زن در نگاه و نهضت امام خمینی (رحمت الله علیه)

زن در نگاه و نهضت امام خمینی (رحمت الله علیه)

نویسنده: ابوالفضل هدایتی
گذشته از برخی چهره‌های ماندگار در عرصه‌های ابتکار و خلاقیت و ادبیات و حماسه و تعهد اجتماعی، که «زن بودن» را همان «انسان بودن» تلقی کرده و آمادگی‌های فطری و ذاتی‌شان را ظاهر ساخته‌اند، بیشتر چنین است که زن با گذار از سنت و مذهب هم نتوانسته است در دوران تجدد، به تغییر و تحولی درخور انسانیتِ خویش نایل شود؛ چرا که در این دگرگونی‌ها، تنها شکل و شمایلِ ظاهری‌اش عوض شده است.
انقلاب 57، یک بار در تاریخ کشورمان نشان داد که می‌توان از جامعه زنانِ ایرانی و مسلمان، انتظار قبول جایگاه انسانی و آرمانی خود را داشت. مهم این است که زمینه‌ها و انگیزه‌های کمال‌جویانه را در دنیای زنان به وجود آورده و آنان را در سیر و پویه خودآگاهانه خویش یاری کرد.
در این مقاله، با ارایه نمونه‌هایی از رفتار و گفتار حضرت امام خمینی قدس‌سره ، به ارزیابی پدیده بازگشتِ زنان ایرانی در برهه‌ای تعیین کننده از تاریخ کشور خواهیم پرداخت.
البته در یادکردهای تاریخی از زنان، می‌بایست بدین مهم نظر داشت که چه میزان، زنان در درازنای نهضت و انقلاب به حقوق انسانی و اجتماعی خویش دست یافته‌اند؟ به هر حال این همه، در حکم زمینه‌سازی بوده و باید به احقاق حقوق زنان منتهی شود. انقلابی که بر دوشِ استوار و لطیفِ زن، به پیروزی گل بر گلوله نایل شده و نظامی خودکامه را به موزه تاریخ فرستاده است، اینک باید انتظارهای حقوقی و مطالبات عادلانه جامعه زنان ایرانی را پاسخ دهد.
دیدگاهی که تنها تکلیف زن در قبال کشور و انقلاب و نظام را مطرح کرده و از اندیشه‌گری و نهادینه‌شدنِ راه‌کارهای دست‌یابی زن به حقوق و جایگاهش می‌گریزد، به نوعی دیگر بر وی جفا می‌کند. چنان که از آموزه‌های اصیل دینی بر می‌آید، رعایتِ متقابل حقوق، سبب تحکیم پیوندها و تضمین حرکت‌ها و نهضت خواهد بود. از این رو رهبران و جنبش‌هایی، کارآمد و کام‌یاب خواهند بود که دیده ابزاری نسبت به زنان نداشته و در هموارسازی طریق نیل به حقوق و آزادی‌های انسانی‌شان بکوشند.
انفعال و نومیدی و دل‌سردی جامعه زنان در برابر تهدیدها و آسیب‌های اجتماعی، بی‌گمان محصول بی‌اعتنایی به خواسته‌های فطری و کمال‌گرایانه آنان است که بیشتر در شعارها می‌ماند و اثری بر عینیت زندگی بر جای نمی‌گذارد.

سرگذشتِ زن ایرانی
از دیدگاه امام خمینی قدس‌سره ، زنان در دوره پهلوی، بیش از مردان، از حقوق انسانی و اجتماعی‌شان محروم بودند و مورد آزار و بیداد قرار گرفتند؛ زیرا که زن تا مرز کالای تجاری سقوط کرده و ابزار سیاست‌های استبدادی و استعماری وقت درآمده بود. تماس با غرب، فقط در بهره‌گیری منفی و انحطاطی بود، و هرگز زنان ایرانی را از دست‌آوردهای علمی و فکری معاصر در مغرب زمین آگاه و برخوردار نساختند.
«این‌ها [حاکمان] تربیتِ انسانی را از ایران به کلی از بین بردند و تربیت‌های غربی، نه آن هم تربیت‌های صحیح غربی، [بلکه] تربیت‌های فاسد غربی در بین ما رواج دادند.»(1)
«من می‌توانم بگویم که در زمان این پدر و پسر [پهلوی‌ها] به بانوانِ ما، بیشتر ظلم شد، تا به سایر اقشار.(2) قلم‌های مسمومِ خطاکار و گفتار گویندگان بی‌فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت‌بارِ عصر ننگینِ پهلوی، زن را به منزله کالایی خواستند درآورند.(3) نسبت به زن، این قشرِ انسان‌پرور و آموزگار چه ظلم‌ها و خیانت‌هایی در ظاهرِ فریبنده‌ای به اسم زنِ مترقی روا داشتند.»(4)
از گفتار و مواضع رهبری ـ حتی در دهه‌های پیش از انقلاب ـ به دست می‌آید که وی بیش از هر چیز، دغدغه حجاب و معاشرت زنان را داشته است. امام خمینی از این که رژیم پیشین، در ماجرای کشف حجاب، به زور و خشونت توسل می‌جست و بسا که موجب سقط جنین می‌شد، سخت رنج می‌برد. در کتاب کشف الاسرار، و نیز خطابه‌ها و اعلامیه‌های وی در طی نهضت و انقلاب، هرگاه از زن مسلمان ایرانی و سرگذشتِ غم‌بار او یادی رفته است، پوشش اجباری و شرکت در جشن‌های شاهانه ـ که منافی با عفت زنان بوده است ـ در شمار بیدادهای پهلوی آمده است.
«به اسم کشف حجاب، چه کارها کردند! چه پرده‌ها دریدند از این مملکت! چه زورگویی‌ها کردند و چه بچه‌ها سقط شد در اثر حمله‌هایی که این‌ها می‌کردند به زن‌ها که چادر را از سرشان بکشند.»(5)
موضع‌گیری رهبر فقید انقلاب، پیش از قیام 15 خرداد، به هنگام کسب خبر در جهت نکوداشتِ جشن هفده دی از سوی زنان گرد آمده در آرامگاه رضاشاه، حاکی از اهمیت حجاب از دیدگاه وی بوده است. امام خمینی، با خاطرنشان کردن فاجعه خونین مسجد گوهرشاد ـ که به حمایت از حجاب زنان صورت گرفت ـ به دولت وقت هشدار می‌دهد که ملت را به بزرگ‌داشتِ خاطره قیام گوهرشادِ مشهد، فراخواهد خواند. بدین سان، می‌توان گفت که رهبری انقلاب، به دلیل خاستگاه روحانی‌اش، همواره رابطه زن و حجاب وی را منظور داشته است.
«شاید همان سالِ آخری بود که 15 خرداد، بعدش پیش آمد. من شنیدم که زن‌ها می‌خواهند بروند سرِ قبر رضاشاه و راجع به همین قضیه کشف حجاب تظاهرات بکنند … گفتم … اگر این کار را بکنید، من به ملت می‌گویم که عزا بگیرند برای روزی که قتل عام کردید در مسجد گوهرشاد!»(6)
رهبری انقلاب در جای دیگر، فلسفه مبارزه با کشف حجاب و حمایت از زنان ایرانی را، همانا حفظ قدرت و مدیریتِ سازندگی جامعه از رهگذر عفاف و تلاش آنان بر می‌شمرد.
«نقشه این بود که با توطئه کشف حجابِ مفتضح در زمان قُلدر [رضاخان] این قشر عزیز [زنان] را که جامعه را باید بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را.»(7)
زنان در دورانِ استبداد، اندک اندک متوجه مقام و حقوق سیاسی و اجتماعی خویش شدند.
امام خمینی بر این باور بود که شاه هر چند از آزادی زن، یا آزادزنان و آزادمردان در اجتماع ایرانی سخن می‌راند، در واقع هیچ زنِ خودآگاه و روشن فکری نمی‌تواند به نقدِ سیاست‌های شاه بپردازد. امام خمینی، زن دیروزِ ایرانی را، اسیر شهوت و خیابان می‌نگریست و یا گرفتار خشونت و زندان.
«رژیمِ شاه است که با غرق کردن آن‌ها [زنان] در امور خلاف اخلاق می‌کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند … زنان، مانند مردان زندان‌های ایران را پر کرده‌اند.(8) شاه از آزادی زنان صحبت می‌کند. آزادی کدام زن؟ در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند … می‌دانند که آزادی زن در منطق شاه، یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او، و در حد یک وسیله با او رفتار کردن. آزادی زن در منطقِ شاه، یعنی پر کردن زندان‌ها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی‌های اخلاقی شاهانه تَن بدهند.»(9)
امام خمینی، زن پیش از انقلاب را که می‌خواست بازگشت به خویشتنِ خویش داشته و جامعه و فضایی آکنده از روشنایی و عدالت و فضیلت پدید آورد، دچار خشم و کینه شاهانه می‌نگرد. هیچ زنی، بهره‌ای از آزادی اندیشه و بیان و قلم و فعالیت سیاسی و اصلاح‌گرانه نداشت و به کم‌ترین بهانه‌ای دستگیر و روانه زندان می‌شد. بدین سان رهبر فقید انقلاب، گستره زن‌ستیزی و در واقع خودکامگی حاکم بر مردان و زنانِ آزاداندیش ایرانی را یادآور می‌شود.
«[زنان و مردان] آزاد نیستند که یک قلم برخلاف آن‌ها [حاکمان] و بنا به مصلحتِ مملکت بنویسند. آزاد نیستند یک کلمه راجع به او [شاه] بگویند!(10) کدام زن توانست راجع به مسایل روز یک کلمه بگوید؟ … زن‌ها آزاد نبودند که راجع به مسایلِ جامعه فعالیت کنند یا حرف بزنند؛ راجع به گرفتاری‌های ملت.»(11)

حقوق انسانی و اجتماعی زنان
در نگاه رهبر فقید انقلاب ـ که از جهان‌بینی و شناخت‌های توحیدی حکایت دارد ـ زن همچون مرد، انسانی است آزاد و مسؤول در قبالِ سرنوشت خود و جامعه.
«زن‌ها اختیار دارند؛ همان طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما زنان را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.»(12)
چنان که از تاریخ صدر اسلام به دست می‌آید، زنان به دنبال ظهور پیامبر، به تولدی دیگر دست یافتند. کارنامه زنان مسلمان پیش از هجرت و تأسیس جامعه آرمانی مدینه و پس از آن، حتی در روزگار خلفای اموی و عباسی، حاکی از نحوه نگرشی نوین در عرصه حیات و فعالیتِ زنان است.
امام خمینی، اسلام را آیینی واقع‌بینانه و مدافع زنان و حقوق و تساوی آنان با مردان می‌شناسد.
«اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیره‌العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند. اسلام آن‌ها [زنان] را سربلند و سرافراز کرد. اسلام آن‌ها را با مردان مساوی کرد.»(13)
رهبر فقید انقلاب در مصاحبه با روزنامه آلمانی دنیای سوم، اسلام و به خصوص نگرش شیعی را با مشارکت فعال زنان در جامعه و سیاست مغایر تلقی نمی‌کند و با نقدِ منصفانه فرهنگ و تمدن غرب، رویکرد جهان معاصر نسبت به حضور و تساوی زن و مرد را در عرصه زندگی می‌پذیرد:
س: شنیده‌ایم که تشیع، سبکِ زندگی غربی را برای این که با سنت‌های مذهبی توافق ندارد، رد می‌کند. آیا ممکن است شما نظر خود را درباره این مسأله براساس مذهب تشیع بیان کنید؟
ج: تشیع که مکتبی است انقلابی و ادامه اسلام راستین پیامبر است … نه تنها زنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی‌کند، بلکه آنان را در جامعه در جایگاه رفیع انسانی خود قرار می‌دهد. ما پیشرفت‌های دنیای غرب را می‌پذیریم، ولی فسادِ غرب را که خود آنان از آن ناله می‌کنند نه.(14)
در پاسخ دیگر، گونه‌گونی حقوق زنان در نظام سیاسی برآمده از اسلام خاطرنشان شده و آشکارا امکان حضور در انتخاباتِ تعیین کننده سرنوشت کشور، بیان شده است. این نوع موضع‌گیری‌ها، از هم‌خوانی رهبری با مطالبات مشروع و قانونی و تاریخی ملتی بزرگ در طی نهضت‌ها و تجربه‌های گران‌قدرِ گذشته، حکایت می‌کرد. به همین سبب، انقلاب 57، جاذبه‌اش چنان بود که کم‌تر عنصر و جماعتی حاضر بود از حمایت و همراهی با آن، دریغ ورزد. در این میانه، به ویژه جامعه مظلوم و محرومِ زنان ایرانی را می‌باید در نظر گرفت که همواره چشم به راه گشوده شدن میدان‌ها و افق‌های امیدبخش زندگی جمعی بوده‌اند.
درست در همین مواضع واقع‌گرایانه است که انسجام و حرکتِ شگرف زنان ایرانی شکل می‌گیرد و در واقع آینده نهضت اخیر مردم مسلمان ایران را رقم می‌زند. امام خمینی با بیان مقام و حقوق زن در اسلام، و نفی ستم و خشونت درباره زنان، در عین حال دین و فرهنگ و تمدنِ ایرانیان به ستوه آمده از فریب و بیدادِ شاهانه را احیا کرد.
س: زنان، توده عظیمی از مسلمانان را تشکیل می‌دهند، چه نقشی و چه حقی شما برای زن در نظام اسلامی قایل هستید؟
ج: … در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد: حق تحصیل و حق کار و حق مالکیت و حق رأی دادن و حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد … این که در خارج منعکس کرده‌اند که در اسلام با زنان با خشونت رفتار می‌شود، امر غیرصحیحی است و تبلیغات باطلی است.(15)
رهبری انقلاب در روزهای آغازین پیروزی، اثرآفرینی زنان در جنبش‌های سده اخیرِ ایران را یادآور شده و آنان را به تداوم حرکتِ سیاسی و اجتماعی در قبال خودکامگی‌ها فرامی‌خواند.
«زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند. شما [زنان] همان گونه که در نهضت‌ها، نقش اساسی داشته‌اید و سهیم بوده‌اید، اکنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نکنید که هر موقع که اقتضا کند، نهضت کنید و قیام کنید.»(16)
امام خمینی، در آستانه پیروزی انقلاب، در جهت مقابله با تبلیغاتِ مخالفانِ تحول در نظام سیاسی ایران، به صراحت از آزادی‌های زنان در عرصه‌های تحصیل و اشتغال و سیاست و مسافرت و نحوه پوشش، یاد می‌کند. این موضع‌گیری شفافِ رهبری، بی‌گمان جذب نیروهای گوناگونِ جامعه زنان ایرانی، به خصوص دانشجویان و دانشگاهیان را ـ که پیوسته بسترسازی نهضت‌های آزادی‌خواهانه و استقلال‌طلبانه را بر عهده داشته‌اند ـ سبب شد. تحجرستیزی امام خمینی درباره حقوق و حضور زنان مسلمان ایرانی، گام بلندی بود که نویدبخش فردای سرافرازی برای کشور به شمار می‌آمد.
«خیال می‌کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه‌نشین کند! چرا با درس خواندنِ زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردنِ او مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم؟ زن چون مرد، در تمام این‌ها آزاد است. زن هرگز با مرد فرقی ندارد. آری در اسلام، زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد، بلکه زن می‌تواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد، اختیار کند.»(17)
در مورد زناشویی و متارکه، چنان که تاریخ حاکی است، جور و جفای بسیاری بر نیم پیکره انسانی جامعه ایرانی رفته است. امام خمینی، با مشروط ساختن عقد و نکاح به وکالت در متارکه از سوی زن، آزادی و حقوق وی را در اسلام نشان می‌دهد. بدین گونه هر زنی می‌تواند در صورت عدم تمایل از همسرش جدا شود، به خصوص که شاهد اجحاف او بوده و خود را در بند یافته باشد.
در آمدنِ حق طلاق از صورت یک طرفه ـ که مورد سوء استفاده پاره‌ای از مردان سودجو و ستمگر قرار گرفته است ـ به میزان زیادی از فاجعه زناشویی‌های تحمیلی و ناموفق می‌کاهد و زنان را از بیماری‌های روانی و اخلاقی نجات می‌بخشد.
«برای زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند. به این معنی که در ضمنِ عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق به صورتِ مطلق؛ یعنی هر موقعی که دلشان خواست طلاق بگیرند و یا به صورتِ مشروط؛ یعنی اگر مرد بدرفتاری کرد یا مثلاً زن دیگری گرفت، زن وکیل باشد که خود را طلاق بدهد، دیگر اشکالی برای خانم‌ها پیش نمی‌آید و می‌توانند خود را طلاق بدهند.»(18)

زن، خانواده و جامعه
زن، پیوند سالم یا ناسالم خانواده و جامعه را سبب می‌شود. نقش و تأثیری که زنان میان این کانون کوچک و بزرگ دارند، بی‌شک مردان نخواهند داشت. شاید بتوان وجود عواطف سرشار زن و لطافت روحی و فکری وی را باعث این برتری تلقی کرد. به هر حال، برای این که بتوان از جامعه‌ای در حال رشد و طراوت و تکامل برخوردار شد و آزادی و استقلال فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن را فراچنگ آورد، باید نهاد خانواده را در بستر سالمی قرار داد.
چه در شرق و چه در غرب، در حقیقت، بینش ابزاری ـ که زن را موجودی مکلف و برده واسیر نشان می‌دهد ـ سبب ناکامی زنان در برقراری رابطه معقول و مقبول میان خانواده و جامعه می‌شود. در آن جا که زن به حقوق انسانی‌اش آشنایی یافته و براساس آن ازدواج می‌کند و به تعلیم و تربیت فرزندانش همت می‌گمارد، می‌نگریم که او به خاطر خودآگاهی اجتماعی وتاریخی‌اش، در عینِ همسر و مادر بودن، عنصری تأثیرگذار در حرکت جامعه شناخته می‌شود. این که در عصر حاضر ـ خانواده‌های شرقی و غربی، و به تبع آن جامعه‌ها و نظام‌ها، با بحران‌های فرساینده و فزاینده‌ای روبه‌رو شده‌اند، از ناتوانی در ایجاد تعادل میان این کانون‌های خرد و کلان حکایت دارد. فرار نگران کننده دختران و پسران از خانه و آوارگی و سرگردانی روحی وبزه‌کاری‌های در حال رشد، نشان می‌دهد که گرایش به تجرد نتوانسته مانع گسست و بحران اخلاقی باشد.
امام خمینی، رهبری، زمینه‌سازی تربیت و اصلاح و پیشرفت جامعه، و آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی را ـ که جوهره نهضت‌های مردمی است ـ محصول نهاد تأثیرگذار خانواده تلقی می‌کند.
«نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان، و پدر در نوجوانان بسیار حساس است … اساساً تربیت از دامان پاکِ مادر، و جوار پدر شروع می‌شود و با تربیت اسلامی وصحیحِ آنان، استقلال وآزادی و تعهد به مصالح کشور پایه‌ریزی می‌شود.»(19)

زنان و انقلاب
تاریخ ایران، حاکی از نهضت‌هایی است که رکن اصلی آن را زنان تشکیل داده‌اند. از قیام اصلاح‌طلبانه سید جمال‌الدین اسدآبادی به بعد که شاهد جنبش‌های مردمی تنباکو و مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت و 15 خرداد بودیم، به روشنی حضور انکارناپذیر زنان را می‌نگریم. پژوهش‌های سیاسی ـ تاریخی نشان می‌دهد که سرگذشت زن ایرانی، همواره با انقلاب و حرکت ظلم‌ستیزانه پیوند خورده است.
پدیده انقلاب 57، در میان تجربه‌های پیشین، برجستگی بارزی دارد؛ چرا که زنان، فضای بی‌فرهنگی عصر استبداد را حس کرده و بر اثر آشنایی و تماس با فرهنگ و تمدن، امکانِ سنجش و گزینش الگوی مناسب رفتاری و شخصیتی را به دست آورده بودند. گستره حضور زنان مسلمان ایرانی در جریان انقلاب، بدون هیچ دعوت واپس‌گرایانه‌ای صورت گرفت. در حقیقت موج برآمده از انقلاب چنان خرد و کلان را به خودجوشی برانگیخته بود که متولیانِ سنت و ارتجاع و تحجر، توان مقابله با آن همه را از کف داده بودند. امام خمینی، که زنان را دوشادوش مردان به حمایت از انقلاب، تشویق می‌کرد، بدین نکته نظر داشت و آزادی اجتماعی و سیاسی زنان را زمینه‌ساز پیروزی انقلاب برشمرد.
«[در ماجرای انقلاب، این طور نبود که بگویند: شما زنان] بیرون نروید! در بین مردم نروید! فریاد نزنید! مظالم را نگویید! با همین فعالیتِ شما و آزادی شما بود که این پیروزی برای ملت ما نصیب شد.»(20)
امام خمینی، تأثیرگذاری حرکت و مشارکتِ سیاسی زنان را، بیش از آن می‌داند که در ظاهر به چشم می‌خورد.
«شما [زنان] در آتیه برای مملکتِ ما پشتوانه هستید.»(21)
«ما نهضت خودمان را مدیون زنان‌ها می‌دانیم. مردها به تبع زن‌ها در خیابان‌ها می‌ریختند. تشویق می‌کردند زن‌ها مردان را. خودشان در صف‌های جلو بودند.»(22)
«بانوان این نهضت را پیش‌بردند. برای‌این که بانوان‌ریختند توی‌خیابان‌ها. در صورتی که بانوان بنابراین نبود که بریزند در خیابان‌ها، [اما] ریختند توی خیابان‌ها.»(23)
«[زنان] پیشرو این نهضت اسلامی بودند. رشد سیاسی خودشان را اثبات کردند. نهضت را راهنمایی کردند. شما رهبرانِ نهضت هستید … من شما [زنان] را به رهبری قبول دارم و خدمت‌گذار شمایم.»(24)
«ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست، آسیب نخواهد دید.»(25)
بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، حضور و مشارکت زنان در انقلاب را، ناشی از آموزه‌های دینی و انگیزه‌های ایمانی دانسته است.
«این اسلام و قرآن است که خانم‌ها را آورده است بیرون، و هم‌دوش مردها بلکه جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرد.(26) شما در چه تاریخی چنین دیده‌اید؟ امروز زن‌های شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می‌روند.(27) زندان‌های شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است … جلسات سیاسی که زنان در شهرهای مختلف ایران به پا می‌کنند کم نیست.(28) اگر این‌ها [زنان و مردان مبارز] نبودند، ما هیچ قدمی برنمی‌داشتیم. این‌هایند که من را وادار می‌کنند به قدم برداشتن.»(29)

زنان و جنگ
رهبر فقید انقلاب، در یادکردِ مجاهدت زنان مسلمان ایرانی در جبهه‌های جنگِ تحمیلی، اشارتی به تفسیر و طرز تلقی‌های متحجرانه قاعدین زمانه دارد که همواره مزاحم پیشرفت جامعه بوده‌اند و سنگ حمایت از اسلام و ایمان نیز به سینه زده‌اند.
«ما مفتخریم که بانوان و زنان پیرو جوان، و خرد و کلان در صحنه‌های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و هم‌دوشِ مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توانِ جنگ دارند در آموزش نظامی ـ که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی، از واجبات مهم است ـ شرکت [کرده] و از محرومیت‌هایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‌ها، بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‌اند.»(30)
«و درودِ خداوند بر زنانی که در این انقلاب و در دفاع از میهن، به درجه والای شهادت نایل گشته‌اند.»(31)
آری، در ایام جنگ و دفاع از ایران و اسلام، باز زنان را می‌نگریم که پیشتاز نبرد و استقامت بوده و به مردان نیرو بخشیده‌اند. این بار، میهن‌دوستی زنان ایرانی نشان داد که آنان از نهضت و حرکتِ توحیدی و انبیایی برنگشته و هم‌چنان بدان وفادار مانده‌اند. سخت‌کوشی‌های زنان در جبهه و پشت جبهه، به راستی جای کم‌ترین تردید و انکاری را در گرایش اجتماعی و متعهدانه آنان بر جای نگذاشته است. البته این همه بار سنگینی را بر دوش حاکمیت و مدیریت کلانِ نظام می‌گذارد تا به تکلیف خود در جهت تأمین حقوق و تحقق مطالبات زنان، رفتار کنند.

پی نوشت :

1- صحیفه نور، ج 7، ص 248.
2- همان.
3- همان، ج 12، ص 72.
4- همان، ج 16، ص 126.
5- همان، ج 10، ص 139.
6- همان، ج 13، ص 69.
7- همان، ج 14، ص 130.
8- همان، ج 2، ص 44.
9- همان، ج 22، ص 153.
10- همان، ج 9، ص 155.
11- همان، ص 231.
12- همان، ج 11، ص 254.
13- همان.
14- همان، ج 3، ص 159.
15- همان، ج 4، ص 34.
16- همان، ج 5، ص 153.
17- همان، ج 4، ص 103.
18- همان، ج 10، ص 78.
19- همان، ج 15، ص 161.
20- همان، ج 9، ص 230.
21- همان، ج 6، ص 185.
22- همان، ج 6، ص 185.
23- همان، ج 7، ص 47.
24- همان، ج 6، ص 85.
25- همان، ج 13، ص 31.
26- همان، ج 12، ص 236.
27- همان، ج 2، ص 143.
28- همان، ج 3، ص 102.
29- همان، ج 5، ص 16.
30- همان، ج 21، ص 172.
31- همان، ج 14، ص 202.
منبع:ماهنامه فرهنگ جهاد ، شماره 29

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید