ترحم به سگی گرسنه

ترحم به سگی گرسنه

در سالی قحط که مردم سخت در فشار و مضیقه بودند یکی از دانشجویان دینی (طلبه) ماده سگی را دید افتاده و بچه هایش به پستان او آویخته اند. هر قدر ماده سگ می خواست برخیزد از ضعف نمی توانست، نیرو و حرکت خود را از دست داده بود. دانشجو دلش بر وضع آن حیوان بسیار سوخت و غریزه ترحم و حس معاونت در او تحریک شد، چون چیزی نداشت که به او بدهد ناچار کتاب خود را فروخت و نان تهیه کرده پیش او انداخت.
سگ رو به طرف آسمان نموده و دو قطره اشک تشکر از دیده فرو ریخت. گویا دعا کرد برای او. شب در خواب به او گفتند دیگر زحمت تحصیل و رنج مطالعه را به خود راه مده (انا اعطیناک من لدنا علما) ما به تو از جانب خود دانش افاضه کردیم.(3)


3) مجمع النورین، ص 27.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید