دوستان راستین از نگاه امام علی (علیه السلام)

دوستان راستین از نگاه امام علی (علیه السلام)

نویسنده:نادعلی صالحی
منبع:مجله معارف اسلامی شماره 46
در دو شماره قبل با مفهوم دوست و دوستی آشنا شدیم و ضمن بیان اهمیّت دوست و نقش حساس آن در شکل گیری شخصیّت انسان و زیان بار بودن دوستان ناباب ، ضرورت گزینش دوست بر اساس معیار های دینی ، عقلانی ، زیر بنایی و ماندگار را یاد آور شدیم: در بحث معیار ها به چهار ویژگی مهم اشاره کردیم : 1. برخورداری از روح اجتماعی ؛ 2. خیر خواه بودن ؛ 3. برخورداری از عقل و خرد ؛ 4. سلامت روح و روان . در این شماره به مناسبت سال امیر المؤمنین و برای آشنایی هر چه بیش تر با سیره و روش و دیدگاه های آن حضرت ، همان بحث را تحت عنوان دوستان راستین از نگاه امام علی (علیه السلام) دنبال می کنیم.
یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیر گذار در توسعه و پیش رفت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و فائق آمدن بر مشکلات و گرفتاری های مختلف ، حاکمیّت روح تعاون و هم کاری بین افراد اجتماع است . اجتماعات و گروه هایی که مجموع افراد یا بیش تر آنان خود را نسبت به سر نوشت دیگران مسئول می دانند و از روی صداقت و دوستی در امور اجتماعی فعالانه شرکت می کنند ، از رفاه و آسایش بیش تری بر خوردارند و بر عکس در جوامعی که جوّی غیر دوستانه حاکم است و افراد آن سر در لاک خودیّت برده اند و به جز اندیشه منافع شخصی ، دغدغه دیگری ندارند ، رکود و انحطاط و گرفتاری و نقاط ضعف بیش تری وجود دارد . مکتب اسلام با توجه به این واقعیّت بر ترویج فرهنگ دوستی و برادری تأکید می ورزد . پیامبر گرامی اسلام و پیشوایان معصوم و پیروان راستین آنان هر یک به نحوی بر ضرورت و لزوم آن پافشاری می کنند . جامعه اسلامی در نگاه بزرگان دین ، به منزله یک پیکر است که عوامل گوناگونی اجزای آن را به یک دیگر پیوند می دهد . آن عوامل همان چیز هایی است که ما به عنوان معیارها و ارزش های اصیل و لازم در راستای برقراری ارتباطات دوستانه از آن یاد می کنیم . امیر المؤمنان به عنوان شخصیت ممتازی که در مقاطع مختلف و حساس ترین لحظات تاریخ اسلام می زیسته و آثار و برکات فراوان روابط دوستانه و برادرانه در محیط های مختلف اسلامی را از نزدیک شاهد بوده است ، نسبت به توسعه این فرهنگ و برقراری جوّ دوستانه بین آحاد مختلف اجتماع حتی میان خود و دیگران بسیار در تلاش بوده است .
دوستان راستین در نگاه آن حضرت ، نشانه ها و معیارهایی دارند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم: 1. دین داری به آن چه خدای بزرگ به وسیله پیامبران خود برای سعادت و خوش بختی بشر ارائه می دهد ، مانند عقاید صحیح و اعمال شایسته و اخلاق پسندیده ، دین گفته می شود . دین ، مجموع مقررات و چارچوب های مشخصی است که می تواند مبنا و محوری مهم برای برقراری پیوند دوستی بین خدا پرستان قرار گیرد . خدای بزرگ همه اهل ایمان را با هم برادر دانسته و می فرماید: «انما المؤمنون اخوه ؛ 1 مؤمنان با هم برادرند . » هر چند نسل ما انسان ها به یک پدر و یک مادر منتهی می شود و همه از حضرت آدم و حوا ، آفریده شده و از این جهت برادر و خواهر یک دیگر شناخته می شویم ، اما مبنای دیگری می تواند این مجموعه را به هم پیوند دهد وآن دین است . امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به هنگام فرستادن مالک اشتر برای زمام داری مصر ، در نامه ای خطاب به ایشان بر دوستی با مردم به خاطر دو خط ارتباطی که زمام دار و مردم را با هم پیوند می زند ، بسیار تأکید می ورزد و می فرماید: « مهربانی و دوستی ورزیدن و خوش رفتاری با مردم را در دل خود جای ده و هم چون جانوری شکاری که خوردن آنان را غنیمت می شمارد مباش ، چرا که آنان : « اِمّا اَخ لَکَ فی الدین اَو نَظیر لک فی الخَلق ؛2 یا برادر دینی تو و یا همانند تو در خلقت هستند . » آن حضرت در جایی دیگر خطاب به یکی از کارگزاران خود می نویسد : «به او امر کرده و دستور می دهم که مردم را نرنجاند و به آن ها دروغ نگوید و به سبب فرمانروایی بر آن ها از روی سرکشی ، از آنان روی بر نگرداند: « فَاِنَّهُم الاِخوانُ فِی الدین ؛3 زیرا آنان در دین برادر یک دیگرند » . در جایی دیگر ضمن هشدار نسبت به حاکم نبودن جوّ دوستی و صفا و صمیمیت در میان مسلمانان می فرماید: « وَ اِنَّما اَنتم اِخوان علی دین الله…4 شما بر دین خدا با هم برادرید ، میان شما را جدایی نینداخته مگر ناپاکی باطن ها و بدی اندیشه ها ، از این رو به یک دیگر کمک نمی کنید و پند و اندرز نمی دهید و به یک دیگر بذل و بخشش نمی کنید و با هم دوست و رفیق نیستید» .
دین داری در نگاه امام علی (علیه السلام) مهم ترین نشانه و معیار برای شناخت دوستان راستین و قوی ترین عاملی است که روح تعاون و همکاری و ایثار و گذشت و مسئولیت پذیری را در میان دوستان حاکم می سازد و بسیاری از زشتی ها را از محیط زندگی آنان دور می کند . اگر آن حضرت می فرماید: «لا یکون الصَّدیق صدیقاً حَتّی یَحفِظَ اَخاهُ فی ثَلاث فی نِکبَتهِ و غَیبَتِهِ وَ وَفاتِهِ ؛5 دوست واقعی کسی است که برادر خود را در سه حالت :گرفتاری ، هنگام نبودن او و بعد از وفات ، یاری رساند» ؛
دوست آن باشد که گیرد دست دوست /در پریشان حالی و در ماندگی
و اگر به کمیل بن زیاد توصیه می کند که : ای کمیل از دو رویان دوری گزین و با خائنان همراه مشو و مبادا با ستم کاران رفت و آمد کنی و یا با آنان مخلوط گردی ، مبادا آنان را فرمان بری یا در مجالسشان حضور یابی که خدا را بر تو خشمگین خواهد ساخت ؛6 و اگر آن حضرت در مورد دوست ، بر اموری هم چون : مورد اعتماد و وفادار ، صادق و راستگو ، حلیم و بردبار و پوشاننده عیوب بودن و خائن و فتنه گر و ضایع کننده حقوق و ستم کار نبودن تأکید می ورزد ، همه این امور در سایه دین داری واقعی دوست تأمین است . دین و دین داری ، اساسی ترین نقش را در اصلاح اخلاق و آداب اجتماعی و امور سیاسی و اجتماعی و تربیت روح و روان انسان دارد و انواع گرفتاری ها و ناملایمات درونی و برونی را از دل و زبان و دست و پا و تمام وجود انسان می زداید و روح تعاون و همکاری و ایثار و برادری را در محیط زندگی انسان حاکم می سازد و همین نکته مهم ترین نقش را در دوام دوستی ها دارد . حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « مَوَدَّهُ ذَوِی الدین بَطیئَهُ الاِنقِطاع دائمَهُ الثُبات و البَقاء ؛ 7 دوستی دین داران دیرتر به جدایی می انجامد و با ثبات و ماندگارتر است » و در جایی دیگر می فرماید: «اِخوانُ الدین اَبقی مَوَدَّهً ، 8 دوستی برادران بر اساس دین ماندگارتر است » . این جا است که انسان به رمز و راز توصیه ها و حساسیت های امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نسبت به مراقبت و پاس داری از دوستی هایی که بر اساس دین بنا نهاده شده است ، آشنا می شود . آن حضرت می فرماید : «اَیّها الناس ، مَن عَرَفَ مِِن اَخیه و ثَیقَهَ دینٍ و سَدادَ طَریقٍ فلا یُسمَعَنَّ فیه اَقاویلَ الرِ ّجال … 9 ؛ ای مردم هر که برادر خود را شناخت و دانست که دین او محکم و استوار است و در گفتار و کردار در راه راست گام بر می دارد ، نباید گفتار(و بدگویی) دیگران درباره او را گوش دهد (و دوستی خود را قطع نماید) . آگاه باشید(اثر زیان کلام از زیان تیر، سخت تر و بیش تر است ، زیرا) گاهی تیرانداز ، تیر می اندازد و تیرها به خطا می رود . لیکن کلام بی اثر نمی ماند. » 2.
آخرت گرایی در نگاه انسان های فهمیده و عاقل و آشنا با فرهنگ اسلام ، دنیا محل گذر و تجارت خانه و کشت زاری است که باید برای آبادانی سرای جاودان از آن بهره گرفت . کسانی که با این دید به دنیا می نگرند فعالیت ها و امور زندگانی خود را با توجه به هدف های عالی و کمالات معنوی و ماندگار تنظیم می کنند ، کارهایشان رنگ خدایی دارد و از خودخواهی ها ، منفعت پرستی ها و رذایل اخلاقی به دورند . آنان رضایت و خشنودی خدا و خیر خواهی برای دیگران را بر منافع زود گذر دنیا ترجیح می دهند و روابط دوستانه و معاشرت های خود با دیگران را بر این اساس استوار می کنند . اعتقاد به سرای جاودان و نگرش فرا دنیایی عامل مهمی است که انسان ها را از گناه وناپاکی و خیانت دور می سازد و آنان را به کارهای نیک و ایثار و گذشت و فداکاری و رعایت حقوق و وظایف انسانی خود در مقابل دوستان فرا می خواند و دوام و ثبات دوستی ها را تضمین می کند . امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: «من دعاک الی الدار الباقیه و اعانک علی العمل لها فهو الصدیق الشفیق ؛ 10 هر کس تو را به خانه آخرت فرا خواند و تو را در راه عمل کردن برای رسیدن به خوش بختی در آن سرا یاری رساند ، او دوست مهربان است . » هم چنین می فرماید: « وُدُّ ابناء الآخره یدوم لدوام سببه ؛ 11 دوستی آخرت گرایان با ثبات و با دوام است ، چون سبب آن دائمی است .‌ » افرادی که سعادت و خوش بختی در سرای آخرت را بر هواهای نفسانی و متاع دنیا ترجیح می دهند ، همواره به فکر انجام وظیفه و اطاعت از فرمان الهی هستند و برای رسیدن به منافع مادی به اعمال نا شایست دست نمی زنند و دوست و دشمن در نگاه آنان بر اساس سود و زیان دنیایی و منافع شخصی تفسیر نمی شود . بر خلاف دنیا طلبان و کسانی که عشق به دنیا و منافع مادی در وجود آنان رسوخ کرده وبه تعبیر قرآن کریم تنها ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت و سرای دیگر بی خبرند و همه چیز را با دید مادی و بدو خوب اشیا و انسان ها را بر اساس سودمند بودن و یا زیان بار بودن آن برای خود تفسیر می کنند . هر چیز که به نفع شخصی آنان بود و یا ضرر و خسارتی را از آنان دور ساخت ، در نگاه آنان خوب و هر چیز که به زیان آنان بود و یا نفعی به حال شخصی آنان نداشت ، بد است .
این دغل دوستان که می بینی / مگسانند گرد شیرینی
اینان تا زمانی به آداب و رسوم انسانی ، سجایای اخلاقی ، حق و فضیلت ، حمایت از افتادگان و دست گیری نا توانان ، یاری رساندن به فقیران و دوستی با دیگران پای بند می باشند که با منافع آنان در تضاد نبوده و برای دنیا طلبی آنان خطر ساز نباشد . این نکته ای است که امیر مؤمنان علی(علیه السلام) به یکی از یاران با وفا و دوستان صمیمی خود فرمود . وقتی ابوذر غفاری بر مبارزات خود علیه عثمان و عمّال او شدّت بخشید و بر غارت گری و حیف و میل بیت المال مسلمانان از سوی آنان خرده گرفت ، تصمیم به تبعیدش گرفتند . به هنگام اجرای دستور خلیفه در تبعید ابوذر ، امام علی (علیه السلام) او را تا دروازه شهر مشایعت کرد و به ایشان فرمود : « ای ابوذر تو برای رضایت و خشنودی خدا به خشم آمدی ، پس امیدوارباش به آن که برای او خشمگین شدی . این قوم (عثمان و معاویه و پیروانش) بر دنیای خود از تو ترسیدند و تو بر دین خود از آن ها ترسیدی ، پس آن چه برای آن از تو می ترسند به دستشان ده [دنیا را به آن ها واگذار] و برای آن چه می ترسی از ایشان بگریز… پس اگر دنیای آنان را می پذیرفتی تو را دوست می داشتند و اگر از دنیا چیزی برای خود جدا می نمودی و دنیا پرست می شدی تو را در امان می گذاشتند » . 12 بنابراین ، آخرت گرایی و انجام وظیفه برای رسیدن به سعادت و خوش بختی در سرای آخرت و در نهایت جلب رضایت و خشنودی خدا یکی دیگر از معیار هایی است که می توان به وسیله آن دوست و دشمن را شناخت و از مزایای آن بهره مند شد. 3. پای بندی به عهد و پیمان معمولاً همه انسان ها ، چه زن و چه مرد و چه کوچک و چه بزرگ ، از هر قبیله و نژاد و مذهب در همه زمان ها و مکان ها ، کم و بیش در طول زندگی خود ، با عهد و پیمان و قراردادهای مختلفی رو برو بوده اند که بر اساس آن ، انجام دادن یا ترک کارهایی را بر عهده می گرفته اند . از این رو ، مجموعه ادیان آسمانی و همه مصلحان عالم همواره در صدد بوده اند با ترویج فرهنگ پای بند بر عهد و پیمان ، مردم را از عهد شکنی و خیانت در قرار دادها باز دارند .
مکتب اسلام وفای به عهد را از صفات بر جسته مؤمنان دانسته و همگان را در برابر تعهدات و قراردادهایی که با یک دیگر می بندند مسئول می داند . قرآن کریم می فرماید: « وَالذین هُم لأماناتهم وَ عَهدِهِم راعُون ؛13 و [مؤمنان] کسانی هستند که امانت ها و پیمان های خود را مراعات کنند » . و نیز می فرماید: «اَوفوا بِالعَهد اِنَّ العَهدَ کان مسؤلاً ؛ 14 به عهد و پیمان خویش وفا کنید که باز خواست خواهید شد » . پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید به وعده ای که می دهد پایبند باشد» . 15 امیر مؤمنان (علیه السلام) ضمن نامه ای به مالک اشتر بر وفای به عهد حتی نسبت به دشمن تأکید می ورزد و می فرماید: « اگر بین خود و دشمنت پیمان بستی یا عهد کردی که به او پناه دهی ، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار» . 16 پای بند به تعهدات در سالم سازی محیط و تحکیم روابط دوستانه و به وجود آمدن جوّ اعتماد و اطمینان بین دوستان ، بسیار تأثیر دارد . از طرفی عهد شکنی و عدم التزام به تعهدات ، بیش ترین نقش را در ایجاد جوّ بدبینی و نفاق و پیدایش رخوت و سستی بین دوستان ایفا می کند . بی جهت نیست امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: «لا تعتمد علی مودّه من لا یوفی بعهده؛ بر دوستی کسی که به عهد وفا نمی کند ، اعتماد مکن » . 17 کسی که بد قول و عهد شکن است چگونه می تواند دوست قابل اعتماد باشد . آن که امروز قولی می دهد ، فردا آن را زیر پا می گذارد، امروز تعهد می کند با افراد بد رفت و آمد نکند ، فردا خلاف آن را عمل می کند ، امروز قول می دهد نماز بخواند یا سر وقت در کلاس حاضر شود ، اما به آن پای بند نمی ماند ، چگونه می تواند دوست صمیمی و مورد اعتماد، یار و مددکار و تکیه گاهی مطمئن در شرایط سخت و گرفتاری ها شناخته شود .
برای پی بردن به اهمیت وفای به عهد و زیان های عهد شکنی در بین دوستان کافی است به دریای بی کران نهج البلاغه مراجعه کنیم ؛ زیرا با مروری اجمالی بر این کتاب شریف به خوبی روشن می شود که بیش ترین ضربه ها و خسارت ها بر حکومت ها و بر جوامع بشری و روابط دوستانه بین افراد از ناحیه کسانی است که بر عهد و پیمان خود پای بند نبوده و خیانت و عهد شکنی پیشهآنان بوده است و این مشکلی است که امام علی (علیه السلام) در میدان های مختلف با آن مواجه بوده و از آن شکایت داشته اند . درباره طلحه و زبیر و مشکلاتی که برای آن حضرت ایجاد کردند می فرماید: «پس [از قتل عثمان] روآوردید به من مانند روآوردن نوزاییده ها به فرزندانشان ، پی در پی می گفتید : آمده ایم بیعت کنیم . دست خود را به هم نهادم شما باز کردید ، و آن را عقب بردم شما به سوی خود کشیدید. [پس چرا عهد و پیمان خود با من را شکستید! ]بار خدایا! طلحه و زبیر با من قطع رحم کردند ، ستم نمودند و پیمان خود را شکستند و مردم را بر من شوراندند» . 18 آن حضرت در توبیخ و سرزنش لشکریان و یارانش در نجنگیدن با معاویه سخنانی دارد که در بخشی از آن آمده است: « شما را برای رفتن به جهاد و جنگیدن با دشمن طلبیدم نرفتید ، و[سود رفتن و زیان نرفتن به کارزار را] گوشزد شما نمودم نشنیدید ، و در نهان و آشکار شما را دعوت کردم اجابت نکردید و پندو اندرز دادم نپذیرفتید… ای اهل کوفه از [رفتار شما] به سه چیز و دو چیز به غم و اندوه مبتلا شده ام ، با این که گوش دارید ، کر هستید ، با این که زبان دارید گنگ اید وبا این که چشم دارید ، کورید .
هنگام جنگ در راستی و ثبات قدم ، چون مردان آزاده نیستید و در بلا و سختی برادران حقیقی و مورد اعتماد نمی باشید » . 19 البته باید گفت که عهد و پیمان تنها شامل قراردادهای سیاسی- اجتماعی بین زمام دار و مردم نیست . این موضوعی است مهم و فراگیر که انسان هادر همه دوره های زندگی ، از روزی که بد و خوب را تشخیص می دهند و پا در اجتماع می گذارند تا پایان عمر ، در محیط خانه ، مدرسه ، مزرعه ، کارخانه و در همه جا با آن سرو کار دارند و همین نکته ما را وادار می کند تا ضمن پای بند بودن خودمان به عهد و پیمان هایی که با دیگران می بندیم ، برای پایداری دوستی ها و در امان ماندن از خسارت های ناشی از عهد شکنی ، دوستان خود را با توجه به این معیار انتخاب کنیم و از میان اطرافیان خود کسانی را برای دوستی برگزینیم که به عهد و پیمان خود وفادارتر باشند . در غم فراق یاران هرچند بیش تر کسانی که با امام علی (علیه السلام) طرح دوستی ریختند و با پیمان و بیعت خود ، به‌آن حضرت قول همکاری و مساعدت و همراهی دادند ، در اثر ضعف ایمان و دنیا طلبی و رفاه زدگی در گرماگرم حوادث و اوج سختی ها که باید مردانه به یاری بشتابند ، آن حضرت را تنها گذاشتند ، اما بودند جوان مردان با ایمان و عاشقان ثابت قدمی که تا لحظه ملاقات معشوق پروانه وار به گرد آن حضرت چرخیدند و تبعیّت و همراهی خود را با نثار جان خود به اثبات رساندند. یاد و خاطره آنان چنان در دل امام علی (علیه السلام) جای گرفته بود که هر وقت اوضاع بر آن حضرت تنگ می شد و سختی ها و شداید به اوج خود می رسید ، غم و اندوه فراق آنان در سیما و بیان حضرت نمایان می شد.
نوف بن فضاله بِکالی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین می گوید : آن حضرت خطبه ای را در کوفه برای ما بیان کرد در حالی که روی سنگی ایستاده بود و جبّه ای از پشم بر تن داشت و بند شمشیر و کفش پایش از برگ درختان خرما بود و پیشانی او از بسیاری سجده مانند پینه زانوی شتر بود ، بعد از حمد و ثنای الهی سخنانی فرمود تا به این جا رسید: بندگان خدا عازم رفتن از دنیا شدند وکمی دنیا را که بقایی ندارد به بسیاری آخرت که فانی نمی گردد، فروختند . چه زیان بردند برادران ما که خون آنان در جنگ صفین ریخته شد از این که امروز زنده نیستند تا غصه ها بخورند وآب تیره بیاشامند؟! [خوشا به حال آنان که از این جهان رفتند و چنین روز را ندیدند ] به خدا قسم ، آن ها خدا را یافتند ، خداوند هم مزد آنان را عطا فرمود و آن ها را بعد از خوف و ترس در سرای امن جا داد، کجایند برادران من که در راه حق سوار شده و به راستی و درستی [عمر به پایان رسانده و]گذشتند ؟! کجا است عمّار ،کجا است ابن تیهان و کجا است ذوالشهادتین؟! آنان که با هم بر کشته شدن در راه خدا ، پیمان بستند و سرهاشان –[بعد از کشته شدن] به سوی معصیت کاران[معاویه وپیروانش] فرستاده شد!! » 20 آن حضرت در جایی دیگر ضمن یاد کردن از ابوذر غفاری یا عثمان بن مضعون ، می فرماید: در روزگار گذشته برادری داشتم [ابوذر غفاری یا عثمان بن مضعون] در راه خدا که کوچک بودن دنیا در نظرش اورا در چشم من بزرگ می نمود و شکمش بر او تسلط نداشت و…» . 21 آری ، این بود نمونه ای از نشانه ها و معیارهای دوستان راستین در نگاه امام علی(علیه السلام) و اینان بودند یاوران با وفا و دوستان صمیمی آن حضرت که دوستی خود را بر پایه دین و دنیا گریزی و آخرت گرایی بنا نهادند و تا آخرین قطره خون و آخرین لحظه حیات بر تعهدات خود پایدار ماندند و رضایت و خشنودی امام و مقتدای خود علی(علیه السلام) را خریدار شدند و به لقای دوست پیوستند . امید آن که همه ما با تأسی و اقتدا به اولیا و دوستان راستین خدا ، راه دین داری و چگونه زیستن را فرا گیریم و سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت را از آن خود سازیم .

پی نوشت ها :

1- حجرات(49) آیه 10 .
2- فیض الاسلام ، نهج البلاغه ، نامه 53 .
3- همان ، نامه 26.
4- همان ، خطبه112.
5- همان ، کلمات قصار ، شماره 129.
6- مستدرک الوسائل ، ج2 ، ص67.
7- تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، حدیث9711 .
8- همان ، حدیث 9180 .
9- فیض الاسلام ، همان ، خطبه 141.
10- تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، حدیث 9737.
11- همان ، حدیث 9543.
12- فیض الاسلام ، همان ، خطبه130 .
13- مؤمنون(23) آیه8.
14- اسراء(17) آیه 34 .
15- اصول کافی ، کتاب الایمان والکفر ، باب خلف الوعد، روایت2 .
16- فیض الاسلام ، همان ، نامه 53 .
17- تصنیف غررالحکم ، حدیث 9562 .
18- فیض الاسلام ، همان ، خطبه137 .
19- همان ، خطبه96 .
20- همان ، خطبه181 .
21- همان ، کلمات قصار ، شماره 281 .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید