فرزندی که پسر است و به حد بلوغ رسیده است و ازدواج نموده ودارای چند فرزند شده و به حرف پدر و مادرش گوش نمیکند و واجبات را بجا نمیآورد و حتی نمازهای یومیه را نمیخواند، وظیفه پدر و مادر که در خانه زندگی میکنند و یا جدا از هم چیست؟
این سؤال به وظایف تربیتی والدین و این که پدر و مادر تا چه اندازه و در چه زمینههایی وظیفه دارند که فرزندانشان را به نماز و دیگر اعمال و عبادات امر کنند، مربوط میشود. در اصل این که پدر و مادر در قبال فرزند وظایفی مهمی دارد و باید همیشه به مسایل تربیتی فرزندان توجه داشته باشد، شکی نیست. علی ـ علیه السلام ـ میفرماید: «حقَّ الوالد علی الوالد اَنْ یحسُنَ اسمَهُ و یحسن ادبَهُ و یعلَّمَهُ القرآن»[1] حق فرزند بر پدر (و مادر) این است که نام نیک برایش انتخاب کند و او را خوب تربیت نموده و به او قرآن (و دیگر احکام و معارف اسلامی را) یاد دهد.
از این روایت به خوبی دانسته میشود که والدین در قبال فرزندان وظایف مهمی دارند ـ اما سؤالی که مطرح است، این است که این وظایف والدین تا چه زمانی است؟ آیا فقط در دوران کودکی فرزند وظیفه دارند که آنها را خوب تربیت کنند، به نماز و عبادت دعوت کنند و از کارهای زشت و خلاف باز دارند، اما وقتی فرزند به سن بلوغ رسید و توانست خوب و بد را تشخیص دهد، پدر و مادر در قبال آنها وظیفهای نداشته باشند و آنها را به حال خودشان واگذارند تا هر کاری خواستند انجام دهند، و هر کاری را نخواستند، انجام ندهند. یا این که در دوران بلوغ و حتی بعد از ازدواج فرزندان نیز والدین وظایفی دارند؟
از آیات و روایات استفاده میشود که وظایف والدین به دوران کودکی فرزند، محدود نمیشود، گرچه در این سن مسئولیت و وظایف والدین بیشتر است، اما بعد از بلوغ و حتی بعد ازدواج فرزندان نیز والدین وظایف مهمی دارند، یکی از آن وظایف ارزشمند در زمینه مسایل دینی و اخلاقی فرزندان است. اگر فرزند نسبت به نماز و دیگر مسایل مذهبی و اخلاقی بیتفاوت است، پدر و مادر باید به او گوشزد کنند و وظیفه خود را انجام دهند. دلایل متعددی برای این مسأله وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1 . خداوند در قرآن کریم میفرماید: قوا انفسکم و اهلیکم ناراً»[2] خودتان و اهل و عیالتان را (با انجام کارهای نیک) از آتش دور نگه دارید. از این تعبیر دانسته میشود که انسان هم در قبال خودش و هم در قبال اهل و نزدیکانش وظیفه دارد یعنی هم خودش نماز و عبادتهایش را به موقع و درست انجام دهد و هم زن و فرزند و دوستان نزدیکاش را به نماز و کارهای خوب دعوت کند.. همانگونه که انسان خودش اگر نمازش را ترک کند، مستحق عذاب و آتش جهنم میشود. اگر زن و فرزندش هم نسبت به نماز بیاعتنا باشند باز هم مورد سؤال واقع میشود که چرا آنها را به نماز دعوت نکرده است. بنابراین، انسان همیشه نسبت به اهل و عیال و اعضای خانوادهاش مسئولیت دارد. اگر فرزند ازدواج کند و حتی در خانه جدا زندگی کند، باز هم پدر و مادر در قبال وی مسئولیت دارند.
2 . مسئولیت تربیت فرزند و توجه به مسائل مذهبی و اعتقادی آنها، با توجه به عنوان «پدر و مادر بودن» جعل شده است. از آن جایی که پدر و مادر بودن مخصوص دوران کودکی فرزند نیست، و حتی اگر فرزند انسان 50 ساله شود باز هم، عنوان پدر و مادر بودن نسبت به او صدق میکند، لذا وظایف پدری و مادری را هم دارند.
اصولاً برخی از وظایف و مسئولیتهای والدین مربوط به دوران بزرگسالی فرزند است، مانند این که والدین وظیفه دارند مقدمات ازدواج فرزند را فراهم کنند (و یزوجُهُ اذا بلَغَ).[3]
3 . در سیره اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ مواردی وجود دارد که از آنها استفاده میشود انسان همیشه نسبت به فرزندان خود وظایف و مسئولیتهایی دارد.[4] همانطوری که در دوران کودکی و قبل از ازدواج فرزندان، وظیفه دارد آنها را به نماز دعوت کنند و اگر سرپیچی کردند، مورد سرزنش و تنبیه قرار دهد، بعد از ازدواج آنها نیز این وظیفه را دارد.
توصیه ما:
1- نحوه برخورد والدین در این سن، نباید مثل برخورد آنها در دوران کودکی فرزند باشد، باید برای تربیت مذهبی فرزندان در این سن، روش دیگری اتخاذ شود.
2- به هیچ وجه درست نیست که والدین شخصیت فرزندان را نادیده بگیرند و با الفاظ و عبارات نامناسب آنها را مورد سرزنش و تحقیر قرار دهند. والدین در عین حال که فرزندانشان را به نماز دعوت میکنند و از اعمال زشت او اظهار نارضایتی مینمایند، باید به وی احترام بگذارند.
3- در بسیاری از موارد، مقصر اصلی خودپدر و مادر هستند؛ یا از آن جهت که در دوران کودکی فرزندانشان توجهی به مسایل تربیتی آنها نکرده و الآن انتظار دارند که آنهابه یکباره اهل نماز و دعا و عبادت باشند.[5] و یا آن که نحوه برخورد والدین در مورد فرزندشان مناسب نیست.بنابراین نباید شتابزده وعجولانه برخوردکردوانتظارداشت که به طور دفعی فرزنداهل نماز ومسائل دینی شودوبایداصل تدریجی بودن تربیت را مدنظرداشت.
4- در دوران کودکی یکسری اصول و روشهایی برای تربیت فرزند لازم است که در سنین بالاتر و پس از بلوغ نمیتوان باز هم از آن روشها استفاده کرد. فرزندی که ازدواج کرده و زن و بچه دارد را نباید جلو روی خانم و بچههایش مورد انتقاد قرار داد و به وی تذکر داد که چرا نماز نمیخواند. نباید شخصیت او را پیش دیگران مورد تحقیر قرار داد و به دوست و فامیل یا دوستان وی گفت که فرزندم نماز نمیخواند.
5- سعی کنید رابطه خود را با ایشان گرم و صمیمی نمایید. به شخصیت وی احترام بگذارید، فرزند هیچگاه از محبت و مهر پدر و مادر بینیاز نمیشود. همیشه به صحبت والدین نیاز دارد، به شرط آن که این مهر و محبت به شیوه درست و مناسب ابراز گردد. اگر بتوانید رابطه خود را با ایشان گرم و صمیمی کنید در آن صورت، او هم نسبت به شما احترام میگذارد و حرف شما را میپذیرد.بنابراین، قبل از آن که رابطه شما با ایشان گرم و صمیمی شود، هیچگاه به ایشان دستور ندهید و امر ونهی نکنید، زیرا تا زمانی که شما را قبول نداشته باشد، حرف شما را نمیپذیرد و چه بسا ممکن است واکنش منفی نشان دهد. پس وظیفه شما این است که در قدم اول رابطه خود را با ایشان گرم و صمیمی کنید و به شخصیت وی احترام بگذارید. وقتی رابطه شما صمیمی شد، در مورد نماز ایشان هم توصیه کنید که انجام بدهد.
6- انتقاد، توهین، تحقیر و بدگویی از ایشان به هیچ وجه درست نیست و از این طریق نمیتوانید ایشان را به نماز علاقهمند سازید.
انبیاء و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ در دعوت افراد به سوی خدا و نماز و عبادت از صحبت و روشهای مطلوب استفاده میکردند. و همین نحوه برخورد آنها باعث میشد که افراد به اسلام علاقمند شوند. در عین حال توجه داشته باشید که علاقمند کردن وی به نماز نیازمند، صبر، حوصله و گذشت زمان است. انشاءالله به تدریج زمینه انجام وظیفه در وی فراهم میشود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . مجید رشیدپور، تربیت از دیدگاه علی ـ علیه السلام ـ نشر پرنیان، چاپ اول، 1379.
2 . عبدالکریم پاکنیا، تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ انتشارات هجرت، 1382.
3 . محمدرضا قائمی مقدم، روشهای آسیبزا در تربیت، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1382.
4 . جلیل وند، نماز و نوسازی معنوی، ستاد اقامه نماز، 1377، ستاد اقامه نماز.
پی نوشت ها:
[1] . نهجالبلاغه، خطبه 182.
[2] . تحریم/6.
[3] . قمی، عباس، بحارالانوار، بیروت، ج 74، ص 80.
[4] . عبدالکریم، پاکنیا، تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی، انتشارات هجرت، چاپ اول، 1382، گفتار چهارم.
[5] . قائمی مقدم، محمدرضا، روشهای آسیبزا در تربیت، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1382، فصل 3 و 4.