در مورد آثار و نقش گناهان در زندگی توضیح دهید؟
شکی نیست که هر کار خلافی در فرد و از طریق وی در وضع جامعه، اثر میگذارد و در نتیجه موجب فساد در وضع جامعه میشود. کارهای خلاف و گناه و قانون شکنی و ایجاد بیبند و باری و ناهنجاری در جامعه همانند یک غذای آلوده و ناسالم است. خوردن غذای مسموم چه بخواهیم و چه نخواهیم، در سلامت بدن تأثیر میگذارد و انسان ناخواسته گرفتار ناراحتیهای آن میگردد. گناه نیز چنین است، مثلاً دروغ سلب اعتماد میکند و بیاعتمادی در جامعه به وجود میآورد. خیانت در امانت روابط اجتماعی را بر هم میزند، ظلم همیشه منشأ بیدادگری و ظلم دیگر میشود. بالاخره هر کار خلاف بزرگ یا کوچک، عکس العمل نامطلوبی در جامعه ایجاد میکند. ولی از روایات چنین استفاده میشود که بسیاری از گناهان. علاوه بر این آثار، یک سلسله آثار شوم با خود همراه میآورند که ارتباطش با آثار مذکور از نظر ظاهر ناشناخته است مثلاً در روایات آمده است قطع رحم. عمر را کوتاه میکند و خوردن مال حرام. قلب را تاریک میکند، و حتی در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ : «من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالآجال» آنها که به وسیله گناه از دنیا میروند بیش از کسانیاند که به مرگ طبیعی میمیرند[1].
گناه زنگار دل است
اگر انسان به گناه ادامه دهد و از گناهان توبه نکرده و بازگشت ننماید و روز به روز بر گناه و تاریکی خود بیفزاید، گناهان زیاد موجب سیاه شدن قلب و در نتیجه موجب تکذیب قیامت میگردد. قرآن میفرماید: «الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ»[2] آنها کسانی هستند که روز جزا را انکار میکنند؛ یعنی در اثر تکرار گناه و ادامه آن، قلب سیاه میگردد و نور علم و حس تشخیص از انسان گرفته میشود. گناه قلب انسان را به یک باتلاق متعفن و گندیده تبدیل میکند و دیگر انسان راه را از چاه تشخیص نمیدهد و آن زمان است که روز جزا را انکار میکند. بعد میفرماید: تنها کسانی روز جزا را انکار میکنند که متجاوز و گناهکارند «وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ»[3] یعنی ریشه انکار قیامت منطق و تفکر و استدلال نیست، بلکه افرادی که میخواهند پیوسته به تجاوزها ادامه دهند و در گناه غوطهور باشند منکر قیامت میشوند.[4]
آری گناهکار در آغاز کار طبق فطرت پاک انسانی، زشتی اعمال خود را درک میکند، ولی گناه تکرار میشود کمکم به آن خو میگیرد و قبح گناه در نظر او کاسته میشود، کمکم از این فراتر میرود، و در نظرش خوب جلوه میکند، چنانکه قرآن میگوید: «زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ»[5] اعمال زشتشان در نظرشان زینت داده شده است. و گاه میگوید: «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[6] آنها چنین میپندارند که عمل نیکی انجام میدهند.
گناه چشم و قلب را کور میکند
کارهای خلاف و گناه، آثار زیانبخشی روی قوای احساس و تشخیص و درک انسان میگذارد و کمکم آنها را از کار میاندازد و سلامت فکر را تدریجاً از او میگیرد. هر قدر در این راه فراتر رود، پردههای غفلت و بیخبری بر دل و چشم و گوش او محکمتر میشود؛ سرانجام کارش به جایی میرسد که چشم دارد و گوئی نمیبیند، گوش دارد و گوئی نمیشنود و دریچه روح او به روی همه حقایق بسته میشود و حس تشخیص و قدرت تمییز که بر قدرت الهی است از آنها گرفته میشود و بر قلب آنان مهر زده میشود.
شستن آثار گناه
حالا که آثار زشت گناه برای ما روشن شد، بررسی می کنیم که گناه و نیکوکاری چه تأثیر متقابل بر همدیگر دارد. در این که گناه و نیکوکاری اجمالاً روی یکدیگر تأثیر متقابل دارند، شکی نیست و به راحتی نمونههای این موضوع را در زندگی روزمره خود مییابیم. گاه میشود که انسان سالیان دراز زحمت میکشد و با تحمّل مشقّت فراوان، سرمایه میاندوزد امّا با یک هوسبازی و بیمبالاتی تمام آن زحمتها را که سالها کشیده است، از بین میبرد و تمام حسنات مادّی را از بین میبرد.
امّا در امور معنوی که انسان تمام کارهای نیک خود را که یک عمر انجام داده، یک مرتبه نابود میکند، در قرآن از آن تعبیر به «حبط» شده است. یعنی نابود کردن اعمال خیر. گاه برعکس انسان مرتکب اشتباه فراوان میشود و بار خسارتهای سنگین را بر اثر آن بر دوش میکشد، امّا با یک عمل عاقلانه و حساب شده، همه گناهان گذشتهی خود را جبران میکند.
این کار در لسان قرآن به عنوان تکفیر (پوشاندن) و پاک کردن نامیده میشود.[7] و کفاره گناه یعنی جبران گناهان و تبدیل نمودن آنها به کارهای نیک. از چیزهایی که باعث کفار گناهان میشود و گناه را از بین میبرد، کارهای نیک و حسنه و عبادت و نماز است.
خداوند متعال می فرماید: «… ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذاکرین»[8]
در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را بر پادار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آن ها را) از بین می برد؛ این تذکری است برای کسانی که اهل تذکرند.
و یا می فرماید: اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب است و اگر آن ها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است و این کار قسمتی از گناهان شما را می پوشاند …»[9]
همچنین می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا توبه کنید، توبه ای خالص؛ امید است پروردگار گناهانتان را ببخشد …»[10]
پس اعمال خیر و عبادات و تقوای واقعی، به همراه توبه، گناهان و آلودگیهای گذشته انسان را پاک می کند. و توبه یعنی خداوند دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشتهاش، مجازات نمیکند «وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»[11] خدا صاحب فضل بزرگ است و قرآن ما را توجه میدهد که اگر ایمان ما ایمان واقعی و حقیقی باشد، مشمول عنایت الهی خواهیم شد.[12] بنابراین کفاره گناهان یعنی از بین بردن و پوشاندن گناه؛ که به وسیله تقوا و کارهای نیک عبادات و توبه حاصل می شود. قابل توجه است در کنار این ها اگر انسان مؤمن نتوان به طور کامل به این مهم دست یابد، خداوند متعال به وسیله برخی ابتلاهای دنیوی و رنج و مشکلات و بلاها، گناهان بندگانی را که دوست دارد از بین می برد.
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، ج 16، ص 456 ـ 457.
[2] . مطففین/ 11.
[3] . مطففین/ 12.
[4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، دار الکتب الاسلامیه، ج 20، ص 346.
[5] . توبه/ 37.
[6] . کهف/ 104.
[7] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 196.
[8]. هود/114.
[9]. بقره/ 271.
[10]. تحریم/8.
[11] . انفال/ 29.
[12] . مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، (سوره انفال و توبه) ج 3، ص 23.