نویسنده: علی اکبر جهانی
الف- وزارت اسکافی
در تاریخ آمده است که نخستین وزیر معتز ابوالفضل جعفر بن محمود اسکافی بوده است. او شخصی ادیب و عالم نبوده ولی با بذل و بخشش مردم را به سوی خویش راغب می کرد. خلیفه وقت او را دوست نمی داشت، چرا که مردم او را شیعه می دانستند. برخی از ترکان طرفدار اسکافی بودند و برخی مخالف او، تا اینکه شورشی در گرفت و معتز او را عزل کرد.
ب- وزارت ابوموسی عیسی بن فرخان
ابوموسی پیش از صدارت، متصدی یکی از دیوانها بود و سپس از این منصب برکنار شد در حالی که از دیوان طلبکار بود. گویند او مردی سخی و کریم بود و به اهل علم توجه داشت. برخی از ترکان موافق و برخی مخالف او بودند و در زمان صدارتش میان ترکان فتنه و آشوب شد تا اینکه معتز وی را از صدارت عزل کرد.(1)
ت- صدارت ابوجعفر احمد بن اسرائیل انبازی
او را از دبیران آزموده و زیرک برشمرده اند بنحوی که موجودی خزانه و دخل و خرج آن را در ذهن داشت. انبازی انسان عجیبی بود که پس از مدتی ترک ها بر او شوریدند و او را زندانی، و اموالش را مصادره کردند. هرچند معتز و مادرش نزد فرمانده ترکان یعنی صالح بن وصیف شفاعت کردند، شفاعت آنها مؤثر واقع نشد و همچنان وی را در زندان نگاه داشتند تا در زمان مهتدی چندان او را شکنجه کردند که از دنیا رفت.(2)
ث- صدارت مجدد جعفر بن محمود اسکافی
پس از زندانی شدن احمد بن اسرائیل، مجدداً جعفر بن محمود به وزارت برگزیده شد و تا پایان عمر معتز به عنوان صدر اعظم مشغول به کار بود.(3)
نکته ها
1. آنچه از حکومت معتز فهمیده می شود نقش تعیین کننده و نفوذ عظیم ترکان در دستگاه خلافت است تا جایی که مخالفت یا موافقت آنها با وزرا ملاک عزل و نصب به شمار می رفت و هرگاه با وزیری مخالفت می کردند موجبات عزل او را فراهم می آوردند و هرگاه طالب و دوستدار کسی بودند با پیشنهاد یا موافقت آنها وزیری را نصب می کردند.
2. از سه وزیری که در این دوره به صدارت منصوب شدند دو وزیر از علم و ادب بهره چندانی نداشتند و با بخشش بیت المال، مردم را به سمت خویش مایل می کردند تا چند زمانی بیشتر بر مسند باقی بمانند و متأسفانه این شیوه مذموم در دوران عباسی چهره ای موجه پیدا نمود و بسیاری از خلفا و وزرا برای جلب نظر مردم بدان دست می زدند.
پ- وزارت سلیمان بن وهب بن سعید
پیش از وزارت سلیمان باید متذکر شویم که وقتی مردم با مهتدی بیعت کردند او همچنان محمود اسکافی را در وزارتش ابقا کرد و پس از مدتی او را عزل و سلیمان بن وهب را به جایش گماشت. گویند که این خاندان ابتدا نصرانی بودند و سپس مسلمان شدند و معمولاً در دیوانها خدمت میکردند تا اینکه به مقامی والا رسیدند. ابوایوب را از حیث فضل و ادب و نامه نگاری و دفتر نویسی سرآمد نویسندگان جهان دانسته اند. او یکی از خردمندان و صاحبان رای به شمار می رفت. آغاز رفعت مقام او از زمان مأمون است به جهت نویسندگی خوب و شیوایی که برای وزیر وقت محمد بن یزداد انجام می داد. با این همه گفته اند که او اهل میگساری و لهو و لعب بود و به ابراهیم بن میمون بسیار عشق می ورزید. وقتی سلیمان با ابراهیم و کنیزش، خلاص، میگساری می کردند ابراهیم را در برگرفته و پی در پی می بوسید که بعدها مورد اعتراض ابراهیم و کنیزش خلاص قرار گرفت.(4)
ملاحظه می شود که وزرای همروزگار امام یا جاهل و بی تدبیر بودند و برای جلب رضایت مردم دست به بذل و بخشش بیجا می زدند، یا اهل علم و فضل بودند ولی فضلی که آنها را از مهلکه نرهانده بلکه از دانش و فضیلت خویش پلی برای دنیاطلبی و شهوترانی خویش ساخته بودند. در این میان، مردم عصر و زمانشان هستند که باید همواره زیر یوغ چنین خلفا و وزرایی لگدمال امیان و آمال آنها شوند. هیچ چیزی برای آنها ارزش و قیمت ندارد جز زر و زور و تزویر، که این سه، مقدمه هوسرانی و میگساری و زن بارگی آنهاست. معلوم نیست که میان قدرت و مال از یک سو و ظلم و ستم و دوری از خدا و حقیقت، از سوی دیگر چه رابطه ای هست که هر که را زر و زور نصیب شد دین و تدینش متزلزل گشت.
ج- صدارت ابوالحسن عبید الله بن یحیی بن خاقان
پیش از ذکر این وزارت باید متذکر شویم که مردم با معتمد در سال 256 بیعت کردند. او مردی ناتوان بود و کارهای مهم مملکتی به دست برادرش موفق اداره می شد. گویند که خطبه و سکه و نام امیرالمؤمنین به خلیفه اختصاص داشت ولی امر و نهی، جنگ و صلح، تعیین وزرا و امرا به دست موفق بود و خلیفه به عیاشی می پرداخت.
مورخان باور داشتند که عبیداالله از احوال رعایا با خبر، و با مملکت داری آشنا بود و در گردآوری و ضبط اموال مهارت داشت و چون معتمد به خلافت رسید وزارت عبیدالله بن یحیی به اتفاق آرا تصویب شد. اما عبیدالله این مسولیت را نمی پذیرفت تا اینکه او را به این کار وادار کردند.(5)
د- وزارت حسن بن مخلد
پس از درگذشت عبیدالله، معتمد کاتب برادرش، موفق، را که حسن بن مخلد نام داشت، به وزارت برگزید. هم وزیر خلیفه و هم دبیر موفق بود و گویند او از نویسندگان زبر دست جهان همروزگارش به شمار می آمد. حسن بن مخلد به اصول مملکت داری آشنا بود و همه امور را شبانگاه به خاطر می سپرد، به گونه ای که روز بعد هنگامی که از او پرسش می شد از همه امور گذشته خبر می داد. خلیفه پس از مدتی او را از وزارت عزل کرد و سلیمان بن وهب را که زمانی وزیر مهتدی بود به وزارت برگزید.
و- صدارت ابوالقصر اسماعیل بن بلبل
پس از سلیمان بن وهب، اسماعیل بن بلبل از سوی موفق به صدارت خلیفه برگزیده شد. او را مردی متجمل و کریم و مهمان نواز دانسته اند. در زمان صدارتش به مقامی بلند رسید و صاحب شمشیر و قلم شد و امور سپاه را نیز به دست گرفت. این شخص را وزیر شکوه هم نامیده اند. اسماعیل در آغاز جوانی روشی پسندیده نداشت ولی پس از آن، به مقامات بلندی رسید تا جایی که شعرا و ادبا به مدح او پرداختند و او را گرامی داشتند و در مقابل، شماری از آنها نیز او را هجو کردند.
نکته ها
1. ذکر این مطلب بایسته است که هر یک از وزرای معتمد مانند حسن بن مخلد و سلیمان بن وهب و اسماعیل بن بلبل دو تا سه مرتبه به وزارت رسیدند و سپس عزل شدند.
2. از آنجا که خلافت معتمد حدود بیست و سه سال به درازا انجامید وزرای او بیش از این افراد هستند ولی ما سعی کردیم وزرای همروزگار امام را نام ببریم و شرح حال کوتاهی از آنها بیاوریم.
پی نوشت ها :
(1) تاریخ فخری، ص 331.
(2) و (3) تاریخ فخری، ص 337.
(4) تاریخ فخری، ص 339.
(5) تاریخ فخری، ص 345.
منبع: جهانی، علی اکبر، (1384)، زتدگی امام حسن عسکری(ع)، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بین الملل