عصر غیبت (18) مهم ترین وکلا

عصر غیبت (18) مهم ترین وکلا

نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم

ز – معرفى مهم ترین وکلاى ائمه علیهم السلام تا عصر غیبت صغرى
در بررسى منابع اولیه رجالى ، روایى و تاریخى به اسامى تعداد زیادى از وکلاى ائمه علیهم السلام بر مى خوریم که در حقیقت همان اعضاى ((سازمان وکالت ))بوده اند که پیرامون آن سخن راندیم ؛ گرچه نمى توان ادعا کرد که اسامى تمامى وکلاى ائمه علیهم السلام در کتب تاریخى و رجالى و در منابع روایى ثبت است ، ولى با جستجوى نسبتا کامل در این منابع ، به اسامى بسیارى از آنان برخورد نمودیم که توانست راهگشاى شناخت بیشتر این سازمان و ویژگیهاى آن شود. بررسى تفصیلى شخصیت همه این وکلا فراتر از گنجایش این نوشتار است . از این رو، بیان فهرست و شرح اجمالى چهره هاى برجسته آنان مى پردازیم .

1 – عبدالرحمن بن الحجاج
((شیخ طوسى ))، ((عبدالرحمن بن الحجاج )) را جزء وکلاى ممدوح امام صادق علیه السلام برشمرده است . او همچنین وکالت امام کاظم علیه السلام و مقام ((سروکیلى ))در ((عراق ))را بر عهده داشته است . امام صادق علیه السلام به وى مى فرمود: یا عبدالرحمن ! کلم اهل المدینه فانى أحب أن یرى فى رجال الشیعه مثلک ؛ یعنى ((اى عبدالرحمن ! با اهل مدینه به سخن بنشین ، من دوست دارم در میان مردان شیعه همچون تو، دیده شود)) . این امر نشانگر مقام علمى و نزدیکى او به امام علیه السلام است . وى همچنین نزد امام کاظم علیه السلام داراى منزلت عظیم بوده است . آن حضرت در وصف او فرمود: انه لثقیل على الفؤ اد که به فرموده مرحوم ((آیه الله خوئى )) ، به این معنا است : ((او در قلب من داراى مکانت و عظمت است )) .(533)

2 – محمد بن سنان
در بعضى منابع از او به عنوان ((باب ))امام صادق علیه السلام یاد شده است .(534) ((شیخ طوسى ))، وى را جزء وکلاى ممدوح و مورد ستایش ‍ نزد ائمه علیهم السلام و کسانى که تغییر و تبدیلى در تعلیم اهل بیت علیهم السلام و دین خدا وارد نکردند و خیانتى ننمودند و در صراط ائمه علیهم السلام باقى ماندند تا به دیار باقى شتافتند، ذکر نموده است .(535)
وى چهار یا پنج نفر از امام معصوم علیهم السلام را درک کرده و شخص جلیل القدرى بوده است .(536)

3 – معلى بن خنیس
بنا به گفته ((شیخ طوسى )) ، او نیز جزء وکلاى ممدوح امام صادق علیه السلام بوده ؛ و علاوه بر وکالت ، انجام امور شخصى آنحضرت را نیز برعهده داشته است . وى وکیل آن حضرت ، در ((مدینه ))بوده و احتمالا به بعضى نقاط دیگر نیز براى ایجاد ارتباط با شیعیان سفر مى کرده است . ((معلى ))دست آخر توسط حاکمیت عباسى دستگیر و به شهادت رسید. لو رفتن او احتمالا به علت رازدار نبودن او است ، چنان که از روایاتى مشخص مى شود؛ و قاتل وى ؛ یعنى ((داود بن على )) ، بر اثر نفرین امام صادق علیه السلام در همان شب به هلاکت رسید.(537)

4 – نصربن قابوس لخمى
((شیخ طوسى )) درباره او گفته است : ((او 20 سال وکیل امام صادق علیه السلام بود در حالیکه وکالتش بر دیگران معلوم نبود، و فردى خیر و فاضل بود)) .(538)
از این جمله ، شدت تقیه و پنهان کارى ((نصر بن قابوس ))قابل استفاده است . ((شیخ مفید)) ، او را از خواص اصحاب امام کاظم علیه السلام برشمرده و احتمال وکالت او براى امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام نیز وجود دارد.(539)

5 – مفضل بن عمر جعفى
او به نمایندگى از سوى امام صادق علیه السلام به کارهاى شیعیان رسیدگى مى کرده و در منازعات مالى آنان ، به وکالت از آن حضرت ، اموالى را پرداخت مى نموده است . همین طور وکیل ارشد، و مباشر امور امام کاظم علیه السلام در ((مدینه ))بوده است . گاه ، امام کاظم علیه السلام شخصا پرداخت هاى مالى شیعیان را نمى پذیرفت و آنها را به ((مفضل بن عمر)) ارجاع مى نمود، که به نظر مى رسد به خاطر جهات امنیتى بوده است . (540)
برخى منابع کهن ، او را باب امام صادق علیه السلام و برخى ، باب امام کاظم علیه السلام بر شمرده اند که نشانگر جلالت قدر او است . (541)

6 – على بن یقطین
((على بن یقطین ))وکیل امام کاظم علیه السلام در ((بغداد))و عامل نفوذى حضرت به دستگاه عباسى بوده است . شرح حال او در منابع تاریخى و رجالى به تفصیل آمده است . (542)
وى براى ارسال نامه ها و اموال و وجوه شرعى ((عراق )) ، به ((مدینه )) ، گاه از وکلاى مبرزى که رابط بین ((عراق ))و ((مدینه )) بودند؛ مانند: ((عبدالرحمن بن الحجاج )) ، و گاه از پیک ها و مامورانى که مورد اطمینان بودند استفاده مى کرد.(543)

7 – عبدالله بن جندب
او وکیل ارشد امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام در ناحیه ((اهواز))بود. تعبیر ((شیخ طوسى ))در مورد او چنین است : کان عابدا رفیع المنزله . امام کاظم علیه السلام در وصف وى فرمود: ان عبدالله بن جندب لمن المخبتین . (544)
پس از رحلت او، ((على بن مهزیار اهوازى ))جانشین او شد.(545)

8 – ابراهیم بن سلام نیشابورى
او وکیل امام رضا علیه السلام ، و احتمالا وکیل امام کاظم علیه السلام نیز بوده است . (546)
9 – على بن ابى حمزه بطائنى
10 – زیاد بن مروان قندى
11 – احمد بن ابى بشر سراج
12 – عثمان بن عیسى رواسى
هر 4 نفر، وکلاى امام کاظم علیه السلام و از سران ((واقفیه ))بوده اند.(547) پس از شهادت امام کاظم علیه السلام ، اینان با انکار رحلت آن حضرت و ادعاى ((مهدى ))بودنش ، اموالى که شیعان به عنوان وکلاى حضرت به آنان داده بودند تا به امام علیه السلام تحویل دهند را تصرف کرده و به جانشین امام کاظم علیه السلام ؛ یعنى امام رضا علیه السلام تحویل ندادند؛ و لذا مطرود امام و جامعه شیعى واقع شدند. (548)

13 – صفوان بن یحیى
به تصریح ((نجاشى )) ، او کفى الاصل ، ثقه و داراى جایگاه شریفى نزد امام کاظم ، امام رضا و امام جواد علیهم السلام بوده ، و وکالت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام در ((کوفه ))را برعهده داشته است . (549)

14 – عبدالعزیز بن المهتدى
او وکیل امام رضا و امام جواد علیهماالسلام در ((قم ))بوده است . ((فضل بن شاذان ))در حق وى مى گوید: ((او بهترین قمى است که دیده ام .))(550)

15 – على بن مهزیار اهوازى
((على بن مهزیار))فردى جلیل القدر و وکیل ارشد در ناحیه ((اهواز)) از سوى امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام بوده است .(551) قبلا گذشت که او پس درگذشت ((عبدالله بن جندب )) ، وکیل ارشد امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام در ((اهواز)) ، به عنوان جانشین وى به کار مشغول شد؛ و طبق قرائنى ناظر بر کار منطقه ((بصره ))نیز بوده است . (552)

16 – فضل بن سنان
او از اهالى ((نیشابور))و به تصریح ((شیخ طوسى ))در رجالش ، وکیل امام رضا علیه السلام بوده است . (553)

17 – هشام بن ابراهیم عباسى
((هشام ))وکیل ارشد امام رضا علیه السلام در((مدینه ))بود و معمولا امور دفتر وکالت در مدینه ، توسط او انجام مى گرفت . وى پس از انتقال حضرت به ((طوس )) ، راه خیانت در پیش گرفت و به جاسوس دستگاه ((مأمون ))در خانه امام علیه السلام تبدیل شد.(554)

18 – ابوعمروالحذاء
طبق روایت کلینى ، او وکیل امام جواد علیه السلام در محل ((باب کلتا)) در ((بصره ))بوده است . (555)

19 – زکریابن آدم قمى
او شخصیتى بسیار والامقام ، و داراى جایگاه بلندى در پیشگاه معصومین علیهم السلام بوده است ، گرچه بنا به روایت ((شیخ طوسى )) ، وى از اصحاب امام صادق و ائمه بعدى تا امام جواد علیهم السلام بوده ، ولى تصریح به وکالت او براى همه این امام بزرگوار نشده است . وکالت او براى امام جواد علیه السلام آشکار است ، گرچه وکالت وى ، با توجه به جلالت قدرش ، براى امامان قبلى ، به خصوص امام رضا علیه السلام نیز خالى از قوت نیست . (556)

20 – ابراهیم بن محمد همدانى
او وکیل ارشد امام جواد علیه السلام و دو امام عسکرى علیهماالسلام در ((همدان ))بوده است . در یک مورد آن حضرت ، مقدارى دینار و لباس ‍ براى او فرستاده است که هم مى تواند دلیل بر تأمین مالى وکلا از جانب ائمه علیهم السلام باشد، و هم دلیل بر جایگاه والاى او نزد آن حضرت . فرزند و نوادگان او نیز یکى پس از دیگرى تا برهه اى از عصر ((غیبت صغرى ))در ((همدان ))وکیل بوده اند. (557)

21 – محمدبن الفرج
او وکیل ارشد امام جواد علیه السلام بوده است ؛ و آن جناب وصایت امام هادى علیه السلام را به ((محمد بن الفرج ))اطلاع داد. پس از شهادت آن حضرت ، سران شیعه در منزل او جمع و نسبت به امامت امام هادى علیه السلام به بحث نشستند.(558)

22 – ایوب بن نوح
از او به عنوان وکیل امام هادى و امام عسکرى علیهماالسلام در ((کوفه )) نام برده شده است ، و داراى منزلتى عظیم نزد آن دو بزرگوار بوده است . او فردى ((کثیرالعباده ))و با ((ورع ))بسیار، و در نقل روایات مورد اطمینان بود. پدرش ، ((نوح بن دراج )) ، قاضى ((کوفه ))بوده است . وى بر اثر تعقیب ((متوکل ))مجبور به خروج از ((کوفه ))شد و حضرت فرد دیگرى را به عنوان سروکیل آن شهر منصوب نمود.(559)

23 – على بن جعفر همانى
او وکیل مبرز امام هادى علیه السلام در ((سامرا))و مورد وثوق آن امام علیه السلام بوده است . وى در اثر سعایت از او نزد ((متوکل )) ، دستگیر و به جرم رافضى بودن و وکالت براى امام هادى علیه السلام محبوس شد و با دعاى حضرت ، اسباب رهایى وى فراهم آمد و به سمت مکه هجرت کرده و مقیم آنجا شد. در درگیرى وى با ((فارس بن حاتم قزوینى )) ، وکیل منحرف شده امام هادى علیه السلام ، آن حضرت ، جانب ((على بن جعفر))را گرفته و ((فارس ))را طرد نمود.(560)

24 – فارس بن حاتم قزوینى
وکیل معروف و صاحب نام امام هادى علیه السلام در ((سامرا))بود که به علت فساد و خیانت ، مورد لعن ، عزل و طرد آن امام علیه السلام قرار گرفت و به دست یکى از پیروان آن حضرت به نام ((جنید)) ، به قتل رسید.(561)

25 – على بن الحسین بن عبد ربه
او وکیل ارشد امام هادى علیه السلام در ((مداین )) ، ((بغداد))و ((قراى سواد))بوده است . (562)

26 – ابوعلى بن راشد
((ابوعلى ))بعد از ((على بن الحسین بن عبد ربه )) ، توسط امام هادى علیه السلام به عنوان وکیل ارشد در نواحى ((بغداد)) ، ((مدائن ))و ((قراى سواد)) ، به جانشینى او انتخاب شد. او یکى از کسانى بود که از سوى ((متوکل )) ، به خاطر وکالت ، مورد سوءظن واقع و به شهادت رسید. امام هادى علیه السلام در نامه اى در وصف او فرمود: انه عاش ‍ سعیدا و مات شهیدا یعنى ، ((او با سعادت زیست و با شهادت از دنیا رحلت نمود)) .(563)

27 – ابراهیم بن مهزیار
او برادر ((على بن مهزیار)) ، و وکیل امام عسکرى علیه السلام در ((اهواز)) ، و به گفته ((طبرسى ))در ((اعلام الورى )) ، از ابواب معروف در عصر غیبت بوده است . پس از درگذشت او، فرزندش ((محمد)) ، اموال متعلق به ((ناحیه مقدسه ))را به ((بغداد))آورد و پس از تحویل آنها به جانشینى پدر منصوب شد.(564)

28 – عثمان بن سعید عمرى
((عثمان بن سعید))از عصر امام هادى علیه السلام به عنوان باب و وکیل ارشد آن امام علیه السلام و سپس باب و وکیل ارشد امام عسکرى علیه السلام و در چند سال اول ((غیبت صغرى ))به عنوان اولین سفیر و باب ((ناحیه مقدسه ))مشغول فعالیت بوده است . او از سن 11 سالگى وارد منزل امام هادى علیه السلام ، و به عنوان خادم مشغول به کار شد. در جلالت قدر او جاى هیچ گونه تردیدى نیست و این امر بارها از سوى امامان هادى ، عسکرى و حضرت حجت علیهم السلام مورد تأکید قرار گرفته است . شرح تفصیلى زندگى و فعالیت هاى او در فصل مربوط خواهد آمد.(565)

29 – احمد بن اسحاق قمى
او فردى بسیار جلیل القدر و وکیل امام عسکرى علیه السلام و ((ناحیه مقدسه ))در امور اوقاف ((قم ))بوده است . کتاب هاى رجالى از وى به بزرگى یاد کرده و فضائل او را برشمرده اند. (566) ((احمد بن اسحاق ))در دوره سفیر اول و دوم به ((بغداد))منتقل ، و به عنوان یکى از مهمترین دستیاران آنان به فعالیت مشغول شد، و در راه بازگشت از حج در ((حلوان ))درگذشت .

30 – محمد بن احمد بن جعفر القمى العطار القطان
((شیخ طوسى )) ، او را جزء اصحاب امام عسکرى علیه السلام برشمرده و تصریح به وکالت او نموده است . ((ابوحامد مراغى ))در جلالت وى گفته است : لیس له ثالث فى الارض فى القرب من الاصل یصفنا لصاحب الناحیه یعنى ((او در نهایت قرب و نزدیکى به ناحیه مقدسه است )) . وى نیز به عنوان یکى از دستیاران اصلى سفیر اول و دوم ، در ((بغداد))مشغول فعالیت بود؛ و بنا به بعضى نقل ها، کار ارتباط و نظارت بر وکلاى نواحى شرقى ((ایران ))را در دست داشته است .

31 – ابراهیم بن عبده النیشابورى
او وکیل ارشد امام عسکرى علیه السلام در ((نیشابور))و مناطق آن بوده است . امام علیه السلام طى نامه اى مفصل به بعضى از سران شیعه در ((نیشابور)) ، نصب وى به وکالت این منطقه را اعلام فرمود.

32 – ایوب بن الناب
((ایوب ))نیز وکیل ارسالى امام عسکرى علیه السلام به ((نیشابور)) بوده است که احتمالا قبل از ((ابراهیم بن عبده ))به این ناحیه اعزام شده است .
علاوه بر افراد یاد شده ، نام تعداد دیگرى از وکلاى ائمه علیه السلام در منابع آمده که براى رعایت اختصار به همین میزان اکتفا مى شود.
در عصر ((غیبت صغرى )) ، علاوه بر ((وکلا))و ((نواب اربعه )) ، تعداد بسیارى از وکلاى عام در نواحى مختلف وجود داشته اند که نامشان در منابع یاد شده آمده است و در فصل مربوط، به اسامى برخى از مهمترین آنان اشاره خواهد شد.
آخرین نکته در این فصل آن که ، ما در ((سازمان وکالت ))شاهد بروز برخى از جریانات انحرافى هستیم که یا ناشى از خیانت و فساد کسانى بود که از سوى ائمه علیهم السلام به وکالت نصب شده بودند و یا ناشى از ادعاى دروغین مدعیان ((وکالت )) و ((بابیت )).
از آنجا که در عصر غیبت ، شاهد بروز بیشتر این گونه جریانات هستیم ، در مباحث مربوط به عصر ((غیبت صغرى )) ، متعرض این جریانات و معرفى شخصیت هاى مربوطه خواهیم شد.

خلاصه
((سازمان یا نهاد وکالت ))به عنوان حقیقتى موجود در نیمه دوم دوران امامت (یعنى از عصر امام صادق علیه السلام به بعد) مطرح ، و داراى کارکردهاى مشخص و ویژگیهاى خاصى است . اطلاق عنوان ((سازمان )) یا ((نهاد))بر آن ، گرچه سابقه تاریخى ندارد، ولى با توجه به امورى ؛ مانند وجود رهبرى ، همکارى ، اعضاى مشخص ، برنامه معین و منظم ، هماهنگى و برخى ویژگیهاى دیگر، اطلاق واژه ((سازمان ))یا ((نهاد)) بر آن ، اطلاقى بى مورد و نامناسب نیست . همان گونه که گذشت ، وجود رهبرى ، از جمله ویژگیهاى بارز این سازمان است . رهبرى این سازمان را امامان معصوم علیهم السلام تشکیل مى دادند و در این جهت داراى یک سلسله فعالیت هاى متناسب با این مقام بودند؛ مانند تعیین یا عزل وکلا، معرفى شخصیت مثبت یا فعالیت هاى متناسب با این مقام بودند؛ مانند تعیین یا عزل وکلا، معرفى شخصیت مثبت یا منفى آنان (در صورت بروز انحراف ) به جامعه شیعه ، نظارت بر کار وکلا و بررسى عملکرد آنان ، معرفى جریانات دروغین وکالت و بابیت ، تأمین مالى و امورى دیگر.
در کنار رهبرى ، کسانى نقش معاونان رهبر را ایفا مى کردند، چرا که شواهد گوناگونى دلالت بر وجود عده اى به عنوان ((وکیل ارشد))یا ((سروکیل ))دارد که کار نظارت بر فعالیت وکلاى یک یا چند منطقه را بر عهده داشته اند.
انگیزه هاى رویکرد ائمه علیهم السلام به سازمان یا نهاد وکالت به عنوان یک جریان فعال در جنب سایر فعالیت هاى امامان شیعه علیهم السلام خود سوالى است مهم ، که در بخشى از مباحث ، به پاسخ آن اشاره شد. با توجه به وجود جو خفقان و اختناق و فشارهاى شدید علیه امامان شیعه علیهم السلام و عدم امکان ارتباط آزادانه و مستقیم آنان با شیعیان ، ضرورى مى نمود که گروهى نقش واسطه بین امام – به عنوان رهبرى جامعه – و شیعیان را به عهده داشته باشند. افزون بر آن ، اگر چنین جوى نیز وجود نداشت باز با توجه به گستردگى جهان اسلام در آن عصر و وجود شیعیان در مناطق مختلف و پراکنده ، و لزوم ارتباط آنان با امام علیه السلام ، تشکیل چنین سازمانى ضرورى بود. علاوه بر این دو موضوع ، مسأله آماده سازى شیعه براى پذیرش شرایط ((عصر غیبت )) ، که در آن چاره اى جز مراجعه نزد وکلا نداشتند، خود بُعدى دیگر از سلسله انگیزه هاى تشکیل ((سازمان وکالت ))است . همچنین رفع بلاتکلیفى شیعه در عصر ((غیبت صغرى )) ، از دیگر ثمرات وجودى این سازمان بوده است .
محدوده زمانى فعالیت این سازمان با توجه به ویژگى هاى موجود در عصر امام صادق علیه السلام اعم از فراوانى شیعیان ، گستردگى مناطق اسلامى ، وجود شیعیان در مناطق دوردست ، لزوم حضور نمایندگان امام در آن مناطق و وجود نصوص تاریخى در مورد وکلاى آن جناب – از آن عصر شروع و تا پایان عصر ((غیبت صغرى ))ادامه داشته است .
محدوده جغرافیایى فعالیت این سازمان به گستره مناطق شیعه نشین بوده است ؛ هر نقطه اى که در آن ، شیعیان به طور چشمگیرى حضور داشته اند تحت پوشش فعالیت این سازمان بوده است . به این ترتیب ، مناطقى از قبیل ((حجاز)) ، ((عراق )) ، ((ایران )) ، ((یمن )) ، ((مصر))و احتمالا ((مغرب )) ، تحت پوشش این سازمان قرار داشته اند.
گرچه برخى از محققان ، تنها وظیفه این سازمان را پرداختن به امور مالى و اخذ وجوه شرعى دانسته اند، ولى با توجه به قرائنى ، مى توان وظایف دیگرى ؛ مانند نقش ارشادى ، علمى ، فرهنگى ، سیاسى ، ارتباطى (در غیر موارد مربوط به وجوه مالى )، رفع مشکلات شیعیان ، انجام امور شخصى و خاص براى ائمه علیهم السلام و بعضى امور دیگر را، از وظائف و کارکردهاى ((سازمان وکالت ))برشمرد. گو این که نمى توان منکر اهمیت نقش مالى این سازمان به عنوان یکى از مهمترین وظایف شد.
از روایات مربوط، ویژگیهایى را مى توان به عنوان ویژگیهاى لازم براى وکلاى ائمه علیهم السلام استخراج نمود که در رأس آنها، ((وثاقت )) ، ((امانت دارى ))و ((درست کارى ))است . گفتیم که مراد از ((وثاقت )) ، چیزى فراتر از وثاقت در امور مالى است . علاوه بر این صفات ، ویژگیهایى ؛ مانند ((رازدارى )) ، ((نهان کارى )) ، ((زیرکى )) ، ((نظم ))و ((کاردانى )) نیز از صفات بارز وکلا بوده است .
… ادامه دارد.

پی نوشت :

533- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 189؛ رجال ، کشى ، ص 596، ح 1115.
534- درباره عبدالرحمن بن الحجاج از این منابع اطلاعات بیشترى دریافت کنید:
الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210؛ بحارالانوار، ج 47، ص 343؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 134، معجم رجال الحدیث ، ج 9، ص 322؛ مکتب در فرایند تکامل ، ص 20، تنقیح المقال ، ج 2، رقم 6365، و رجال ، کشى ، ص 441، ح 829، و 83.
535- مناقب ، ابن شهرآشوب ج 4، ح 280.
536- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 211.
537- تنقیح المقال ، ج 3 رقم 10820.
538- درباره شخصیت معلى بن خنیس ر. ک : مناقب ، ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 225؛ معجم رجال الحدیث ، ج 18، ص 237؛ تنقیح المقال ، ج 3، رقم 11994، شیخ طوسى ، ص 210.
539- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210؛ معجم رجال الحدیث ، ج 19، ص 42؛ تنقیح المقال ، ج 3، رقم 1245؛ رجال شیخ طوسى ، ص 324.
540- الارشاد، شیخ مفید، باب ذکرالامام القائم بعد ابى الحسن علیه السلام ، ص 304.
541- ر. ک : تنقیح المقال ، ج 3، رقم 12084؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210، بحارالانوار، ج 47 ص ‍ 342.
542- ر. ک : مناقب ، ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 308 – 402؛ و تاریخ اهل البیت علیهم السلام ، منسوب به ا بن ابى الثلج بغدادى ، ص 147 – 151.
543- در این باره ، ر. ک : رجال ، کشى ، ص 433، ح 817 تا ح 820.
544- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 6794.
545- رجال شیخ طوسى ، ص 369.
546- درباره این چند تن ، ر. ک : رجال ، کشى ، ص 493، ح 946؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 43؛ بحارالانوار، ج 49، ص 17؛ الواقفیّه ، ج 1، ص 190.
547- رجال ، نجاشى ، ص 139؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 5780؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام .
548- رجال ، کشى ، ص 483، ح 910؛ بحارالانوار، ج 2، ص 251.
549- رجال ، نجاشى ، ص 77؛ رجال ، کشى ، ص 549 – 551.
550- رجال ، شیخ طوسى ، ص 385؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 9470.
551- تنقیح المقال ، ج 3، رقم 12846.
552- ر. ک : مستدرک الوسائل ، ج 4، ص 361؛ بحارالانوار، ج 92، ص 328؛ وسائل الشیعه ، ج 12، ص ‍ 341.
553- ر. ک : رجال ، کشى ، ص 596؛ اعیان الشیعه ج 7، ص 62؛ مکتب در فرایند تکامل ، ص 21.
554- رجال ، کشى ، ص 596، ح 1053 و ص 611، ح 1135 و 1136.
555- ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 137.
556- درباره او، ر. ک : رجال ، کشى ، ص 513، ح 992؛ رجال ، نجاشى ، ص 74؛ تنقیح المقال ج 1، رقم 1195.
557- درباره شخصیت او، و همچنین درگیرى او با فارس بن حاتم قزوینى ، ر. ک : رجال ، شیخ طوسى ، ص 432 و 418؛ رجال ، کشى ، ص 606، ح 1129 و ص 523، ح 1005؛ بحارالانوار ج 50، ص 183؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 212.
558- شرح تفصیلى فعالیت ها و سرانجام امر فارس بن حاتم در منابع زیر مطالعه کنید:
رجال ، نجاشى ، ص 219 – رجال ، شیخ طوسى ، ص 420؛ رجال ، کشى ، ص 527، ح 1003 تا ح 420؛ رجال ، کشى ، ص 527، ح 1003 تا ح 1011؛ مکتب در فرایند تکامل ، ص 100.
559- رجال ، کشى ، ص 510، ح 984؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 212.
560- ر. ک : رجال ، کشى ، 512، ح 991 و 992؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 212؛ تنقیح المقال ، ج 2، ص ‍ 281، و فصل کنى ، ص 27، و ج 1، ص 331.
561- رجال ، کشى ، ص 531، ح 1015؛ اعیان الشیعه ، ج 2، ص 123.
562- درباره او، ر. ک : الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 214؛ معجم رجال الحدیث ، ج 11، ص 112؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 210؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 7783؛ مکتب در فرایند تکامل ، ص 112 – 126.ض
563- ر. ک : الغیبه ، شیخ طوسى ، مناقب ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 434؛ مستدرک الوسائل ، ج 12، ص ‍ 374؛ تنقیح المقال ، ج 1، ص 50؛ رجال نجاشى ، ص 66، و ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 150 و 170 – 171.
564- کمال الدین و تمام النعمه : 478؛ تنقیح المقال ، ج 3، رقم 10304، و ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 150 و 170 – 171.
565- رجال ، کشى ، ص 509، ح 983، و ص 575، ح 1088.
566- همان ، ص 542، ح 128، مکتب در فرایند تکامل ، ص 55.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید