سؤال دارای ابهام است و معلوم نیست که مراد چیست؟ آیا مراد این است که چه راههایی برای باز نگاه داشتن فکر از گناه وجود دارد؟یا این که چه راههایی برای باز نگاه داشتن فکر در نماز وجود دارد. یعنی چه کنیم فکرمان در نماز به این سو و آن سو نرود؟ یا این که اصلا چه کار کنیم که بتوانیم کنترل فکرمان را به دست گیریم و آن را از چیزی که نمیخواهیم، باز نگه داریم؟
در اینجا با توجه به احتمالات فوق، پاسخ میدهیم و چون احتمال سوم با دو احتمال اول ارتباط دارد و به نحوی شامل آن دو میشود، ما نیز به احتمال سوم پاسخ میدهیم و در ضمن آن به مسائل مطرح در احتمال اول و دوم اشاره میکنیم.
احتمال اول و دوم و جواب آنها:
راه اول: همه میدانیم که فکر و خیال انسان حالت فرار دارد و هر لحظه به جایی میرود با توجه به این واقعیت، این سؤال پیش میآید که آیا میتوان کنترل فکر را به دست گرفت و آن را از چیزی که نمیخواهیم، باز نگاه داریم و متوجه چیزی کنیم که دوست داریم یا نه؟ پاسخ این سؤال مثبت است همان طور که سایر قوای انسان قابل تربیت است؛ قوه خیال و فکر نیز تربیتپذیر است.[1] چشم را دیدهاید که وقتی چیزی نزدیک آن میشود شروع به پلک زدن میکند، امّا کسانی بودهاند که با تمرین کردن و تقویت ارادهشان توانستهاند کاری کنند که روی چشمشان عمل جراحی کنند بدون آن که چشمانشان بسته شود یا کسانی که مدتها میتوانند تحمل گرسنگی کنند که این کارها با تمرین به دست آمده است، در فکر و خیال نیز میتوان چنین کرد، به این نحو که اگر مثلاً نماز میخوانیم و حواسمان پرت میشود و فکر به جاهای دیگر میرود، میتوان فوراً آن را به نماز برگرداند و همین طور در دفعات دیگر، تا این که در نماز عادت کرد متوجه نماز و اذکار و افعال آن شد این کار به مرور و تدریج و تمرین، شدنی است.
و همین طور است در مورد گناه، که اگر وقتی به یاد گناهی میافتد یا نقشه گناهی را میکشد میتوان ذهن را از آن منصرف کرد. بنابراین یک راه باز نگاه داشتن فکر همان تمرین کردن است.
راه دوم: ذهن و فکر انسان متوجه چیزهایی است که یا قبلاً با یکی از حواس خود با آنها مواجه شده است و تصویرهایی توسط آن حواس به ذهن راه پیدا کرده است، مثل خاطرات گذشته و یا فعلاً با یکی از حواس به آنها متوجه است، مثلاً وقتی یک فیلم را میبینیم توجه ذهنی و فکری ما هم به آن جلب میشود. پس برای این که فکر ما به چیزهایی که دوست نداریم مشغول نشود باید حواس خود را نیز از آن چیزها دور کنیم برای کنترل فکر باید حواس را کنترل کرد:
به صحنههای گناه و آن چیزی که زمینه ساز گناه است نگاه نکنیم، گوش نکنیم تا فکر نیز به آنها مشغول نشود و نقشه آنها را نکشد. وقتی نماز میخوانیم در جایی نماز بخوانیم که سر و صدا نباشد، منظره و عکس و امثال آن که چشم را مشغول میکند، نباشد تا حواس و فکر به آن مشغول نشود.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
راه سوم: ذهن و فکر انسان بیشتر متوجه چیزهایی میشود که مورد میل و علاقه ما هستند و برای ما اهمیت دارند[2] مثلا در یک جمعی افراد دارند با هم صحبت میکنند ولی یک نفر از آنها از عزیز خود دور مانده است و دلش برای او تنگ شده است. این شخص ولو به ظاهر هم با آنها هم صحبت می شود، ولی فکرش به یاد آن عزیز سفر کردهاش میباشد.
هرگز حدیث حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
بنابراین برای کنترل فکر باید میل و علاقه را کنترل کرد، پس اگر من میخواهم در نماز متوجه نماز باشم باید نسبت به نماز علاقه داشته باشم و نسبت به چیزهایی که فکر مرا از نماز دور میکند – که همان دنیا و امور دنیوی باشد – علاقهام را کم کنم.[3] و همین طور است نسبت به گناه، اگر میخواهم فکر گناه نکنم باید علاقهام را به این امر و هر چه زمینهساز آن است کم کنم و در عوض علاقهام را به امور معنوی زیاد کنم.
علاقه و محبت به یک چیز نیز در صورتی در ما ایجاد میشود که نسبت به نفع و فواید آن برای خودمان آگاه باشیم. بنابراین، باید به نفع و فواید نماز و امور معنوی و خوبیها و همین طور به ضرر عدم توجه و حضور قلب در نماز و ضرر گناه و زشتی ها آگاهی پیدا کرد و نسبت به آنها تأمل و فکر کرد.
راه چهارم: از آنجا که این افکار هنگام بیکاری به سراغ فرد میآیند، سعی کنید با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده، تمام اوقات شبانه روزی خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید، به مطالعه، ورزش، نظافت اتاق، کمک به مردم و… مشغول باشید.
راه پنجم: اگر به این افکار مزاحم اهمیتی ندهید. حتماً پس از چند روز شما را رها خواهند کرد.
راه ششم: هر گاه این افکار سراغتان آمدند. خود را مشغول کار دیگری کنید و با ایجاد هواس پرتی از آنها دوری کنید.
راه هفتم: با شروع این افکار به خودتان نهیب بزنید که «بس است دیگر» و بدین وسیله با یک شوک درونی، افکار را قطع کیند.
راه حل کلی و اصلی: از آنجا که هر فکر پلید از سوی شیطان به انسان تلقین می شود باید هنگام این وسوسههای شیطانی، یاد خدا کرده و از این ابلیس رانده شده به او پناه برند «همانا کسانی که تقوا پیشه کرده اند، هنگام احاطه وسوسه های شیطانی، به یاد خدا می افتند و راه حق را به روشنی می بینند.»[4]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. چهل حدیث، امام خمینی، انتشارات موسسه نشر آثار امام.
2. آداب الصلوه (پرواز در ملکوت) امام خمینی….
3. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج7، ص139، ذیل آیه 29 انفال.
پی نوشت ها:
[1] . ر. ک: موسوی خمینی، سید روح الله، آداب الصلوه، مؤسسه تنظیم آثار امام خمینی، چاپ اول، 1370، ص 46.
[2] . ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، خود شناسی برای خودسازی، انتشارات مؤسسه در راه حق، چاپ سوم، 1370، ص 98.
[3] . ر.ک: آداب الصلوه، پیشین، ص 48.
[4]. اعراف/201.