آیا گناه و معصیت در جامعه ما به دلیل طریقه نادرست تبلیغ دین نیست؟ اگر به این دلیل نیست، چرا غربی‌ها فقط با شنیدن این که دروغ زشت است دروغ نمی‌گویند ولی ما دروغ می‌گوییم؟

آیا گناه و معصیت در جامعه ما به دلیل طریقه نادرست تبلیغ دین نیست؟ اگر به این دلیل نیست، چرا غربی‌ها فقط با شنیدن این که دروغ زشت است دروغ نمی‌گویند ولی ما دروغ می‌گوییم؟

آیا گناه و معصیت در جامعه ما به دلیل طریقه نادرست تبلیغ دین نیست؟ اگر به این دلیل نیست، چرا غربی‌ها فقط با شنیدن این که دروغ زشت است دروغ نمی‌گویند ولی ما دروغ می‌گوییم؟

مقدمه
در میان همه موجودات، انسان ویژگی‌هایی دارد که سایر موجودات ندارند و یکی از آن اختصاصات، تربیت پذیری اخلاقی و … است. در سرشت انسان قوایی وجود دارد که انسان را از عالم طبیعت سیر می دهد تا به جایی می رساند که در وهم نمی گنجد و این سیر با تربیت صحیح به نتیجه می رسد. یکی از اساسی ترین هدفهای انبیای الهی مسئله تربیت و انسان سازی است که برای رسیدن به این هدف مهم از شیوه های مختلف تبلیغ استفاده می کردند. و در راستای این هدف همیشه کسانی بودند که با جان و دل پیام ها را می پذیرفتند و مطیع فرمان الهی بودند و کسانی هم بودند که به سبب موقعیت خود و پافشاری در راه باطل، مقابل پیامبران الهی ایستادگی می کردند.
تبلیغ دین یعنی گستراندن ارزش های الهی و رساندن پیام وحی به جای جای جامعه بشری و آموزاندن معارف شریعت به توده های مردم و پروراندن و پیراستن اندیشه ها و دل ها از علایق مادی و وسوسه های شیطانی و نیز مهیا ساختن روح انسانها برای بازگشت به اصل خویش و دیدار با پروردگار.
پاسخ را در دو سؤال جداگانه بیان می کنیم.
الف) آیا گناه و معصیت در جامعه ما به خاطر طریقه نادرست تبلیغ دین نیست؟
در جواب باید گفت که متأسفانه گسترش گناه و فساد در جامعه تا حدودی به دلیل طریقه نادرست تبلیغ می‌باشد و این به دلیل عدم هماهنگی دستگاه‌های تبلیغاتی کشور می‌باشد؛ البته باید متذکر شویم که هرچند روحانیت مسئولیت بسیار بزرگی در تبلیغ دین دارد؛ امّا روحانیت یک قشر کمی از این دستگاه تبلیغاتی می‌باشد و با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌ای، یک قشر محدود نمی‌تواند جوابگوی طیف وسیعی از تهاجم فرهنگی را عهده دار باشد. و لذا تبلیغ دین منحصر در تبلیغ مبلغین حوزه علمیه بر منابر نیست؛ بلکه این رسالت برعهده سازمان‌های مختلف می‌باشد که عبارتند از صدا و سیما، مطبوعات و جرائد کثیر الانتشار، دانشگاه‌ها، مدرس و معلمان و … و چه بسا بعضی از این موارد اثر گذارتر از تبلیغ یک روحانی است زیرا دائمی و همیشگی می‌باشند و مردم هم با آنها همواره سروکار دارند.و از طرف دشمن کمتر مورد تهمت و شایعه قرار می گیرند.
مواردی که باعث گسترش فساد در جامعه می‌شود عبارتند از:
1. مشکلات اقتصادی
یکی از موارد مهم که مردم یک جامعه را به سوی گناه سوق می دهد فقر اقتصادی خانواده می باشد؛ زیرا فقر باعث می شود که ایمان در جامعه ضعیف شود و چیزی که باعث جلوگیری فرد از گناه است همان ایمان و تقوا است که مهم ترین دشمن ایمان و تقوا فقر و بدبختی اجتماعی می باشد. و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به فرزندش محمد ابن حنفیه فرمود: «یا بنی! انّی اخاف علیکَ الفقرَ فاستعذ بالله مِنهُ، فانَّ الفَقر منقصهٌ للدّینِ، مدهشَه للعقلِ، داعیه للمقتِ[1]». ای فرزند من! از تهیدستی بر تو هراسناکم. از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان، و عامل دشمنی است.
2. کوتاهی افراد در امر دین پژوهی
یکی دیگر از دلایل گناه و معصیت در جامعه، سستی و کوتاهی خود افراد جامعه در امر دین پژوهی می باشد اگر کسی دین اسلام را با بررسی و اقامه برهان های عقلی قوی بپذیرد ایمان و مقابله فرد در مقابل تهاجمات نفسانی و شیطانی هم به همان نسبت افزایش می یابد؛ امّا متأسفانه در جامعه فعلی ما به این امر مهم کمتر توجه می شود.
3. ناهماهنگی دستگاه های تبلیغی
یکی از دلایل عدم موفقیت تبلیغ دین عدم هماهنگی دستگاههای تبلیغاتی می باشد و به دلیل اینکه کارهای فرهنگی به هم متصل و زنجیره وار می باشد لذا گفتار و عمل همه این دستگاه ها باید با هم هماهنگ باشد و از تناقض پرهیز نمایند. مثلاً روحانی چیزی می گوید و صدا و سیما درست برعکس آن را می گوید.
4. کمرنگی امر به معروف و نهی از منکر
واقعیت این است که جلوگیری از گناه تنها به عهده دولت نمی باشد بلکه تمام افراد یک جامعه اسلامی مسئول بوده و باید به مسئله امر به معروف و نهی از منکر توجه جدی شود؛ زیرا جامعه به منزله یک پیکر است که به‌قول سعدی:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
کسی که در این جامعه زندگی می کند به هیچ شکلی نمی تواند به گناه و معصیت بی توجه باشد. قال الباقر ـ علیه السّلام‌ـ بئسَ القومَ قَومٌ یعیبون الامرَ بالمعروف و النّهی منَ المنکرِ»؛ بد مردمی هستند آنان که امر به معروف و نهی از منکر را عیب می دانند[2].
5. ضعف عملی و عدم هماهنگی گفتار و عمل
چیزی که در تبلیغ و جذب افراد بسیار مؤثر است هماهنگی گفتار و عمل مبلغ می باشد؛ بلکه عمل کردن به مسائل اسلام در جذب افراد مؤثرتر از گفتار است که متأسفانه یکی از دلایل دین گریزی افراد و جوانان جامعه عدم هماهنگی گفتار و عمل بعضی از وعاظ و مقامات حکومتی می باشد. قال الصادق ـ علیه السّلام ـ : «کونوا دعاه الناسِ بأعمالکم و لاتکونوا دُعاه بألسنتکُم»[3] یعنی به وسیله اعمال صحیح مردم را دعوت کنید و نه با زبان هایتان.
6. تربیت خودمحورانه
برخی از والدین بدون اینکه دین خود را از دین شناسان بگیرند از خود و از روی استبداد چیزهایی را به دین نسبت می دهند و با خانواده خود برخورد می کنند که اثر منفی دارد.
7. رعایت نکردن احکام حلال و حرام در جامعه
سؤال: چرا یک غربی فقط با شنیدن اینکه دروغ زشت است دروغ نمی‌گوید ولی ما این مسائلی را رعایت نمی کنیم؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت اولا این نیاز به بررسی و تحقیقی میدانی دارد و نسبت دادن و مقایسه بدون بررسی دقیق صحیح نیست. از سوی دیگر مغالطه‌ای وجود دارد و آن این‌که این گونه نیست که غربی‌ها دروغ نگویند و یا این‌که مقید به مسائل اخلاقی باشند. این همه مفاسد اخلاقی از قبیل همجنس بازی، قتل و کشتار واستعمار کشورهای ضعیف، و غیره که در اقصی نقاط دنیا به وجود می‌آید به دست همین به اصطلاح غربی ها رخ می دهد.
و حال این‌که آن‌چه که از انجیل استنباط می‌شود، همه، مسحیت را دین صلح و دوستی می‌دانند؛ امّا آن‌چه که از غربی‌ها دیده می‌شود عداوت و دشمنی با کشورهای ضعیف است.
بله! بعضی از صفات اخلاقی ستوده در اسلام وجود دارد که غربی‌ها هم خود را مقید به عمل به آن صفات می‌دانند؛ امّا عمل آنها ریشه دینی ندارد و عمل به آن صفات خوب برای کسب ثواب اخروی نیست و اصولاً ریشه عمل به چنین صفاتی را باید در جاهای دیگری جستجو کرد.
بعضی از عوامل عمل به چنین صفاتی عبارتند از:
الف) سود بیشتر این اعمال به خاطر کسب سود بیشتر در طول زمان به صورت یک فرهنگ در آمده است. غرب برای اینکه از نیروی کار نهایت استفاده را در تولید بکند، عواملی که باعث افزایش تولید می شود را تبلیغ می کند و رفته رفته این عوامل به صورت یک فرهنگ و عادت در می آید مثل نظم و انضباط در کار، یا انجام بدون عیب کار، که برای بدست آوردن بازار و در نهایت سود بیشتر است.
ب) قوانین سخت برای رعایت نظم و انضباط در کار:
یکی دیگر ازعوامل عمل به بعضی صفات که در اسلام پسندیده است قوانین سخت و جریمه های سنگینی است که غربی ها برای افراد خاطی در نظر گرفته اند و افراد به دلیل ترس از جریمه، خود را ملزم به رعایت چنین صفاتی می دانند[4].
ج) کسانی که در غرب زندگی می کنند، همانند دیگر افراد، انسانند و دارای صفات انسانی، هر چند در مذهب اعتقاد درستی ندارند؛ ولی دلیل نمی شود که به‌طور کلی از صفات خوب بدور باشند و ممکن است در بعضی از صفات انسانی فرهنگ جا افتاده ای داشته باشند. این سخن کلیت ندارد این طور نیست که ما مسلمان ها همه دورغ گو، کم کار، بی انضباط و… هستیم، ولی دیگران این گونه نیستند. چنین سخنی اگر چه رایج است؛ اما ریشه ای ندارد و اگر همه داشته باشد منشأ مغرضانه‌ای دارد.
بسیاری از انسان های پاک، وارسته، اهل تهذیب نفس و کار و تلاش و علم و فناوری مسلمان اند که غرب با این همه ادعا قادر نیست یکی هم چون آنان را بپرورد. امام خمینی از جمله اشخاص است که ضمن داشتن مرحله بالای علمی قدرت و شعور سیاسی، پاکی درون و نجابت و تقوی هم داشت و نظم ایشان مثال زدنی، سنت. شهید چمران که از یاران امام بود هم انسان صالح و با ایمانی بود هم جز و چند مغز برتر هسته‌ای جهان به شمار می‌آمد و….
میان مردم عادی هم انسان اهل رعایت مسائل دینی فراوان یافت می‌شود. جدا از این‌که نباید توقع داشت همه مردم پاک و معصوم و بی عیب و نقس باشند و قضاوت در مورد افراد باید طبق ظرفیت ها، محیط، شرایط و صورت بپذیرد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، نشر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
2. پرورش روح، محمد شفیعی مازندارانی، قم، دفتر تبلیغات، 1370.

پی نوشت ها:
[1] . علم الهدی، سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص706، حکمت 319.
[2] . صابری یزدی، علیرضا، الحکم الزاهره، ترجمه محمدرضا انصاری محلاتی، انتشارات سازمان تبلیغات، ص361.
[3] . صداقت، سید اکبر، یکصد موضوع 500 داستان، چاپ اوّل، انتشارات ناصر.
[4] . با مشاوره بعضی از اساتید مؤسسه امام خمینی که در امریکا دکترای خود را اخذ کرده اند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید