وَ ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… تَرکِ التَّعیِیر. [۱]
صحبت در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم بود. گفتیم «تعییر» یعنی سرزنش کردن و ملامت کردن دیگری به خاطر مشکل خَلقی یا خُلقی یا عملی او. یکی از زیورهای اهل تقوا و مردم صالح این است که این کار ناپسند را ترک می کنند.
بعضی از گناهان است که آثار آن در همین دنیا ظاهر میشود، یکی از آنها همین سرزنش کردن است. در مورد کیفر دنیوی این گناه هم روایت صحیح السند داشتیم و هم این مسئله را تجربه نشان داده است.
این گناه در همین دنیا اثر سوء معنوی نیز دارد، یعنی انسان را از نظر روحی و معنوی دچار مشکل میکند. در روایتی که به سند معتبر از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده، آمده است:
إنَّ أقرَبَ ما یَکونُ العَبدُ إلَى الکُفرِ أن یُؤاخِیَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَى الدّینِ فَیُحصِیَ عَلَیهِ عَثَراتِهِ و زَلّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِها یَوماً ما. [۲]
نزدیکترین زمانِ بنده به کفر، زمانى است که شخصى با شخصى بر اساس دینش برادرى [و دوستى] کند و آن گاه، آمار لغزشها و اشتباهات وى را بگیرد تا روزى با آنها او را سرکوفت زند.
همچنین در روایت دیگری از امام صادق (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
أبعَدُ ما یَکونُ العَبدُ مِن اللَّهِ أن یَکونَ الرَّجُلُ یُؤاخِی الرَّجُلَ و هُوَ یَحفَظُ عَلَیهِ زَلّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِها یَوماً ما. [۳]
دورترین زمانِ بنده از خدا، زمانى است که انسان با کسى برادرى [و دوستى] کند، ولى لغزشهاى وى را به یاد بسپارد تا روزى، با [بر شمردن] آنها او را سرزنش کند.
این مطلب در روایت دیگری از آن حضرت، این گونه نقل شده است:
أدنى ما یَخرُجُ بهِ الرّجُلُ مِن الإیمانِ أنْ یُواخِیَ الرّجُلَ على دِینهِ فیُحصیَ علَیهِ عَثَراتِهِ وزَلّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ (لِیُعَیِّرَهُ) بها یَوماً (مّا). [۴]
کمترین چیزى که انسان را از ایمان خارج مىسازد این است که با کسى پیوند برادرى دینى ببندد و سپس لغزشها و خطاهاى او را برشمارد، تا روزى آنها را دستمایه سرزنش وى قرار دهد.
این تعابیر نشان میدهد که این گناه بسیار خطرناک است.
آیت الله مشکینی (رحمه الله علیه) میفرمودند: رفیقی داشتیم که سالها با هم دوست بودیم تا اینکه میان ما بگو مگویی پیش آمد. دفترچهای را حاضر کرد و گفت از ۲۵ سال قبل هر چه اشتباه کردی را اینجا ثبت کردهام!
منبع : پایگاه آیت الله ری شهری
[۱] الصحیفه السجّادیّه: الدعاء ۲۰.
[۲] الکافی، شیخ کلینی، ج۲ ص۳۵۵ ح۳.
[۳] الکافی، شیخ کلینی، ج۲ ص۳۵۵ ح۷.
[۴] معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۴، ح۴۸.