست نمود تا از پیامبر اکرم سبب این اندوه بزرگ را بپرسد. پیامبر در جواب به فاطمه‌علیهاالسلام فرمودند: چه پرسى از آنچه وهم و فهم هیچ کس بدان نرسد؟ چون حضرت اشاره‌اى به ابواب جهنم و چگونگى درکات دوزخ کردند «فاطمه‌علیهاالسلام بیفتاد و بیهوش شد چون به هوش باز آمد گفت: «الویل الویل لمن دخل النار». (28)

6 – دوستى فاطمه‌علیهاالسلام
چون قریش پیمان حدیبیه را شکستند ابوسفیان را براى عذرخواهى نزد پیامبر فرستادند. او خواست از علاقه پیامبر به حضرت فاطمه به نفع خود سود جوید این بود که به در خانه فاطمه‌علیهاالسلام رفت و ماجرا را گفت، آن حضرت به او گفتند: «این کار بزرگتر از آن است که حدیث زنان در آن گنجد.» (29)

7 – فاطمه‌علیهاالسلام و نوازش یتیم
مفسران قرآن کریم آیه «ویسئلونک عن الیتامى‌» (سوره بقره /55) را تاکیدى به «اصلاح کار و مال‌» (30) و نیکى به یتیمان دانسته‌اند. «روزى مهتر عالم یتیمى را دیدند که کودکان او را سرزنش مى‌کنند و او مى‌گرید و در خاک مى‌غلتد، چون حضرت سبب درماندگى او را پرسیدند. گفت: پدرم روز احد کشته شد، خواهرم فرمان یافت و مادرم شوهر کرد و مرا براند حضرت رسول گفتند: اى غلام اندوه مدار من که محمدم پدر توام و فاطمه خواهر تو و عایشه مادر تو… آن گاه مصطفى دست وى گرفت و به خانه فاطمه برد و گفت: یا فاطمه‌علیهاالسلام این فرزند ماست و برادر تو، فاطمه‌علیهاالسلام برخاست و او را بنواخت‌خرما پیش وى بنهاد…» (31)

8 – حجاب حضرت زهراعلیهاالسلام
پوشیدگى زن از دید نامحرم یک فرمان قرآنى است. در گذشته براى بیان این مفهوم خصوصا در فقه واژه «ستر» (32) را به کار مى‌بردند. سعدى شاعر خوش‌سخن هم در معرفى زن پارسا چنین گفته است:
«چو مستور باشد زن و خوبروى به دیدار او در بهشت است‌شوى‌» (33)
و در تفسیر هم‌چنین مى‌خوانیم:
«در خبر است که روزى رسول در حجره فاطمه -علیهاالسلام- بود. مردى نابیناى مادرزاد در بزد. رسول گفت: درآى، او درآمد فاطمه‌علیهاالسلام برخاست و در خانه رفت و تا او بنرفت از خانه بیرون نیامد. رسول بر سبیل امتحان گفت: یا فاطمه چرا از او پنهان شدى و او چیزى نبیند؟ گفت: یا رسول‌الله اگر مرا نبیند، من او را بینم. الیس الله تعالى قال: «وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن‌». رسول -علیه‌السلام- گفت: الحمدلله ارانی فی اهل بیتی ما سرنی; سپاس آن خداى را که با من نمود در اهل‌البیت من آنچه مرا خرم بکرد.» (34)

حضرت على‌علیه‌السلام و فاطمه‌علیهاالسلام
بزرگان علم و عالمان دین در شناخت‌شانى از شؤون حضرت على‌علیه‌السلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام درمانده‌اند. ما از طریق روایاتى چون: «احب النساء الى رسول الله فاطمه و من الرجال علی‌علیه‌السلام) و (… فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر و انما سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها» (35) گوشه‌اى از عظمت این دو عزیز را باز مى‌نماییم و از میان انبوه روایات تنها به ذکر چند روایت از تفسیر روض‌الجنان و کشف‌الاسرار اکتفا مى‌نماییم.

1 – یارى و پرستارى فاطمه‌علیهاالسلام
در جنگ احد که رسول اکرم و حضرت على‌علیه‌السلام جراحاتى برداشتند حضرت فاطمه‌علیهاالسلام چهره مبارک پدر و روى نازنین همسر را شست. در همین غزوه شجاعت و فداکارى على‌علیه‌السلام تا آنجا جلوه نمود که جبرئیل از آسمان آواز داد: «لاسیف الا ذوالفقار ولافتى الا على‌» پس از جنگ آن تیغ را به فاطمه‌علیهاالسلام داد و گفت: «بستان این شمشیر را که امروز با من وفا کرد.» (36)

2 – دعاى حضرت محمدصلى الله علیه وآله
پیامبر اکرم در پاسخ به طعنه زنان قریش که به حضرت زهراعلیهاالسلام گفته بودند: پدرت تو را به مردى درویش داده است چنین فرمودند: «بدان که این زنان که این گفتند نه بر طریق شفقت گفتند. من تو را به مردى دادم که «اقدمهم سلما و اکثرهم علما واعظمهم حلما» به اسلام از همه پیشتر است و به علم از همه بیشتر و به حلم از همه عظیمتر. آن‌گه دعا کرد ایشان را و گفت: بار خدایا جمع ایشان مجتمع دار و دلهاشان به هم آر و فرزندان ایشان را وارثان بهشت نعیم کن.» (37)

3 – شمه‌اى از فضایل حضرت على‌علیه‌السلام و فاطمه‌علیهاالسلام
در وجود مبارک حضرت فاطمه فضایل بیشمارى جمع است و زندگانى آن بانوى دوسراى در همه ابعاد نمونه است، از جمله پایدارى آن اسوه کامل در تنگدستى و هجوم فقر مادى است; آورده‌اند:
«یک روز امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- در حجره فاطمه شد او را یافت که حسن و حسین را مى‌خوابانید و ایشان نمى‌خفتند از گرسنگى، فاطمه گفت: یابن عم رسول‌الله! بنگر تا چیزکى به دست آرى براى این کودکان که از گرسنگى بنمى‌خسبند و سه روز است تا طعام نخورده‌اند؟
امیرالمؤمنین از خانه به در آمد و بنزدیک عبدالرحمن عوف شد و او را گفت: دینارى زر به قرض مرا ده. عبدالرحمن دست در کیسه کرد و دینارى از آن برداشت و به امیرالمؤمنین داد او بستد. امیرالمؤمنین به بازار آمد تا چیزى بخرد مقداد را بر سر راه دید از حالش جویا شد، دینارى که به قرض گرفته بود به او داد و گفت: تو اولیترى که تو چهار روز است که چیز نیافته‌اى و ما سه روز. مقداد آن بستد و برفت، امیرالمؤمنین به مسجد رسول آمد. در شان او و این قصه، آیت آمده بود که: «ویؤثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصه و…» (حشر /9) (38)

4 – پیوستن دو دریا
بعضى از اهل اشارت در تفسیر: مرج البحرین یلتقیان (سوره الرحمن /19) نوشته‌اند مقصود از بحرین، فاطمه‌علیهاالسلام و على‌علیه‌السلام است. و بینهما برزخ (محمدصلى الله علیه وآله) «یخرج منهما اللؤلؤ والمرجان،» الحسن والحسین‌علیهماالسلام است.
و نیز گفته‌اند: از تخصیصات و تشریفات آدمى یکى آن است که در نهاد وى دو بحر آفریده‌اند یکى بحر سر، دیگر بحر دل، این اشاره است‌به آیه مرج‌البحرین و بحرین این جا خوف و رجاست عامه مسلمانان را و بحر قبض و بسط خواص مؤمنان را و بحر هیبت و انس انبیاء و صدیقان را.» (39)

5 – حضرت فاطمه‌علیهاالسلام خاتون قیامت
میبدى در تفسیر آیه شریفه: «انما ولیکم الله و رسوله‌» (سوره مائده /55) با استناد به حدیث: «من کنت مولاه فعلى مولاه‌» ولایت دین را اجل ولایات مى‌داند و در فضیلت على‌علیه‌السلام چنین مى‌نویسد: «على مرتضى ابن عم مصطفى شوهر خاتون قیامت فاطمه زهراعلیهاالسلام که خلافت را حارس بود و اولیاء را صدر و بدر بود…» (40)
در تفسیر کشف‌الاسرار علاوه بر آنچه گذشت نام و یاد حضرت فاطمه‌علیهاالسلام مکرر (41) آمده است، براى کوتاهى سخن به ذکر پاره‌اى بسنده شده است.
تاکید احادیث و همآوازى علماى اهل سنت‌با شیعیان در دوستى اهل‌بیت موجب پیدایش اشعارى در مدح حبیبه خدا حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام شده است که گزیده اى از آن اشعار را مى‌توان در کتاب مناقب فاطمى (42) مشاهده نمود، البته انعکاس انوار ولایت از مشکوه وجود حضرت زهراعلیهاالسلام در لابه‌لاى دیوان شاعران نیک‌نهاد ما به چشم مى‌خورد. از آن شمار است‌شعر عطار نیشابورى که در آن ماجراى بیان احوال فاطمه‌علیهاالسلام به رسول اکرم و تعلیم تسبیح نماز به صدیقه کبرى آمده است پاره‌اى از آن ابیات چنین است:
«فاطمه خاتون جنت ناگهى پیش سید رفت در خلوتگهى گفت کرد از آس دستم آبله یک کنیزک از تو مى‌خواهم صله تا مرا از آس رنجى کم رسد تا کى‌ام از آس چندین غم رسد؟ آس گردونم چو یک ارزن بود آس کردن خود چه کار من بود وى عجب در پیش صدر روزگار بود آن ساعت غنیمت‌بى‌شمار دست‌بگشاد و ببخشید آن همه هیچ نگذاشت از براى فاطمه یک دعاش آموخت زیبا و عزیز گفت این بهتر تو را زآن جمله چیز انس حضرت جانفزایت‌بس بود تا که تو هستى خدایت‌بس بود» (43)
در تعلیم تسبیح حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نوشته‌اند: پس از مراسم باشکوه شب ازدواج آن حضرت که همسران پیامبر و زنان مهاجر و انصار همه به خانه‌هاى خود برگشتند فقط اسماء نزد آن حضرت ماند، چون حضرت فاطمه از خدمت چندین روزه اسماء شرمگین بود تقاضاى خادمه‌اى کرد، پیامبر فرمود: خادمه‌اى خواهى یا چیزى که از خادمه بهتر باشد؟ گفت: و آن چیست‌یا رسول‌الله؟ گفت: آن که به عقب هر نماز سى‌وچهار بار تکبیر کنى و سى‌وسه بار تسبیح و سى‌وسه بار تحمید این بر زبان صد است و در ترازو هزار یا فاطمه هیچ کس نباشد که هر بامداد و شبنگاه این تسبیح بکند و الا خداى تعالى او را مهمات دنیایى و آخرتى کفایت کند.» (44)
آنچه براى ما پس از سپرى شدن قرنها شایان توجه مى‌باشد این است که رسول اکرم‌صلى الله علیه وآله بجاى بخشش خادمه تسبیحى تعلیم فرزندش نمود که فیض آن جاودانه است چنان که هم اکنون، امت اسلام تسبیح حضرت زهراعلیهاالسلام را بعد از هر نماز مى‌خوانند و نام آن دخت پارسا و انسیه حورا تا آفتاب مى‌درخشد و مسلمانى نماز گزارد برجاست و از برکات آن تسبیح و تحمید روح مقدسش بهره‌مند مى‌گردد. زندگانى کوتاه حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نمودار نورانى صفات حسنه است انعکاس احادیث نبوى و سخنان ائمه هدى در تفسیر روض‌الجنان و کشف‌الاسرار نمایانگر گوشه‌اى از فضایل زهراى مرضیه است و این سخن درست است که بزرگان علم و ادب و عرفان و کلام… از بیان شانى از شؤون این گوهر تابناک و اسوه راستین اسلام ناتوانند و در این مقام ابیات زیر بیان حال همگان است که گفت:
«وصف تو بگذشت از قدر عقول عقل در شرح شما شد بوالفضول گرچه عاجز آمد این عقل از بیان عاجزانه جنبشى باید در آن‌» (45)
والسلام

پى‌نوشت‌ها و مآخذ

1- رکنى، محمد مهدى، جلوه‌هاى تشیع در تفسیر کشف‌الاسرار; یادنامه علامه امینى به اهتمام سید جعفر شهیدى، محمدرضا حکیمى، تهران، مؤسسه انجام کتاب، 1361، ص 165-230.
2- سوره اعراف/21.
3- سوره اعراف /20.
4- سوره بقره /37.
5- الخزاعى النیشابورى، حسین بن على بن محمد بن احمد، روض‌الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن به تصحیح محمد جعفر یاحقى، محمد مهدى ناصح، بیست جلد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، مشهد، 1371، ج‌1، ص‌228.
6- جارالله محمود بن عمر الزمخشرى، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربى، ربیع‌الاول،1366، ج‌6، ص‌220.
7- ابوالفضل رشیدالدین میبدى، کشف‌الاسرار و عده‌الابرار، به اهتمام على‌اصغر حکمت، ده جلد، دانشگاه تهران، 1331-1339، ج‌9، ص‌23.
8- سید عبدالحسین شرف‌الدین، الکلمه الغرا فى تفضیل الزهرا، ترجمه محمد بیدارفر، انتشارات الزهرا، تهران، 1362، ص‌50.
9- ابوالفضل رشیدالدین میبدى، همان کتاب، ج‌8، ص‌45.
10- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌15، ص‌419.
11- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، یکصدوده جلد، داراحیاء التراث العربى،1403، ج‌17، ص‌262.
12- ابوالفضل رشیدالدین میبدى، همان کتاب، ج‌2، ص‌151.
13- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌4، ص‌363.
14- ابوالفضل رشیدالدین میبدى، همان کتاب، ج‌2، ص‌147 و 151.
15- محمدباقر مجلسى، همان کتاب، ج‌43، ص‌145.
16- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌14، ص‌243.
17- ابوالفضل رشیدالدین میبدى، همان کتاب، ج‌7، ص‌50.
18- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌14، ص‌275.
19- ابوالفضل رشیدالدین میبدى، همان کتاب، ج‌7، ص‌50.
20- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، چاپ دوم، المکتبه الاسلامیه، 1362، ج‌43، ص‌105. در این حدیث مهر حضرت فاطمه‌علیهاالسلام پانصد درهم آمده است: «.. مهر جدته فاطمه و هو خمس مائه درهم جیاد».
21- رشیدالدین فضل‌الله، همان کتاب، ج‌7، ص‌51.
22- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌5، ص‌400.
23- همان، ج‌14، ص‌243.
24- همان، ج‌17، ص‌122.
25- همان، ج‌14، ص‌152.
26- همان، ج‌17، ص‌265.
27- ابوالفضل رشیدالدین، همان کتاب، ج‌8، ص‌87.
28- همان، ج‌5، ص‌330.
29- همان، ج‌10، ص‌647.
30- ابوالمحاسن الحسین بن الحسن الجرجانى، تفسیر گازر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، به تصحیح میرجلال‌الدین حسینى ارموى، تهران، ناشر: مهرآیین، 1378، ج‌1، ص‌277.
31- ابوالفضل رشیدالدین، همان کتاب، ج‌1، ص‌595.
32- شهید مرتضى مطهرى، مساله حجاب، نشریه انجمن اسلامى پزشکان، تهران، 1348، ص‌73.
33- مصلح‌الدین سعدى شیرازى، کلیات سعدى، به اهتمام محمدعلى فروغى، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ اول، 1320، ص‌355.
34- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌14، ص‌124.
35- محمد باقر مجلسى، همان کتاب، ج‌43، ص‌38 و 65.
36- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌5، ص‌43.
37- همان، ج‌14، ص‌273.
38- همان، ج‌4، ص‌45 و46.
39- ابوالفضل رشیدالدین، همان کتاب، ج‌9، ص‌412، 421.
40- همان، ج‌3، ص‌150.
41- محمد جواد شریعت، فهرست کشف‌الاسرار، ناشر: امیرکبیر، تهران،1363، ص‌955.
42- احمد احمدى بیرجندى، مناقب فاطمى در شعر فارسى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى،1369.
43- فریدالدین عطار نیشابورى، مصیبت‌نامه، به اهتمام نورانى وصال، ناشر کتابفروشى زوار، تهران، 1364، ص‌41.
44- الخزاعى النیشابورى، همان کتاب، ج‌14، ص‌274.
45- جلال‌الدین محمد مولوى، مثنوى به تصحیح رینولد نیکلسون، به اهتمام نصرالله پورجوادى، انتشارات امیرکبیر، تهران،1363، ج‌3، ص‌3.
منبع: فصلنامه مشکوه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید