تدبر در سوره ی مبارکه ذاریات

تدبر در سوره ی مبارکه ذاریات

مجری طرح: علی صبوحی طسوجی

هر یک از سوره های قرآن کریم، به عنوان مصداق تام و رسمی سخن حکیمانه، دارای دو ویژگی اساسی است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدایتی بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره های قرآن کریم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشی مستقل برای تبیین هر یک از این دو ویژگی اساسی در نظر گرفته شده است، گفتنی است سوره های مورد بحث در این کتاب، غالباً چند فصلی هستند:

انسجام سخن در سوره های قرآن کریم
اقتضای حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگوید و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ریخته نباشد. عقل سلیم چنین حکم می کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزای بی ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنین است، باید اقرار کنیم که اولین و والاترین سخن منسجم، کلام خدای سبحان در قرآن کریم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلای خدای متعالی است، که انسجام را برای سخن خویش، کمال بدانیم و در عین حال، کلام حضرتش را از انسجام بی بهره تلقی کنیم، به ویژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانیش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگی را از ساحت کلام خویش دور دانست و آن را لایق نطق پرحجاب بشر معرفی کرد، پس چرا بشری که به اقتضای جهل و جهالت، از ناهماهنگی و پراکندگی در سخن گفتن مبرا نیست، سخن خدای منزه از هر نقص و عیب را، منزه از در هم ریختگی و ناهماهنگی نمی داند؟ علت این پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اینکه خدا فرمود: « أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا » (1)
انسجام در هر یک از سوره های قرآن کریم با توجه به چهار محور زیر بررسی می شود:
1. پیوستگی: منظور از پیوستگی، ارتباط ادبی، اسلوبی و محتوایی آیات سوره است. با بررسی پیوستگی آیات، سطحی از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست های ادبی، اسلوبی و محتوایی نیز آشکار می گردد؛ بدین ترتیب، سوره کلام بندی می شود.
2. هم بستگی، مراد از هم بستگی، ارتباط و اشتراک ظاهری کلام های سوره است. با مطالعه هم بستگی کلام ها، سطحی دیگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهای فقدان هم بستگی نیز مشخص می شود؛ بدین ترتیب، سوره فصل بندی می شود.
3. تناسب: منظور از تناسب، نسبت ظواهر فصل های سوره با یکدیگر است. با مطالعه تناسب آخرین سطح از انسجام سوره نیز کشف می شود.
4. هماهنگی: هماهنگی، مفهومی در عرض مفاهیم سه گانه بالا نیست. توضیح: با بررسی پیوستگی، سیر پیوسته آیات مرتبط یک کلام به دست می آید، اما قله واحد آنها، یا به دیگر بیان غرض واحدشان کشف نمی شود. کشف غرض واحد یک کلام، منوط به بررسی هماهنگی آیات آن است؛ هم چنین با مطالعه هم بستگی، سیر کلام های هم بسته یک فصل مشخص می شود، اما غرض واحد فصل به دست نمی آید. کشف غرض واحد یک فصل، مستلزم بررسی هماهنگی کلام های آن است؛ بر همین منوال، با مطالعه تناسب، سیر متناسب فصل های یک سوره کشف می شود، اما غرض واحد سوره به دست نمی آید. نیل به غرض واحد سوره، نیازمند بررسی هماهنگی فصل های آن است؛ بنابراین منظور از هماهنگی، هم هدفی یا هم غرضی است که در سطح آیات یک کلام، متدبر را به غرض واحد کلام؛ در سطح کلام های یک فصل، متدبر را به غرض واحد فصل؛ و در سطح فصل های یک سوره، او را به غرض واحد سوره می رساند. اگر هر کلام، فصل یا سوره چند فصلی را به یک مثلث تشبیه کنیم، پیوستگی آیات، هم بستگی کلام ها یا تناسب فصل ها، به منزله قاعده این مثلث؛ و هماهنگی آیات، کلام ها یا فصلها، به منزله قله این مثلث است.

تذکر مهم:
کشف هماهنگی و نیل به غرض واحد سوره های چند فصلی از عهده تدبر خارج است، زیرا رسیدن به غرض واحد در چنین سوره هایی مستلزم استفاده از دلالت های التزامی غیر بین است و آن هم نیازمند تسلط بیشتر بر معارف و قواعد عقلی بوده و فعالیتی عمومی نیست. لزوم بهره گیری از دلالت های التزامی در این سطح ناشی از فاصله غرض واحد سوره های چند فصلی با ظاهر آیات سوره است. توضیح آنکه، غرض کلام به طور مستقیم، مبتنی بر ظواهر آیات است و با دلالتهای تطابقی به دست می آید؛ غرض فصل، تنها با یک واسطه ( یعنی غرض کلام ها ) مبتنی بر ظواهر الفاظ است و این واسطه با توجه به اشتراکات ظاهری کلام ها قابل جبران است، بنابراین غرض فصل با استفاده از دلالتهای تطابقی، یا التزامی بین قابل استفاده است؛ اما غرض سوره ی چند فصلی با دو واسطه ( یعنی غرض کلام ها و غرض فصل ها ) مبتنی بر ظواهر الفاظ است و به همین دلیل، رسیدن به آن، غالباً نیازمند استفاده از دلالت های التزامی غیر بین نیز هست و این از عهده عموم خارج است و تخصص خاص خود را می طلبد، از این رو به سطحی بالاتر، مانند تفسیر تدبری واگذار شده است و در آموزش تدبر « 3 » و « 4 »، تنها به بیان سیر هدایتی در سوره های چند فصلی بسنده می شود.

1- انسجام سخن در سوره مبارکه ذاریات
سوره مبارکه ذاریات، دارای سه فصل و هشت کلام است: آیات 1 تا 6، کلام نخست؛ آیات 7 تا 19، کلام دوم؛ و آیات 20 تا 23، کلام سوم سوره است که این سه کلام، فصل اول سوره را تشکیل داده است. آیات 34 تا 37، کلام چهارم؛ و آیات 38 تا 46، کلام پنجم است و این دو کلام، فصل دوم سوره ذاریات به شمار می رود. آیات 47 تا 49، کلام ششم؛ آیات 50 تا 55، کلام هفتم؛ و آیات 56 تا 60، کلام هشتم سوره است که این سه کلام نیز فصل سوم سوره را تشکیل داده است.

1-1- فصل نخست. آیات 1 تا 23
چنانکه گذشت، این فصل دارای سه کلام است: کلام نخست، آیات 1 تا 6؛ کلام دوم، آیات 7 تا 19؛ و کلام سوم، آیات 20 تا 23.

1-1-1- کلام نخست. آیات 1 تا 6
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالذَّارِیَاتِ ذَرْوًا (1) فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا (2) فَالْجَارِیَاتِ یُسْرًا (3) فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا (4) إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ (5) وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ (6)

پیوستگی آیات کلام 1:
پیوستگی آیات این کلام در قالب سوگند و جواب سوگند است.

غرض کلام 1:
سوگند، برای تأکید محتوای جواب سوگند است، بنابراین کشف غرض این کلام، منوط به فهم جواب سوگند است. در این کلام، دو جمله در حیطه جواب قسم آمده است. جمله نخست، اخبار تأکید آمیز از صدق وعده های الهی و جمله دوم، اخبار پر تأکید از وقوع جزاست. اینک باید ارتباط این دو جمله را مطالعه کرد؛ زیرا هر دو جمله، زیر مجموعه یک دسته قسم متوالی و در یک سیاق هستند. اندک توجهی به محتوای صدق وعده ( مفهوم جمله نخست ) و وقوع جزا ( مفهوم جمله دوم )، متدبر را به عبارت « صدق وعده ی وقوع جزا » می رساند. به عبارت دیگر وقوع جزا، محتوای وعده ای است که این کلام از صدق آن خبر می دهد، بنابراین عنوان متناسب با غرض این کلام عبارت است از:

« تأکید بلیغ بر صدق وعده ی وقوع جزا »

2-1-1- کلام دوم. آیات 7 تا 19

گسست کلام 2 از کلام 1:
پایان یافتن سوگند و جواب سوگند در آیه 6 و آغاز سیری جدید از سوگند و جواب سوگند در آیه 7، نشانه ای از گسست کلام دوم از کلام اول است. تفاوت غرض بیانی دو مجموعه، که از ظهور تفاوت محتوای جواب سوگند در آیات 5 و 6 و آیه 8 قابل تشخیص است، دلیل دیگری بر جدایی دو کلام است.
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُکِ (7) إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ (8) یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ (9) قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (10) الَّذِینَ هُمْ فِی غَمْرَهٍ سَاهُونَ (11) یَسْأَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ (12) یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ (13) ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ هَذَا الَّذِی کُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ (14) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ (15) آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ (16) کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ (17) وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (18) وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (19)
پیوستگی آیات کلام 2:
آیات این کلام به سه مطلب قابل تفکیک است، زیرا آیات 7 تا 9 در محدوده قسم و جواب قسم است؛ آیات 10 تا 14 مربوط به خراصون و عاقبت دردبار آنان در نتیجه استعجال استهزاء آمیز نسبت به روز جزاست؛ و آیات 15 تا 19 مربوط به متقین و حسن عاقبت آنان در نتیجه اعمال جزاباورانه ایشان است. پیوستگی آیات درون هر یک از این مطالب آشکار است و ما در این نوشتار، پیوستگی بین این سه مطلب را تبیین می کنیم: مطلب نخست، اخبار از وجود اختلاف قول در خصوص صدق وعده وقوع جزاست. مطلب دوم به قرینه سیاق می فهماند که یک شاخه این اختلاف، در پیش گرفتن خرص و تخمین در خصوص صدق وعده وقوع جزاست و مطلب سوم، به قرینه تقابل می فهماند که شاخه دیگر این اختلاف، در پیش گرفتن تقوای الهی و اعتنای عملی به صدق وعده وقوع جزاست، بدین ترتیب این سه مطلب در سیاقی واحد و تشکیل دهنده یک کلام هستند.

غرض کلام 2:
با بیان بالا روشن شد که این کلام، مبین دو قول مختلف در خصوص وعده وقوع جزا و ثمره هر یک از این دو قول در دنیا و آخرت است. خدای متعال همگان را به وقوع جزا وعده داده است. برخی را در این خصوص، راه خرص و تخمین در پیش می گیرند، اینان جاهلانی هستند که غفلت از خبر وعده جزا آنان را در بر گرفته است، از این رو آن را انکار کرده و از روی تمسخر و استهزاء می پرسند که روز جزا کی محقق خواهد شد؟ همان روزی است که آنان بر آتش عذاب شوند. بچشید این همان است که در طلب آن عجله می کردید. گروهی دیگر در خصوص وعده جزا، راه تقوا پیشه می کنند. اینان در روز جزا به نتیجه اعمال حزاباورانه خود خواهند رسید و به بهشت الهی وارد خواهند شد. اینان کسانی هستند که در دنیا اهل احسان بودند. بسیار شب زنده داری می کردند و در سحرگاهان از خدای خود مغفرت می طلبیدند و در اموالشان برای سائل و محروم حقی قائل بودند. چنانکه مشهود است این کلام در مقابل خراصون منکر جزا، از متقین اهل یاد خدا و خدمت به محرومان یاد کرده است. این تقابل می فهماند که استناد به خرص و تخمین در انکار وعده جزا، ریشه در بی تقوایی دارد و از سوی دیگر، تقوا زمینه یقین به صدق وعده جزا و در نتیجه اعتنای عملی به آن است. توجهی به نحوه بیان آیات در این کلام نشان می دهد که طرح این اختلاف قول در خصوص وعده جزا و تفاوت رفتار دنیوی و ثمره اخروی محصول هر یک از این دو قول، راهکاری برای انذار و تبشیر انسانها برای موضع گیری صحیح نسبت به وعده صادق جزاست، بنابراین عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:

« انذار و تبشیر برای موضع گیری صحیح نسبت به وعده صادق جزا، از طریق تبیین تفاوت دنیوی و اخروی استناد به خرص و ابتناء به تقوا در مواجهه با وعده جزا »

3-1-1- کلام سوم. آیات 20 تا 23

گسست کلام 3 از کلام 2:
پایان یافتن سیاق انذار و تبشیر و محتوای بیان عاقبت خراصون و متقیان، روشن ترین دلیل گسست کلام سوم از کلام دوم است.
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ (20) وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (21) وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ (22) فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ (23)

پیوستگی آیات کلام 3:
« فی أنفسکم » در آیه 21، معطوف به « فی الأرض » در آیه 20 و « أفلا تبصرون » در آیه 21 متفرع بر محتوای پیش از خود است. آیه 22 معطوف به مجموع آیات 20 و 21 است و آیه 23 قسم و جوابی متفرع بر آیات قبل است.

غرض کلام 3:
آیات 20 و 21 مخاطب خود را به بصیرت در آیات آفاقی و انفسی دعوت می کند. آیه 22 از ثبوت وعده های الهی در آسمان خبر داده است، درست همانطور که رزق آدمیان در آسمان ثابت است. آیه 23 با ایراد سوگند به پروردگار آسمان و زمین بر حقانیت وعده های ربوبی تأکید کرده و در ادامه آن را به حقانیت سخن گفتن انسانها تشبیه کرده است. این آیه با توجه به اسلوب سوگند و جواب، بیشترین تأکید این سیاق را به خود اختصاص داده است و از سوی دیگر به وسیله « فا » در مقام نتیجه گیری از آیات قبل برآمده است، بنابراین آیه 23 مهم ترین نقش را در تأمین غرض این کلام ایفا می کند. در نتیجه، غرض این کلام، تأکید بر حقانیت وعده های الهی است، اما برای رسیدن به این غرض، از دو مقدمه بهره برده است: اول، دعوت انسانها به مطالعه آیات آفاقی و انفسی در راستای تحصیل یقین به حقانیت وعده های پروردگار؛ دوم، اخبار از ثبوت وعده های پروردگار در آسمان، همانند ثبوت رزق آدمیان، این مقدمه از آن جهت بیان شد که مبادا انسانها خبر وعده های خدا را اخبار از غیر واقع بدانند و نسبت به آن تردید کنند. کلام حاضر پس از این دو مقدمه، با تأکید فراوان از حقانیت وعده های خدا خبر داده و آن را به سخن گفتن انسانها تشبیه کرده است. یعنی همانطور که در حقانیت سخن گفتن شما تردیدی نیست، در حقانیت وعده های خدای متعالی هم تردیدی نیست.
با توجه به دو کلام قبل روشن شد که متعلق مستقیم وعده های خدای سبحان در این سوره، جزای انسان هاست، بنابراین عنوان متناسب با غرض این کلام عبارت است از:

« تأکید بر حقانیت وعده های پروردگار آسمان و زمین از رهگذر دعوت انسانها به بصیرت در آیات آفاقی و انفسی؛ و اخبار از ثبوت وعده های خدای سبحان »

4-1-1- هم بستگی ظاهری کلام های فصل 1
هم بستگی ظاهری کلام های این فصل در محورهای زیر قابل تبیین است:
1. هر سه کلام این فصل، دارای اسلوب سوگند و جواب سوگند است و در نتیجه، هر سه کلام رویکرد تأکیدی دارد.
2. مسئله وعده جزا، با کلیدواژه های « ما توعدون » و « الدین » در هر سه کلام این فصل محوریت دارد. کلام نخست، هر دو تعبیر را به کار برده است: « إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ »؛ کلام دوم، به کلیدواژه دوم تصریح کرده است: « یَسْأَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ »؛ و کلام سوم، کلیدواژه نخست را بیان کرده است: « وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ »
3. کلام سوم به کلام دوم عطف شده است.

5-1-1- هماهنگی غرضی کلام های فصل 1
کلام نخست، با چند سوگند، صدق وعده ی وقوع جزا را تأکید کرد؛ و کلام دوم، انسانها را بر این وعده صادق به دو گروه تقسیم کرد: نخست، غافلانی که در مواجهه با این وعده، راه خرص و تخمین غیرعلمی را در پیش گرفته و آن را بی دلیل انکار می کنند و دوم، کسانی که در مقابل آن تقوا پیشه کرده و باور صدق وعده جزا را در رفتار و کردار خود بروز می دهند. این کلام با بیاناتی سرشار از انذار و تبشیر در راستای موضع گیری درست نسبت به وعده صادق جزا طراحی شده است. در نهایت کلام سوم نیز از رهگذر دعوت انسانها به بصیرت در آیات آفاقی و انفسی؛ و اخبار از ثبوت وعده های خدای سبحان، بر حقانیت وعده های پروردگار آسمان و زمین تأکید کرده است. در نتیجه هماهنگی کلام های سه گانه این فصل بدین صورت قابل تبیین است: کلام نخست وعده صادق جزا را تأکید کرده؛ کلام دوم، انسان ها را به موضع گیری صحیح در قبال آن دعوت کرده؛ و کلام سوم، مطالعه آیات آفاقی و انفسی و توجه به ثبوت این وعده را راه رسیدن به موضعی درست در قبال آن دانسته است و این موضع درست، چیزی جز یقین به صدق وعده جزا نیست. یقینی که آثار اعتقادی و رفتاری زیادی را به دنبال دارد و انسان را در زمره متقین قرار می دهد. پس این فصل از رهگذر تأکید و انذار و تبشیرش به دنبال زمینه سازی یقین به حقانیت وعده صادق جزاست و عنوان متناسب با غرض این فصل عبارت است از:

« فراهم سازی زمینه یقین به حقانیت وعده صادق جزا »

2-1- فصل دوم. آیات 24 تا 46

جدایی فصل 2 از فصل 1:
فقدان هم بستگی میان نخستین هم بستگی میان نخستین کلام این فصل با کلام های فصل قبل، دلیل جدایی فصل 2 از فصل 1 است. توجه به گزاره های زیر موجب تأیید این جدایی است:
1. هیچ عاملی برای عطف یا ربط ادبی نخستین کلام این فصل با کلام های گذشته وجود ندارد.
2. هیچ اشتراک ظاهری در حیطه اسلوب یا واژگان کلیدی و … میان نخستین کلام این فصل با فصل قبل مشاهده نمی شود.
3. سیر بیانی کلام های مربوط به تأکید وعده صادق جزا پایان یافته و سیری جدید در ذکر عواقب اقوام انبیای پیشین آغاز شده است.

1-2-1- کلام نخست. آیات 24 تا 37
هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ (24) إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ (25) فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ (26) فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ (27) فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ (28) فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِی صَرَّهٍ فَصَکَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِیمٌ (29) قَالُوا کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکِ إِنَّهُ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ (30) قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ (31) قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ (32) لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَهً مِّن طِینٍ (33) مُسَوَّمَهً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ (34) فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (35) فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ (36) وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَهً لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ (37)

پیوستگی آیات کلام 1:
ارتباط ادبی و محتوایی آیات درون این کلام بسیار آشکار است و نیازی به توضیح ندارد.

غرض کلام 1:
این کلام پس از آیه 24 که طرح اجمالی داستان مهمانان گرامی ابراهیم ( علیه السلام ) است، دارای دو فراز بیانی است: نخست، آیات 25 تا 30 و دوم، آیات 31 تا 37؛ فراز اول درباره بشارتی است که از ناحیه مهمانان، یعنی فرشتگان الهی به ابراهیم ( علیه السلام ) داده می شود و فراز دوم، درباره خبری است که مهمانان مکرم آن حضرت از عذاب قوم لوط به ایشان می دهند.
آیات 25 تا 27 در فراز نخست، مقدمه ای است که نشان می دهد مهمانان حضرت ابراهیم ( علیه السلام )، فرشتگان الهی هستند. طبق آیه 28 مهمانان خدایی ابراهیم ( علیه السلام ) ایشان را به فرزندی دانا بشارت دادند. از آیه 29 دانسته می شود که همسر حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) از این بشارت متعجب شده و با توجه به پیری و عقیمی خویش تحقق آن را بعید شمرد و در نهایت آیه 30 جواب فرشتگان را نسبت به استبعاد ایشان بیان کرده و تحقق وعده الهی را تابع اراده نافذ خدای سبحان دانست، بنابراین آنچه در راس این فراز خودنمایی می کند بیان حتمیت تحقق وعده خدای حکیم علیم است، هرچند که از نگاه انسان ها ناممکن یا بعید جلوه کند.
آیات 32 تا 36 در فراز دوم، پس از مقدمه مطرح شده در آیه 31، می فهماند که فرشتگان مهمان ابراهیم ( علیه السلام ) فرستادگان الهی برای عذاب قوم لوط بودند. آنان به دستور خدای سبحان قوم لوط را با بارش کلوخ نابود کرده بودند و باز هم به دستور خدا مؤمنان را از این عذاب نجات داده بودند. آیه 37 در انتهای این فراز، بیانگر آن است که این ماجرا، نشانه ای است برای کسانی که از عذاب دردناک خدا می ترسند. حال باید پرسید این نشانه، نشانه کدام حقیقت است؟ با توجه به همین آیات و همچنین با لحاظ سابقه بیانی فصل نخست، می توان فهمید که این ماجرای نشانه و آیه ای برای اثبات حقانیت وعده جزاست، بنابراین هدف این فراز از سخن نیز، بیان گواهی بر حقانیت صدق وعده جزاست.
با جمع بندی دو فراز بالا، به این نتیجه می رسیم که غرض این کلام مقابله با استبعاد تحقق وعده های الهی است و این مهم را در دو جنبه وعده های بشارت و انذار و با طرح داستان مهمانان مکرم ابراهیم ( علیه السلام ) پیش می برد. عنوان متناسب با غرض این کلام عبارت است از:

« مقابله با استبعاد تحقق وعده های الهی، در ناحیه تبشیر و انذار از طریق تبیین داستان مهمانان مکرم ابراهیم ( علیه السلام ) »

2-2-1- کلام دوم. آیات 38 تا 46

گسست کلام 2 از کلام 1:
پایان یافتن جریان مربوط به مهمانان مکرم حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) و آغاز سیر بیانی جدیدی درباره عذاب برخی طواغیت و اقوام نافرمان انبیای گذشته، دلیل گسست دو کلام از یکدیگر است. گفتنی است عبارت « و فی موسی » در ابتدای آیه 38، به عبارت « فیها » در آیه 37 معطوف نیست، زیرا بنابر سیاق، آیه 37 مقول قول فرشتگان مهمان حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) است که برای عذاب قوم لوط آمده بودند، اما آیه 38 به طور مسلم مقول قول آنان نیست، زیرا سرآغاز بیان عذاب فرعون، به علت مقابله با موسی ( علیه السلام ) است.
وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ (38) فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (39) فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ (40) وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ (41) مَا تَذَرُ مِن شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ (42) وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ (43) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ وَهُمْ یَنظُرُونَ (44) فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنتَصِرِینَ (45) وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ (46)

پیوستگی آیات کلام 2:
این کلام دارای چهار مطلب است. نخست، آیات 38 تا 40؛ دوم، آیات 41 و 42؛ و سوم، آیات 43 تا 45؛ و چهارم، آیه 46. ارتباط آیات درونی هر یک از این مطالب آشکار است و نیازی به توضیح ندارد. ارتباط سیاقی این چهار مجموعه نیز بین است، زیرا اولاً هر یک از این مطالب به مطلب قبل از خود عطف شده است؛ ثانیاً، اسلوب آغاز این مطالب مانند یکدیگر است، یعنی همه با عبارت « و فی … إذ … » آغاز شده اند، به جز مطلب چهارم؛ ثالثاً، هر چهار مطلب به بیان عذاب برخی طواغیت یا اقوام نافرمان انبیای گذشته پرداخته است.

غرض کلام2:
هماهنگی غرضی چهار مطلب این کلام، امری آشکار است، زیرا همه مطالب آن درباره عذاب دنیوی طواغیت و اقوام انبیای پیشین، به دلیل سرپیچی و نافرمانی و تجاوز از امر خداست و جنبه انذاری دارد، اما در تشخیص غرض این کلام، باید به عبارات « فی موسی »، « فی عاد » و « فی ثمود » نیز توجه کرد. به قرینه « وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَهً » در کلام قبل می توان فهمید که تقدیر این عبارات چنین است: ( فی موسی آیه )، ( فی عاد آیه ) و ( فی ثمود آیه )؛ در نتیجه رویکرد توجه دادن به آیات در این کلام نیز مشهود است و چنانکه در کلام قبل گفته شد، این وقایع از آن جهت آیه خوانده می شود که نشانه ای از حقانیت وعده جزاست. در نتیجه این کلام با حفظ جنبه انذاری، مخاطبان خود را به مطالعه نشانه هایی از حقانیت وعده جزا دعوت می کند. عنوان متناسب با غرض این کلام عبارت است از:

« عذاب دنیوی طواغیت و اقوام انبیای پیشین، آیاتی انذار آمیز برای یقین به صدق وعده جزا »

3-2-1- هم بستگی ظاهری کلام های فصل 2
هم بستگی دو کلام این فصل را می توان در قالب محورهای زیر تبیین کرد:
1. کلام دوم به کلام نخست عطف شده است.
2. ذکر عاقبت اقوام نافرمان انبیای پیشین در هر دو کلام وجود دارد.
3. هر دو کلام مواردی را به عنوان آیه و نشانه حقانیت صدق وعده جزا مطرح کرده است.

4-2-1- هماهنگی غرضی کلام های فصل 2
کلام نخست این فصل، از طریق تبیین داستان مهمانان مکرم ابراهیم ( علیه السلام )، با استعباد تحقق وعده های الهی، در ناحیه تبشیر و انذار مقابله کرد و کلام دوم، عذاب دنیوی طواغیت و اقوام انبیای پیشین را، به عنوان آیاتی انذارآمیز برای یقین به صدق وعده جزا مطرح کرد. بنابراین جهت گیری هر دو کلام، طرح آیات و شواهدی انذارآمیز در راستای رفع استبعاد و فراهم سازی زمینه یقین به تحقق وعده جزاست. گفتنی است این فصل هم در طریق، انذارآمیز است و هم در هدف؛ انذار طریقی آن به خاطر طرح شواهدی از عذاب برخی جباران و اقوام نافرمان انبیای پیشین است و انذار هدفی آن، بدان جهت است که یقین به صدق وعده جزا، خود مقتضی ترس از عذاب است. بنابراین عنوان متناسب با این فصل عبارت است از:

« ایجاد ترس از عذاب موعود کافران از روی یقین به صدق وعده جزا »

3-1- فصل سوم. آیات 47 تا 60

جدایی فصل 3 از فصل 2:
فقدان هم بستگی بین نخستین کلام این فصل با کلام های فصل سابق، دلیل جدایی دو فصل از یکدیگر است، زیرا سیر کلام های مربوط به عاقبت جباران و اقوام نافرمان انبیای پیشین در کلام انتهایی فصل قبل به پایان رسید و نخستین کلام این فصل، سیری تازه در تبیین قدرت خدای سبحان است. وضوح انفصال محتوایی سبب می شود که « واو » عطف ابتدای این کلام را برای عطف فصل به فصل بدانیم، نه برای عطف کلام به کلام در درون یک فصل.

1-3-1- کلام نخست. آیات 47 تا 49
وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ (47) وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ (48) وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (49)

پیوستگی آیات کلام 1:
ارتباط ادبی، اسلوبی و محتوایی آیات درون این کلام روشن است و نیازی به تبیین ندارد.

غرض کلام 1:
این کلام با اشاره به سه محور مهم آفرینش، در صدد ایجاد تذکر ( : لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ) است. محور اول: آسمانها را با دستان خود آفریدیم و پیوسته آنها را توسعه می دهیم؛ محور دوم: زمین را ما گستردیم، پس چه خوب گستراننده ای هستیم؛ محور سوم: از هر چیز دو گونه ( نر و ماده ) آفریدیم. اینک سؤال این است که اشاره به این سه محوره برای تذکر نسبت به کدام حقیقت است؟ سابقه سوره مقتضی آن است، که هدف این کلام ایجاد تذکر نسبت به حقانیت وعده صادق جزاست. حال باید بررسی کرد که طرح محورهای بالا چگونه زمینه چنین تذکری را فراهم می آورد؟ برای پاسخ به این سؤال باید دید نقطه برجسته خلق آسمانها و توسعه آنها، گستردن زمین و زوج آفریدن مخلوقات چیست؟ همه این ها یادآور قدرت ربوبی پروردگار عالمیان است. یعنی می فهماند که آسمان و زمین و مافیها در قبضه قدرت خداست، پس چطور ممکن است چنین خدایی قدرت محقق ساختن وعده جزا را نداشته باشد؟! عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:

« ایجاد باور به قدرت پروردگار عالمیان بر تحقق وعده جزا، از طریق تبیین ربوبیت قادرانه خدا بر آسمان و زمین و مخلوقات »

2-3- کلام دوم. آیات 50 تا 55

گسست کلام 2 از کلام 1:
پایان یافتن سیر بیانی مربوط به قدرت خدا در نظام آفرینش و آغاز سیر بیانی توصیه به فرار خالصانه به سوی خدا، مقتضی گسست بین دو کلام است.
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ (50) وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ (51) کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (52) أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ (53) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ (54) وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ (55)

پیوستگی آیات کلام 2:
آیات این کلام دارای سه فراز بیانی است. نخست، آیات 50 و 51؛ دوم، آیات 52 و 53؛ و سوم، آیات 54 و 55. پیوست درونی هر یک از این سه فراز آشکار است و عوامل ارتباط این سه فراز بدین شرح است: فراز نخست، مبین خیرخواهی پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است. « کذلک » در فراز دوم، برای اشاره به عکس العمل مشرکان در برابر خیرخواهی رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است. این عکس العمل مستقیماً بیان نشده، اما با توجه به محتوای فراز دوم، بازتاب خیرخواهی پیامبر برای مشرکان، وارد کردن اتهام سحر و جنون به ایشان بوده است. « فا » در فراز سوم، فصیحه است، یعنی از شرط مقدر پرده برمی دارد، بنابراین ارتباط فراز دوم و سوم بدین بیان است: حال که مشرکان در برابر خیرخواهی مشفقانه ات، تو را به سحر و جنون متهم می کنند، تو هم به ایشان پشت کن و … .

غرض کلام 2:
محتوای این کلام دارای سه محور است:
1. آیات 50 و 51: توصیه ای انذارآمیز از جانب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم )، برای فرار خالصانه به سوی خدا.
2. آیات 52 و 53: پیروی مشرکان از سیره تاریخی اقوام نافرمان انبیای پیشین و وارد کردن اتهام سحر و جنون به پیامبر در قبال دعوت خیرخواهانه آن حضرت.
3. آیات 54 و 55: فرمان خدا به رسولش برای پشت کردن به مشرکان، به جرم عکس العمل وقیحانه شان، در برابر دعوت مشفقانه آن حضرت؛ و امر خدا به ایشان برای تذکر دادن به مؤمنان.
حال این سؤال مطرح است که هدف از بیان این سیر سه مرحله ای چیست؟ به نظر می رسد که باید هدف را در فراز نخست، جستجو کرد و فراز دوم و سوم را به تبع فراز اول، ارزیابی نمود، زیرا این کلام به وسیله « فا »ی تفریع بر کلام قبل متفرع شده است و کلام قبل معرفی ربوبیت قادرانه خدا بر همه هستی است. در نتیجه فراز نخست کلام حاضر، که دعوت به سوی خدای یگانه است، به طور مستقیم با کلام قبل در ارتباط است و همین فراز، موجه تفریع کلام دوم این فصل بر کلام نخست آن است، بنابراین سخن اصلی را باید در این فراز پیگیری کرد تا تفریع کلام دوم بر کلام اول به جا باشد. تقدم بیانی فراز اول و اهمیت محتوایی آن، دلایل دیگری بر ادعای پیش گفته است، پس غرض این کلام دعوت به فرار خالصانه به سوی خدای سبحان از زبان پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است، حال باید به این سؤال پاسخ داد که چرا مخاطبان این کلام به فرار دعوت شده اند؟ فرار در جایی است که خطری تهدیدکننده وجود داشته باشد. پس از دو فصل گذشته و اثبات حقانیت و صدق وعده جزا، اینک خطر مقتضی فرار آشکار است و باید به طرف پناهگاهی امن فرار کرد، بدین جهت است که این کلام از فرار سخن به میان آورده است. اینک باید دید که فراز دوم و سوم این کلام، چه نقشی در هدف آن دارند؟ این دو فراز، با طرح عکس العمل مقلدانه مشرکان و بروز عاقبت این عکس العمل در بیرون ماندن از دایره تذکرات هدایتگر رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم )، بر قبح رد دعوت مشفقانه آن حضرت به فرار خالصانه و اهمیت پذیرش آن گواهی می دهند. عنوان متناسب با این کلام عبارت است از:

« دعوت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )، به فرار خالصانه به سوی خدا، برای ایمن ماندن از عذاب موعود جزا »

3-3-1- کلام سوم. آیات 56 تا 60

گسست کلام 3 از کلام 2:
در هر سه فراز کلام قبل، پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقشی محوری دارد: در فراز نخست، امر و نهی خیرخواهانه « فروا » و « لا تجعلوا » از جانب ایشان است؛ فراز دوم، طرح عکس العمل مشرکان از طریق وارد کردن اتهام به ایشان است؛ و فراز سوم، فرامین خدا به ایشان در قبال عکس العمل مشرکان است. این محوریت از آیه 56 به بعد مشاهده نمی شود و سیر بیانی تازه ای در بیان ارتباط خالق و مخلوق آغاز شده است و همین امر، وجه گسست بین دو کلام است.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (56) مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ (57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ (58) فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا یَسْتَعْجِلُونِ (59) فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن یَوْمِهِمُ الَّذِی یُوعَدُونَ (60)

پیوستگی آیات کلام 3:
آیات این کلام نیز دارای دو فراز بیانی است: نخست، آیات 56 و 58 و دوم، آیات 59 و 60. ارتباط ادبی بین این دو فراز به وسیله « فا » ی عطف ابتدای فراز دوم، تأمین شده و ارتباط محتوایی آنها نیز از این قرار است: هدف از خلقت عبادت است، … پس کسانی که ظلم می کنند و از مسیر خلقت خارج می شوند، منتظر عذاب بمانند و عجله نکنند… .

غرض کلام 3:
خدای متعالی در فراز نخست این کلام پرستش خود را تنها هدف خلقت جن و انس بیان کرده و فرموده است: ما از مخلوقاتمان رزق نخواستیم و رزق آنان را نیز تأمین کرده ایم (، بنابراین پرستش آنها مورد نیاز ما نیست. ) بر اساس این آیات هدف خلقت پرستش خدای بی نیاز است. فراز دوم از ظالمانی سخن به میان آورده است که در مقام استهزاء و انکار عذاب موعود جزا، در طلب آن عجله می کنند. این فراز ایشان به عذابی دنیوی مانند عذاب اقوام نافرمان انبیای پیشین و عذاب اخروی روز موعود تهدید کرده است. وحدت سیاق مقتضی آن است که ظالمان مطرح شده در فراز دوم را خروج کنندگان از هدف خلقت، یعنی پرستش خدای بی نیاز بدانیم. پس بر اساس این کلام: هدف خلقت، پرستش خدای بی نیاز است، اما برخی ظالمانه از این هدف خارج می شوند. ایشان به عذاب وعده داده می شوند، ولی در مقام استهزاء و انکار، در طلب عذاب عجله می کنند، لکن عجله لازم نیست، در همین دنیا مانند اقوام نافرمان انبیای گذشته، عذاب خواهند شد. وای بر آنان از عذاب روز موعود، یعنی عذاب آخرت. در نتیجه این کلام مخاطبان خود را دعوت می کند که در جرگه خداپرستان باشند و به تبع آن انگیزه ای برای نفی جزای موعود نداشته باشند، زیرا این نفی ثمری ندارد و عذاب موعود دنیوی و اخروی اتفاق خواهد افتاد. عنوان متناسب با غرض این کلام عبارت است از:

« دعوت به خداپرستی و خروج از دایره انکار عذاب موعود ظالمان »

4-3-1- هم بستگی ظاهری کلام های فصل 3
هم بستگی ظاهری کلام های سه گانه این فصل در قالب محورهای زیر قابل تبیین است:
1. کلام دوم بر کلام نخست متفرع شده و کلام سوم بر کلام دوم عطف شده است.
2. در هر سه کلام مباحثی در ارتباط با خدای سبحان وجود دارد: کلام اول، معرفی ربوبیت قادرانه خدا بر آسمان و زمین و مخلوقات است. کلام دوم، دعوت به فرار خالصانه به سوی خدا است و کلام سوم، دعوت به خداپرستی است.

5-3-1- هماهنگی غرضی کلام های فصل 3
کلام اول، از طریق تبیین ربوبیت قادرانه خدا بر آسمان و زمین و مخلوقات، درصدد ایجاد باور به قدرت پروردگار عالمیان بر تحقق وعده جزاست. کلام دوم، دعوتی از جانب پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )، برای فرار خالصانه به سوی خدا، به منظور ایمن ماندن از عذاب موعود جزاست و کلام سوم، دعوت به خداپرستی و خروج از دایره انکار عذاب موعود ظالمان است. هماهنگی اغراض سه گانه این فصل را می توان به این صورت بیان کرد: خدای متعالی بر محقق ساختن وعده جزا قادر است، بنابراین باید از عذاب خدا، خالصانه به سوی خود او فرار کنیم، چون پناهی جز او نیست و فرار خالصانه به سوی خدا، ورود و بقا در مسیر عبودیت است، زیرا هدف خدا از خلقت همین بوده و تنها ظالمان خروج کننده از این هدف را عذاب می کند، بنابراین می توان گفت که جهت گیری این فصل آن است که بفهماند عبودیت خالصانه خدا، تنها راه نجات از عذاب روز موعود است، چه اینکه خروج از مسیر عبودیت، مقتضی تحقق وعده عذاب است. عنوان متناسب با این فصل عبارت است از:

« عبودیت خالصانه خدا، تنها راه نجات از عذاب موعود ظالمان و خروج از دایره عبودیت تنها دلیل تحقق وعده انکارناپذیر عذاب »

4-1- تناسب سه فصل سوره مبارکه ذاریات
تناسب سه فصل سوره مبارکه ذاریات آشکار است، زیرا موضوع محوری وعده جزا در سراسر سوره خودنمایی می کند و وجه ارتباط سه فصل را نمایان می سازد. فصل نخست، با تأکیدات فراوان، زمینه یقین به صدق وعده جزا را فراهم می آورد. فصل دوم، با استناد به شواهد تاریخی تحقق وعده جزا، غافلان نسبت به این حقیقت را انذار می کند و در نهایت فصل سوم، پناه بردن به ذات پاک ربوبی و پرستش خالصانه خدا را تنها راه امان و نجات از عذاب موعود می داند. توضیحات بیشتر، سیر هدایتی سوره ذکر خواهد شد. إن شاء الله تعالی.

010251نمودار شماره 2- نمودار سوره مبارکه ذاریات

2- هدایتی بودن سخن در سوره مبارکه ذاریات
پس از تبیین انسجام سخن در سوره ذاریات، در بخش اول، این بخش از نوشتار از رهگذر طرح و شرح فضای سخن، سیر هدایتی و ترجمه تدبری سوره مبارکه ذاریات، در مقام بررسی هدایت گری این سوره مبارکه است:

1-2- فضای سخن سوره مبارکه ذاریات
جواب سوگند در کلام نخست فصل اول، افزون بر تأکید از ناحیه سوگند، دارای تأکیداتی مانند « إنما »، « لام » و جمله اسمیه است. تأکید بلیغ برای اثبات صدق وعده جزا در این کلام، حکایتگر فضایی مملو از شک و تردید و ابهام نسبت به صدق وعده هایی خدایی، به ویژه وعده جزا است. از کلام دوم این فصل چنین به دست می آید که در فضای این سوره دو موضع گیری متفاوت نسبت به وعده جزا وجود دارد. موضع نخست، موضع جریانی به نام خراصون است. غافلانی که به خرص و تخمین استناد کرده و وعده جزا را بی دلیل انکار می کنند و حتی در مقام استهزاء، عجولانه آن را طلب می کنند و موضع دوم، موضع جریانی به نام متقین است. کسانی که با ابتناء به تقوا، اعتقاد به صدق وعده جزا را در گفتار و رفتار خود بروز می دهند. از کلام سوم این فصل، چنین استفاده می شود که بی توجهی به آیات آفاقی و انفسی، عامل سقوط برخی از غافلان در جرگه خراصون بوده است.
به جا بودن کلام اول فصل دوم اقتضا می کند که یکی از جنبه های انکار صدق وعده جزا در فضای این سوره استبعاد آن باشد، بدین معنی که برخی بدون توجه به نفوذ اراده الهی در جریانات عالم، تحقق وعده جزا را امری بعید می شمارند. با توجه به صدق و به جا بودن کلام دوم این فصل نیز مشخص می شود که در فضای این سوره سنت خدا در عذاب طواغیت و اقوام نافرمان انبیای گذشته مورد غفلت و بی توجهی واقع شده است و همین امر جسارت گروه موسوم به خراصون برای انکار صدق وعده جزا افزایش داده است.
وجود بی توجهی به قدرت ربوبی پروردگار عالمیان، عنصر دیگری در فضای این سوره است، که از کلام نخست فصل سوم استفاده می شود. می توان گفت که همین غفلت، عامل استبعاد مذکور در فصل قبل است، چه اینکه استبعاد مطرح شده در فصل دوم نیز عامل خرص و انکار مطرح شده در فصل نخست است. از کلام دوم این فصل دانسته می شود که در فضای این سوره پیامبر مکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم )، پیرو اثبات صدق وعده جزا، همگان را به فرار خالصانه به سوی خدا فراخوانده است، اما برخی در برابر خیرخواهی ایشان، راه جباران نافرمان گذشته را در پیش گرفته و ایشان را به سحر و جنون متهم می کنند و در برابر این عکس العمل ناروا، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مامور به رها کردن آنان و تذکر به مؤمنان می شود. در نهایت کلام سوم این فصل حاکی از این واقعیت است که ایشان کسانی هستند که از مسیر هدف خلقت، یعنی عبودیت خارج شده و برای توجیه این خروج، راهی جز انکار بی دلیل جزا نداشته اند، از این رو در مقام انکار و استهزاء در طلب آن عجله می کنند، غافل از اینکه عجله لازم نیست و عذاب الهی در دنیا و آخرت ایشان را در برخواهد گرفت.
بر اساس مطالب بالا، در فضای این سوره، برخی برای توجیه خروج از صراط مستقیم عبودیت، چاره ای جز انکار وعده جزا نداشتند. اینان کسانی بودند که در غفلت و گمراهی غوطه می خوردند و بدون دلیل و با استناد به خرص و تخمین وعده جزا را انکار می کردند.

2-2- سیر هدایتی سوره مبارکه ذاریات
سوره مبارکه ذاریات پس از شناسایی ابعاد و ریشه یابی مشکل انکار وعده جزا، وارد میدان هدایت می شود و نسخه شفای این درد را برای همیشه می پیچد. دردی که به هیچ زمانی اختصاص ندارد و همواره تهدیدکننده هر کس و یا هر گروهی است که از مسیر عبودیت خارج شده باشد.
این سوره مبارکه ابتدا با سوگندهای مکرر و بیانی سرشار از تأکید از صدق وعده وقوع جزا خبر می دهد. سوگندهایی که افزون بر تأکید، مخاطب را به یاد نمونه ای عینی از تحقق وعده های الهی می اندازد. آری خدایی از صدق وعده جزا خبر می دهد و بر آن تأکید می ورزد که در جریانی متین و استوار، باران را برای اهل زمین تقسیم می کند. سوگند به بادهایی که ذرات بخار را به حرکت در می آورند، پس به ابرهایی که بار سنگینی از آب را حمل می کنند، پس به ابرهایی که به آسانی در آسمان جریان پیدا می کنند، پس به ابرهایی که امر باران را در زمین تقسیم می کنند. سوگند به همه اینها که حتما، آنچه وعده داده شده اید، راست است و حتماً جزا واقع خواهد شد. بدین ترتیب فضای شک و تردید و غفلت نسبت به وعده صادق جزا در هم شکسته می شود. سپس با طرح سوگند به آسمان شبکه شبکه از اختلاف قول انسانها در قبال وعده جزا خبر می دهد. خراصون غوطه ور در گمراهی و غفلت را تهدید می کند. آنان که با تکیه بر دیوار سست خرص و تخمین، منکر وعده محکم جزا شده اند و احمقانه در طلب آن عجله می کنند. سپس تقواپیشگان را بشارت می دهد، همانان که نه تنها وعده جزا را انکار نکردند و نه تنها آن را باور دارند، بلکه بالاتر از آن، باور خویش را جامه احسان پوشانده اند. کسانی که یقینشان به صدق وعده جزا، خواب از چشمانشان ربوده است و جز اندکی از شب نمی خوابند و سحرگاهان از درگاه صاحب جزا، طلب مغفرت می کنند و در اموالشان، حقی برای سائل و محروم قائلند. این بیانات فضای یکسان انگاری انواع موضع گیری در قبال وعده جزا را بر هم می زند و از تفاوت فاحش دو موضع گیری مستند به خرص و مبتنی بر تقوا در قبال وعده جزا خبر می دهد. آنگاه کلام سوم فصل نخست، از فضای پیش آمده به احسن وجه استفاده می کند و با دعوت همگان به مطالعه آیات آفاقی و انفسی، اخبار از ثبوت وعده حق جزا، بار دیگر بر حقانیت آن مهر تأکید می زند و می فهماند که باید برای نجات از خطر سقوط در وادی خراصون، به مطالعه آیات هستی پرداخت.
پس از طرح سه کلام در راستای فراهم سازی زمینه یقین به صدق وعده جزا، اینک گاه آن رسیده است که سوره با رویکردی دیگر شواهدی از تاریخ بر صدق وعده جزا اقامه کند. شواهدی که مورد قبول همگان است، لکن پرده غفلت بر آن افتاده است. آیا حدیث مهمانان مکرم ابراهیم ( علیه السلام ) به تو رسیده است؟ آنان فرشتگانی از جانب خدا بودند که او را در کهولت سن و به رغم پیری و عقیمی همسرش، به تولد پسری دانا بشارت دادند. همسر ابراهیم ( علیه السلام ) متعجب شد و تحقق این وعده خدایی را بعید شمرد. اما فرشتگان به او گفتند این فرموده پروردگار توست، یعنی هرچه خدا اراده کند واقع می شود و هیچ مانعی از تحقق اراده او نیست. این مهمانان مکرم به ابراهیم ( علیه السلام ) خبر دادند که ما در راه بازگشت از عذاب قومی مجرم ( قوم لوط ) هستیم که به دستور خدا با باران کلوخ عذابشان کرده ایم… و این هم آیه و نشانه ای از صدق وعده جزاست. بدین ترتیب پایه های سست استبعاد نسبت به وقوع وعده جزا فرو می ریزد. سپس کلام دوم این فصل از عذاب فرعون و عاد و ثمود و قوم نوح خبر می دهد. کسانی که به دلیل پشت کردن به انبیای الهی، سرکشی و فسق عذاب شدند و به عنوان آیه و نشانه ای برای دیگران ماندند. تا همگان بدانند که اولاً، وعده خدا محقق می شود و شواهد تاریخی فراوانی بر صدق وعده جزا موجود است و ثانیاً، بترسند از اینکه مانند اقوام طغیانگر گذشته در برابر دعوت خدا و رسول ایستادگی کنند و بدانند که این امر عاقبتی جز نابودی و عذاب در پی ندارد.
پس از ایراد دو کلام با رویکرد ذکر شواهد تاریخی تحقق وعده عذاب، فصل سوم سوره پس از طرح مقدمه ای در معرفی قدرت ربوبی خدای عالمیان، از پیامبر اسلام خبر می دهد که قوم خویش را مشفقانه از عذاب خدا می ترساند و آنان را به فرار خالصانه به سوی او ترغیب می کند، اما برخی از ایشان باز هم راه بیراهه طاغیان گذشته را در پیش گرفته و فرعون وار پیامبر حق را به سحر و جنون متهم می سازند و در نتیجه این گمراهی عظیم از توجه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) محروم می شوند. اینان کسانی هستند که ظالمانه از هدف خلقت یعنی عبودیت، فاصله گرفته اند و باید منتظر عذابی مانند عذاب یاران پیشینشان باشند، پس لازم نیست عجله کنند، وای بر آنان از عذاب روز موعود.
بدین ترتیب این سوره مبارکه فضای انکار وعده جزا را در هم می شکند و راه هدایت را برای طالبان هدایت باز می کند.

3-2- ترجمه تدبری سوره مبارکه ذاریات
به نام خداوند رحمتگر مهربان

فراهم سازی زمینه یقین به حقانیت وعده صادق جزا

تأکید بلیغ بر صدق وعده ی وقوع جزا:
سوگند به بادهای ذره افشان، (1) و ابرهای گرانبار، (2) و سَبُک سیران، (3) و تقسیم کنندگان امر [ باران ]، (4) که آنچه وعده داده شده اید راست است، (5) و [ روز ] جزا واقعیّت دارد. (6)

انذار و تبشیر برای موضع گیری صحیح نسبت به وعده صادق جزا، از طریق تبیین تفاوت دنیوی و اخروی استناد به خرص و ابتناء به تقوا در مواجهه با وعده جزا:
سوگند به آسمان مشبّک، (7) که شما [ درباره وعده جزا ] در سخنی گوناگونید. (8) [ بگوی ] تا هر که از آن برگشته، برگشته باشد. (9) مرگ بر دروغپردازان! (10) همانان که در ورطه نادانی بی خبرند. (11) پرسند: « روز جزا کی است؟ » (12) همان روز که آنان بر آتش، عقوبت [ و آزموده ] شوند. (13) عذابِ [ موعودِ ] خود را بچشید، این است همان [ بلایی ] که با شتاب خواستار آن بودید. (14) پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند. (15) آنچه را پروردگارشان عطا فرموده می گیرند، زیرا که آنان پیش از این نیکوکار بودند. (16) و از شب، اندکی را می غنودند. (17) و در سحرگاهان [ از خدا ] طلب آمرزش می کردند. (18) و در اموالشان برای سائل و محروم حقّی [ معیّن ] بود. (19)

تأکید بر حقانیت وعده های پروردگار آسمان و زمین، از رهگذر دعوت انسانها به بصیرت در آیات آفاقی و انفسی؛ و اخبار از ثبوت وعده های خدای سبحان:
و روی زمین برای اهل یقین نشانه هایی [ متقاعد کننده ] است، (20) و در خود شما پس مگر نمی بینید؟ (21) و روزی شما و آنچه وعده داده شده اید در آسمان است. (22) پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین، که واقعاً او حقّ است همان گونه که خود شما سخن می گویید. (23)

ایجاد ترس از عذاب موعود کافران، از روی یقین به صدق وعده جزا

مقابله با استبعاد تحقق وعده های الهی، در ناحیه تبشیر و انذار از طریق تبیین داستان مهمانان مکرم ابراهیم ( علیه السلام ):
آیا خبر مهمانان ارجمند ابراهیم به تو رسید؟ (24) چون بر او درآمدند پس سلام گفتند: گفت: « سلام، مردمی ناشناسید. » (25) پس آهسته به سوی زنش رفت و گوساله ای فربه [ و بریان ] آورد. (26) آن را به نزدیکشان برد [ و ] گفت: « مگر نمی خورید؟ » (27) و [ در دلش ] از آنان احساس ترسی کرد. گفتند: « مترس. » و او را به پسری دانا مژده دادند. (28) و زنش با فریادی [ از شگفتی ] سر رسید و بر چهره خود زد و گفت: « زنی پیر نازا [ چگونه بزاید ] ؟ » (29) گفتند: « پروردگارت چنین فرموده است. او خود حکیم داناست. » (30) [ ابراهیم ] گفت: « ای فرستادگان! مأموریّت شما چیست؟ » (31) گفتند: « ما به سوی مردمی پلیدکار فرستاده شده ایم، (32) تا سنگهایی از گِل رُس بر [ سر ] آنان فرو فرستیم. (33) [ که ] نزد پروردگارت برای مُسرفان نشانه گذاری شده است. » (34) پس هر که از مؤمنان در آن [ شهرها ] بود بیرون بردیم. (35) و [ لی ] در آنجا جز یک خانه از فرمانبران [ خدا بیشتر ] نیافتیم. (36) و در آنجا برای آنها که از عذاب پردرد می ترسند، عبرتی به جای گذاشتیم. (37)

عذاب دنیوی طواغیت و اقوام انبیای پیشین، آیاتی انذار آمیز برای یقین به صدق وعده جزا:
و [ نیز ] در [ ماجرای ] موسی، چون او را با حجّتی آشکار به سوی فرعون گسیل داشتیم. (38) پس [ فرعون ] با ارکان [ دولت ] خود روی برتافت و گفت: « [ این شخص، ] ساحر یا دیوانه ای است. » (39) [ تا ] او و سپاهیانش را گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم در حالی که او [ در آخرین لحظه ] نکوهشگر [ خود ] بود. (40) و در [ ماجرای ] عاد [ نیز ]، چون بر [ سر ] آنها آن بادِ مُهلک را فرستادیم. (41) به هر چه می وزید آن را چون خاکسترِ استخوان مرده می گردانید. (42) و در [ ماجرای ] ثمود [ نیز عبرتی بود ]، آن گاه که به ایشان گفته شد: « تا چندی برخوردار شوید. » (43) تا [ آنکه ] از فرمان پروردگار خود سر برتافتید در حالی که آنها می نگریستند، آذرخش آنان را فروگرفت. (44) در نتیجه نه توانستند به پای خیزند و نه طلب یاری کنند. (45) و قوم نوح [ نیز ] پیش از آن [ اقوامِ نامبرده همین گونه هلاک شدند ]، زیرا آنها مردمی نافرمان بودند. (46)

عبودیت خالصانه خدا، تنها راه نجات از عذاب موعود ظالمان و خروج از دایره عبودیت تنها دلیل تحقق وعده انکارناپذیر عذاب

2- هدایتی بودن سخن در سوره مبارکه ذاریات
پس از تبیین انسجام سخن در سوره ذاریات، در بخش اول، این بخش از نوشتار از رهگذر طرح و شرح فضای سخن، سیر هدایتی و ترجمه تدبری سوره مبارکه ذاریات، در مقام بررسی هدایت گری این سوره مبارکه است:

1-2- فضای سخن سوره مبارکه ذاریات
جواب سوگند در کلام نخست فصل اول، افزون بر تأکید از ناحیه سوگند، دارای تأکیداتی مانند « إنما »، « لام » و جمله اسمیه است. تأکید بلیغ برای اثبات صدق وعده جزا در این کلام، حکایتگر فضایی مملو از شک و تردید و ابهام نسبت به صدق وعده هایی خدایی، به ویژه وعده جزا است. از کلام دوم این فصل چنین به دست می آید که در فضای این سوره دو موضع گیری متفاوت نسبت به وعده جزا وجود دارد. موضع نخست، موضع جریانی به نام خراصون است. غافلانی که به خرص و تخمین استناد کرده و وعده جزا را بی دلیل انکار می کنند و حتی در مقام استهزاء، عجولانه آن را طلب می کنند و موضع دوم، موضع جریانی به نام متقین است. کسانی که با ابتناء به تقوا، اعتقاد به صدق وعده جزا را در گفتار و رفتار خود بروز می دهند. از کلام سوم این فصل، چنین استفاده می شود که بی توجهی به آیات آفاقی و انفسی، عامل سقوط برخی از غافلان در جرگه خراصون بوده است.
به جا بودن کلام اول فصل دوم اقتضا می کند که یکی از جنبه های انکار صدق وعده جزا در فضای این سوره، استبعاد آن باشد، بدین معنی که برخی بدون توجه به نفوذ اراده الهی در جریانات عالم، تحقق وعده جزا را امری بعید می شمارند. با توجه به صدق و به جا بودن کلام دوم این فصل نیز مشخص می شود که در فضای این سوره سنت خدا در عذاب طواغیت و اقوام نافرمان انبیای گذشته مورد غفلت و بی توجهی واقع شده است و همین امر جسارت گروه موسوم به خراصون را برای انکار صدق وعده جزا افزایش داده است.
منبع مقاله :
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید