چرا نماز جزء اصول دین به شمار نمیرود در حالی که نماز از اهم واجبات بوده و ستون دین می باشد؟
هر مکتبی از دو عنصر جهان بینی و ایدئولوژی، تشکیل شده است جهانبینی یعنی شناخت و دقت نظر در جهان پیرامون خویش و ایدئولوژی یعنی یکسری بایدها و نبایدها. مکتب هنگام بهرهگیری و استفاده از جهان هستی، ما را با توجه به دستورات خویش بر غایت و هدفی میرساند. مکتب اسلام (دین اسلام) هم، دارای جهان بینی و ایدئولوژی خاص خود می باشد. یعنی ما مسلمانان نیز باید با دقت و شناخت در جهان هستی، اصول اولیه مکتب خویش را استوار سازیم و بعد با توجه به این جهان بینی، بایدها و نبایدهای ایدئولوژی، نردبان ترقی و تکامل انسان را مهیا سازیم
نکتهای که باید اینجا متذکر شد این است که، در مکتب اسلام از جهان بینی و ایدئولوژی، تعبیر به «اصول دین» و فروع دین» میشود.
پس دانسته شد که اصول دین یا عقاید، حکم پایه و اساس و ریشه دین را دارد و فروع دین شامل احکام و دستورات عملی که متناسب با آن پایه یا پایههای عقیدتی و برخاسته از آنها است میباشد.[1]
امّا توضیح بیشتر اینکه اولاً: اصول یا جهانبینی را به این خاطر اصول میگویند که پایه و اساس یک مکتب است و نوع فکر و نگرش و دیدگاه انسان به جهان می باشد و از طرفی این جهان بینی وجه تمایز بین همه مکاتب دیگر است، یعنی در هر مکتبی نوع نگاه به جهان هستی با دیگر مکاتب فرق دارد. مثل اینکه آیا این جهان هدف دار است یا نه؟ آیا آفرینندهای دارد یا بدون آفریننده و بیهدف است؟ و اگر آفریدگاری دارد، آفریدگارش چگونه است؟ واحد است یا متعدد؟ و…
ثانیاً اصول و فروع، هر دو را باید به منزله دو بالی تصور کرد که پرندهای بنام مکتب آنها را برای هدایت و رساندن انسان به هدفش لازم دارد و اگر یکی از این دو بال نباشد یا خللی به آن وارد شود انسان از رسیدن به هدف محروم میشود. در مکتب اسلام نیز چنین است، اگر انسان ،ضروری دین را منکر شود، چه از اصول دین باشد، چه از فروع دین ،مثل «انکار نماز» ، هر دو موجب خروج فرد از حوزه دین و مکتب میشود. و از طرف دیگر هر فردی که میخواهد به نماز بایستد و به معراج مؤمنان دست یابد، ابتدا باید جهان بینی و عقاید خود را تصحیح کند سپس به انجام نماز و مسائل دیگر بپردازد. و این اهمیت نماز را میرساند، چرا که «نماز ستون دین است».
پس نتیجه آن که اگر عباداتی مثل نماز (که جامع تمام عبادات است و بهترین و مقربترین عبادات به شمار میآید) در زمره فروع دین قرار میگیرد نه اصول دین، لازمهاش بیاهمیتی آن در مکتب اسلام نیست، بلکه به این معناست که این عبادت از دسته اعمال و افعال و دستورات عملی (باید ها و نباید ها) اسلام است و مبتنی بر نگرش و نوع جهان بینی انسان و متفرع و متوقف بر پذیرفتن اصول و پایههای اساسی دین اسلام است یعنی کسی نماز میخواند و نمازش قبول است که ابتدا دین اسلام و عقاید آنرا پذیرفته و ایمان به داشته باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی، نشر سازمان تبلیغات اسلامی
2. مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپخانه سپهر، تهران.
3. اصول دین برای همه، رضا استادی، انتشارات دار الفکر قم، چاپ امیر، 1351.
پی نوشت:
[1] . ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سیزدهم، 1374، ج 1، ص 29.