پاسخ بدی ها را به نیکی دادن شیوه ای مؤثر در کاستن و محو منکرات و یکی از راه های مؤثر مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج است؛ چرا که شور و غوغای وجدان شخص بدکار در ملامت خویش کارسازتر است. در سیره ی رسول اعظم صلی الله علیه و اله و ائمه طاهرین علیهم السلام این گونه برخورد سبب انقلاب و دگرگونی روحی و بازگشت بسیاری افراد به راه حق است. قرآن کریم نیز آن را یک اصل تربیتی برای زدودن و مبارزه با بدی ها می داند و می فرماید: «ادفع بالتی هی أحسن السیئه نحن أعلم بما یصفون – و قل رب أعوذ بک من همزات الشیاطین» (1)؛ «بدی را با شیوه ای نیکو دفع کن. ما به آنچه وصف می کنند، داناتریم – و بگو: پروردگارا، از وسوسه های شیطان به تو پناه می برم».
خداوند متعال می فرماید: نتیجه این کار، آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمی شما شوند: «و لا تستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی أحسن فاذا الذی بینک و بینه عدوه کأنه ولی حمیم» (2)؛ «و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آن گاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یک دل می گردد».
باید گفت که این دستور تا آن جا که مورد سوء استفاده ی دشمن نشود، کاربرد دارد، و اما اگر موجب ضف انگاری جرأت و جسارت دشمن شود، راه دیگری باید جست؛ هم چنان باید بدانیم این سخن هرگز به معنای سازش کاری و قبول تسلیم در برابر وسوسه های دشمنان نیست. شاید به همین دلیل، پس از بیان این دستور به رسول اعظم صلی الله علیه و اله هشدار داده شد تا از همزات و وسوسه های شیاطین و حضور آن ها، به خدا پناه ببرد. (3)
در این زمینه، شاگرد تربیت یافته در مکتب پیامبر صلی الله علیه و اله، امام علی علیه السلام می فرماید: «برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است به وسیله نیکی، سرزنش کن و شر او را از طریق انعام و احسان به او برگردان». (4)
انس بن مالک می گوید: من در حضور پیامبر صلی الله علیه و اله بودم، عبایی که حاشیه زبری داشت، بر دوشش بود. یک نفر بادیه نشین آمد و عبای آن حضرت را گرفت و محکم کشید، آن گونه که زبری عبا، گردن مبارک حضرت را خراشید. سپس آن مرد گستاخانه گفت: «ای محمد! از مال خدا که در نزد توست، بر این دو شترم بار کن تا ببرم… ».
پیامبر صلی الله علیه و اله اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: «مال، مال خداست و من، بنده خدا هستم». آن گاه فرمود: «ای اعرابی! آیا در مقابل این آسیبی که به من رساندی، به تو آسیب برسانم؟! ».
اعرابی گفت: «نه» پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: «چرا؟ ».
اعرابی گفت: «زیرا تو، بدی را با بدی دفع نمی کنی».
پیامبر صلی الله علیه و اله از سخن او خندید و سپس دستور داد بر یکی از شتران او، جو و بر دیگری، خرما بار کردند و به او دادند. (5)
پی نوشت ها:
1. المؤمنون (23): 96 و 97.
2. فصلت (41): 34.
3. تفسیر نمونه، ج 10، ص 193.
4. نهج البلاغه، حکمت 158 و بحار الانوار، ج 71، ص 427، ح76.
5. محدث قمی ، سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله، ترجمه محمدی اشتهاردی، ص 14.
منبع: مجله نامه ی جامعه