مجری: علی صبوحی طسوجی
5-1- فصل پنجم. آیات 136 تا 165
این فصل دارای دو کلام است: کلام اول، آیات 136 تا 150؛ و کلام دوم، آیات 151 تا 165 است.
جدایی فصل پنجم از فصل چهارم:
سلسله حملات بینشی مشرکان به قرآن کریم با کلام چهارم فصل گذشته و انذار الهی پایان یافت و از کلام شانزدهم، به طور مستقیم با تهاجماتی از جانب خدای سبحان به دین مشرکان مواجه هستیم.
1-5-1- کلام 1. آیات 136 تا 150
وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِیبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَکَائِنَا فَمَا کَانَ لِشُرَکَائِهِمْ فَلَا یصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یصِلُ إِلَى شُرَکَائِهِمْ سَاءَ مَا یحْکُمُونَ«136» وَکَذَلِکَ زَینَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ لِیرْدُوهُمْ وَلِیلْبِسُوا عَلَیهِمْ دِینَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یفْتَرُونَ«137» وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا یطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا یذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیهَا افْتِرَاءً عَلَیهِ سَیجْزِیهِمْ بِمَا کَانُوا یفْتَرُونَ«138» وَقَالُوا مَا فِی بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَهٌ لِذُکُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ یکُنْ مَیتَهً فَهُمْ فِیهِ شُرَکَاءُ سَیجْزِیهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ«139» قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَیرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ«140» وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَیرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیرَ مُتَشَابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ«141» وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَهً وَفَرْشًا کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ«142» ثَمَانِیهَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَینِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ آلذَّکَرَینِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیینِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیینِ نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ«143» وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَینِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ آلذَّکَرَینِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیینِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیینِ أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاکُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا لِیضِلَّ النَّاسَ بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ«144» قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِی إِلَی مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یکُونَ مَیتَهً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«145» وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَایا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِکَ جَزَینَاهُمْ بِبَغْیهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ«146» فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ وَلَا یرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ«147» سَیقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَیءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ«148» قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ«149» قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَکُمُ الَّذِینَ یشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنَا وَالَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ«150»
پیوستگی آیات کلام 1:
این کلام دارای چهار مطلب است: مطلب نخست، آیات 136 تا 140 و درباره برخی از احکام مأکولات در نگاه منحرف مشرکان است؛ مطلب دوم، آیات 141 تا 144 و تبیین مأکولات حلال در شریعت حق اسلام است؛ مطلب سوم، آیات 145 تا 147 و تعیین مأکولات حرام در شریعت اسلام است و توضیحی درباره خوردنیهای حرام در شریعت یهودیان نیز داده است؛ و مطلب چهارم، آیات 148 تا 150 و پیش بینی موضع گیری مشرکان در خصوص بیانات مذکور در مطالب قبل و راهکار برخورد با این موضع است.
غرض کلام 1:
معانی منسجم مطالب این کلام بدین شرح است:
معنی منسجم مطلب اول: محتوای این مطلب در سه فراز بیان شده است: فراز اول، آیات 136 و 137 است. نخستین آیه این فراز، بیانگر آن است که مشرکان از کشت و دامهای خود، نصیبی برای خدا قرار می دادند. آنگاه بخشی از آن را به پندار خویش برای خود خدا در نظر گرفته و بخش دیگر را به شریکانشان اختصاص می دادند. سپس آنچه از آن شریکان بود، به خدا نمی رسید و آنچه از آن خدا بود، به شریکان می رسید. آیه شریفه، این حکم آنان را، حکمی بد معرفی می کند (: وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ …) گفتنی است، منظور از شریکانِ مشرکان، کاهنان و خادمان خدایان ایشان هستند که مشرکان، آنان را به خاطر خدمت به خدایان، در اموال خویش شریک می دانستند و همواره سهم ایشان را می پرداختند. تا اینجا روشن شد که تمام نصیب قرار داده شده برای خدا از کشت و دام مشرکان، به شرکاء آنها می رسید. بخشی، بالأصاله و بخشی، بالتبع. اما ابتدای آیه دوم این فراز یعنی «و کذلک زین لکثیر من المشرکین» می فهماند که این حکم، در اثر تزئین شرکاء صورت می پذیرفت. یعنی شرکاء این کار را برای مشرکان، تزئین کرده و آن را در نظر ایشان صحیح جلوه می دادند؛ آیه دوم می فرماید که شرکاء همچنین قتل اولاد را برای بسیاری از مشرکان تزئین کرده بودند و هدفشان از این کار، لغزاندن مشرکان و آشفته ساختن دین آنان بوده است (: و کذلک زین لکثیر من المشرکین …) خدای متعالی در پایان می فرماید که فعل آنان از مشیت خدا خارج نیست، پس ای رسول ما آنان را به آنچه به خدا افترا می زنند، رها کن (: و لو شاء الله ما فعلوه …) بر اساس آیات این فراز، شرکاء مشرکان، آنان را فریفته و بخشی از کشت و دامشان را به نام خدا مصادره می کردند و تا جایی در استحمار آنان پیش رفته بودند که قتل اولادشان را نیز برای آنها زینت داده بودند، زیرا می خواستند آنها را منحرف کرده و دینشان را وارونه کنند؛ فراز دوم، آیات 138 تا 139 است. مشرکان، بخشی از دام و کشت را ممنوع دانسته و خوردن آن را جز برای هر کس که بخواهد ( کاهنان و خادمان خدایان ) حرام می دانستند و پشت برخی از دامها را نیز حرام می دانستند و دامهایی را که حلال می دانستند، بدون نام خدا ذبح می کردند (: و قالوا هذه أنعام …) خدای متعالی در پایان آیه می فرماید: تمام این احکام، افتراء بر خداست و آنان به زودی جزای این افترا را خواهند دید (: افتراء علیه …) آیه دوم این فراز، حکمی دیگر از احکام آنان را مطرح کرده است و آن اینکه جنین موجود در رحم انعام را مختص مردان خود دانسته و بر زنان خود حرام می دانستند، مگر اینکه مرده به دنیا بیاید که در آن صورت زنان نیز با ایشان در آن جنین شریک بودند (: و قالوا ما فی بطون هذه …) خدای متعالی در پایان این آیه نیز، آنان را به مشاهده وصف خودشان به عنوان جزاء تهدید می فرماید (: سیجزیهم وصفهم …) آیات این فراز برخی از احکام عملی مشرکان در خصوص حلیت و حرمت مأکولات را بیان کرده و با بیان حیثیت افتراء بودنش، آنان را به جزای افتراء بر خدا تهدید کرده است؛ فراز سوم، آیه 140 است که به جمع بندی محتوای دو فراز سابق پرداخته است. این آیه مشرکانی را که از روی نادانی و بدون علم، اولاد خود را کشتند و با افتراء بر خدا ،روزی خدا را بر خویش حرام دانستند، دچار خسارت دانسته و بر گمراهی و بی بهرگی آنان از هدایت تأکید کرده است (: قد خسر الّذین قتلوا …)؛ بنا بر فراز اول، اختصاص دادن سهم خدا از کشت و دام مشرکان به شرکاء و همچنین قتل اولاد، توسط شرکاء برای مشرکان زینت داده شده بود و هدف شرکاء از این کار، ایجاد انحراف در دین مشرکان بوده است. فراز دوم، جلوه هایی از انحراف ایجاد شده در دین مشرکان را بیان می کند که البته در حیطه حلیت و حرمت مأکولات است و فراز سوم، در مقام جمع بندی، مشرکان فریب خورده از شرکاء را که به خاطر تزئینات ایشان از روی نادانی فرزندانشان را کشتند و بر خدا افتراء بسته و روزی خدا را بر خود حرام دانستند، دچار خسارت و گرفتار گمراهی دانست. در طول این کلام، حیثیت افتراء بودن این احکام سه بار مورد تأکید واقع شد، بنابراین عنوان متناسب با معنی منسجم این مطلب، عبارت است از: «تأکید بر خسارت و گمراهی مشرکان که در اثر تزئینات شرکاء اولاد خویش را کشتند و از روی افتراء بر خدا، روزی او را بر خویش حرام کرده و سهم خدا از کشت و دام خود را به شرکاء دادند»
معنی منسجم مطلب دوم: آیات این مطلب روزی حلال الهی را بر می شمارد: بر اساس نخستین آیه، خدای متعالی پدید آورنده بامهای افراشته و نا افراشته و درختهای خرما و کشت زارهای گوناگون و زیتون و انار است، پس از ثمر آنها بخورید، حق بینوایان را بدهید و اسراف نکنید که او اسراف کاران را دوست ندارد (: و هو الذی أنشأ جنات معروشات و …)؛ دومین آیه دامها را نیز به روزی پدید آمده با دست خدا ملحق کرده و حکم اباحه خوردن از روزی خدا را مورد تأکید قرار داده و در ادامه همگان را از تبعیت شیطان باز داشته است، زیرا او دشمن آشکار انسان است (: وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَهً وَفَرْشًا …)؛ سومین و چهارمین آیه این مطلب، هشت زوج از انعام (میش نر و ماده، بز نر و ماده، شتر نر و ماده و گاو نر و ماده) را در مقام تفصیل اجمال انعام در آیه قبل بر شمرده و تحریم آنها و جنینشان را از خدا نفی کرده است، آنگاه در پایان با بیان «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» قائلان به حرمت حرث و انعام مذکور در آیات این مطلب را مفتریان دروغ بر خدا به قصد گمراهی مردم دانسته و بر ظالمترین بودن آنان تأکید کرده است. بنابراین عنوان متناسب با معنی منسجم این مطلب، عبارت است از: «برشماری روزی حلال الهی از کشت و دام و بیان اینکه قائلان به حرمت آنها که با افتراء بر خدا مردم را گمراه می کنند، ظالمترین افرادند و خدا هدایتشان نمی کند.»
معنی منسجم مطلب سوم: نخستین آیه این مطلب، از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) مأکولات حرام در حکم خدا ( در قرآن ) را برشمرده (: قُل لاَّ أَجِدُ فِی مَا أُوْحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا …) و در پایان، مضطرین غیرستمکار و متجاوز را از مشمولیت حکم حرمت این موارد، استثناء کرده است (: فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ و …)، دومین آیه مطلب، مواردی از مأکولات حرام در شریعت یهودیان را ذکر می کند که در قرآن حرام نیست و وجود این موارد حرام در شریعت یهودیان را جزاء بغی آنان دانسته است (: وَعَلَى الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا…) هدف از بیان این موارد، پاسخ به شبهه ای مقدر است و آن این که اگر حرام در حکم خدا تنها همین موارد است که قرآن می گوید، پس چرا در شریعت یهودیان برخی از مأکولات دیگر نیز حرام است؟ آخرین آیه این مطلب، خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) می گوید که اگر تو را بر بیان مأکولات حرام در قرآن تکذیب کردند، پس بگو که پروردگار شما دارای رحمتی فراگیر است و خشم او از گروه مجرمان باز نمی گردد (: فإن کذبوک فقل …)؛ بنابراین معنی منسجم این مطلب، عبارت است از: «بیان مأکولات حرام در قرآن از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و تهدید مکذبان ایشان»
معنی منسجم مطلب چهارم: آیات این مطلب، عکس العمل مشرکان در برابر سخنان القاء شده در مطالب قبل را پیش بینی کرده و پس از تهدید ایشان، در سه بند پاسخ فرموده است. عکس العمل آنان در برابر بیانات متین آیات قبل آن است که خواهد گفت اگر خدا می خواست، ما و پدرانمان شرک نمی ورزیدیم و چیزی را حرام نمی کردیم (: سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ …)؛ خدای متعالی ابتدا آنان را تهدید می کند که پیشینیان نیز اینگونه تکذیب کردند تا عذاب خدا را چشیدند (: کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم …) آنگاه پاسخ آنها در سه بند به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) القاء می فرماید:
1. بگو: آیا در نزد شما دانشی هست که آن را برای ما برون آورید؟ شما تنها تابع ظن و گمان و اهل تخمین هستید. (: قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ …) یعنی شما بر سخن خود هیچ دلیلی ندارید و اینکه می گویی عدم مانعیت خدا نسبت به شرک و تحریمتان، دلیل بر رضایت اوست، سخنی بی دلیل و نتیجه تبعیت شما از ظن و تخمین است.
2. بگو: پس حجت و برهان رسا از آن خداست، پس اگر او بخواهد همه شما را هدایت می کند (: قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ …) یعنی: اینکه خدا مانع شرک و تحریم شما نیست، دلیل رضایت او بر شرک و تحریمتان نیست، بلکه دلیل اعطای اختیار از جانب او به شما در انتخاب راه حق است و اگر می خواست، می توانست شما را بر طریق هدایت مجبور کند ولی این کار را نکرده است، بنابراین آنچه حجت شما در بیان رضایت خدا بر شرک و تحریمتان است، در واقع حجت خدا بر شماست.
3. به آنان بگو شاهدان خویش را بر ادعای حرمت موارد مورد نظرشان بیاورند، پس اگر شهادت دادند، تو با آنان شهادت مده و از هواهای نفسانی مکذبان آیات الهی و کافران به قیامت و قائلان بر شریک برای خدا تبعیت مکن (: قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءکُمُ الَّذِینَ یَشْهَدُونَ …) این آیه نشان می دهد که مشرکان به شهادت گروهی از اهل کتاب ( یهود ) دل خوش کرده بودند، خدای متعالی به رسول خود (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید که آنان را برای شهادت بر حرمت موارد مورد نظر مشرکان بخواه، اما اگر شهادت دادند، تو با آنان همراهی نکن و …
بر این اساس عنوان متناسب با معنی منسجم این مطلب، عبارت است از: «مقابله با عکس العمل مشرکان مبنی بر استناد شرک و اعتقاد به حرمت مأکولات موردنظرشان به خدا»
با توجه به معانی منسجم مطالب چهارگانه این کلام، مشخص است که این کلام در صدد تهاجمی علیه مشرکان است و این تهاجم را اینگونه سامان داده است: ابتدا، از شرکاء سخن گفته که اختصاص دادن سهم خدا از کشت و دام مشرکان، به شرکاء؛ و قتل اولاد را برای مشرکان زینت داده اند تا بتوانند در دین آنها ایجاد انحراف کنند. یعنی شرکاء، مشرکان را استحمار کرده و با ترفندهایی دینشان را به نفع خودشان وارونه می کنند. آنگاه مواردی از آیین وارونه مشرکان در حیطه مأکولات را که در اثر تزئینات شرکاء به دروغ بر خدا افترا می زنند، بیان کرده و آنان را بر آن تهدید کرده است. سپس روزی حلال خدا را بیان داشته و کسانی را که بر او افتراء می زنند و این روزی حلال را حرام معرفی می کنند، ظالمترین افراد دانسته است. آنگاه محرمات از خوردنیها را بر اساس قرآن برشمرده و شبهه ناشی از زیادتر بودن محرمات یهود را پاسخ گفته است و در نهایت با پیش بینی عکس العمل مشرکان، آن را پیشاپیش پاسخ فرموده است. بنابراین عنوان متناسب با غرض این کلام، عبارت است از:
«سامان دهی تهاجمی علیه مشرکان که در اثر تزئینات شرکاء، بر خدا افتراء دروغ زده و حلال و حرام الهی در حیطه مأکولات را واژگونه معرفی می کنند»
2-5-1- کلام 2. آیات 151 تا 165
گسست کلام 2 از کلام 1:
آیه 151 آغازگر مجموعه ای از آیات در معرفی حقیقت دین به عنوان صراط مستقیم و تبیین جایگاه تورات و قرآن نسبت به آن و تفریع مرزبندی آشکار بین پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و پراکنده شدگان از حقیقت دین بر آن است.
* قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ«151» وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّى یبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«152» وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ«153» ثُمَّ آتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَتَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یؤْمِنُونَ«154» وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ«155» أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْکِتَابُ عَلَى طَائِفَتَینِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ کُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِینَ«156» أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَینَا الْکِتَابُ لَکُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَکُمْ بَینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِی الَّذِینَ یصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُوا یصْدِفُونَ«157» هَلْ ینْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیهُمُ الْمَلَائِکَهُ أَوْ یأْتِی رَبُّکَ أَوْ یأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ یوْمَ یأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لَا ینْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ«158» إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ ینَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یفْعَلُونَ«159» مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیئَهِ فَلَا یجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ«160» قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِینًا قِیمًا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ«161» قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ«162» لَا شَرِیکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ«163» قُلْ أَغَیرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیءٍ وَلَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ«164» وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ«165»
پیوستگی آیات کلام 2:
این کلام دارای دو مطلب است: مطلب نخست، آیات 151 تا 158 و توصیه به اطاعت از ده فرمان به عنوان صراط مستقیم و دعوت به تبعیت از قرآن به عنوان جلوه معاصر صراط مستقیم و تهدید مکذبان آن است؛ مطلب دوم، آیات 159 تا انتهای سوره و اظهار جدایی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از کسانی است که از صراط مستقیم منحرف شده اند. اتصال آیات درون مطالب و ارتباط سیاقی مطالب از مباحث بعدی آشکار خواهد شد. إن شاء الله تعالی.
غرض کلام 2:
معانی منجسم مطالب این کلام بدین بیان است:
معنی منسجم مطلب نخست: آیات این مطلب در سه فراز بیان شده است: فراز اول، آیات 151 تا 153 است. این فراز، ده فرمان الهی را در شمار تبیین محرمات، از زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) معرفی کرده است. برخی از این فرامین، نهی است و تطبیق مفهوم محرمات بر آن آشکار است، اما برخی از این فرامین، امر یا جمله در مقام امر است و تطبیق مفهوم محرمات بر این دسته از فرامین، از این روست که ترک آنها حرام است. حال این سؤال مطرح می شود که چرا خدای متعالی به وسیله مفهوم «محرمات» بر همه این فرامین دلالت کرد؟ پاسخ آن است که می خواهد حدود و خطوط قرمز صراط مستقیم را مشخص فرماید و این با مفهوم محرمات سازگارتر است. به هر تقدیر موارد ده گانه فرامین الهی عبارت است از: پرهیز از شرک؛ إحسان به والدین؛ ترک کشتن نفسی که خدا کشتن آن را حرام کرده است، مگر به حق؛ ترک نزدیک شدن به مال یتیم تا زمانی که به بلوغ برسد، مگر بدانچه نیکوتر است؛ وفاء به پیمانه و میزان، بر اساس قسط؛ دادگری در سخن، هر چند درباره خویشاوند باشد؛ وفاء به عهد خدا؛ و تبعیت از این فرامین به عنوان صراط مستقیم و پرهیز از تبعیت راه های دیگر (: قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ…) چنانکه از آخرین فرمان مشخص شد، این فرامین ده گانه حدود صراط مستقیم الهی را مشخص می کند و تبعیت از آن بر همگان لازم است و تبعیت از راه های دیگر، موجب پراکنده شدن از راه خداست. بنابراین آیات این فراز، دعوت به تبعیت از صراط مستقیم الهی ( ده فرمان ) است. عبارت پایانی آیه 151 «ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» است که پس از ذکر پنج فرمان آمده است. عبارت انتهایی آیه 152 «ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» است که بعد از بیان چهار فرمان آمده است و آخرین عبارت آیه 153 «ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقون» است که پس از آخرین فرمان ذکر شده است. بر این اساس معنی این فراز، توصیه به تبعیت از صراط مستقیم، یعنی ده فرمان الهی؛ به امید تعقل، تذکر و تقواست؛ دومین فراز این مطلب، آیه 154 است. بعد از آنکه فراز نخست، ده فرمان اجمالی را به عنوان صراط مستقیم الهی بیان کرد، این فراز تورات را در جایگاه تفصیل آن و مایه هدایت و رحمت دانست و هدف از ایتا آن به موسی (علیه السلام) را ایمان اهل تورات به لقاء پروردگار دانست (: ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِیَ أَحْسَنَ …)؛ فراز سوم این مطلب، آیات 155 تا 158 است. نخستین آیه این فراز در ادامه دو فراز قبلی، قرآن کریم را جلوه معاصر صراط مستقیم دانست و همگان را به تبعیت از آن دعوت کرد (: وَهَذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ …) صراط مستقیمی که روزی ده فرمان کلّی اجمالی و مشترک بین همه ادیان بود، به وسیله تورات تفصیل داده شد و اینک به وسیله قرآن مبارک جلوه کرده است. یعنی برکتی دارد که تا قیامت، مبین صراط مستقیم خواهد بود؛ آیات 156 و 157 می فهماند که با آمدن قرآن بهانه ای برای قوم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) باقی نمانده است که بخواهند بگویند: کتاب فقط بر دو طایفه قبل از ما نازل شد و اگر بر ما نازل می شد ما از آنان هدیات یافته تر بودمی (: أن تقولوا إنما أنزل الکتاب علی طائفتین من قبلنا …) خدای متعالی برای اتمام حجت و بستن راه بهانه گیری، قرآن را که بینه، هدایت و رحمتی از جانب اوست، نازل فرموده است (: فَقَدْ جَاءکُم بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ) و بر همین اساس مکذبان آیات الهی و منحرفان از آن را ظالمترین افراد و مستحق بدترین عذابها دانسته است (: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَّبَ بِآیَاتِ اللّهِ …) و در آخرین آیه مطلب پرسیده است که آیا منحرفان از قرآن منتظر آن هستند که ملائکه یا پروردگار و یا برخی از آیات خاص پروردگار برایشان بیاید؟ باید بدانند که وقتی برخی از آیات خاص خدا بیاید، ایمان کسی که قبلاً ایمان نیاورده و یا در ایمان خود کسب خیر نکرده است، برایش سودی نخواهد داشت (: هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیهُمُ الْمَلآئِکَهُ…) آنگاه در مقام تهدید به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است که به ایشان بگو منتظر باشند، ما هم منتظریم (: قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ)؛ بدین ترتیب فراز اول، همگان را به تبعیت از صراط مستقیم دعوت کرد. صراط مستقیم، حقیقت مشترک همه ادیان و همان دین ابراهیم (علیه السلام) است ( به دلیل آیه 161 ) آنگاه فراز دوم فرمود که تورات تفصیل همان دین ابراهیم (علیه السلام) یعنی حقیقت صراط مستقیم است و سپس فرمود قرآن نیز در همین فاز و فضا و جلوه تکامل یافته صراط مستقیم است و راه بهانه را بر معاصران خود می بندد و حجت را بر آنان تمام می کند، اما مشرکان در برابر آن موضع گرفته و از آن منحرف هستند و به همین دلیل باید منتظر سخت ترین عذاب ها باشند. بنابراین اتخاذ موضع مخالف و مکذب در برابر قرآن کریم خروج از صراط مستقیم و مصداق تفرق از آن است (: فَتَفَرَّقَ بِکُمْ ) عنوان متناسب با این مطلب عبارت است از: «بیان این که تکذیب قرآن از جانب مکذبان، به خاطر خروج از صراط مستقیم الهی، یعنی همان دین ابراهیم (علیه السلام) است، زیرا این دین پس از آن حضرت به وسیله تورات تفصیل داده شده و بعد از آن، قرآن کتابی مبارک و تجلّی ابدی صراط مستقیم ابراهیمی است»
معنی منسجم مطلب دوم: محتوای این مطلب در سه فراز بیان شده است: فراز اول، آیات 159 و 160 است. در نخستین آیه، خدای متعالی خطاب به رسول مکرمش (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: آن کسانی که دینشان را ( از صراط مستقیم ابراهیمی، علیه السّلام) جدا کردند و گروه گروه شدند، تو از آنان نیستی و امر آنان به سوی خداست و او ایشان را به حسب اعمالشان جزا خواهد داد (: إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعًا …) و آیه 160 مبنای این جزا را مشخص می کند (: مَن جَاء بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ …) بنابراین فراز اول بیان خدای سبحان در جدا دانستن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از پراکنده شدگان از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) است؛ فراز دوم، بیان سه «قل» از جانب خدا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) برای شفاف سازی موقعیت ایشان نسبت به صراط مستقیم، یعنی همان دین ابراهیم (علیه السلام) است. بگو همانا پروردگار من، مرا به صراط مستقیم، یعنی همان دین قیم و همان دین ابراهیم حق گرا (علیه السلام) که او از مشرکان نبود، هدایت کرده است (: قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی …) بگو نماز و عبادات و زندگی و مرگ من برای خدا، پروردگار جهانیان است که برای او شریکی نیست و من اینگونه فرمان داده شده ام و من اولین مسلمان هستم (: قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی …) بگو آیا به جز الله ربی بجویم و حال آنکه او رب همه چیز است (: قُلْ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِی رَبًّا …) پس از این سه « قل » چنین ادامه می دهد که هیچ کس جز به زیان خود گناهی انجام نمی دهد و هیچ باربرداری بار گناه دیگری را برنمی دارد، آن گاه بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود، پس شما را به آنچه در آن اختلاف می کردید آگاه خواهد کرد (: وَلاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى …) بنابراین فراز دوم، القاء کننده سخنانی از زبان مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است که از ثبات قدم آن حضرت بر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) خبر می دهد. راهی که حقیقت آن بر توحید استوار است و شرک به آن راه ندارد. آنگاه متفرقان از این صراط را تهدید می کند. نحوه سخن در این فراز به گونه ای است که نشان دهنده وجود فشار بر رسول حق (صلی الله علیه و آله وسلم) برای انحراف از مسیر ناب توحیدی است و این فراز در جهت خنثی سازی این فشارها هم هست؛ آخرین فراز این مطلب، آیه 165 است. خدای متعالی در این آیه شریفه یک توهم را در ارتباط با مباحث قبلی پاسخ می دهد و آن اینکه اگر صراط مستقیم راه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است و مشرکان از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) منحرف شده اند، پس چرا آنان به ظاهر متنعم تر از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مؤمنان به ایشان هستند؟ خدای سبحان به این توهم اینگونه پاسخ می دهد: و اوست کسی که شما را در زمین جانشین یکدیگر قرار داد و بعضی از شما را بر برخی دیگر به درجاتی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. آری، پروردگار تو زود کیفر است، و هم او بس آمرزنده مهربان است (: وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الأَرْضِ …) در نتیجه این فراز دفع توهمی نسبت به تفاوت جایگاه مادی اهل صراط مستقیم و غیر ایشان است؛ فراز سوم نسبت به دو فراز اول، تبعی است، بنابراین معنی منسجم این مطلب با توجه به دو فراز نخست به دست می آید و عنوان متناسب با آن عبارت است از: «استواری رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) ( دین توحیدی ) و جدایی ایشان از کسانی که دینشان را از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) جدا کرده و مشرک شده اند»
اینک با توجه به معانی منسجم دو مطلب این کلام، می توان غرض آن را تشخیص داد: نخستین مطلب این کلام بیان می کرد که تکذیب قرآن از جانب مکذبان، به خاطر خروج از صراط مستقیم الهی، یعنی همان دین ابراهیم (علیه السلام) است، زیرا این دین پس از آن حضرت به وسیله تورات تفصیل داده شده و بعد از آن، قرآن کتابی مبارک و تجلی ابدی صراط مستقیم ابراهیمی است. مطلب دوم نیز در راستای همین محتوا به اعلاض موع رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در برابر مشرکان مکذب قرآن پرداخته و از استواری رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) ( دین توحیدی ) و جدایی ایشان از کسانی که دینشان را از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) جدا کرده و مشرک شده اند، تأکید کرده است. درنتیجه عنوان متناسب با غرض این کلام عبارت است از:
«مرزبندی آشکار بین پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مشرکان، از طریق شفاف سازی جایگاه هریک نسبت به صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام)، یعنی ده فرمان مبتنی بر توحید»
3-5-1- هم بستگی کلامهای فصل 5
1. کلام دوم، در ادامه «قل»های کلام قبل قرار دارد (: سیقول الّذین أشرکوا … قل … قل … قل …-کلام اول- قل …-کلام دوم) و این مسئله هم بستگی این دو کلام را تقویت می کند.
2. هر دو کلام به مسئله محرمات در شریعت حقه پرداخته است (کلام اول: هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ؛ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا؛ محرم علی ازواجنا؛ حَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء؛ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَیَیْنِ-دوبار-قُل لاَّ أَجِدُ فِی مَا أُوْحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا ؛ عَلَى الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا؛ حَرَّمَ هَذَا ؛ کلام دوم: قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ)
4-5-1- هماهنگی غرضی کلامهای فصل 5
خدای متعالی در اولین کلام این فصل، از آئین منحرف مشرکان سخن می گوید و بیان می دارد که ایشان در اثر تزئینات شرکاء، بر خدا افتراء دروغ زده و حلال و حرام الهی را واژگونه معرفی می کنند. آنگاه تهاجمی آمیخته با تبیین و انذار را علیه آنان سامان می دهد. سپس در کلام دوم یعنی ده فرمان مبتنی بر توحید و نفی شرک را به عنوان صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) معرفی کرده و شریعت موسی (علیه السلام) را تفصیل آن دانسته و قرآن را تجلّی مبارک این راه مستقیم معرفی می فرماید و بر این اساس می فهماند که مخالفت مشرکان با قرآن و ایمان نیاوردن به آن موضع گیری در برابر صراط مستقیم و خروج از آن است. آنگاه همین محتوا را مقدمه ای قرار می دهد تا پیامبر اسلام به طور شفاف از ثبات قدم خود بر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) خبر دهد. صراطی که ذات آن از شرک ابا دارد و حقیقت آن بر توحید استوار است. بدین ترتیب کلام دوم، مرزبندی آشکار بین پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مشرکان، از طریق شفاف سازی جایگاه هریک نسبت به صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام)، یعنی ده فرمان مبتنی بر توحید است. با این وصف دو کلام این فصل، دو گام در یک جهت است. گام نخست، تبیین انحراف جهان بینی و ایدئولوژی مشرکان از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) و گام دوم، معرفی قرآن به عنوان تجلّی معاصر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان شخصیتی استوار در این صراط توحیدی؛ بنابراین عنوان متناسب با غرض این فصل، عبارت است از:
«تبیین انحراف دین و آئین مشرکان از صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام) و معرفی اسلام به عنوان تجلّی معاصر صراط مستقیم ابراهیمی (علیه السلام)»
ادامه دارد…
منبع مقاله:
طرح راهنمای مربی تدبر در سوره های قرآن کریم 3 و 4، دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانه ی شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، بهار 1388