برای این که ارتباط بین اعتماد به نفس، عزت نفس و اظهار وجود را بدانیم بهتر است ابتدا به تعریف هر یک نگاهی اجمالی بیندازیم و سپس رابطه آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
1) اعتماد به نفس (Self-confidence): برای این که برداشت صحیحی از اعتماد به نفس داشته باشیم به بیان ویژگی های اعتماد به نفس می پردازیم. اعتماد به نفس، اولین ایستگاه حرکت های موفقیت آمیز در عرصه زندگی است؛ و شاخص شجاعت و قدرت ابراز وجود است؛ و توانمندی یک فرد را در عرصه زندگی و در مواجهه با مسائل نشان می دهد. اعتماد به نفس به انسان قاطعیت و شکوه می بخشد. اعتماد به نفس یک انسان را از بقیه افراد متمایز می سازد. اعتماد به نفس پیش نیاز ارتباطات زیبا و پر حاصل انسان هاست انسان هائی که اعتماد به نفس عالی دارند اگر آن را با تواضع و لبخند ترکیب کنند از خود چهره ای شاداب، جذاب و محبوب می سازند. اعتماد به نفس عامل رشد و ارتقاء انسان است اعتماد به نفس زیربنای ساختمان باورهای یک انسان است؛ زیرا هر باوری از باور خود شروع می شود.[1]
اعتماد به نفس توانایی ابراز وجود و مطرح نمودن شخصیت به صورت متعادل است.[2]
اعتماد به نفس توانایی و کارکرد فرد به تنهایی و تشکیل داوری های شخصی و ایجاد عوامل نوآور و خلاق در یک کار است.[3] اعتماد به نفس آگاهی داشتن به استعدادها، توانمندی ها (جسمی، روحی، عاطفی، ذهنی) ارزش انسانی خود (نزد خدا مردم، خانواده) و جایگاهی که هر کس در این دنیا دارد. قلمرو این آگاهی نه تنها به شناخت توانایی ها و استعدادها مربوط می شود؛ بلکه شناخت معایب و کاستی ها را نیز جهت برطرف کردن آنها، در بر می گیرد. به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ارزیابی صحیح و همه جانبه از خود.
برخی از اثرات اعتماد به نفس:
1. ثبات شخصیت در قبال دشواری ها. 2. موفقیت در جلب اعتماد دیگران به خویش. 3. خلاقیت و شکوفایی استعدادهای بالقوه. 4. انجام وظایف خود به نحو احسن.
فرد با اعتمادی به نفس بالا:
1. چهره بشاش و مطمئن و امیدوار دارد.
2. خجول، منزوی، افسرده نیست.
3. عجول نیست.
4. به خدا و مقدرات الهی خوشبین است.
5. منظم و دقیق است.
6 خود و توانایی های خودش را دوست دارد و به آنها مطمئن است. 7 7. بیشتر از خود توقع دارد تا دیگران.
2. عزت نفس Self-esteem (حرمت خود)
میزان ارزشی(چه بالا چه پایین) که شخص برای خود قایل است ؛ و کاهش احترام به خود یکی از علائم مهمی است که افسردگی بالینی را مشخص می سازد.[4] به عبارت دیگر از نظر روانشناسی عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمندبودن، این احساس از مجموع افکار، احساس ها، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود. ما میاندیشیم که فردی باهوش یا کودن هستیم، احساس می کنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، خود را دوست داریم یا نه، مجموعه هزاران برداشت ارزیابی و تجربهای که از خویش داریم ،باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایندی و ارزشمندبودن و یا برعکس احساس ناخوشایند و بی کفایتی داشته باشیم، عزت نفس واقعاً به همه سطوح زندگی اثر میگذارد. در حقیقت بررسی های گوناگون روان شناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود میماند.[5] به خاطر بیاورید هنگامی که کسی کارتان را تحسین میکند یا وقتی که میدانید طرحی را به بهترین نحو به پایان رساندهاید چه احساس خوشی به شما دست می دهد. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند، معمولاً احساس خوبی نسبت به زندگی دارند؛ آنها میتوانند با اطمینان با مشکلات و مسئولیت های زندگی مواجه شوند و از عهده آن برآیند.
تعبیر اسلام از عزت نفس با تعبیر روانشناسان تفاوت دارد عزت نفس در لغت به حالت شکست ناپذیری، نیرومندی و توان مقاومت است که از شکست و ذلت انسان جلوگیری میکند.[6]
3. ابراز وجود یا اظهار وجود Self-assertiveness
در اوضاع اجتماعی تمایل شخص به این است که برای به دست آوردن هدف و حق خود اصرار ورزد.[7] ابراز خود (یا وجود) یکی از احتیاجات روانی افراد است و آن به منظور ارائه افکار و عقاید خود به دیگران است. یکی از دلایل علاقه و رغبت فرد به گروه فرصتی است که گروه برای ابراز خود در اختیار افراد میگذارند. ابراز خود وسیله ای مؤثر برای تسکین آلام درونی افراد است. و همچنین ایجاد فرصت برای ابراز وجود در توسعه قوه بیان، رشد افکار و عقاید و پرورش قوه ابتکار در میان افراد تأثیر زیادی دارد.
آثار کشف خویشتن عبارتنداز:
الف) خودشناسی که به ابراز وجود و کشف قابلیت ها منجر می شود.
ب) موثر در ارتباط با دیگران و طبیعت.
ج) خداشناسی.
از جمله آثار ابراز وجود، خودشکوفائی، تأمین یک نیاز اساسی روانی، کمک در جهت سلامت روحی، تقویت حس خوشبختی و پرورش اعتماد به نفس و بهبود روابط مناسبات انسانی با دیگران است. ما اگر نتوانیم نیاز به ابراز وجود را از طریق مثبت تأمین کنیم به منفیگرایی(Negativism) روی می آوریم و به جبههگیری در مقابل اطرافیان و همسالان اقدام مینمائیم. برخی از پدیده های رفتاری نامطلوب مثل دروغ، تظاهر به موفقیت، اغراق در ارزیابی خویشتن، زمانی در شخصیت ظاهر می شود که فرصت های مناسب برای ابراز وجود به صورت مثبت و سازنده را از دست بدهیم؛ و در کمال ناامیدی به شیوه های منفی روی آوریم. ما می توانیم با خودشناسی و کشف خود، تقویت و یادگیری فن؛ بیان فراگیری اطلاعات عمومی (جهان درون و بیرون) تطبیق انتظارات با امکانات، پرورش اعتماد به نفس و اقدام به عمل (به جای حرف زدن تنها) ابراز وجود خود را تقویت کنیم، و وجود و لیاقت خود را به منصه ظهور و بروز بکشانیم.[8]
حرف آخر: در ابتدا عزت نفس (شناخت خود و توانایی ها و نارسایی ها و پذیرش خود) زیربنای اعتماد به نفس است و ابراز وجود نیز در اثر عزت نفس و اعتماد به نفس تقویت میشود؛ اما رابطه ها یک سویه نیستند، این سه با هم در تعامل اند که تقویت هر کدام در تقویت دیگری مؤثر است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوان و نیروی چهارم زندگی، دکتر محمدرضا شرفی، سروش.
2. عزت نفس و سلامت روان، دکتر قربانعلی اسدالهی، نشر ارکان اصفهان.
3. اعتماد به نفس برتر، گیل لنیدن فیلد، حمید اصغری پور، جوانه رشد.
پی نوشت ها:
[1] . آزمندیان، علیرضا، تکنولوژی فکر، ناشر مؤلف، چاپ چهارم، 1380، ص 121-124 (اقتباس).
[2] . شرفی، محمدرضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، سروش، 1380، ص 14.
[3] . شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1364(حرف S).
[4] . فرهنگ جامع روان شناسی و روان پزشکی، فرهنگ معاصر، 1380، جلد دوم، بحث self – esteem .
[5] کلمز، هریس، روشهای تقویت عزت نفس در نوجوانان، ترجمه پروین علیپور، آستان قدس رضوی، چاپ پنجم، 1381.
[6] . شجاعی، محمد صادق، پایان نامه کارشناسی ارشد، رابطه میزان توکل به خدا و حرمت خود، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382 ص 15.
[7] . فرهنگ علوم رفتاری، بحث Self-assertiveness.
[8] . جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 15 و 14 (اقتباس).