باید محبّت اهل بیت علیهم السّلام با عمل همراه باشد :
پس اى عزیز! شیطان تو را مغرور نکند و هواهاى نفسانیّه تو را گول نزند. البتّه انسان تنبل مبتلا به شهوات و حبّ دنیا و جاه و مال ، مثل نویسنده، همیشه دنبال بهانه است از براى تأیید تنبلى خود، و هر چه موافق با شهوات او باشد و مؤیّد هواهاى نفسانیّه و خیالات شیطانیّه ی او باشد اقبال به آن نماید، و چشم و گوش خود را با آن باز کند بدون آن که فَحص از مغزاى آن نماید یا به مقابلات و معارضات آن نظر نماید. بیچاره گمان مى کند به مجرّد دعوى تشیّع و حبّ اهل بیت طهارت و عصمت ، جواز ارتکاب هر محرّمى را خداى نخواسته دارد و قلم تکلیف – نعوذ بالله – از او برداشته شده . بدبخت نمى داند که شیطان بر او تعمیه کرده و در آخر عمر بیم آن است که محبّت بى مغز بى فایده نیز از دستش برود، و با کف تهى در صف نواصب اهل بیت محشور گردد. آخر دعوى محبّت کسى اگر بیّنه نداشته باشد، پذیرفته نیست. من با شما دوست باشم و محبّت و اخلاص داشته باشم و برخلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام کنم . درخت محبّت ثمره و نتیجه اش عمل بر طبق آن است و اگر این ثمره را نداشته باشد باید دانست که محبّت نبوده ، خیال محبّت بوده .
پیغمبر اکرم و اهل بیت مکرّم او صلوات الله علیهم تمام عمر خود را صرف در بسط احکام و اخلاق و عقاید نمودند و یگانه مقصد آن ها نشر احکام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بوده و هر قتل و غارت و ذلّت و اهانتى را در راه این مقصد شریف سهل شمردند و از اقدام باز نماندند. پس محب و شیعه ی آن ها کسى است که در مقاصد آن ها با آن ها شرکت کند و پیروى از آثار و اخبار آن ها کند. این که در اخبار شریفه اقرار به لسان و عمل به ارکان را از مقومات ایمان شمرده ، بیان یک سرّ طبیعى و سنه الله جاریه ی طبیعیه ی اوست. اظهار عشق و تغزّل در شأن معشوق و عمل به لوازم ایمان و محبّت خدا و اولیاى او، (و اگر) عمل نکرد، مؤمن نیست و محبّت ندارد و این صورت ایمان و محبّت بى مغز و معنى نیز با جزئى حوادث و فى الجمله فشار از بین مى رود و صفر الید ( تهی دست ) به دار جزاى اعمال منتقل شود. ( امام خمینی رحمه الله ، چهل حدیث ، ص 483 و 484 )