روح مجرد
مولانا جلال الدین محمد بلخى
جامه سیه کرد کفر، نور محمد(ص) رسید
طبل بقا کوفتند، ملک مخلد رسید
روى زمین سبز شد، جیب درید آسمان
بار دگر مه شکافت روح مجرد رسید
گشت جهان پر شکر، بست سعادت کمر
خیز که بار دگر، آن قمرین خد رسید
دل چو سطرلاب شد، آیت هفت آسمان
شرح دل احمدى، هفت مجلد رسید
چند کند زیر خاک، صبر روانهاى پاک هین
ز لحد برجهید، نصر مؤید رسید
دوش در استارگان، غلغله افتاده بود
کز سوى نیک اختران، اختر اسعد رسید
عقل در آن غلغله، خواست که پیدا شود
کودک هم کودک است، گرچه به ابجد رسید
خیز که دوران ماست، شاه جهان آن ماست
چون نظرش جان ماست، عمر مؤبد رسید
رغم حسودان دین، کورى دیو لعین
کحل دل و دیده در چشم مرمد رسید
از پى نامحرمان، قفل زدم بر دهان
خیز بگو مطربا، عشرت سرمد رسید
حضرت محمد (ص)
ناصرخسرو
گزینم قرآن است و دین محمد(ص)
همین بود ازیرا گزین محمد(ص)
یقینم که من هر دوان را بورزم
یقینم شود چون یقین محمد(ص)
کلید بهشت و دلیل نعیم
حصار حصین کیست؟ دین محمد (ص)
منبع:www.payambarazam.ir