سخن شیرین، زندگی شیرین

سخن شیرین، زندگی شیرین

نویسنده: امیر حسین بانکی پور فرد

1- نقش سخن گفتن در زندگی انسان
یکی از توانایی های مهم انسان که او را از دیگر موجودات زنده متمایز می کند، توانایی سخن گفتن است. هر انسانی اندیشه ای دارد و قدرت سخن گفتن؛ و این دو در ارتباط با یکدیگر می توانند به بالندگی و باروری برسند. لذا انسانی که می تواند خوب فکر کند، می تواند خوب سخن بگوید و انسانی که می تواند خوب سخن بگوید، می تواند خوب فکر کند. درواقع گفتار هر فرد هم برآمده از تفکر اوست و هم ایجادکننده ی تفکر وی. اگر نطق از انسان گرفته شود، فکر نیز از او گرفته خواهد شد. به همین دلیل افرادی که از نعمت شنیدن و سخن گفتن محروم هستند، به درجات بالای تفکر نخواهند رسید. در مقابل، انسان های نابینایی را می بینیم که به دلیل برخورداری از توانایی سخن گفتن و شنیدن، توانسته اند به مدارج عالی تحصیلی و اجتماعی برسند؛ درحالی که از نعمت چشم – که بیشترین وسیله ی ارتباط و شناختی ما از دنیای بیرون است – محروم بوده اند.
کسی که ذائقه شیرین دارد، زبانش نیز به تبع ذائقه اش، نرم و شیرین است و کسی که ذائقه تلخ دارد، زبانش و لحنش نیز تلخ و آزار دهنده است و این لحن، اثر تخریبی زیادی بر افراد می گذارد.
اینکه می گویند: «زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد.» اشاره به سخن شیرین دارد و در مقابل، اینکه می گویند: «زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.» مربوط به تلخ کامی است. وقتی در مقابل شوخی به یکدیگر می گوییم: «اگر این زبان را نداشتی چه کار می کردی؟» اشاره به کسی است که می تواند خیلی از قصورات خود را با زبان و ذائقه ی شیرینش جبران کند.
هنر کسانی که توانایی مجلس داری دارند نیز مرهون کلام شیرین شان است. سخن شیرین می تواند یک فضای متشنّج را به خوبی مدیریت کند و نگذارد که آثار تخریبی آن در فضاها و زمان های دیگر گسترده شود. اساساً آثار تخریبی حوادث کوچک، بعد از وقوعشان، به مراتب بیش از آثار تخریبی زمان حادثه است. آتش سوزی کوچکی که در یک نقطه از جنگل رخ می دهد، اگر زود مهار نشود، می تواند کل جنگل را دچار حریق کند.
اگر انسان از تدابیر کلامی و گفتار خوب – که یقیناً برآمده از یک اندیشه ی خوب است- برخودار باشد، فرسایش ها، مشاجرات و اصطکاک ها در زندگی وی، به حداقل می رسد.

2- سخن شیرین در قرآن کریم
از تأکیدهای فراوان قرآن بر روی مهارت های کلامی، می توان به اهمیت آن پی برد. مثلاً آنجایی که خداوند در برخورد با فرعون، به حضرت موسی (علیه السلام) و برادرش هارون (علیه السلام) می فرماید: «با او (فرعون) به نرمی سخن بگویید؛ شاید متذکر شود یا بترسد».(1)، بر سخن نرم و نتیجه بخشی این نوع از گفتار تأکید دارد. یعنی اگر می خواهیم کلاممان در قلب مخاطب نافذ و اثر گذار باشد، باید نرم و لطیف سخن بگوییم؛ با فریاد، هیچ سخنی در قلب نفوذ نمی کند؛ بلکه به کمک فریاد تنها می شود نفس ها را جنباند.
خداوند به این دو پیامبر می فرماید: اگر می خواهید فرعون متذّکر شود، باید با ملایمت و زبان نرم با او سخن بگویید؛ البته فرعون متذّکر نشد؛ نه به این خاطر که موسی (علیه السلام) با او نرم سخن نگفت؛ بلکه به این خاطر که اساساً نمی خواست متذکر شود. هیچ کدام از روش های تربیتی، مانع اختیار مخاطب نیست. نهایتاً این مخاطب است که با اختیار خود می تواند پذیرا باشد یا نباشد. اگر قرار بر این بود که روش های تربیتی به طور تمام و کمال بر هر فردی که اراده کنیم، تأثیرگذار باشند، دیگر اختیار، معنایی نداشت؛ به طور نمونه، مادرانی هستند که در دوران اول بارداری، مراقبت های لازم را انجام داده اند. از غذای شبه ناک پرهیز کرده اند، با وضو به طفل خود شیر داده اند؛ اما علی رغم همه این احتیاط ها از فرزندانشان گلایه دارند. در پاسخ باید گفت که آن مواظبت ها، اثرش را روی بچه گذاشته است. و دیر یا زود آثار دیگرش را هم خواهد گذاشت؛ اما این بدان معنا نیست که شما با مواظبت هایتان، می توانید صالح بودن فرزند خود را به تمامی تضمین کنید.
بالاخره این فرزند می تواند صلاح شما را بپذیرد یا نپذیرد. «اختیار»، تحت هیچ شرایطی از کف هیچ فردی بیرون نمی رود. اما باید درنظر داشت که این امر، نباید مانع کوشش ما در اصلاح و تربیت افراد بشود؛ چرا که درنهایت پاداش تربیت فرزند صالح را برای فرد مقرر می نماید.
قرآن کریم، در جای دیگر که می فرماید: «وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً»(2)، بر کلام منطقی و مستدل تأکید دارد؛ و یا آنجا که از مهربانی توأم با احترام نسبت به والدین سخن می گوید، می فرماید: “وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً”(3). با مراجعه به قرآن، با چندین مهارت کلامی مواجه می شویم که نشان از اهمیت فراوان مهارت های گفتاری دارد که به طور نمونه و تیتروار به بعضی اشاره می گردد.(4)
آغاز سخن با سلام
وَ إِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ… انعام/ 54
لزوم اجتناب از بدزبانی و زشت گویی
لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ… نساء / 148.
در گفتن انشاء الله برای اجرای کاری در آینده
وَ لاَ تَقُولَنَّ لِشَیْ‌ءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذلِکَ غَداً *إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ…کهف /23 و 24
رعایت عفّت کلام در سخن از مسائل جنسی
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ… آل عمران / 47
به نیکی سخن گفتن با مردم
…وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً…بقره/ 83
انتخاب بهترین گفتار
وَ قُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ… اسراء/ 53
گفتن سخن رسا و تأثیرگذار در دل
وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً نساء/ 63
سخن پسندیده گفتن
…و قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً…. نساء / 8
سخنان پاک، شایسته ی صعود به طرف پروردگار
…إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ…. فاطر/ 10
سخن آدمی، نشان دهنده شخصیت او
….فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ‌ یوسف/ 54
سخن آدمی و آهنگ آن بیانگر اعتقادات و رفتارهای او
….وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ‌ محمد/ 30
همراهی کلام با دلیل و برهان، زمینه ساز تأثیربخشی آن
ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ (نحل/ 125)
گفتار خیرخواهان، زمینه ساز تأثیر آن در انسانها
أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَ أَنْصَحُ لَکُمْ…. (اعراف/ 62)
آسان و روان سخن گفتن، زمینه ساز تأثیر آن
فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ‌ (دخان / 58)
گفتار توأم با ناز و کرشمه، زمینه ساز تأثیر در نامحرمان
….فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ….(احزاب / 32)
گفتار بدون عمل، ناپسند و مورد بعض خداوند
کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ‌ ( صف / 3)
منصفانه سخن بگویید
….وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا….(انعام/ 152)
سخن چینی، زمینه ی گرفتاری به عذاب سوزان و شکننده ی جهنم
وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ *کَلاَّ لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ (همزه 1 و 4)

3- انواع گفتگو

الف: مصاحبت
گاه زن و شوهر بر سر موضوع و یا مشکلی، به منظور رسیدن به یک نظر واحد، گفتگو می کنند. گاهی هم این گفتگو جنبه ی عاطفی و تفریحی دارد. این گفتگو بسیار عالی، مورد تأیید و تأکید است. نقل است که «وقتی کار نگارش علامه طباطبایی تمام می شد، به خانواده می گفتند بیایید بنشینیم با هم صحبت کنیم. این گفتگو، صحبت و رایزنی، کشتی خانواده را با آرامش و صفای بیشتری در این دریای طوفانیِ روزگار هدایت می کند و انس و الفت ایجاد می نماید.»(5)

ب: جدل
در چگونگی این گفتگو، سخن فراوان است. گاه زن و یا شوهر، مطلب حقی دارد که می خواهد با گفتگو آن را به دیگری ثابت کند؛ در اینجا دیگر گفتگو بر سر مشکلات نیست؛ بلکه گفتگو به منظور اثبات امری به دیگری است که در اصطلاح «جدل» گفته می شود. جدل نیز بی اشکال است؛ اما باید مراقب باشیم که همراه با توهین، تحقیر، بی ادبی، بی حرمتی و خلاف گویی نباشد. «جایی که منظور به مخالفت با نظر همسر خود هستیم، با آرامش، ادب و محبت به تحلیل مسئله بپردازیم و سپس به کمک خود او به نتیجه ی صحیح برسیم.»(6)

ج: مراء
در بسیاری از موارد، زوج ها بر سر مسائلی بگو مگو می کنند که اساساً بی فایده و بیهوده است. یعنی مطلب مورد بحث، کم اهمیت و یا حتی بسیار پر اهمیت است اما بحث بر سر آن نتیجه ای نخواهد داشت! در اصطلاح به این نوع گفتگو «مراء» گفته می شود. در مراء که نوعی زورآزمایی کلامی است، هریک از طرفینِ گفتگو می خواهد سخن خود را به کرسی بنشاند. در واقع مراء جدال بی حاصل است. مصداق زن و شوهری است که یک ساعت بگو مگو می کنند اما به جایی نمی رسند.
در آموزه های دینی، توصیه ی بسیار بر ترک مراء شده است؛ زیرا پیوندها را سست، شخصیت را خرد، کینه ها را پر رنگ و بالاخره زندگی را تخریب می کند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «از فروتنی است که انسان مراء را ترک کند؛ هرچند حق با او باشد»(7) همچنین در روایت دیگری آمده است که بعد از کفر، هیچ چیز به اندازه ی مراء باعث دلمردگی نمی شود. اگر زن و یا شوهر، به تجربه دریافته است که همسر وی در پذیرش مسئله ای مقاومت می کند، هرگز نباید بر سر آن بگو مگو کند؛ چرا که جر و بحث ها، بگو مگوهای بی حاصل و جدال های بی سرانجام، نشاط و مهر و محبت را در زندگی کم رنگ می کنند.

4- تفاوت های زن و مرد در سخن گفتن
نکته ی مهم دیگر، توجه به تفاوت ها و عادت های کلامی زن و مرد است. بسیاری از بگو مگوهای همسران ریشه در عدم شناخت تفاوت های فردی و زوایای متفاوت روحی زن و مرد دارد. ویژگی های متفاوت و گاه متضاد این دو، هر یک را به برداشت های عجیب و غریب از رفتار دیگری وا می دارد. مثلاً اگر زنی به خاطر حس تملک و تک طلبی، از سر ناآگاهی شوهرش را سین جین می کند، مرد نیز از سر ناآگاهی، این رفتار زن را به حساب بی اعتمادی وی می گذارد. در صورتی که اگر مرد به درستی و دقت حس زن را در می یافت، می توانست در این رفتار نشانه های عشق همسر به خود را به وضوح بیابد. این تفاوت ها در میان فرزندان دختر و فرزندان پسر نیز مشهود است. دختران به محض رسیدن به خانه تمام وقایع و اتفاقات مدرسه را بی آنکه مورد سؤال قرار بگیرند بی کم و کاست تعریف می کنند؛ اما پسران حتی اگر مورد سؤال نیز قرار بگیرند، کمتر حاضر به گزارش اتفاقات مدرسه می شوند.
پی بردن به این اتفاقات یک مهارت است و داشتن چنین مهارتی، ضریب تحمل را افزایش و سوء تفاهم ها را کاهش می دهد. به طور مثال اگر زنی بداند آستانه تحمل شنوایی مردان اندک است، سعی خواهد کرد که در حد امکان، سخنش را کوتاه کند تا مطابق با ظرفیت شنوایی همسر خود عمل کرده باشد و همچنین اگر مرد بداند که زن هنگام سخن گفتن از او انتظار برقراری ارتباط چشمی دارد، با نگاه مستقیم به وی او را متوجه خوب گوش کردن خود می کند. همچنین اگر مرد بداند که غالباً سخن گفتن زن از طلاق و ابراز ندامت وی از ازدواج از روی احساسات ناپایدار زنانه است، مراقب خواهد بود که در تقابل با زن، چنین سخنانی بر زبان نیاورد. چرا که مرد آگاه می داند این گونه سخنان از سوی مرد و زن از دو فضای کاملاً متفاوت بر می خیزد و نه سخن زن مانند سخن مرد است و نه شنیدن او مانند شنیدن مرد.
در اینجا به چند تفاوت گفتاری زن و مرد اشاره می کنیم:
«الف – غالباً خانم ها نسبت به آقایان از توانایی کلامی بیشتری برخوردار هستند. در واقع «حرف زدن» حق مادرزادی زنان و «سکوت کردن» از حقوق مادرزادی مردان است.
ب- اطاله کلام و پرداختن به جزئیات از طبیعت زنان و کم حرفی و خلاصه و مفید سخن گفتن از ویژگی های مردان است.
ج- وقتی زن از لحاظ احساسی ناراحت است، موافقت کسی را نمی خواهد؛ تنها خواسته اش این است که همسرش به سخنان او گوش دهد. اما مردِ ناراحت قصد دارد شنونده را با خواسته ی خود موافق کند تا مسئله و مشکل مورد نظر را اصلاح نماید.
د- زنان وقتی می خواهند حرف بزنند، منتظر نوبت خود می مانند و صبر می کنند تا اجازه حرف زدن به آنها داده شود؛ اما مردان پایبند این امر نیستند و عقیده دارند اگر کسی بخواهد حرف بزند، می زند.
هـ – زن شکوه و شکایت می کند چون می خواهد بهتر درک شود؛ اما مرد شکایت می کند تا با زن مساوی شود و به قول معروف کم نیاورد.
ز- زنان با درد دل کردن، بسیاری از ناراحتی های خود را از بین می برند؛ اما مردان با صحبت نکردن در مورد مسائل، این کار را انجام می دهند».(8)
البته خصلت های بالا عمومیت ندارد ولی نوعاً زنان و مردان اینگونه رفتار می کنند، البته ممکن است مردی در این زمینه خصلت زنانه یا زنی خصلت مردانه داشته باشد.

5- استفاده از سخن شیرین به جای برخوردهای فیزیکی
خداوند دو موجود «انس» و «جن» را آفرید که به نوعی رقیب یکدیگر نیز هستند. توانایی اجنّه در قدرت و سرعت است و توانایی انسان در قوه ی اندیشه و عواطف؛ و می بینیم که برنده ی نهایی انسان است؛ چرا که نشان پر افتخار خلیفه الهی بر سینه ی او نشانده شد. هر چه افراد از قدرت اندیشه و به تبع آن از مهارت کلامی بیشتری برخوردار باشند، از قدرت جسمی خود کمتر استفاده می کنند و از درگیری های غیر کلامی و فیزیکی فاصله ی بیشتری می گیرند. مثلاً مردی را تصور کنید که بعد از مشکلات و تشنجات محیط کار خود، ناراحت و خسته برای صرف غذا وارد منزل می شود. او با مشاهده کوچکترین نابسامانی در منزل شروع به داد و فریاد می کند. حال همسر وی چه واکنشی می تواند داشته باشد؟ در مقابل می تواند شروع به داد و فریاد و شکایت کند تا از او کم نیاورد. اما در یک واکنش دیگر می تواند با خوش رویی و بیان الفاظ لطیف و محبت آمیز با همسر خود همدل شود. به یقین واکنش دوم امکان گفتگو و ارتباط بیشتر و اتخاذ تصمیم بهتری بین آن دو را فراهم می آورد. پس هرگاه اختلاف زن و شوهر به برخوردهای فیزیکی انجامید، می توان نتیجه گرفت که هیچ یک از آن دو از توانایی اندیشه و مهارت های گفتاری و عاطفی مناسب بهره نبرده اند.

6- شیوه تذکر به همسر
مسئله ی «نقد و اصلاح» در ازدواج، تربیت فرزند و ارتباط های اجتماعی، مسئله ای جدّی است که ظرافت های خاص و آگاهی های درخور خود را می طلبد. همان گونه که در روایات تأکید شده و عرف جامعه نیز این گونه است، برای آغاز یک زندگی مشترک، پسر به خانه ی دختر می رود تا در وهله ی نخست ظاهر دختر را ببیند و چنانچه در همان وهله ی نخست، ظاهر دختر را نپسندید، پرونده ی زوجیت این دو با یکدیگر بسته می شود. این یک اصل است و بعد از صورت گرفتن ازدواج حساسیت زن دقیقاً روی همین اصل است؛ او نباید احساس کند که شوهرش چیزی از ظاهر او را نمی پسندد. این بدان معناست که مرد در ورود به حیطه ی تذّکر به ظاهر زن، باید بسیار مراقب باشد. هر تذکّری در رابطه با ظاهر زن، بسیار برای او سنگین است و او را به این باور می رساند که مرد او را نپسندیده و بر اساس ملاحظات دیگری با او ازدواج کرده و یا به دلایلی از ازدواج با او پشیمان شده است.
البته مردها نیز حساسیت هایی دارند که زن ها هنگام تذکّر و انتقاد، باید آنها را در نظر بگیرند. عموماً مردها نسبت به هر چه که «مردانگی» آنها را نشانه می رود، حساس هستند. شجاعت، جذبه، نیرومندی، نفوذ کلام… از جمله ی این امور هستند. در حقیقت همان حساسیت هایی که زن نسبت به ظاهر خود دارد، مرد به «مردانگی» اش دارد. مثلاً؛ اگر زن بخواهد درباره ی میزان درآمد شوهر خود به وی تذکّری بدهد، باید بداند که وجهی از مردانگی او را نشانه رفته است و اگر با احتیاط و ظرافت عمل نکند، ممکن است با واکنش سختی از سوی مرد مواجه شود.
اگر در همسر خود از یک سو شاهد نواقص و نقاط ضعفی هستیم و از سوی دیگر پایداری آرامش خانواده و رفع معایب و پیشرفت او را طالبیم، باید تذکرات خود را در قالب مودّت و رحمت به او هدیه دهیم. لذا هنگامی که از همسر خود ناراحت هستیم، با او صحبت نکنیم؛ بگذاریم آرام شویم تا بتوانیم آن تذکر را در قالب مودّت و رحمت مطرح کنیم. در گفتار و کردار، در سکنات و رفتار و در دلبری ها، این مودّت و رحمت باید ظهور کند. به خصوص آقایان باید دقّت بیشتری داشته باشند. در روایات تأکید ویژه ای بر ایشان شده است. مرد نباید در برخورد با همسرش سرسنگین باشد؛ بلکه باید به او ابراز محبت کند، علاقه خود و خوبی های او را به زبان بیاورد و عشق خود را نثار وی کند. نگوید خودش می داند که من چقدر دوستش دارم! دانستن کافی نیست، بلکه این علاقه باید به کلام بیاید.
دقت داشته باشیم که قبل از هر تذکّری، ابتدا باید نرمشی در فرد ایجاد کنیم. غالباً تذکّر به فرد، بدون ایجاد زمینه و بستر مناسب، واکنش نامناسب او را به همراه خواهد داشت؛ و یا حداقل تذکّر ما را برای وی بی تأثیر و یا کم تأثیر خواهد کرد. همه ی ما به تجربه دریافته ایم که هر تذکّری هر چند کوچک و کم اهمیت، دردآور است. اگر قرار باشد که به خود ما تذکّری داده شود، نبضمان تندتر می زند؛ قلبمان به طپش می افتد و بالاخره احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد. حتی اگر این تذکّر را خصوصی هم بدهند، احساس می کنیم که آبرویمان در نزد گوینده رفته است؛ به تعبیر دیگر همین که در این فضا قرار می گیریم، احساس می کنیم که تمام شخصیت ما به مخاطره افتاده است.
اگر به زعم خود فرد نقّادی هستید، باید بدانید که نقّاد کسی است که با ظرافیت نظر، خوب ها را از بدها جدا می کند. در واقع او همواره در کمین صید خوبی هاست. اما آفت غالب این گونه سخن آن است که گاه نحوه ی کلام جدال برانگیز می شود؛ درحقیقت مشکل از آنجایی آغاز می شود که به نحوی ساختار بحث بر پایه ی ایراد و اشکال شکل می گیرد؛ یعنی می خواهیم ایراد بگیریم و شخص مقابل، می خواهد از خود دفاع کند.
خلاصه آنکه چنانچه تاکنون موضوع گفتگوهایمان، بر نقاط ضعف همسرمان بنا شده بود، از همین حالا موضوعات را بر نقاط مثبت او استوار کنیم. اگر برای مدّتی ادبیات گفتگویمان را تغییر دهیم، خواهیم دید که به نتایج خوب و ارزشمندی خواهیم رسید.
«راستی من از این خصلت تو خیلی خوشم می آید.»
«آن روز که آن برخورد بزرگوارانه را با برادرم کردی، خیلی لذت بردم.»
«همیشه طاقت تو در تحمل شیطنت بچه ها، برایم مثال زدنی است.»
و یا اگر همسرمان برخورد مناسب و خوشایندی با فرزندمان داشت، می توانیم با گفتن چنین جمله ای: «امروز خیلی لذّت بردم از اینکه حرف های فرزندمان را صبورانه گوش دادی» رفتار مناسب او را تثبیت کنیم. در حقیقت با بیان عباراتی از قبیل: «امروز پدرم که این حرف را زد، شما خیلی خوب پاسخ دادید»؛ «دیروز مادرم که آن رفتار را کرد، شما خیلی برخورد مناسبی داشتید» رفتار پسندیده همسرمان را پایدار می کنیم و غیر مستقیم به او می فهمانیم که این نحوه از رفتار وی، عملکرد درستی است و رفتارهای پیشین وی غلط بوده است. ببینید چقدر این زبان با زبان نکوهش متفاوت است! این زبان، زبان ستایش است.(9)
اگر سخنان ما مانند چنین عباراتی باشد، دیگر دعوا، مشاجره و بگو مگویی صورت نمی گیرد. لذا سعی کنیم که درصدد یافتن و آشکار کردن عیوب نباشیم؛ نه از یکدیگر و نه از خانواده های یکدیگر، مثلاً نگوییم:
«برادرت چرا این حرف را به من زد؟»
«خواهرت چرا شخصاً ما را دعوت نکرد؟»
به دلیل همین پیامدهای ناخوشایند است که در نقد و تذکّر باید ظرافت های بسیاری رعایت شود؛ مثلاً نه به صورت تعارف و تصنّعی، بلکه با گرمی و صداقت، از شخص مورد تذکّر تعریف کنید و نقاط قوّت او را برشمارید. برای نمونه هنگام تذکر به یک سخنران یک جلسه نگوییم: «شما خیلی سخنران خوبی هستید و بیان خوبی دارید اما…»؛ یعنی یکی دو عبارت اول را تعارف وار بگوییم و بعد تمام حیثیّت و تلاش این سخنران را زیر سؤال ببریم! قطعاً با چنین شیوه ای، بستر و زمینه ی مناسب را فراهم نکرده ایم. بهتر است این طور بگوییم: «من از شما و سخنرانی های شما خیلی خوشم می آید. شما در فلان جا به نکته ی بسیار ظریفی اشاره کردید که از دید بسیاری از ما پنهان مانده بود. در ذیل فلان موضوع، چنین نکاتی را برشمردید که بسیار قابل تأمل بود؛ اما برای تفهیم بیشتر بحث اگر در مورد فلان نکته مثالی هم زده بودید، بسیار بهتر می شد.»
«در زندگی زناشویی همیشه شاد بودن را جایگزین حق به جانب بودن بکنید. البته این به این معنی نیست که اصلاً بحث و گفتگو نکنید؛ نظرات خود را مطرح نسازید؛ به همسرتان اعتراضی نکنید؛ بلکه به این معنی است که هدفتان این باشد که شما و همسرتان از زندگی خود راضی باشید و در پی این نباشید که ثابت کنید حق با شماست و اشتباه از همسرتان.»(10)
یعنی در لا به لای تعریف هایمان، به نحوی که شخص متوجه نشود، مانند یک داروی تلخی که در یک شربت شیرین حل شده باشد، تذکّر خود را بگنجانیم. توجه داشته باشید که کلّیت فضای سخن ما باید به گونه ای باشد که بر دل شخص بنشیند. او نباید احساس کند که ما آمده ایم تا از همه ی محاسن او چشم پوشی کنیم و تنها دست بر نقطه ضعف او بگذاریم. باید فضایی که ایجاد می کنیم از فضای بدبینی، عیب جویی یا مچ گیری فاصله داشته باشد؛ باید فضای محبت و عشق و صفا و صمیمیت باشد. مثلاً با به کار بردن چنین عباراتی: «تو چقدر خوبی! چقدر صبوری! من افتخار می کنم که خدا چنین همسری نصیب من کرده است!» یک فضای دلنشین فراهم کنیم و در اثنایی که شخص سرمست از تعریف های ماست، نقد و تذکّراتمان را در میان سخنان دلنشین خود بگنجانیم، تا هم به همسرمان آسیب روحی وارد نکنیم و هم تذکّراتمان بیشترین تأثیر را داشته باشد.
امام حسین (علیه السلام) در روایتی می فرماید: «از نشانه های انسان عالم آن است که خود را در معرض نقد دیگران قرار دهد»(11) اگر زن و شوهر در خود این ظرفیت را می بینند، مسلماً کسی شایسته تر و محرم تر از همسر نیست که این مهم را به او بسپارند. اگر همسر شما هرگز چنین درخواستی از شما نمی کند، شما پیش قدم شوید و از او این درخواست را داشته باشید. غالباً بعد از تکرار چندین و چند باره ی چنین عملکردی از سوی شما، همسرتان ترغیب می شود که از شما بخواهد که معایبش را به او گوشزد کنید. اما مهمترین نکته این است که آینه گونه عمل کنیم؛ یعنی عیوب را در خلوت و تنهایی و نه کوچک تر و نه بزرگ تر از آنچه که هستند به نمایش بگذاریم.
اساساً تحمّل فضای انتقاد در جامعه را باید افزایش داد و این حرکتی است که هر یک از ما باید از خود شروع کند. مثلاً اگر مدرّس یک دانشگاه در پایان هر ترم از دانشجویانش بخواهد که معایب او را برایش بنویسند، هم به باز شدن فضای انتقاد کمک کرده است و هم با نظر به انتقادات، می تواند عملکرد خود را برای ترم های آینده ارتقاء دهد. نظر به این که هیچ یک از ما از عیب و نقص مبرّا نیستیم، به منظور اصلاح خویش، نیاز داریم که خود و عملکرد خویش را در آینه ی چشمان دیگران نظاره کنیم.
شرکت در محافل معنوی که محیط های تعلیم، تذکّر و وعظ هستند نیز کمک می کند که بی آنکه مستقیماً مورد نقد واقع شویم، معایب خود را در خود جستجو کنیم. انسان ها بنابر فطرت پاک خود علاقه مند هستند که به انسان های صالح و آسمانی نزدیک شوند و شرکت در جلسات معنوی، الگوبرداری و در نتیجه همانند سازی با شخصیت های وارسته را امکان پذیرتر و عملی تر می کند. سفرهای زیارتی نیز چنین تأثیری دارند. شرکت در محافل معنوی و نشست و برخاست با افراد وارسته و بزرگ، فرد را قلّه نشین می کند و از بلندای قلّه، خردی مسائل روزمرّه و کوچک و پیش افتاده به وضوح آشکارتر است. انسان اگر در سطوح پایین حرکت کند، پیوسته ضربه می خورد. هر چه زندگی ما مادّی تر باشد، تزاحمات، چشم و هم چشمی ها، حسادت ها و اندک بینی ها بیشتر خواهند بود. در عوض انسانی که اوج می گیرد از تیررس این آشفتگی ها به دور است.
باید توجه داشته باشیم که آنچه در دست ماست، تیغ جرّاحی است نه ساطور قصّابی؛ لذا باید آن را بسیار استادانه و ماهرانه به کار بریم و البتّه این کار مقدّماتی دارد. این تیغ باید ضد عفونی شود و جرّاحی با آن باید در فضای آرام و خلوت انجام بگیرد. دراین فضا جایز نیست که هر کسی را راه بدهیم؛ بلکه فقط عوامل جراح باید حضور داشته باشند. پیش از جراحی، اول بیمار را تقویت می کنند، فشارش را می سنجند، از او مراقبت های ویژه به عمل می آورند و بعد از همه ی این تمهیدات، اقدام به جرّاحی می کنند.
بالاخره ما می خواهیم تیغ انتقاد را در بدن فردی داخل کنیم که یقیناً برای او دردناک و ناخوشایند است. در نتیجه این کار باید با مقدّماتی صورت بگیرد. یادآوری شأن انسانی فرد؛ ذکر نعمت هایی که خدا به او داده است؛ بیان کمالاتی که او دارد، همه و همه مقدّماتی است که او را برای تحمّل انتقاد آماده می کند.
«تو این نقاط مثبت را داری. ببین زندگی ما با چه شیرینیی شروع شده است! یادت هست کمی تأخیر در مراحل خواستگاری، چقدر هر دویمان را نگران کرد؛ اما بالاخره خدا ما را به هم رساند و اکنون چقدر زندگی مان دلچسب است! حالا یک غده ی کوچکی هست که زندگی شادمان را تهدید می کند و این غده باید خارج شود. اگر این غده را زود خارج نکنیم، بزرگ و بزرگ تر می شود و به زندگی شیرینمان لطمه می زند.» به کار بردن چنین عبارات از مقدماتی است که همسرمان را آماده ی پذیرش انتقادهای ما می کند.

7- استفاده از سایر روش ها به جای گفتگو

الف: نوشتن گفتنی ها
اگر هنوز چند کلمه ای از بحث نگذشته است که دعوایتان می شود، اگر در همسرتان مقاومت شدیدی در پذیرش سخنان خود می بینید، اگر نگران این هستید که نتوانید کلام و احساستان را مدیریت کنید، توصیه می شود که همه ی گفتنی ها را بنویسید. چرا که درنامه، فرصت مرور و تجدید نظر هست. در نامه مجالی برای بحث و جدال وجود ندارد؛ شما یک طرفه سخن می گویید و خواننده نیز یکسره به سخنان شما توجه می کند. نوشتن به شما امکان می دهد که از ظرافت های کلامی و سنجیدگی گفتار، نهایت بهره را ببرید. اساساً خواندن نامه برای همه دلنشین است و این دلنشینی، خواه ناخواه، محبتّی نیز ایجاد می کند.

ب: فرستادن پیامک
یکی از راه های عالی برای صمیمیت بیشتر با همسرتان، فرستادن پیامک است. این نوع گفتار زمان خاصی احتیاج ندارد و حتی زمانی که از یکدیگر عصبانی و خشمگین هستید، می توانید به این وسیله صمیمانه ترین رابطه را با همسرتان برقرار کنید. هرگز فراموش نکنید «وقتی یکی از همسران از همدیگر خشمگین هستند، قدرتمندترین پیامی که می توانید برای یکدیگر بفرستید این است: حق داری از دست من عصبانی باشی.»(12)

ج: هدیه دادن
از نظر اسلام هدیه دادن روش بسیار پسندیده ای است که کینه ها را از بین می برد و به روابط انسان ها به خصوص زن و شوهرها شادی می بخشد.
«هنگامی که کلمات برای برقراری ارتباط، نامناسب و یا نارساست، دادن هدیه روشی عالی برای این منظور به شمار می آید.»(13) در واقع هدیه گاهی لغت نامه عشق است و رمزی است که به همسر ما می فهماند که به او می اندیشیم و او را دوست داریم و گاه زبانیست برای عذرخواهی مؤدبانه. اما نکته ی قابل توجه این که هدیه دهنده (به خصوص مرد به دلیل ویژگی های ذاتی) علاوه بر هزینه مادی، زحمت زیادی متحمل می شود و ذوق فراوانی به کار می برد، بنابر این هدیه گیرنده باید با روی گشاده آن را بپذیرد و هرگز درصدد پس دادن و یا حتی تعویض هدیه نباشد.

د: رفتارهای هیجان انگیز
درست نیست که ما در زندگی خصوصی خود همواره جدیت به خرج دهیم و انجام برخی از کارهای شادی آفرین و نشاط انگیز را ناسازگار با روحیات خود بدانیم؛ و یا این گونه رفتارها را سبک سرانه تلقی کنیم. ما می توانیم گاه گاهی به کودک درون خود مجال بازی دهیم و بدین وسیله زندگی را از حالت یکنواختی خارج کنیم. مثلاً پیام خود را با زبانی عاشقانه بنویسیم و به آینه جلوی اتومبیل همسرمان آویزان کنیم؛ و یا اگر می دانیم که روز خسته کننده ای داشته است، جمله ی «خسته نباشی» را بر در ورودی بچسبانیم و یا حتی خواسته ی خود را با بیانی کودکانه و نشاط آور بیان کنیم.

هـ : نوشتن نامه فرضی
«نوشتن نامه ی فرضی، برای رهایی از احساسات منفی بسیار مفید است. این کار فرصتی فراهم می کند که ابتدا درباره ی هر چه باعث خشم، عصبانیت، ناراحتی و ترس شما شده است و قصد گفتنش را دارید، فکر کنید.
پس ابتدا آنچه قصد گفتن آن را دارید، در نامه ای به همسر خود بنویسید. در مرحله بعد جواب نامه را آن گونه که دوست دارید دریافت کنید، از طرف همسرتان به خود بنویسید؛ مثلاً این که از شما تشکر می کند که احساس خود را به او بیان کرده اید و یا این که شما را درک می کند و به خاطر اشتباهی که داشته است از شما معذرت می خواهد.
در مرحله سوم مجدداً نامه ای به همسر خود بنویسید و وانمود کنید که وی حرف دل شما را زده است و به این دلیل شما حاضرید او را ببخشید.»(14)

8- عوامل مؤثر بر کیفیت گفتگو
عوامل زیادی بر کیفیت گفتگوی انسان ها به خصوص همسران تأثیرگذار است که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

الف: توجه در گفتگو
یک گفتگوی مناسب، ملزومات و آدابی دارد که اثرگذاری آن را بیشتر می کند؛ برای مثال صحبت رو در رو و برقراری تماس چشمی، از جمله ی این آداب است. اگر قائل هستیم که شیرین ترین لحظات انسان در بهشت سپری می شود، با مراجعه به قرآن می بینیم که در توصیف این لحظات آمده است: (علی سُرُرٍ مُتقَابِلین»(15)؛ یعنی بهشتیان درمقابل یکدیگر می نشینند. این قرار گرفتن در مقابل یکدیگر، به منظور «توجه» است و این امر هم برای شنونده و هم برای مخاطب بسیار مهم است. با «توجه» ما می توانیم از رفتارهای غیر کلامی همسر خود آگاه شویم، در حقیقت این رفتارهای غیر کلامی مانند اخم و یا لبخند بازخوردی هستند که ما را قادر خواهند ساخت که سخن خود را با دقت و ظرافت بیان و یا در صورت نیاز اصلاح کنیم.
ارتباط کلامی یک فرآیند دو سویه است؛ خوب سخن گفتن از یک سو و خوب شنیدن از سوی دیگر، مثلاً بدترین حالت زمانی است که زن سخن می گوید و شوهر روزنامه اش را می خواند و از آن بدتر، هنگامی است که مرد آمادگی شنیدن ندارد و یا توجهش معطوف به امر دیگری است و زن سخن می گوید. البته لازم به ذکر است که مردان به دلیل تفاوت هایی که با زنان دارند در صحبت ها به دنبال هدفی می گردند و وقتی حس می کنند این هدف با صحبت طولانی به دست می آید، بخشی از ذهن خود را به صحبت زن و بخشی دیگر را به خواندن روزنامه و تماشای تلویزیون معطوف می کنند. در صورتی که هرگز قصد بی ادبی و توهین ندارند؛ بلکه نمی داند این کار چه تأثیر ناخوشایندی بر زن دارد.(16)
اما زن هم می تواند با ظرافت های زنانه مرد را به شنیدن حرف ها و احساسات خود تشویق کند. به عنوان مثال بعد از ورود به مرد به خانه با روی خوش از او پذیرایی کند و پس از فراهم آوردن یک مجال مختصر برای استراحت وی، با بیان چنین جملاتی: «می دانم خسته ای ولی منتظر بودم بیایی تا در مورد مشکلم با تو صحبت کنم.» و یا «خوشحالم که تو را دارم و می توانم با تو درد و دل کنم» سخنش را آغاز کند. بهتر است وقتی همسر صحبت می کند، به طور مستقیم در چشمان او خیره و بعد از چند ثانیه این نگاه را متوجه تمام صورت وی کنیم.

ب: خوب شنیدن
خوب شنیدن هم مانند خوب سخن گفتن، یک مهارت است. در روایت است که: «از بزرگواری و آقایی است که انسان برای گوش سپردن به شکوه ی دیگران تحمل و صبر داشته باشد.»(17)
اگر ما مجالی برای سخن گفتن همسرمان فراهم نیاوریم و صبورانه به پای درد دلهایش ننشینیم، با کسان دیگری سخن خواهد گفت و چه بسا در این میان، اسرار زندگی مان نیز به دیگران منتقل شود؛ اگر چنین شد، بیش از هر کس باید خود را ملامت کنیم که گوش شنوایی برای همسر خود نداشته ایم.
«در گذشته نه چندان دور، زنان بیشتر درد و دل ها و صحبت های خود را با سایر زنان فامیل و همسایه انجام می دادند اما امروزه به دلیل کاهش روابط اجتماعی و تغییر شیوه زندگی آنها نیاز دارند با شوهرانشان درد و دل کنند.»
پس همسران باید با دقت ومهربانی به سخنان یکدیگر گوش کنند تا هم حرف یکدیگر را به درستی درک کنند و هم انتظارات یکدیگر را دریابند و به آن عمل کنند. در احوالات امام رضا (علیه السلام) آمده است: «هیچ گاه آن حضرت در سخن گفتن بر کسی جفا نورزید و سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع نکرد.»(18)
البته خوب شنیدن به این معنا نیست که با همه گفته های همسرمان موافقت کنیم؛ یا برای مشکلی که بیان می کند، راه حل ارائه دهیم و یا او را سرزنش و حتی نصیحت کنیم؛ بلکه با اجتناب از همه ی اینها، هدف از گوش دادن این است که ضمن پی بردن به احساسات وی، با او همدل شویم و تعادل از دست رفته ی او را به او باز گردانیم. در واقع این توجه باعث می شود که فرد احساس امنیت خاطر کند و حس پذیرش و احترام به خویشتن در او بارور گردد.

در زمینه ی این مهارت نکات زیر حائز اهمیت است:
– «وقتی مرد به همسرش اجازه بدهد درباره احساساتش حرف بزند و بدون واکنش منفی به این صحبت ها گوش دهد، زن نه تنها حق شناسی می کند بلکه بیشتر به مرد جذب می شود.»(19)
– «هر چه مرد بیشتر احساس کند که زنش قدر او را می داند و او را موجود لایق و توانمندی بشناسد، راحت تر می تواند به صحبت های او گوش بدهد و خواسته هایش را برآورده سازد.»(20)
– «اجازه دهید همسرتان بداند که همیشه می تواند همه حرف هایش را به شما بزند. قضاوت نکنید؛ فقط گوش بدهید. هیچ یک از ما تا در جایگاه فردی قرار نگرفته ایم حق نداریم درباره ی او قضاوت کنیم.»(21)
– «ضرب المثلی از دوران باستان باقی مانده که خداوند به ما دو گوش و تنها یک دهان داده است و این بدان معناست که از ما انتظار می رود دو برابر آنچه که حرف می زنیم، گوش بدهیم؛ در غیر این صورت دو دهان می داد و یک گوش.»(22)

ج: دلنشین بودن کلام
اگر فضای گفتگو، فضای شیرینی باشد، هم گوینده و هم شنونده راغب به ادامه ی آن می شوند. اما چنانچه امکان و مجال یک گفتگوی دلنشین را به جلسه ی نقد و محاکمه تبدیل کردیم، نباید انتظار ادامه ی آن را داشته باشیم. هر انسانی دوست دارد با کسی به گفتگو بنشیند که بیشتر از خوشی های زندگی و خوبی های مخاطب خود بگوید. «گفتگو یک فرآیند است؛ اگر خوب آغاز شود و خوب به پایان برسد، و در میان آن ابراز عشق و دوستی هم گنجانده شود، می تواند استمرار پیدا کند و تکرار شود.»(23)
اگر تذکراتی هم داریم، باید در لابلای تعریف و تمجیدها بگنجانیم و اشاره وار متذّکر شویم. «برای نمونه ترفند اظهار عقیده و بیان احساس در برابر همسر این است که از گفتن «من» به جای «تو» استفاده کنید؛ مثلاً می توانیم به جای استفاده از این جمله : «چرا یادت می رود وقتی می خواهی دیر بیایی، به من تلفن بزنی؟» از این جمله استفاده کنید: «وقتی که دیر می کنی و از تو خبری ندارم، واقعاً نگران می شوم.»(24)
«با کلامِ شیرین می شود به صید دل ها رفت. با کلام خود مهر بورزید. سخن زیبا بگویید که کلام زیبا دلنشین است. کلام، ظرف معناست؛ پس خود را در هر ظرفی نریزید.»(25)
سخن شیرین، علاوه بر محتوای نیکو، از لحن دلنشین، الفاظ و عبارات زیبا و چینش مناسب لغات نیز برخوردار است. ظرف کلام به اندازه ی خود کلام اهمیت دارد. برای دستیابی به چنین مهارتی، علاوه بر توجه بر محتوای کلام افراد، می توانیم به الفاظ و عبارات زیبایی که به کار می برند نیز توجه کنیم؛ تا ما نیز با مدد از این الفاظ و عبارات، سخن خود را شیواتر سازیم. «در کلام، باید هم زیبایی سخن و هم غنای محتوا را در نظر داشت. کلام خداوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و معصومین (علیهم السلام)، هم از زیبایی و هم از محتوا بهره ی فراوانی برده اند. لذا می گویند: کلام الله نورّ. خداوند با همین کلام نورانی، ما را از ظلمات به سوی نور هدایت می کند. کسانی که فکر روشن و قلب های روشن دارند، کلامشان نیز روشنگر است.»(26)

د: زمان مناسب
اگر بخواهیم گفتگوی ما نتیجه بخش باشد، باید در زمانی مناسب خواسته ها، نیازها و یا احساسات خود را بیان کنیم؛ یعنی زمانی که مخاطب آمادگی شنیدن را داشته باشد؛ در غیر این صورت گفتگو مخرب و بی فایده است. مثلاً هنگامی که مرد خسته از کار روزانه به منزل باز می گردد زمان مناسبی برای بحث وگفتگوی با وی نیست.

هـ. افکار و باورها
شیوه ی تفکر و نوع نگرش و بینش ما نسبت به زندگی، همسر و اطرافیان، تأثیر زیادی بر نحوه ی گفتگوی ما دارد. معمولاً افراد مثبت اندیش، سخنان زیباتری برای گفتن دارند و افراد را بیشتر مجذوب کلام خود می کنند. از سوی دیگر داشتن اطلاعات کافی در مورد موضوع مورد بحث نیز به جذابیت و ادامه ی آن کمک می کند. گاه حرفی پیش می آید که ما درخصوص آن نظری نداریم. مطالعه باعث خواهد شد که اطلاعات ما افزون شود و درنتیجه حرف هایی برای گفتن داشته باشیم. غالباً فرد اهل مطالعه، سخن های تازه ای دارد که مخاطبین را بر سر ذوق می آورد. وقتی می خواهید سخن بگویید، حتماً به علایق و سلایق مخاطب خود نیز توجه داشته باشید.

و: امنّیت عاطفی
وقتی هر یک از همسران به خصوص زن احساس امنیت عاطفی داشته باشد، می تواند با طیب خاطر احساساتش را بدون بحث و مشاجره بیان نماید. اما زمانی که زن وشوهر از اشتباهات جزئی یکدیگر نمی گذرند و تمام خطاهای ریز و درشت یکدیگر را به رخ هم می کشند، این امنیت آسیب جدی می بیند.

ز: محدودیّت عمر
یادمان باشد قرار نیست که همواره در کنار یکدیگر باشیم و با آرامش گفتگو کنیم؛ بلکه ممکن است هر آن، در پی پیشامدی، در حسرت چنین لحظاتی بمانیم. اگر فرصت ها را غنیمت بشماریم، لحظه لحظه ی مصاحبت با اهل خانه برایمان دلنشین می شود. اگر انسان ها می دانستند مدتی را که با هم به سر می برند محدود است، محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شد. لذا یکی از مواردی که به ارتباط های ما کیفیت می دهد، یادِ «موت» است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «دنیا پند دهنده خوبی است، اگر کسی پند پذیرد.»(27)

ح: بهره گیری از تجربه
روزگار به ما درس می دهد، بر تجاربمان می افزاید و حرف ها و گفتگوهایمان را اعتلا می بخشد. اگر فردی چندین سال پیش به گونه ای صحبت می کرد، امروز باید به گونه ی دیگری صحبت کند. غنای تجارب باید بر کلام ما اثرگذار باشند.

9- آفات گفتگو

الف: در لفافه سخن گفتن
یکی از آفات گفتگو در لفافه سخن گفتن است؛ یعنی فرد به صراحت منظور خود را بیان نمی کند؛ بلکه چیزی می گوید؛ اما چیز دیگری در نظر دارد. غالباً زنان بیشتر از چنین شیوه ای استفاده می کنند. زن انتظار دارد که همسرش منظوری را که در پشت سخن خود مخفی کرده است، به درستی دریابد؛ در حالی که در بسیاری از موارد این انتظار او برآورده نمی شود. غالباً مرد به دلیل استفاده نکردن از این شیوه نمی تواند به راحتی به منظور اصلی همسر خویش پی ببرد و همین امر کدورت و رنجش های بسیاری برای زن و به تبع آن برای مرد فراهم می آورد.
برای مثال زن و شوهری را تصور کنید که در خیابان قدم می زنند. زن پشت شیشه ی مغازه ای لباسی را می بیند و می پسندد؛ شوهر می گوید: برویم تا آن را بخریم. زن برخلاف میل شدید خود می گوید: لازم نیست؛ می ترسم دیر به خانه برسیم و وقت کافی برای تهیه ی غذا نداشته باشم! شوهر هم بی خبر از میل باطنی زن به راحتی منصرف می شود؛ چرا که می پندارد زن همان منظوری را دارد که می گوید!

ب: یاد کردن تلخی ها
یکی دیگر از آفت های گفتگو، یادآوری تلخی های گذشته است. مثلاً بعد از گذشت چندین سال، زن و یا شوهر، رفتار نامناسب دایی همسر را در مجلس مهربرون به رخ می کشد و هنوز درصدد تلافی آن واقعه است. در حالی که بزرگواری و هنر واقعی انسان، در فراموشی تلخی ها و یادآوری پیوسته ی خوبی ها و شیرینی هاست. کسی در آلبوم خانوادگی خود عکس های زشت نگه نمی دارد. اگر عکسی هم بد افتاده باشد، آن را به دور می اندازد. «بسیاری از زن و شوهران همیشه یک مجموعه ی مرتب از شکایت آماده دارند که به محض کوچکترین برخورد، خود به خود، سلسله ی به هم پیوسته ی گله گذاری ها به جریان می افتد و تمام پرونده های راکد گذشته از بایگانی خاطرات بیرون می آید.» (28) قطعاً مرور خاطرات تلخ آفت زندگی است و نتیجه ای جز تلخ کردن و بی حاصل کردنِ گفتگویی را که می تواند شیرین و دلچسب باشد، نخواهد داشت.

ج: استفاده از الفاظ توهین آمیز
بسیاری از اوقات ما قصد توهین به همسر خود را نداریم؛ اما ناآگاهانه از جملاتی استفاده می کنیم که همسرمان آن را توهین به خود تلقی می کند. استفاده از جملاتی که فرد در دوران کودکی بارها از مادر خود شنیده است؛ مثل «تو اصلاً به حرف من گوش نمی دهی» یا «تو آخر همان کاری که دوست داری انجام می دهی» و یا استفاده از عباراتی که اصولاً برای تحقیر و توهین به کار می رود؛ مثل «حیف من که بخواهم با تو بحث کنم» یا «تو هیچ وقت نمی فهمی» از این گونه جملات هستند.
د: بی توجهی مداوم به سخن همسر
اگر پیوسته به پیشنهادهای همسر خود پاسخ منفی بدهیم و یا در برابر نظرات او مقاومت کنیم، به نحوی وی را وا می داریم که دیگر اظهار نظری نکند و یا به تعبیر دیگر رفتاری انفعالی داشته باشد. حالت دیگر آن است که وی بر آن می شود که مقابله به مثل کند؛ یعنی به نحوی با ما رفتار کند که با او رفتار شده است. نهایتاً به دلیل چنین واکنشی از سوی ما، او ترغیب می شود که افراد دیگری را برای مصاحبت و گفتگو برگزیند و چه بسا در این میان اسرار خانوادگی ما نیز در نزد نامحرمان فاش شود. در حالی که می توانستیم با نشان دادن کمی توجه به او و سخنانش، از قدردانی و همدلی صمیمانه ی وی بهره مند شویم.

هـ: تمرکز بر نقاط ضعف و زیاده روی در ملامت
زن و شوهر باید تا حد امکان از پرداختن به نقاط ضعف یکدیگر اجتناب کنند. تغافل بهترین شیوه در مقابل خطاهای کوچک و قابل گذشت است. «خطرناکترین چیزی که رابطه ی گفتاری زن و شوهر را به هم می ریزد این است که خدای ناکرده زن و شوهر به جای پروانه بودن پشه شوند. پروانه ها روی گل می نشینند و نقاط مثبت و جلوه های شیرین زندگی را می بینند اما پشه هر جایی که آلودگی و گندیدگی است آن جا می رود. وقتی ما روی نقاط ضعف تمرکز کنیم، باعث دردسر و زحمت و گیر دادن به یکدیگر می شویم.»(29) متأسفانه برخی همسران به جای اینکه انرژی خود را صرف تعریف و تحسین دیگری کنند، فقط به سرزنش و ملامت یکدیگر می پردازند؛ غافل از اینکه با این نحوه از رفتار، آتش لجاجت و کینه را در خرمن زندگی خود مشتعل می کنند.
اما در مقابل خطاهای بزرگ و تهدید کننده، باید تا حد امکان سرزنش را کوتاه کرد. همان طور که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصیت خود به امام حسن (علیه السلام) می فرماید: «هرگاه خواستی مذمت کنی، سخن را کوتاه کن.»(30) همچنین در روایت دیگری نیز آمده است: «زیاده روی در ملامت آتش لجاجت را شعله ور می کند.»(31)

سر دلبران در کلام دیگران
– به گونه ای درست شنیدن واقعاً هنر است اما هنری که می توان فرا گرفت. برای درست شنیدن می باید از اندیشیدن درباره ی پاسخ دادن خودداری ورزید و به جای آن بر درک سخن و احساس طرفی که با شما حرف می زند، تمرکز کنید.(32)
– وقتی زن ناراحت است بهترین کاری که مرد می تواند بکند، گوش دادن بدون ناراحتی به صحبت های همسر است… مرد برای برخورد مؤثر با انتقادات، سرزنش ها و اعتماد نکردن ها باید به تدریج بیاموزد که بدون عصبانیت گوش فرا دهد… مردها به سادگی از عهده ی این مهم برمی آیند؛ اما کار به آن سادگی که زن ها تصور می کنند نیست. کمک آگاهانه ی زن و شوهر می تواند پیشرفت او را تسریع کند.(33)
– خوب حرف زدن، آسان است ولی حرفِ خوب زدن یکی از هنرهای انسانیت محسوب می شود. گاهی زبان، سرخ است و سرِ سبز را بر باد می دهد، گاهی نوای عشق است و جلب محبت می کند… حال می خواهیم بدانیم که یک انسان با نیمه ی وجود خود چگونه می خواهد باشد؟ زبان سرخ، تبر سنگین، خار تیز و زهراگین یا نوای عشق، مرغ امید و آرزو، گلی زیبا و معطر؟(34)
– اگر بیشتر وقت ها احساس دلتنگی و افسردگی می کنید و هیچ ناراحتی جسمانی ندارید، شاید لازم است شیوه ی تفکر خود را تغییر دهید. چه به این امر پی برده باشید چه نبرده باشید، افکار و باورهای شما تا حد زیادی مسئول احساس و رخدادهای زندگی شماست… بیشتر وقت ها احساس سر در گمی و درماندگی چیزی نیست به جز حالت ذهنی که شما قادر به تغییر دادنش هستید.(35)
– اگر زن مختصر و مفید سخن بگوید، مرد بیشتر گوش می کند؛ زیرا مردان به کلیات توجه بیشتری دارند و زنان به جزئیات.(36)

احادیث
گوش سپردن
– امام علی (علیه السلام): اگر دانشمندی گویا نیستی، پس شنونده ای شنوا باش.(37)
– امام علی (علیه السلام): گوش خود را به خوب شنیدن عادت بده و به سخنانی که بر اصلاح و پاکی تو چیزی نمی افزاید، گوش فرا مده.(38)
– امام علی (علیه السلام): هر که خوب گوش کند، زود بهره مند می شود.(39)

کلام
– امام علی (علیه السلام): بسا سخنی که از حمله مسلحانه کارگرتر است.(40)
– از امام علی (علیه السلام) پرسیدند: بهترین چیزی که خدا آفریده است کدام است؟ فرمود: سخن. عرض شد: زشت ترین چیزی که خدا آفریده است کدام است؟ فرمود: سخن. سپس فرمود: با سخن است که رو سفیدی حاصل می شود و با سخن است که روسیاهی به وجود می آید.(41)
– امام علی (علیه السلام): زنهار از پرگویی، زیرا لغزش ها را زیاد می کند و ملال می آورد.(42)
– امام علی (علیه السلام): تا سخن را به زبان نیاورده ای در بند توست. همین که به زبان آوردی، تو در بند سخن می آیی. پس همان گونه که زر و سیم خود را در گنجینه می نهی، زبانت را نیز (در گنج خانه دهان) نگه دار زیرا بسا سخنی که نعمتی را از کف برده و خشم و کیفری را آورده است.(43)
– امام علی (علیه السلام): سخن چون داروست، اندکش سود می بخشد و بسیارش کُشنده است.(44)
– امام علی (علیه السلام): زنهار از سخن زشت، که آن دلها را کینه ور سازد.(45)
– امام علی (علیه السلام): هر که گفتارش بد باشد، بسیار ملامت شنود.(46)
– پیامبر (صلی الله علیه و آله): آدمی گاه چندان به بهشت نزدیک می شود که به اندازه ی نیزه ای با آن فاصله دارد؛ پس سخنی می گوید و به فاصله ای دورتر از صنعاء از بهشت دور می شود.(47)

سخن
– امام علی (علیه السلام): آنچه نمی دانی مگوی؛ حتی تمام آنچه را هم که می دانی مگو، زیرا خداوند بر کلیه اعضای بدن تو فرایضی واجب کرده است که روز قیامت به وسیله ی آنها بر ضد تو حجت می آورد.(48)
– امام صادق (علیه السلام): ای گروه شیعه! مایه ی زیور ما باشید و باعث عیب و ننگ ما نباشید؛ با مردم سخن بگویید و زبان هایتان را نگه دارید و از زیاده گویی و سخن زشت بازشان دارید.(49)

پی نوشت ها :

1- طه/ 44: «فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى‌ ».
2- احزاب/ 70.
3- اسراء/ 23.
4- برگرفته شده از کتاب فرهنگ قرآن، ج16، صص 152- 173.
5- خانواده پویا، ج 5، ص 12.
6- برگرفته از آیینه ازدواج و روابط همسران، (سید ضیاء الدین صدری)، ص 339.
7- معانی الاخبار، ص 381؛ «ان من تواضع…ان یترک المراء و ان کان مُحِّقاً.
8- برگرفته از سودای عشق، (جان گری)، صص 149- 255.
9- زمانی قرار شد کمیته هایی از جوانان کارگروه های استان را که متشکل از مدیران کل استان بود نقد و بررسی کنند. بنده به جوانان پیشنهاد دادم که از میان کارگروه هایی که برگزار شده است، جلساتی را بیابند که فاقد ضعف است و مرتباً بر نقاط قوّت و عملکرد خوب مدیران در آن جلسات تأکید کنند، مثلاً اگر از میان 10 جلسه، مدیر فقط برای یکی از این جلسات، کار کارشناسی قوی انجام داده بود، به جای ابراز ضعف او در 9 جلسه نامطلوب، به عملکرد خوب و نقطه قوّت آن مدیر در آن یک جلسه مطلوب تأکید شود.
10- برگرفته از نجات رابطه، صص 141- 144.
11- بحارالانوار، ج 75، ص 119؛ «…من دلائل العالم انتقاده لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر».
12- سودای عشق، (جان گری)، ص 172.
13- چراغ دل شوهرت را روشن کن، (الن کریدمن)، ص 110.
14- تلخیص از سودای عشق، (جان گری)، صص 427 – 429.
15- صافات /44.
16- سودای عشق، (جان گری)، ص 188.
17- غررالحکم، ص 450؛ «امام علی (علیه السلام) من السوده الصبر لاستماع شکوی الملهوف».
18- بحارالانوار، ج49، ص 90؛ ما رأیت قطع علی احد کلامه حتی یفرغ منهُ».
19- سودای عشق، (جان گری)، ص 139.
20- همان، ص 190.
21- چراغ دل شوهرت را روشن کن، (الن کریدمن)، ص 98.
22- همان، ص 101.
23- سلسله نشست های پیک خوشبختی (ویژه زوج های جوان در دوران عقد)، گزیده ای از سخنرانی دکتر ایمانی.
24- چراغ دل شوهرت را روشن کن، (الن کریدمن)، ص 218.
25- سلسله نشست های پیک خوشبختی (ویژه زوج های جوان در دوران عقد)، گزیده ای از سخنرانی دکتر ایمان.
26- همان.
27- نهج البلاغه، حکمت 131؛ «ان الدنیا دار…موعظه لمن تعظ بها».
28- آیینه ازدواج و روابط همسران، (سید ضیاء الدین صدری)، ص 303، به نقل از آندره موروآ.
29- خانواده پویا، ج 6، ص 19.
30-غررالحکم، ص 223؛ «اذا ذممت فاقتصر.»
31- بحارالانوار، ج 74، ص 212؛ «الافراط فی الملامه یشب نار اللجاجه.»
32- چراغ دل شوهرت را روشن کن، (الن کریدمن)، ص 89.
33- سودای عشق، جان گری، ص 136.
34- آیینه ازدواج و روابط همسران،(سید ضیاء الدین صدری)، ص 334.
35- چراغ دل شوهرت را روشن کن، الن کریدمن، صص 183- 184.
36- سلسله نشست های پیک خوشبختی (ویژه زوج های جوان در دوران عقد)، گزیده ای از سخنرانی دکتر ایمانی.
37- غررالحکم، ص 43؛ «اذا لم تکن عالما ناطقا فکن مستمعا واعیا».
38- همان، ص 215؛ «عود اذنک حسن الاستماع، و لا تسع الی مالا یزید فی صلاحک استماعه».
39- همان، ص 60؛ «من احسن الاستماع تعجل الانتفاع».
40- نهج البلاغه، حکمت 394؛ «رب قول انفد من صول».
41- تحف العقول، ص 216؛ «ای شی ء مما خلق الله احسن؟ فقالا لکلام فقیلای شیء مما خلق الله اقبح؟ قال: الکلام ثم قال بالکلام ابیضت الوجوه و بالکلام اسودت الوجوه».
42- غررالحکم، ص 212؛ «ایاک و کثره الکلام فانه یکثر الزلل و یورث الملل».
43- نهج البلاغه، حکمت 381؛ «الکلام فی وثاقک ما لم تتکلم به. فاذا تکلمت به صرت فی وثاقه. فاخزن لسانک کما تحزن ذهبک و ورقک فرب کلمه سلبت نعمه و جلبت نقمه».
44- غرر الحکم، ص 212؛ «الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل».
45- همان، ص 214؛ «ایاک و مستهجن الکلام فانه یوغر القلب».
46- غررالحکم، ص 210؛ «من ساء کثر ملامه».
47- الترغیب و التذهیب، ج3، ص 537؛ «ان الرجل لیدنو من الجنه حتی ما یکون بینه و بینها الا قید رمح فیتکلم بالکلمه فیتباعد منها ابعد من صنعاء».
48- نهج البلاغه، حکمت 382؛ «لاتقل ما لا تعلم بل لاتقل کل ما تعلم فان الله فرض علی جوارحک کلها فرائض یحتج بها علیک یوم القیامه.»
49- مستدرک الوسایل، ج 8، ص 314؛ «معاشر الشیعه کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا قولوا للناس حسنا واحفظوا السنتکم و کفوها عن الفضول و قبیح القول».
منبع مقاله :
بانکی پورفرد، امیرحسین، (1391)، سّر دلبران (عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید