ویژگى‏‌هاى اسلام

ویژگى‏‌هاى اسلام

شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: حکمت‌نامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیه‌السلام

ویژگى‏‌هاى اسلام

حدیث

الکافى : عن عدّه من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد ، عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن عن أبى جعفر الثّانى علیه السلام ، عن أبیه ، عن جَدّه صلوات اللَّه علیهم ، قالَ:

قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه علیه و آله : إنَّ اللَّهَ خَلَقَ الإِسلامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرصَهً، وجَعَلَ لَهُ نوراً، وجَعَلَ لَهُ حِصناً، وجَعَلَ لَهُ ناصِراً ؛ فَأمّا عَرصَتُهُ فَالقُرآنُ ، وأمّا نورُهُ فَالحِکمَهُ ، وأمّا حِصنُهُ فَالمَعروفُ ، وأمّا أنصارُهُ فَأنا وأهلُ بَیتى وشیعَتُنا .

فَأَحِبّوا أهلَ بَیتى وشیعَتَهُم وأنصارَهُم؛ فَإِنَّهُ لَمّا اُسرِیَ بى إلى‏ السَّماءِ الدُّنیا فَنَسَبَنى جَبرَئیلُ علیه السلام لِأَهلِ السَّماءِ استَودَعَ اللَّهُ حُبّى وحُبَّ أهلِ بَیتى وشیعَتِهِم فى قُلوبِ المَلائِکَهِ ، فَهُوَ عِندَهُم وَدیعَهٌ إلى‏ یَومِ القِیامَهِ ، ثُمَّ هَبَطَ بى إلى‏ أَهلِ الأَرضِ فَنَسَبَنى إلى‏ أهلِ الأَرضِ ، فَاستَودَعَ اللَّهُ‏ عزّ وجلّ حُبّى وحُبَّ أهلِ بَیتى وشیعَتِهِم فى قُلوبِ مُؤمِنى اُمَّتى ؛ فَمُؤمِنو اُمَّتى یَحفَظونَ وَدیعَتى فى أهلِ بَیتى إلى‏ یَومِ القِیامَهِ .

ألا فَلَو أنَّ الرَّجُلَ مِن اُمَّتى عَبَدَ اللَّهَ ‏عزّ وجلّ عُمُرَهُ أیّامَ الدُّنیا ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ‏ عزّ وجلّ مُبغِضاً لِأَهلِ بَیتى وشیعَتى، ما فَرَّجَ اللَّهُ صَدرَهُ إلّا عَنِ النِّفاقِ . [۱]

ترجمه‏
حضرت عبد العظیم علیه السلام – به نقل از امام جواد، از پدرانش، از امیر مؤمنان علیهم السلام – : پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود : «خداوند، اسلام را پدید آورد ، و براى آن فضا و عرصه‏‌اى قرار داد ، و نورى و دژى و یاورى مقرّر داشت . فضایش قرآن و نورش حکمت است و دژش کارهاى نیک اند و یاران آن، من و اهل بیتم و شیعیان ما هستند . پس اهل بیت مرا و شیعیان و یاران آنها را دوست دارید ؛ زیرا هنگامى که مرا به آسمان‏ها بردند، جبرئیل مرا به اهل آسمان‏ها معرّفى کرد و خداوند، دوستى من و خاندانم و شیعیان آنها را در دل‏هاى فرشتگان به ودیعه نهاد و این محبّت تا روز قیامت در نزد آنها محفوظ است . پس از این، جبرئیل مرا به زمین آورد و به اهل زمین معرّفى نمود . پس پروردگار، محبّت من و اهل بیتم و شیعیان آنها را در دل‏هاى مؤمنان اُمّتم به ودیعه نهاد و مؤمنان امّت من تا روز قیامت، ودیعه مرا در خاندانم نگهدارى خواهند کرد . آگاه باشید اگر مردى از امّت من، تمام عمر خود را در عبادت خدا به پایان رساند و پس از آن، در پیشگاه خداوند، حاضر گردد و بغض خاندانم را در دل داشته باشد و یا شیعیان آنها را دشمن بدارد ، خداوند، سینه او را جز با نفاق نمى‏‌گشاید» .

شرح‏

در این حدیث، اسلام به خانه‏اى تشبیه شده که داراى ویژگى‏هایى است که جامعه انسانى مى‏تواند در پرتو آنها بهترین و آرام‏ترین و لذّتبخش‏ترین زندگى‏ها را براى خود تأمین نماید . این ویژگى‏ها عبارت اند از:

۱ . بهره‌‏مندى از فضاى باز معنوى‏

نخستین برکتِ زندگى در پرتو اسلام، بهره‏گیرى از فضاى باز معنوى قرآن کریم است. در حدیث یاد شده، قرآن به عنوان عرصه و فضاى باز خانه اسلام معرّفى گردیده و بدین سان فضاى بازى که از نظر معنوى به وسیله قرآن براى جامعه پدید مى‏آید، به فضاى باز مادّى تشبیه شده است. در این تشبیه، چند نکته قابل توجّه است :

اوّل . فضاى مادّى، هر چه بازتر باشد، افراد بیشترى مى‏توانند از آن بهره ببرند . فضاى معنوى هدایت قرآن، به قدرى گسترده است که همه مردم جهان مى‏توانند از آن بهره‏مند شوند.

(هُدًى لِّلنَّاسِ .[۲] [قرآن‏] براى همه مردم راه‏نماست) . دوم . چنان که سرسبزى و خرّمى فضاى مادّى در بهار، موجب آسایش و آرامش جسم است، فضاى معنوى قرآن همیشه بهار است و خزان ندارد . در حدیثى، امام على علیه السلام قرآن را چنین توصیف فرموده:

رَبیعُ القُلُوبِ .[۳]

بهار دل‏هاست .

سوم . چنان که فضاى باز مادّى، موجب اُنس و آرامش جسم است، فضاى معنوى قرآن، مایه انس و آرامش جان است . در حدیثى از امام على علیه السلام آمده:

مَن أنِسَ بِتِلاوَهِ القُرآنِ ، لَم توحِشهُ مُفارَقَهُ الإِخوانِ .[۴]

کسى که با تلاوت قرآن اُنس گیرد، از جدایى برادران ، احساس تنهایى نخواهد کرد .

چهارم . چنان که فضاى باز مادّى، شادى جسم را به همراه دارد، فضاى معنوى قرآن، جان را شاد مى‏کند . در دعاى ختم قرآن مى‏خوانیم:

وفَرِّح بِهِ قَلبى .[۵]

و دلم را به آن ، شاد ساز .

پنجم . فضاى باز مادّى، گشایش مادّى پدید مى‏آورد؛ امّا قرآن، ظرفیت روانى و فکرى انسان را افزایش مى‏دهد . در دعاى مذکور مى‏خوانیم:

وَ اشرَح بِهِ صَدرى .[۶]

و سینه‏ام را به آن ، بگشا .

۲ . روشن‌‏بینى در پرتو نور حکمت‏

دومین برکت زندگى در پرتو اسلام، بهره‏گیرى از نور حکمت این آیین الهى است .

حکمت از نگاه قرآن و حدیث، عبارت است از: مقدّمات محکم و استوار علمى، عملى و روانى براى نیل به مقصد والاى انسانیت، و آنچه در احادیث اسلامى در تفسیر حکمت آورده‏اند، در واقع، مصداقى از مصادیق این تعریف کلّى است.

اقسام حکمت‏

حکمت به سه نوع تقسیم مى‏شود: حکمت علمى، حکمت عملى، و حکمت حقیقى.

الف – حکمت علمى‏

مقصود از حکمت علمى، مطلق معارفى است که براى صعود به مقام انسان کامل، ضرورى است.

ب – حکمت عملى‏

حکمت عملى، برنامه عملىِ رسیدن به مرتبه انسان کامل است. احادیثى که حکمت را به فرمانبرى از خداوند متعال، مدارا با مردم، دورى از گناهان، و اجتناب از نیرنگ تفسیر کرده‏اند، به این نوع از حکمت، اشاره دارند.

ج – حکمت حقیقى‏

حکمت حقیقى، نورانیت و بصیرتى است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملى در زندگى براى انسان حاصل مى‏گردد. در واقع، حکمت علمى، مقدّمه حکمت عملى، و حکمت عملى، سرآغاز حکمت حقیقى است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیم حقیقى نیست، هر چند بزرگ‏ترین استاد حکمت باشد. [۷]

بر این اساس، هر کس داخل عرصه معنوى اسلام یعنى قرآن شود، از نورانیت حکمت علمى، عملى و حقیقى بهره‏مند مى‏گردد و به تعبیر قرآن، «خیر فراوان» نصیب او مى‏گردد.[۸]

۳ . آرامش در دژِ نفوذناپذیر نیکوکارى‏

مفهوم واژه‏هاى «معروف»، «خیر»، «برّ» و «احسان» به هم نزدیک است و همه آنها به معناى نیکى و نیکوکارى اند .[۹]

در حدیث یاد شده، از «نیکوکارى» به «دژ نفوذناپذیر اسلام» یاد شده، و این بدان معناست که هر کس بخواهد از فضاى معنوى قرآن استفاده کند و از نورانیت حکمت این عرصه معنوى بهره‏مند شود، حتماً باید با به کارگیرى عملىِ آن، و انجام کارهاى نیک و اجتناب از زشتى‏ها، راه نفوذ انواع آفات به این فضا را مسدود نماید.

۴ . یارى گرفتن از پرتوان‏ترین یاران‏

آخرین و مهم‏ترین برکت زندگى در پرتو اسلام، بهره‏گیرى از پُرتوان‏ترین یارانِ آن، یعنى خاندان رسالت است. بر این اساس، کسانى که راه خود را از اهل بیت علیهم السلام جدا کرده‏اند، در حقیقت، خود را از نصرت یاران حقیقى اسلام و پُرتوان‏ترین یارى دهندگان این آیین آسمانى محروم نموده‏اند.

پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله پس از تبیین برکات زندگى در پرتو اسلام تأکید مى‏فرماید که محبّت خاندان رسالت، اصلى‏ترین شرط مسلمانى است و بدون آن، ایمان تداوم نخواهد یافت و دشمنان اهل بیت، هر چند به ظاهر مسلمان باشند، در واقع، در صف منافقان قرار دارند.


[۱] الکافى : ج ۲ ص ۴۶ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۶۵ ص ۳۴۱ ح ۱۳ .

[۲] بقره : آیه ۱۸۵ .

[۳] نهج البلاغه : خطبه ۱۱۰ .

[۴] غرر الحکم : ح ۸۷۹۰ .

[۵] الکافى : ج ۲ ص ۵۷۷ ح ۲ ، عدّه الداعى : ص ۲۷۹ ح ۷ .

[۶] همان جا .

[۷] براى توضیح بیشتر، ر.ک: دانش نامه عقاید اسلامى : ج ۲ ص ۳۶۰ – ۳۶۵.

[۸] (یُؤْتِى الْحِکْمَهَ مَن یَشَآءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِىَ خَیْرًا کَثِیرًا) (بقره : آیه ۲۶۹) .

[۹] براى توضیح کامل این واژه‏ها، ر.ک: خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث (درآمد).

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید