نظر شما راجع به وسواسی چیست؟ و آیا وسواسی بیش از حد حرام است یا خیر؟

نظر شما راجع به وسواسی چیست؟ و آیا وسواسی بیش از حد حرام است یا خیر؟

نظر شما راجع به وسواسی چیست؟ و آیا وسواسی بیش از حد حرام است یا خیر؟

مقدمه:
وسواس تا اندازه ای می تواند باعث دقت و در نتیجه بهبود و کیفیت مثبت یک عمل باشد که به این کار وسواس بهنجار و طبیعی گفته می شود. مثل این که فردی در پایان روز , وسواس داشته باشد که حتماً درب مغازه اش را قفل کندو یکی دو بار آن را امتحان کند او با این کارش باعث حفظ سرمایه و آسایش خاطرش می شود یا دانش آموزی پس از این که درسش را خوانده یک بار دیگر با دقت آن را مرور می کند. اما گاهی وسواس , نابهنجار و فلج کننده امور زندگی است این وسواس می تواند علل زیستی، هورمونی، یادگیری و … داشته باشد که خود , یک بیماری است و قبل از این که وخیم شود باید فرد به روان پزشک و روان شناس بالینی (هر دو) رجوع کند و مانع عمیق شدن ریشه های آن شوند.
آیا وسواسی بودن حرام است؟
در حقیقت این سؤال را باید با توجه به نکات فوق جواب داد.

قسم اول) وسواس طبیعی:
در این قسم که خود , باعث دقت در عمل می شود و دیگران او را نسبت به این کارش مدح می کنند این کار حرام نیست و باعث مطلوب بودن کار می گردد.که در واقع بجای واژه «وسواس» بهتر است از واژه «حساسیت» استفاده نمائیم.

قسم دوم) وسواس مرضی (نابهنجار):
این قسم نیز خود به دو بخش قابل تقسیم است. از خصوصیات این وسواس , تکراری بودن آن به شکل افراطی است که باعث اذیت خود فرد و دیگران می شوند که در سطح فکر و عمل می تواند اتفاق افتد.[1] 1. اگر علت آن , زیستی و یا هورمونی و یا آسیب مغزی است در این جا چون مقدمه کار دست خود فرد نیست و فرد ناخواسته در دام بیماری افتاده گناهی نکرده و کار حرامی انجام نداده است. او مبتلا به بیماری وسواس شده که باید به معالجه آن اقدام کند.
2. اگر علت آن یادگیری است؛ یعنی ممکن است فرد در خانواده ای تربیت شده باشد که آن ها وسواسی بوده اند و او به تدریج از آن ها یاد گرفته و به این کار عادت کرده است. در این صورت نیز او کار حرامی انجام نداده چون ناخواسته از کودکی تحت تربیت ناسالم قرار گرفته است. اما اگر فرد بداند که کارش از حد اعتدال خارج است و بتواند آن را کم کند و یا کنار بگذارد ولی با این حال به کارش ادامه دهد او زمینه بیماری و ضرر رساندن به خود و دیگران را فراهم می کند به گونه ایکه هم از جهت دینی و از جهت علمی او بداند که نباید به این افکار و یا اعمال وسواسی دامن بزنند چون می تواند این عمل منجر به بیماری گردد و این قسم حرام است.[2]

تذکر:
1. در مسایل احکام تقلیدی (فروع دین) در باب نماز, قسمتی با عنوان احکام شک مطرح شده است. اگر متدینین طبق این در رساله های مراجع تقلید عمل کنند ؛ مانع پدیده وسواس فرد می شوند.
2. از وسواس مرضی به عنوان وسواس جبری و بی اختیاری نیز یاد می شود این وسواس ها جنبه نامعقول، افراطی، اجباری و نامناسب دارند انصراف از آن ها برای فرد مشکل است و باعث درماندگی فرد می شود. وقت قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص می دهد و در بازده و فعالیت طبیعی روزانه فرد اخلال به وجود می آورد.[3] در این وسواس ها افکار و اعمال وسواسی به رغم اراده فرد بر هشیاری فرد اثر می گذارد و سازمان روانی او را تحت سیطره خود قرار می دهد و باعث اضطراب فراگیری در فرد می شود.[4]

استفتاء:
فردی ضمن استفتاء و سؤالی از آیت الله مکارم شیرازی چنین پرسیده: چند مسئله در مورد طهارت و نجاست برایم پیش آمده که همواره فکر و ذهن مرا مشغول کرده است و مرا به شدت عذاب می دهد از درس و مطالعه افتاده ام و خانواده ام نیز از رفتار من به تنگ آمده اند شما را به مقام رسول الله قسم می دهم مرا نجات دهید اگر شما بفرمائید «اعتنا به این موارد حرام است؛ و در صورت اعتنا به جهنم می روی» و گناهش را به گردن بگیرید، نجات پیدا می کنم. ایشان در پاسخ این پرسشگر چنین فرموده اند: به یقین اعتنا کردن شما به مواردی که برخواسته از وسواس است حرام می باشد و باید آن را ترک کنید و ما مسئولیت آن را به گردن می گیریم.[5]

توجه:
همان گونه که مطالعه فرمودید حرمت در جایی است که فرد هنوز توانایی ترک را دارد اما اگر به شکل بیماری باشد فرد هیچ تقصیری ندارد و خود نیز رنج می برد و در واقع کارهای او حرام نیست بلکه کارهایش بر اثر بیماریش رخ می دهد نه اختیار.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. وسواس، دکتر علی قائمی، نشر امیری.
2. وسواس، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قم، بوستان کتاب قم.
3. رجوع به مبحث کثیر الشک در رساله های علمیه مرجع تقلید خود و یا مکاتبه و تماس تلفنی با دفاتر ایشان.

پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: قائمی امیری، علی، وسواس، انتشارات امیری، (ساده و روان نوشته شده).
[2] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، نشر مدرسه امام علی ابن ابی طالب، ج2، ص40 و 41.
[3] . دادستان، پریرخ، روان شناسی مرضی تحولی، نشر سمت، چاپ چهارم، 1380، ص 157.
[4] . همان، ص 147.
[5] . استفتائات جدید، ص 41.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید