پیامبر اعظم (ص) در گفتار مولا علی (ع)(3)

پیامبر اعظم (ص) در گفتار مولا علی (ع)(3)

نویسنده: حیدر آقایی
منبع : راسخون

فضایل اهل بیت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
هو موضع سره و لجأ امره و عیبه علمه و موئل حکمه و کهوف کتبه و جبال دینه بهم اقام انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائضه و منها یعنی قوماً آخرین زرعوا الفجور و سقوه الغرور و حصدوا الثبور لا یقاس بآل محمد صلی الله علیه و آله من هذه الامه احد و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابداً هم اسا الدین و عماد الیقین. (خطبه 2)
آن ها موضع اسرار خدایند وملجأ فرمانش ، ظرف علم اویند و مرجع احکامش ، پناهگاه کتاب های او هستند و کوه های استوار دین او ، به وسیله آنان خمیدگی پشت دین را راست نمود و ارزش های وجود آن را از میان برد. جمعیتی از دشمنان اسلام بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و فریب آن را آبیاری کردند ومحصول آن را که جز بدبختی و نابودی نبود درویدند، احدی از این امت را با آل محمد صلی الله علیه و آله مقایسته نتوان کرد آنان که ریزه خوار وان نعمت آل محمدند با آنها برابر نخواهند بود . آن ها اساس دین اند و ارکان یقین.
وفی ایدینا بعد فضل النبوه التی اذللنا بها العزیز و نعشنا بها الذلیل. ( نامه 17)
فضل و برتری نبوت در اختیار ماست که با آن عزیزان را ذلیا و ذلیلان را عزیر و بلند مرتبه ساختیم.
الا ان مثل آل محمد صلی الله علیه و آله کمثل النجوم السماء اذا خوی نجم طلع نجم فکانکم قد تکاملت من الله فیکم الصنائع و اراکم ما کنتم تأملون. ( خطبه 100)
آگاه باشید آل محمد صلی الله علیه و آله همانند ستارگان آسمانند که هرگاه یکی از آن ها غروب کند ستاره دیگری طلوع می کند .گویا می بینم در پرتو خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله نعمت های خدا بر شما تمام شده وشما به آنچه آرزو دارید ، رسیده اید.
نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائکه و معادن العلم و ینابیع الحکم ناصرنا و محبنا ینتظر الرحمه و عدونا و مبغضنا ینتظر السطوه. (خطبه 109)
ما شجره نبوتیم ، جایگاه رسالت و مرکز رفت وآمد فرشگان معادن دانش و چشمه سارها ی حکمت هاییم ، یاور و دوستدار ما رحمت حق منتظر است واعداء و دشمنان ما در انتظار مجازاتند.
این الذین زعموا انهم الراسخون فی العلم دوننا کذباً و بغیاً علینا ان رفعناالله و وضعهم و اعطانا و حرمهم و ادخلنا و اخرجهم بنا یستعطی الهدی و یستجلی العمی ان الائمه من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم لا تصلح علی سواهم و لا تصلح الولاه من غیرهم. (خطبه 144)
کجا هستند انان که ادعا می کردند راسخان در علمند نه ما و این ادعا را از طریق دروغ و ستم بر ما عنوان می کردند (کجا هستند تا ببینند که) خداوند ما را برتری داد و آنان را پست وخوار ساخت ؛ به ما عطا کرد و ان ها را محروم ،ما را در حریم نعمت خویش داخل و انان را خارج نموده است . بوسیله ما درخاست هدایت می شود و از منبع وجود ما نابینایان خواستار روشنایی می گردند . امامان و پیشوایان از قریش هستند و درخت وجودشان در سرزمین وجود این تیره از بنی هاشم غریب شده است . این مقام درخور دیگران نیست و رهبران دیگر شایستگی این مقام را ندارند.
نحن الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب و لا تؤتی البیوت الا من ابوابها فمن اتاها من غیر ابوابها سمی سارقاً منها فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرحمن ان نطقوا صدقوا و ان صمتوا لم یسبقوا. (خطبه 154 )
مامحرم اسرار حق و یاران راستین و گنجینه ها و درهای علوم پیامبریم و هیچکس به خانه ها جز از در وارد نمی شود و کسی از غیر در وارد گردد سارق خوانده می شود . درباره ی اهل بیت (علیهم السلام) آیات کریمه قرآن نازل شده است ، اینان گنج های علوم خداوند رحمانند ، اگر سخن گویند راس گویند و اگر سکوت کنند کسی از آنان سبقت نگیرد.
هم عیش العلم و موت الجهل یخبرکم حلمهم عن علمهم و ظاهرهم عن باطنهم و صمتهم عن حکم منطقهم لا یخالفون الحق و لا یختلفون فیه و هم دائم الاسلام و ولائج الاعتصام بهم عاد الحق الی نصابه و انزاح الباطل عن مقامه و انقطع لسانه عن منبته عقلوا الدین عقل وعایه و رعایه لا عقل سماع و روایه فان رواه العلم کثیر و رعاته قلیل. (خطبه 239)
آل محمد صلی الله علیه و آله مایه حیات علم و دانشند و مرگ نادانی ، حلمشان شما را از علم و دانششان آگاه می شازد . وشاهرشان از باطنشان ، سکوتشان از حکمت و منطقشان شما را مطلع می گرداند. هرگز با حق مخالف نمی کنند و در آن اختلاف ندارند ، آن ها ارکان اسلامند و پناهگاه مردم به وسیله آنان حق به نصاب خود رسید و باطل ریشه کن گردید و زبان باطل از بن برکنده شد. دین را درک کردند ، درکی توأم با فراگیری و عمل ، نه تنها شنیدن و نقل کردن ! زیرا راویان علم فراوانند و رعایت کنندگان کم !

فلسفه بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله
الی ان بعث اللله سبحانه محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله لانجاز عدته و اتمام نبوته صلی الله علیه و آله لانجاز عدته و اتمام نبوته ماخوذاً علی النبیین میثاقه مشهوره سماته کریماً میلاده و اهل الارض یومئذ ملل متفرقه و اهواء منتشره و طرائق متشتته بین مشبه لله بخلقه لو ملحد فی اسمه او مشیر الی غیره فهداهم به من الضلاله و انقذهم بمکانه من الجهاله. (خطبه 1)
تا این که خداوند سبحان برای وفای به وعده ی خود خود و کامل گردانیدن نبوت محمد صلی الله علیه و آله رسوا خویش را مبعوث ساخت ، کسی که از همه ی پیامبران برای بشارت به آمدنش پیمان گرفته شده بود نشان هایش مشهور و میلادش پسندیده بود ، در آن روز که او قدم به جهان گذارد ، مردم زمین دارای مذاهب پراکنده و خواست های ضد و نقیض و جمعیت های متشتت بودند، عده ای خدای را به مخلوقاتش تشبیه می کردند ، گروهی ملحد بودند و جمی معبودهای دیگری غیر از خدای یگانه داشتند ، اما او آن ها را از گمراهی نجات داد و هدایت نمود و با موقعیت خود آنان را از جهالت نجات بخشید .
اشهد ان محمداً عبده و رسوله ارسله بالدین المشهور و العلم المأثور و الکتاب المسطور و النور الساطع و الضیاء اللامع و الامر الصادع ازاحه للشبهات و احتجاجاً بالبینات و تحذیراً بالآیات و تخویفاً بالمثلات. (خطبه 2)
گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست وی را با دینی آشکار و با نشانه و آیینی راستین و کتابی نوشته شده و نوری درخشان و روشنایی تابنده و امری آشکار فرستاد تا شبهات را از بین ببرد و با دلایل روشن در برابر همگان استدلال کند و با یات ، مردم را از مخالفت خدا بر حذر دارد و با کیفرها بترساند.
ان الله بعث محمداً صلی الله علیه و آله نذیراً للعالمین و امیناً علی التنزیل. (خطبه 26 )
خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را به رسالت مبعوث ساخت که جهانیان را بیم دهد و امین آیات وی باشد.
فان الله سبحانه بعث محمداً صلی الله علیه و آله نذیراً للعالمین و مهیمناً علی المرسلین. (نامه 62)
خداوند سبحان محمد صلی الله علیه و آله را فرستاد تا ببیم دهنده ی جهانیان و گواه و حافظ آیین انبیای او باشد.
عمر فیکم نبیه ازماناتً حتی اکمل له و لکم فیما انزل من کتابه دینه الذی رضی لنفسه و انهی الیکم علی لسانه محابه من الاعمال و مکارهه و نواهیه و اوامره و القی الیکم المعذره و اتخذ علیکم الحجه و قدم الیکم بالوعید و انذرکم بین یدی عذاب شدید. (خطبه 86)
پیامبرش را مدتی در میان شما گذارد تا برای او وشما آیینی که مورد رضای اوست و کتاب آسمانیش را بازگو می کند تکمیل کند. اوامر ونواهی خدا وآن چه مورد رضایت و نارضایی او بود با زبان وی بیان فرمود راه عذر را بر شما بربست و حجت را بر شما تمام کرد ،اعلام خطر نموده و از عذاب شدید شما را ببیم داد.
ارسله بامره صادعاً و بذکره ناطقاً. (خطبه 100)
او را رای اجرای اوامر و نواهی و بیان و فرمان و ذات و صفاتش فرستاد.
ارسله داعیا الی الحق و شاهداً علی الخلق. (خطبه 116)
خداوند پیامبر اسلام را فرستاد تا به سوی حق دعوت نماید و گواه اعمال خلق باشد .
بعث الله رسله بما خصهم به من وحیه و جعلهم حجه له علی خلقه لئلا تجب الحجه لهم بترک الاعذار الیهم فدعاهم بلسان الصدق الی سبیل الحق. (خطبه 144)
خداوند رسولان خویش را به وسیله ی وحی – که ویژه پیامبرانش- می باشد مبعوث ساخت و آنان را حجت خویش بر بندگانش قرار داد تا این که بهانه ی در برابر (خداوند) در اثر نفرستادن راهنما نداشته باشند.و به این ترتیب بندگان را به زبان راستی به سوی حق فرخوانده است.
فبعث الله محمداً صلی الله علیه و آله بالحق لیخرج عباده من عباده الاوثان الی عبادته و من طاعه الشیطان الی طاعته بقرآن قد بینه و احکمه لیعلم العباد ربهم اذ جهلوه و لیقروا به بعد اذ جحدوا و لیثبتوه بعد اذ انکروه. (خطبه 147)
خداوند محمد صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث ساخت تا بندگانش را از پرستش بت ها خارج و به عبادت خود دعوت کند و آنها را از زیر بار طاعت شیطان آزاد ساخته به اطاعت خود سوق دهد .(این دعوت را )به وسیله¬ی قرآنی که آن را بیان روشن و استوار گردانید آغاز نمود، تا بندگانی که خدای را نمی شناختند پروردگار خویش را بشناسند و همان ها که وی را انکار می کردند اقرار به او نمایند و تا وجود او را پس از انکار اثبات کنند.
واشهد ان محمداً عبده و رسوله المجتبی من خلائقه و المعتام لشرح حقائقه و المختص بعقائل کراماته. (خطبه 178)
و گواهی می دهم محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده برگزیده وی از میان خلایق است که برای تشریح حقیق آیین خدا انتخاب شده وبه ویژگیهای خاص اخلاقی گرامی داشته است.

کینه توزی قریش با پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
فاراد قومنا قتل نبیاً و اجتیاح اصلنا و هموا بنا الهموم و فعلوا بنا الافاعیل و منعونا العذب و احلسونا الخوف و اضطرونا الی جبل وعر و اوقدوا لنا نار الحرب فعزم الله لنا علی الذب عن حوزته و الرمی من وراء حرمته. (نامه 9)
قبیله ما (قریش) خواستند پیامبرشان را بکشند و ما را ریشه کن کنند، غم و اندوه را به جان های ما ریختند و هر چه توانستند بدی درباره ی ما انجام دادند ما را از زندگانی خویش راحت باز داشتند و ترس و خوف را با ما قرین گردانیدند ما را به پناه بردن به کوه های صعب العبور مجبور ساختند و آتش جنگ با ما را روشن نمودند ولی خداوند اراده نموده که به وسیله ی ما شریعتش را نگهداری کند و بت دفاع ما سرشان را از آن حریم باز دارد.
فدع عنک قریشاً و ترکاضهم فی الضلال و تجوالهم فی الشقاق و جماحهم فی التیه فانهم قد اجمعوا علی حربی کاجماعهم علی حرب رسول الله صلی الله علیه و آله قبلی فجزتقریشاً عنی الجوازی فقد قطعوا رحمی و سلبونی سلطان ابن امی. ( نامه 36)
قریش را همراه با تلاششان در گمراهی ، جولانشان در اختلاف و سرکشی آن ها در تیه ضلالت واگذار که آن ها با هم در نبرد با من همدست شده اند ، همانگونه که پیش از من در مبارزه با رسول خدا صلی الله علیه و آله هماهنگ و متحد بودند کیفر رسانده ها به جای من قریش را به کیفررسانند(خدا قریش رابه کیفراعمالشان برسانند) آن ها پیوند خویشاوندیم را بریدند و حکومت مادرم (پیامبر) را از من صلب کردند.

گفتار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره پیشوای منافق و ستمکار
لقد قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله انی لا اخاف علی امتی مومناً و لا مشرکاً اما المومن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه الله بشرکه و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان عالم اللسان یقول ما تعرفون و یفعل ما تنکرون. ( نامه 27)
پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: من بر امتم نا از مؤمن می ترسم و نه از مشرک.چرا که مؤمن ایمانش او را باز می دارد و مشرک را خداوند به وسیله ی شرکش نابود می سازد . تنها کسانی که از شر آن ها بر شما می ترسم آن ها هستند که در دل منافقند و در زبان دانا ، سخنانی می گویند دل پسند و اعمالی دارند زشت و ناپسند.
انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول یوتی یوم القیامه بالامام الجائر و لیس معه نصیر و لا عاذر فیلقی فی نار جهنم فیدور فیها کما تدور الرحی ثم یرتبط فی قعرها. (خطبه 164)
من از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود : پیشوای ستمکار را روز رستاخیز حاضر می کنند در حالی که نه یاوری با اوست و نه عذر خواهی ، او را در آتش دوزخ افکنند و همچون سنگ آسیا در آتش به چرخ می افتد آن گاه او را در قعر دوزخ به زنجیر می کشند.

مسخ ارزش های اخلاقی پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
ایها الناس انا قد اصبحنا فی دهر عنود و زمن کنود فیه المحسن مسیئاً و یزدا الظالم فیه عتوا لا تنتفع بما علمنا و لا نسأل عما جهلنا و لا نتخوف قارعه حتی تحل بنا (خطبه 32)
ای مردم ! ما در روزگاری کینه توز و زمانی پرکفران واقع شده ایم ، نیکوکار ، بدکردار شمرده می شود و ظالمان بر ستم و سرکشی خود می افزایند ، از دانش خود بهره نمی گیریم و از آن چه نمی دانیم پرسش نمی کنیم ، از حوادث و فتنه های آینده تا بر ما هجوم نیاورده اند وحشتی نداریم.

مشکلات رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
نشهد ان محمداً عبده و رسوله خاض الی رضوان الله کل غمره و تجرع فیه کل غصه و قد تلون له الادنون و تالب علیه الاقصون و خلعت الیه العرب اعنتها و ضربت الی محاربته بطون رواحلها حتی انزلت بساحته عداوتها متن ابعد الدار و اسحق المزار. (خطبه 194)
و گوامی می دهیم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی اوست، هم او که در راه رضای حق در هرگونه شدت و ناراحتی فرو رفت و جام مشکلات و سختیها رانوشید، در حالی که بستگان . نزدیکانش متلوّن و ناپایدار و بیگانگان در دشمنیش مصمّم بودند، اعراب برای نبرد با او زمام مرکبها را رها ساخته، با تازیانه ب پهلوی انها می زدند تا اینکه از دورترین نقطه و پرفاصله ترین خانه دشمنی خویش را در برابرش قرار دادند.

نزدیکترین افراد به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
ان اولی الناس بالانبیاء اعلمهم بما جاءوا به ثم تلا « ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا»(1) الآیه ثم قال ان ولی محمد من اطاع الله و ان بعدت لحمته و ان عدو محمد من عصی الله و ان قربت قرابته. (حکمت 96)
نزدیکترین و شایسته ترین مردم به پیامبران آنها هستند که از همه به تعلیمات آنان آگاهترند. سپس امام علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: «شایسته ترین و نزدیکترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر و مومنان به این پیامبر» سپس فرمود: دوست محمد صلی الله علیه و آله کسی است که خدا را اطاعت کند هر چند که پیوند نسبی او دور باشد و دشمن محمد صلی الله علیه و آله کسی است که معصیت خدا کند هر چند قرابت او نزدیک باشد.

نقش ایمان به خدا و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در پیروزی ها
و لقد کنا مع رسول الله صلی الله علیه و آله نقتل آباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا ما یزیدنا ذلک الا ایماناً و تسلیماً و مضیاً علی اللقم و صبراً علی مضض اَلألَم. (خطبه 56)
در رکاب پیامبر انچنان مخلصانه می جنگیدیم و برای پیشبرد (حق و عدالت) از هیچ چیز باک نداشتیم که حتی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش را در این راه (اگر بر خلاف حق باشند) نابود کنیم. این پیکار جز بر تسلیم و ایمان ما نمی افزود و ما را در جاده ی وسیع حق و صبر و بردباری در برابر ناراحتی ها و جهاد و کوشش پی گیر با دشمن ثابت قدمتر می ساخت.
فلقد کنا مع رسول الله صلی الله عییه و آله و ان القتل لیدور علی الآباء و الابناء و الاخوان و القرابات فما نزداد علی کل مصیبه و شده الا ایماناً و مضیاً علی الحق و تسلیماً للامر و صبراً علی مضض الجراح. (خطبه 122)
ما با پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم و قتل و کشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خویشان دور می زد، از وارد شدن هر مصیبت و شدتی چیزی جز بر ایمان و گام برداشتن در راه حق و تسلیم فرمان خدا و شکیبایی و استقامت بر درد و سوزش جراحت ها نمی افزودیم.

وصف روزگاران بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله
ارسله علی حین فتره من الرسل و طول هجعه من الامم و اعتزام من الفتن و انتشار من الامور و تلظ من الحروب و الدنیا کاسفه النور ظاهره الغرور علی حین اصفرار من ورقها و ایاس من ثمرها و اغورار من مائها قد درست منار الهدی و ظهرت اعلام الردی فهی متجهمه لاهلها عابسه فی وجه طالبها ثمرها الفتنه و طعامها الجیفه و شعارها الخوف و دثارها السیف. (خطبه 89)
هنگامی که خداوند رسالات را بر عهده او گذارد که مدتهاه از بعثت پیامبران پیشین گذشته بود و ملتها در خواب عمیقی فرو رفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود. کارهای خلاف در میان مردم منتشر و آتش جنگ زبانه می کشید، دنیا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از ثمره زندگی خبری نبود، آب حیات انسان به زمین فرو رفته، منارهای هدایت به کهنگی گراییده ، پرچمهای هلاکت و بدبختی آشکار شده بود، دنیا با قیافه ای زشت و کریه به اهلش می نگریست و با چهره ی عبوس با طالبانش روبرو بود. میوه درخت آن فتنه و طعامش مردار بود، در دوران وحشت و اضطراب و در برون شمشیر حکومت می کرد.
بعثه حین لا علم قائم و لا منار ساطع و لا منهج واضح. (خطبه 196)
هنگامس پیامبر صلی الله علیه و آله را ملعوث ساخت که نه نشانه ای (ازد ین9 برپا و نه چراغ هدایتی روشن و نه طریق حقی آشکار بود.

ویژگی های پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
مأخوذاً علی النبیین میثاقه مشهوره سماته کریماً میلاده. (خطبه 1)
کسی که از همه پیامبران برای بشارت به آمدنش پیمان گرفته شده بود، نشانه هایش مشهور و میلادش پسندیده بود.
اجعل شرائف صلواتک و نوامی برکاتک عی محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق و الفاتح لما انغلق و المعلن الحق بالحق و الدافع جیشات الاباطیل و الدامغ صولات الاضالیل کما حمل فاضطلع قائماً بامرک مستوفزاً فی مرضاتک غیر ناکل عن قدم و لا واه فی عزم واعیاً لوحیک حافظاً لعهدک ماضیاً علی نفاذ امرک حتی اوری قبس القابس و اضاء الطریق للخابط و هدیت بها لقلوب بعد خوضات الفتن و الآثام و اقام بموضحات الاعلام و نیرات الاحکام فهو امینک المامون و خازن علمک المخزون و شهیدک یوم الدین و بعیثک بالحق و رسولک الی الخلق. (خطبه 72)
گرامی ترین درودها و افزون ترین برکات خود را بر محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ات قرار ده، همان پیامبری که ختم گذشتگان و گشاینده ی بسته ها و پیچیده ها بود، دین حق را به حق آشکار کرد، از ناندرستیها و باطلهایی که سر و صدا براه انداخته بودند، جلوگیری نمود و صولت گمراهیها را در هم شکست، همانطور که باتمام قدرت سنگینی بار رسالت را تحمل کرد و به فرمانت قیام نمود و به سرعت در راه رضا و خشنودیت گام برداشت و حتی یک قدم هم عقبگرد نکرد. اراده ی محکمش سست نگشت و در قبول و پذیرش وحی نیرومند بود، پیمان رسالت را حافظ و نگهدار بود، آنچنان در ا جرای فرمانت کوشش کرد که شعله فروزان حق را آشکار و راه را برای جاهلان روشن ساخت و دلهایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند به واسطه ی او هدایت گردیدند. پرچمهای حق را برافراشت و احکام زنده اسلام را بر پان مود. او امین مورد اعتماد و گنجینه دار مخزن علوم تو و شاهد و گواه در روز رستاخیز و برانگیخته ی تو برای بیان حقایق و فرستاده ی تو بسوی خلایق است.
حتی افضت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد صلی الله علیه و آله فاخرجه من افضل المعادن منبتاً و اعز الارومات مغرساً من الشجره التی صدع منها انبیاءه و انتجب منها امناءه عترته خیر العتر و اسرته خیر الاسر و شجرته خیر الشجر نبتت فی حرم و بسقت فی کرم لها فروع طوال و ثمر لا ینال فهو امام من اتقی و بصیره من اهتدی سراج لمع ضوؤه و شهاب سطع نوره و زند برق لمعه سیرته القصد و سنته الرشد و کلامه الفصل و حکمه العدل ارسله علی حین فتره من الرسل و هفوه عن العمل و غباوه من الامم. (خطبه 94)
تا این که این منصب بزرگ به محمد صلی الله علیه و آله منتهی شد و نهاد اصلی وی را از بهترین معادن استخراج کرد. و نهال وجود او ا در اصیل ترین و عزیزترین سرزمینها غرس نمود و شاخه ی هستی او را از همان درختی که پیامبران را از آن آفرید به وجود آورد، از همان شجره ای که امینان درگاه خود را از آن برگزید. عترت او بهترین عترتها، خاندانش بهترین خاندانها و درخت وجودش از بهترین درختان بود. در حرم امن خداوند رویید و در آغوش خانواده ی کریمی بزرگ شد، شاخه های بلندی دارد که دست (فرومایگان) به میوه های آن نرسد. او پیشوای پرهیزگارن و وسیله ی بینایی هدایتهخواهان است، چراغی است که نورش درخشان، ستاره ای است فروزان و آتش افروزی است که برقش زبانه می کشد. راه و رسم او معتد و روش او صحیح و متین و سخنانش روشنگر حق از باطل و حکمتش عادلانه ، هنگامی او را به رسالت برگزید که با زمان پیامبران پیشین فاصله زیادی افتاده بود جهانیان از انجام عمل نیک دوری گزیده و منحرف گشته و ملتها به جهل و نادانی گراییده بودند.
مستقره خیر مستقر و منبته اشرف منبت فی معادن الکرامه و مماهد السلامه قد صرفت نحوه افئده الابرار و ثنیت الیه ازمه الابصار دفن الله به الضغائن و اطفأ به الثوائر الف به اخوانانً و فرق به اقراناً اعز به الذله و اذل به العزه کلامه بیان و صمته لسان. (خطبه 96)
قرارگاه او بهترین قرارگاه و محل پرورشش شریفترین محلها بود، در معدن بزرگوار و گاهواره ی سلامت رشد کرد، دلهای نیکوکاران شیفته ی او گشته، توجه چشمها به سوی او است. به برکت وجودش خداوند کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنیها را با او خاموش ساخت، به واسطه ی وجود او در میان دلها الفت افکند و افرادد ور افتاده را در سایه آیینش برادر ساخت و نزدیکانی را ( که در ایمان به او هماهنگ نبودند) از هم دور ساخت، ذلیلان محروم در پرتو او عزت یافتند و عزیزان خودخواه به وسیله ی تو ذلیل شدند کلامش بیان و سکوتش زبان بود.
ان محمداً عبده و رسوله ارسله بامره صادعاً و بذکره ناطقاً فادی امیناً و مضی رشیداً و خلف فینا رایه الحق من تقدمها مرق و من تخلف عنها زهق و من لزمها لحق دلیلها مکیث الکلام بطیء القیام سریع اذا قام. (خطبه 100)
و محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی اوست. او را برای اجرای اوامر و بیان و فرمان و ذات و صفاتش فرستاد. او با امانت، رسالت خویش را انجام داد و با راستی و درستی به راه خود رفت و پرچم حق را در یان ما به یادگار گذارد. پرچمی که هر کس از ان پیشی گیرد، از دین خارج شود و آن کس که از آن عقب بماند هلاک گردد و هر کس که از آن جدا نشود به او رسد، راهنمای این پرچم با تأنی سخن می گوید و دیر به پای می خیزد، اما به هنگامی که به پا خواست به سرعت پیش می رود.
حتی بعث الله محمداً صلی الله علیه و آله شهیداً و بشیراً ون ذیراً خیر البریه طفلاً و انجبها کهلا و اطهر المطهرین شیمه و اجود المستمطرین دیمه. (خطبه 105)
تا اینکه خداوند محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مبعوث ساخت که ناظر و گواه بر کردار آنها باشد و بشارت و بیم دهنده ی آنان، در کودکی شایسته ترین مخلوق و در سن کهولت نجیب ترین و کریمترین آنان بود، اخلاقش از همه ی پاکان پاکتر و باران جود و بخشش او از همه با دوامتر بود.
فهو امینک المامون و شهیدک یوم الدین و بعیثک نعمه و رسولک بالحق رحمه. (خطبه 106)
خداوندا! او (پیامبر) تیمن مورد تاطمینان و شاهد و گواه روز رستاخیز توست. او نعمتی است که برانگیخته ای و رحمتی است که به حق فرستاده ای.
اختاره من شجره الانبیاء و مشکاه الضیاء و ذؤابه العلیاء و سره البطحاء و مصابیح الظلمه و ینابیع الحکمه طبیب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه یضع ذلک حیث احاجه الیه من قلوب عمی و آذان صم و السنه بکم متتبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الحیره. (خطبه 108)
وی را از شجره ی پیامبران، از سرچشمه ی نور، از مقامی رفیع و بلند از سرزمین بطحاء، از چراغهای برافروخته در تاریکی و از چشمه های حکمت برگزید. او طبیبی است سیار که با طب خویش همواره به گردش می پردازد، مرهمهایش را به خوبی آماده ساخته، حتی برای مواقع اضطرار و برای داغ کردن محل زخمها ابزارش را گداخته است تا آنجا که مورد نیاز است، قرار دهد برای قلبهای نابینا، گوشهای کر وزبانهای گنگ و با داروی خود در جستجوی بیماران فراموش شده و سرگردان است.
فبلغ رسالات ربه غیر و ان و لا مقصر و جاهد فی الله اعداءه غیر واهن و لا معذر امام من اتقی و بصر من اهتدی. (خطبه 116)
او بدون سستی و کوتاهی، رسالت پروردگارش رتا رسانید و در راه خدا با دسمنانش بدون ضعف و عذر نبرد کرد ، پشوای پرهیزگاران است و روشنی بخش چشم هدایت شدگان.
ارسله علی حین فتره منالرسل و تنازع من الالسن فقفی به الرسل و ختم به الوحی فجاهد فی الله المدبرین عنه و العادلین به. (خطبه 133)
او را پس از یک دوران فترت بعد از پیامبران گذشته فرستاد، به هنگامی که در میان مذاهب مختلپف نزاع در گرفته بود، او را به دنبال آنان فرستاد و وحی را به او ختم کرد، و هم در راه خدا با کسانی که به حق پشت کرده و از ان روی برتافته بودند به جهاد پرداخت.
امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته. (خطبه 173)
محمد صلی الله علیه و آله امین وحی او بود و خاتم پیامبرانش، بشارت دهنده به رحمت او و بیم دهند از کیفرش.
اشهد ان محمداً عبده و رسوله المجتبی من خلائقه و المعتام لشرح حقائقه و المختص بعقائل کراماته و المصطفی لکرائم رسالاته و الموضحه به اشراط الهدی و الملجو به غربیب العمی. (خطبه 178)
و گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی برگزیده وی از میان خلائق است، که برای تشریح حقایق آیین خدا انتخاب شده و به ویژگی های خاص اخلاقی گرامی داشته و به و یژگیهای خاص اخلاقی گرامی داشته و او را برای رساندن رسالتهای کریمانه اش برگیزده و هموست که به وسیله ی وی نشانه های هدایت آشکار و تاریکیهای کوری ضلالت، جلا و روشنی یافته است، تا همگان آن را بشناسند و حذر کنند.
و اشهد ان محمداً عبده و رسوله الصفی و امینه الرضی صلی الله علیه و آله ارسله بوجوب الحجج و ظهور الفلج و ایضاح المنهج فبلغ الرساله صادعاً بها و حمل علی المحجه دالاً علیها و اقام اعلام الاهتداء وم نار الضیاء و جعل امراس الاسلام متینه و عری الاسمان وثیقه. (خطبه 185)
گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی برگزیده و امین مورد رضایت اوست، وی را با برهانهایی روشن و پیروزی بر کفر و شرک و واضح نمودن راه راست گسیل داشت و او نیز رسالت حق را آشکارا ابلاغ کرد، و انسانها را به جاده ی حق رهنمون شد، پرچمهای هدایت را برفراشت و نشانه های روشن را برقرار ساخت، رشته های اسلام را محکم و دستگیره های ایمان را استوار گردانید.
اشهد ان محمداً عبده و رسوله دعا الی طاعته و قاهر اعداءه جهاداً عن دینه لا یثنیه عن ذلک اجتماع علی تکذیبه و التماس لاطفاء نوره. (خطبه 190)
گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی اوست، انسانها را با اطاعت از حق دعوت فرمود و با دشمنان خدا در راه دین پیکار کرد و پیروز شد و هیچ گاه هماهنگی و اتحاد دشمنانش در تکذیب و خاموش ساختن نور او، وی را از کوشش در راه آیینش باز نداشت.
و اشهد ان محمداً نجیب الله و سفیز وحیه و رسول رحمته. (خطبه 198)
گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله برگیزده ی خدا، سفیر وحی و رسول رحمت او است.
اشهد ان محمداً عبده و سوله و سید عباده کلما نسخ الله الخلق فرقتین جعله فی خیرهما لم یسهم فیه عاهر و لا ضرب فیه فاجر. (خطبه 214)
گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده ی او و سرور مخلوقات است. هر زمان خدا انسانها را به دو بخش تقسیم کرد، نور وجود آن حضرت را در بهترین آن دو به و دیعه نهاد، ناپاکدامنان در او سهمی و فاجران و گناهکاران در او هیچ دخالتی ند اشتند.
فصدع بما امر به و بلغ رسالات ربه فلم الله به الصدع و رتق به الفتق و الف به الشمل بین ذوی الارحام بعد العداوه الواغره فی الصدور و الضغائن القادحه فی القلوب. (خطبه 231)
پیامبر صلی الله علیه و آله برایانجام فرمان خداوند قیام کرد و رسالتهای پروردگارش را ابلاغ نمود؛ به وسیله¬ی او شکافهای اجتماعی را پر کرد و فاصله ها را پیوستگی بخشید، بین خویشاوندان یگانگی برقرار ساخت، بعد از آنکه آتش دشمنی در سینه ها و کینه های برافروخته در دلها جایگزین شده بود.

یادآوری حوادث تلخ پس از وفات پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
فلما مضی علیه السلام تنازع المسلمون الامر من بعده فوالله ما کان یلقی فی روعی و لا یخطر ببالی ان العرب تزعج هذا الامر من بعده صلی الله علیه و آله عن اهل بیته و لا انهم منحوه من بعده فما راعنی الا انثیال الناس علی فلان یبایعونه فامسکت یدی حتی رایت راجعه الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد صلی الله علیه و آله فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله ان اری فیه ثلماً او هدماً تکون المصیبه به علی اعظم من فوت و لا یتکم التی انما هی متاع ایام قلائل یزول منها ما کان کما یزول السراب او کما یتقشعالسحاب فنهضت فی تلک الاحداث حتی زاح الباطل و زهق و اطمأن الدین و تنهنه. (نامه 62)
چون او – که درود بر او باد- از جهان رخت بربست، مسلمانان درباره ی امارت و خلافت بعد از او به منازعه برخاستند، به خدا سوگند هرگز فکر نمی کردم و به خاطرم خطور نمی کرد، که عرب بعد از پیامبر، امر امامت و رهبری را از اه بیت او بگردانند ( و در جای دیگر قرار دهند و باور نمی کردم) آنها را از من دور سازند! تنها چیزی که مرا ناراحت کرد اجتماع مردم اطراف فلان بود که با او بیعت کنند، دست بر روی دست گذاردم تا اینکه با چشم خود دیدم گروهی از اسلام بازگشته و می خواهند دین محمد صلی الله علیه و آله را نابود سازند. ( در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم باید شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود، چرا که این بهره دوران کوتاه زندگی دنیاست، که زایل و تمام می شود. همانطور که سراب تمام می شود و یا همچون ابرهایی که از هم می پاشند ، پس برای دفع این حوادث به پا خواستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم گردید.

یاد مبارزات دوران پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله در صفین
و لقد کنا مع رسول الله صلی الله علیه و آله نقتل اباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا ما یزیدنا ذلک الا ایماناً و تسلیماً و مضیاً علی اللقم و صبراً علی مضض الالم و جداً فی جهاد العدو و لقد کان الرجل منا و الآخر من عدونا یتصاولان تصاول الفحلین یتخالسان انفسهما ایهما یسقی صاحبه کاس المنون فمره لنا من عدونا و مره لعدونا منا فلما رای الله صدقنا انزل بعدونا الکبت و انزل علینا النصر حتی استقر الاسلام ملقیاً جرانه و متبوئاً اوطانه. (خطبه 56)
در رکاب پیامبر آنچنان مخلصانه می جنگیدم و برای پیشبرد (حق و عدات) از هیچ چیز باک نداشتیم که حتی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش را در این راه (اگر بر خلاف حق باشند) نابود کنیم. این پیکار بر تسلیم و ایمان ما می افزود و ما را در جاده وسیع حق و صبر و بردباری در برابر ناراحتی ها و جهاد و کوشش پی گیر با دشمن، ثابت قدمتر می ساخت، گاهی یک نفر از ما و دیگری از دشمنان ما، همانند دو قهرمان با یکدیگر نبرد می کردند، هر کدام می خواست کار دیگری را تمام کند، تا کدام یک جام مرگ را به دیگری بنوشاند، گاهی ما بر دشمن پیروز می شدیم و زمانی دشمن بر ما، اما هنگامی که خداوند راستی و اخلاص ما را دید خواری و ذلت را به دشمنان ما نازل کرد و نصرت و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آنجا که اسلام بر زمینها گسترده شد و سرزمین پهناور برای خویش برگزید.
منابع :
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه مرحوم دشتی
3- نهج البلاغه عربی آیت الله مکارم شیرازی
4- نهج البلاغه منظو محمد حسین سلطانی

پی نوشت ها:

1- سوره آل عمران آیه 68

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید