جهت جلب نوجوانانی که در محیطی مذهبی و فرهنگی رشد نموده اند، اما به دلیل سخت گیری والدین و… دین گریز گشته اند چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟

جهت جلب نوجوانانی که در محیطی مذهبی و فرهنگی رشد نموده اند، اما به دلیل سخت گیری والدین و… دین گریز گشته اند چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟

از عمده مسائلی که امروزه در جامعه ما دیده می شود، مسأله دین گریزی، جوانان است.
اگردین مطابق فطرت است پس چرا برخی افراد دین گریز می شوند؟
با کمی دقت در می یابیم که اغلب در ارائه دین و بیان کننده دین مشکلی وجود دارد. موقعی که فطرت دین پذیر باشدو اصل دین هم خوب باشد،  پس در آموزش آن ایرادی وجود دارد. و ما در اینجا قصد داریم همان نکات را بیان کنیم.
1. مسائل مربوط به متدینین (نه دین) و رفتارهای نا هنجار آنان وشیوه های غلط آموزش دین.
2. راهکاری علمی در جهت جلب دین گریزان و به طور کلی همه افراد به دین.

آسیب شناسی:
در این قسمت به بررسی علت دین گریزی پرداخته می شود. چه عواملی باعث می شود افراد نسبت به دین فاصله بگیرند؟[1] 1. شناخت کم
2. برداشت غلط یا سطحی از دین
3. احساس مانعیت و محدود بودن دین
4. فقدان یا عدم دسترسی به الگوهای مناسب
5.  برخورد تند و سرزنشهای افراطی
6. عدم ارضای نیازها
همان طور که در مقدمه ذکر شد، اگر بخواهیم به طور کلی و خلاصه علت دین گریزی را ذکر کنیم چنین است.
عدم انتقال صحیح آموزه های دینی به افراد
موارد فوق را می توان در دو دسته قرار داد:
1. مشکل فردی
2. مشکل انتقال
یکی از مراحل بحرانی درزندگی نوجوان و جوان ورود به مرحله یافتن فلسفه زندگی و خروج از زندگی تقلیدی است. آموزه هایی که دیروز بدون چون و چرا به صورت تقلیدی از بزرگتر های خود قبول می کرد و می پذیرفت، در این زمان او را ارضاء نمی کند و باید با محتویات ذهن او مطابقت کند و هر چیزی را چون و چرایی اش را بداند. در این جاست  که بزرگتر ها باید با شیوه های مناسب، او را کمک نمایند تا از نظر شناخت با مشکلی مواجه نشود. در این جا،  هم مشکل شناخت فرد وجود دارد که باید حل شود و هم آموزه های دینی را به شیوه صحیح به وی انتقال دهند.
اگر از دین و دستورات آن برداشت ناصحیح شود یا به آن سطحی توجه شود، خود موجب دین گریزی می شود. دین نباید به صورتی معرفی شود که افراد گمان کنند دین مانع و محدودیتی درراه ارضای نیازهای طبیعی  و انسانی است و دین محدود کننده می باشد. علاوه بر آن جوان که کم کم احساس استقلال در او قوت می گیرد به دنبال الگوی مناسبی برای زندگی خود می باشد. اگر دسترسی به این الگو مشکل باشد یا اصلاً الگوی جذاب معرفی نشده باشد،  این نکته هم تمایل به دین را کم رنگ می کند.
جوانی که سر تا پا شور و انرژی است، تمایلات،آرزوها و نیازهایی دارد که اگر آن نیازها ارضا نشود،  یکی از اثرات منفی آن دین گریزی است. فرد باید بداند در این جهان که آمده از هر نظر امکانات برای یک زندگی طبیعی وجود دارد و این می تواند پاسخگو و جهت دهنده نیاز های وی باشد.
و بالاخره مورد مهمی که در خانواده ها و مدارس و جامعه وجود دارد برخورد بد و خشن و افراط و تفریط های جاهلانه و خشک می باشد. در خانواده ای که فرزندان خود را بخواهند به زور و کتک بیدار کنند تا یک نماز به قصد دل خوشی والدین بخوانند تا زمانی که این اجبار هست نماز می خواند ولی وقتی وجود نداشت فرد نماز نمی خواند. با تحقیقی اجمالی، بسیاری از افرادی که از نماز و مسجد و اعمال عبادی فراری شده اند، به برخورد بد بزرگتر ها با او بر می گردد. زمانی که کودکی درصف اول نماز می ایستد یا به مقتضای سن و سالش شلوغ و اذیت می کند و با واکنش خشن مواجه می شود آیا باید انتظار برگشتن او را داشته باشیم.

راه حل:
به هر دلیلی فرد یا افرادی را شاهد هستیم که نسبتاً به دین بدبین و گریزان شده اند باید چه کنیم تا اولاً مواردی مثل این اتفاق نیفتد که راه حل آن به صورت غیر مستقیم بیان شد (یعنی اگر برخورد خوب داشته باشیم الگوهای خوبی معرفی نماییم چنین نمی شوند) اما درمان چیست و راه و چاره کدام است؟
سوای ازعوامل محیطی مثل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… که در پیشگیری از این  دین گریزی مهم است،  باید با کارفرهنگی کردن،  شرایط مناسب و زمینه پذیرش را در جوانان فراهم کرد که توجه به ویژگی های خود فرد (مخاطب شناسی) مهمتر می باشد. یعنی باید شناخت که جوان در چه مرحله سنی و رشدی قرار دارد و دراین  سنین چه روحیاتی دارد.
پس ازدرک او و روحیاتش،بایدراه مناسب با آن را انتخاب کرد. جوانی که به بلوغ کامل رسیده و توانایی های جسمانی را احراز کرده و از لحاظ اجتماعی دوست دارد شخصیت خود را بروز دهد و دیگران به او توجه کنند، از طرفی هم دوست دارد هیجانات وعواطف خودرا ابرازکند، بهترین راه جذب وی توجه به ویژگی های شناختی و عاطفی و انگیزشی وی می باشد که راههای معمول دراین زمینه، خطابه و سخنرانی و تدریس و مشاوره و بحث های آزاد می باشد. تجربیات ثابت نموده که در موارد بسیاری مشاوره و برخورد مستقیم با جوان و صحبت کردن با او و آزاد گذاشتن او در ابراز و بیان سؤالات و نیز اعتقادات و نظرات خود نقش مهمی در انتقال آموزه های دینی و اصلاح انحراف های احتمالی فکری داشته است.
با پذیرش مثبت از طرف مشاور،  پس از آن که جوان خود احساس نیاز کردو به سوی افراد برای گرفتن جواب سوالات خود رفت، می توان گامی در جهت تقویت بنیان های فکری و اعتقادی نوجوان برداشت. باید به صورتی زیبا به او فهماند که دین و متدینین دو واژه متفاوت و دو واقعیت است. اگر کسی دین را به خوبی نتوانست معرفی کند، دلیل بر نقص دین نیست عیب از گوینده است. البته ذکر شد که او را باید در ابتدا به گرمی پذیرفت و به وی و نظراتش احترام گذاشت و با او همدلی داشت تا شخص فاصله عاطفی و روانی خود را با ما کم کند و بتواند به راحتی صندوقچه اسرار سؤالات اعتقادی خود را بیان کند. در برخی موارد هم ما باید به سراغ جوانان برویم و با بیان کلیات، آن ها را به نیازهایشان و طرح سوالات واقف و آگاه نماییم. جوانان گرایش به خیر دارند و با بیان صحیح ما به راحتی و بر اساس منطق صحیح پذیرای مسائل دینی می شوند. باید الگوهای درست و مناسب معرفی کنیم علاوه برذکر الگوها و پیشوایان دینی از متدینان  واقعی جامعه برای معرفی الگو استفاده کنیم تا جوان فکر نکند دین اسطوره و افسانه ای است دست نایافتنی.
با بیان صحیح و معرفی راه گمراهی و هدایت، به فرد  فرصت تعقل و تفکر بدهیم که خود با نتیجه گیری اش راه صحیح را انتخاب کند و بعد در آن قدم بردارد.
درنهایت:
دین را خودمان خوب بشناسیم ودستورات آن را در عمل و زندگی پیاده کنیم. تا جوانان دین واقعی را در عمل ما مشاهده کنند و خودشان با انتخاب خود به سمت دین کشیده می شوند. اگر هم خودمان در شک و تردید و دو دلی هستیم، ادعای آموزش دین نداشته باشیم تا دین گریز پرورش ندهیم. و در برخورد با چنین افرادی با ریشه یابی آن به درمان صحیح آن بپردازیم.

نکات کلیدی و عملی:
1. برجسته نمودن نکات مثبت این افراد و تکریم شخصیت آنها در بین افراد.
2. القاء غیر مستقیم معارف دین به شکل صحیح و معتدل (گاهی دادن کتاب مفیدی کارگشاست).
3. حذف دوستان ناسالم و تصحیح الگوهای ناهنجار (افراطی تفریطی) و جایگزین کردن دوستان و الگوهای جذاب، فعال و با نشاط و با ایمان.
4. مواجه ساختن این افراد با جاذبه های دین و عرفان (افراد اگر با حقیقت و جوهر دین آشنا شوند محدودیت های آن و تکالیفش را می پذیرند اما دینی که با بیان محدودیت ها شروع شود بد هضم می شود).
5. عدم تذکر و نصیحت مکرر زیراحرکت اصلاحی تدریجی است.
6. نوشتن نامه صمیمانه (چون در نامه نگاری زمینه تأمل آن فرد مخصوصاً زیاد می گردد مخصوصاً اگر این کار با اخلاص همراه با عمل خود نامه نگار همراه باشد).
7. توجه به نیازهای عاطفی فرد.
8. حذف شایعه های مخرب از فضای ذهنی او.
9. پاسخ گویی به شبهات، تردیدها و شک های او.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1.رفتار امامان شیعه با کودکان و نوجوانان، محمدعلی چنارانی، مشهد، نشر جلیل، چ اول، تابستان 1382.

پی نوشت:
.[1] شبیری، ابو القاسم، اسفند 1383 ، نگاهی روان شناختی به آسیب شناسی دین باوری جوانان ، مجله معرفت ، سال سیزدهم ، شماره 12، صص 8- 15.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید