مبادی و مسایل علم کلام

مبادی و مسایل علم کلام

اصولاً باید گفت: قرآن کریم خود سهم به سزایی در تشویق افکار و اندیشه‌ها به تدبر و تأمل در کتاب الهی و احکام دینی و جستجوی راز آنها داشته است، زیرا گذشته از اینکه در آیات بسیاری، انسان‌ها را به تفکر و تعقل و تدبُّر فرا خوانده است، آنجا که از احکام و مقررات دینی یاد می‌کند. بلافاصله، فلسفه و حکمت آنها را یادآور می‌شود، چنانکه نماز را عامل ذکر خدا و بازدارنده از زشتی‌ها می‌داند،[1] و روزه را عامل تقوی می‌شناسد،[2] و زکات را عامل پاکیزگی معنوی می‌داند،[3] و فلسفه جهاد با مشرکان را برکندن ریشه‌های فتنه از زمین ذکر می‌کند،[4] و نمونه‌های بسیار دیگر که ذکر آنها در این مختصر نمی‌گنجد.
این منطق قویم قرآنی، مورد توجه آموزگاران معصوم کلام و عقاید نیز قرار گرفته و نه تنها در بخش پرسش‌ها و پاسخ‌های کلامی، بلکه در بخش تعالیم دینی و اعتقادی نیز به بیان فلسفه و حکمت و احکام الهی پرداخته‌اند. این مطلب نخست در خطبه‌ها، نامه‌ها، وصایا و کلمات قصار امام علی ـ علیه السّلام ـ و نیز در خطبه غرای فاطمه زهرا ـ سلام الله علیه ـ مطرح گردیده و پس از آن در احادیث سایر ائمه طاهرین ادامه یافت. قسمت‌هایی از آنها در نهج‌البلاغه و علل الشرایع شیخ صدوق نقل گردیده است.
پس از آنان متکلمان نامدار امامیه نیز به پیروی از پیشوایان خود در هر دو قلمرو علم کلام (عقاید دینی و فلسفهاحکام) دست به تألیف زده‌اند، چنانکه شیخ صدوق همانگونه که کتابهایی درباره توحید، نوبت، امامت و … تألیف می‌کند و کتاب بسیار ارزشمندی مانند «التوحید» را به جهان اسلام عرضه می‌نماید، در بخش فلسفه و علل احکام نیز کتاب «علل الشرایع» را تألیف کرده است.
از جمله متکلمان صاحب نام شیعه در قرن سوم هجری، فضل بن شاذان نیشابوری (م/260) است، وی کتابهای کلامی بسیاری پیرامون اصول اعتقادی تألیف نموده، و از جمله کتاب‌های او «کتاب العلل»[5] است که بیانگر فلسفه احکام فرعی و عملی اسلام است و تمام یا بخشی از آن را صدوق در علل الشرایع (باب 182) نقل نموده است.
حاج ملاّ هادی سبزواری نیز در کتاب «اسرار الحکم» خود هر دو بخش مسائل کلامی را مورد بحث قرار داده است.
بنابراین می‌توان گفت که قلمرو بحث‌های کلامی به آنچه به عنوان «اصول عقاید» یاد می‌شود اختصاص ندارد، بلکه بیان و اثبات حکیمانه بودن تشریع الهی نیز بر عهده علم کلام و از وظایف خطیر متکلمان می‌باشد. زیرا اشکالات و اعتراضاتی که بر دین اسلام وارد شده و می‌شود به بخش نخست اختصاص ندارد، و در قرآن و روایت نیز هر دو بخش مورد توجه قرار گرفته است.[1] . « أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرِی»، سوره طه، آیه 14. «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ …»، سوره عنکبوت، آیه 45.
[2] . «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ … لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»، سوره بقره، آیه 183.
[3] . «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها »، سوره توبه، آیه 103.
[4] . «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ»، سوره توبه، آیه 39.
[5] . الفهرست، شیخ الطائفه، صفحه 124.
علی ربانی گلپایگانی – عقاید استدلالی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید