چگونه می توانیم علاوه بر هدایت خود به هدایت کسانی که به سوی غفلت می روند، بپردازیم؟

چگونه می توانیم علاوه بر هدایت خود به هدایت کسانی که به سوی غفلت می روند، بپردازیم؟

چگونه می توانیم علاوه بر هدایت خود به هدایت کسانی که به سوی غفلت می روند، بپردازیم؟

پاسخ

سؤال اساسی که در این جا مطرح است، آن است که آیا اساساً بشر نیاز به هدایت دارد؟ برای پاسخ به این سؤال ناگزیر به ذکر مقدمه ای کوتاه هستیم. انسان دارای نیازها و خواسته‌های گوناگونی است. نیازمندی‌های بشر در نیازهای مادی خلاصه نمی‌شود، چرا که انسان با حیوانات و نباتات و … تفاوت اساسی و بنیادی دارد. یکی از مهم‌ترین نیازهای انسان، نیاز کمال طلبی است. انسان فطرهً طالب کمال و سعادت خویش است. او به دنبال این است که به کمال حقیقی برسد. آیا خود انسان به تنهایی قادر است که در شناخت کمال و سعادت حقیقی قدم بردارد؟ آیا با اتکاء به عقل و تجربه بشری، می‌تواند خود را هدایت کند؟ مسلّم است که عقل و تجربه بشر محدود است و دارای خطا و اشتباه است. لذا انسان نیاز به ارشاد و هدایت دارد. انبیاء الهی برای همین منظور مبعوث شده اند. خداوند حکیم با ارسال رُسل و انزال کتب آسمانی می خواهد راه صحیح از ناصحیح را به بشر نشان دهد و با رسولان ظاهری (انبیا)، رسول باطنی انسان (عقل) را هدایت کند[1].

چگونه خود را هدایت کنیم؟
باید انسان با تفکّر و تعقل با بیدار کردن فطرت خود و شکوفایی استعداد ها و قابلیت ها و افزایش ظرفیت های خود و رفع موانع و با عمل به دستورات انبیاء و ائمه، خود را در مسیر شریعت قرار دهد و با طی طریق، خود را به حق و حقیقت و سعادت و کمال واقعی نزدیک سازد.
غرق شدن در زندگی روزمره و دلبستگی پیداکردن به امورات دنیوی و اسیر خواسته‌های محیطی شدن، انسان را از هدف اصلی غافل می کند، خود را باید با تذکر بیدار نگه داشت. در برابر خواهش های نفسانی و القائات شیطانی باید قیام کرد و به مقابله پرداخت. با تهذیب نفس و طهارت قلب، نورانیت یافت و از خداوند، تداوم هدایت را طلب کرد. باید بیدار شد تا دیگران را نیز بیدار کرد، چرا که خفته، خفته را کی کند بیدار.[2]

انواع غفلت:
برای برخورد با ناهنجاری و پدیده نا مطلوب غفلت، ابتدا باید انواع آن را دانست، عوامل آن را ریشه یابی کرد، و سپس به درمان غافلان پرداخت، غفلت یک آفت و مرض روحی است که به تدریج انسان را گرفتار می کند. غفلت انواع گوناگونی را در بر دارد.
1. غفلت از خداوند
2. غفلت از معاد
3. غفلت از هدف زندگی و آفرینش
4. غفلت از انجام وظیفه و تکلیف
5. غفلت ا ز انسان های دیگر
6. غفلت از آیات و نعمت های الهی
7. غفلت از عهد و پیمان الهی

عوامل غفلت و گمراهی:
1. عواملی که به شناخت حقیقت مربوط است. افرادی که از نظر معرفتی، ضعیف هستند و اعتقادات آنها، برپایه‌های محکمی بنا نهاده نشده‌است. اینان تحت تأثیر عوامل مختلف، دچار غفلت و گمراهی می‌شوند[3].
در مقابل آفت‌هایی که مربوط به شناخت، عقیده و فکر است باید بکوشیم عقاید خود را با دلایل روشن و منطقی اثبات کنیم.
2. دسته دیگر مربوط به خواسته‌ها، تمایلات، عواطف و احساسات انسان است. انسان در مقابل عمل، به خاطر پیروی از خواسته‌های نفسانی و تمایلات شیطانی، برخلاف اعتقادات و باورهای خود اقدام می‌کند، که منجر به گمراهی و غفلت می شود[4].
3. دیگر از عوامل غفلت و انحراف در اثر تنبلی و راحت طلبی افرادی است که زحمت تحقیق و بررسی به خود راه نمی دهند و به اعتقادات تقلیدی خود اکتفا می کنند[5].
4. گروه دیگر فکر می‌کنند، با پذیرش دین و لوازم آن، زندگی فردی و اجتماعی آنان دچار محدودیت شده و از کارهای دلخواهشان باز می مانند، به همین دلیل خود را در جهل و غفلت از دین و آموزه‌های دینی نگه می‌دارند و از بیداری و آگاهی همه جانبه دینی ترس و واهمه دارند.
5. علاقه به دنیا و هواپرستی و ارتکاب به گناه و تعلّق به لذّت‌های دنیوی به تدریج در جان آنها رسوخ می‌کند و آنان را تا مرز کفر پیش می برد[6].
6. هویت انسانی خود را فراموش کردن. (خود فراموشی)
چگونه می توان این‌گونه افراد غافل را بیدار کرد؟
قدم اول: برای تقویت شناخت و معرفت بنیادی افراد، باید با دلایل منطقی و استدلالات عقلی، عقاید را اثبات کرد، و به عقاید تقلیدی که از والدین و یا از محیط فرا گرفته شده، اکتفا نکرد. به شبهات روز که در زمینه‌های مختلف مطرح می‌شود پاسخ داد[7]. از یاد نبریم که غفلت ها و انحرافات جوامع یک شبه حاصل نمی‌شود، بلکه به صورت تدریجی، در بین تک تک افراد به‌وجود می‌آید و در نهایت منجر به ضلالت و گمراهی از صراط مستقیم می شود.
قدم دوّم: باید ارکان سعادت واقعی بشر را به آنها آموخت.
ارکان سعادت عبارتند از:
1. ایمان، البته نه ایمان مطلق، بلکه ایمان و اعتقاد به امور مقدسی که در رأس آنها ایمان به خداوند حکیم است.
2. عمل، نه عمل مطلق، بلکه اعمال صالح که با معیارهای شرعی، عقلی و عرفی می توان آنها را شناخت.
3. ملازمت و پیوستگی ایمان و عمل صالح در صحنه های زندگی. (هرکدام بدون دیگری اثر تکاملی و هدایت گری ندارد.)
4. دعوت به صبر و استقامت در برابر سختی ها و مشکلات[8].
برای اصلاح افرادی که از سر تنبلی و خودسری، دچار غفلت و بی‌تفاوتی هستند، باید عاقبت وخیم این عمل آنان را گوشزد کرد و سرانجام تلخی را که در انتظار آنهاست یادآوری کرد. کسانی که برای اعمال و رفتار خود هیچ گونه حسابی باز نمی‌کنند و خود را مسئول و پاسخ گوی کارهایشان نمی‌دانند، از یوم‌الحساب و قیامت غافل‌اند، باید گردنه‌های سخت قیامت را به آنان تذکر داد.
مهم‌ترین قدم در راه بیدار و هدایت کردن انسان‌های غافل:
تأثیر “عمل” در هدایت بشر بسان معجزه‌ای می باشد که جان‌ها را بیدار می‌کند. علاوه براین که در دعوت و هدایت انسان‌ها از دعوت زبانی (مستقیم یا غیر مستقیم) استفاده می‌شود. باید با عمل و رفتارهای عینی، افراد را به سمت هدف مطلوب هدایت کرد[9]. چرا که به عمل کار برآید به سخنرانی نیست. دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
هدایت بشر در دو راه خلاصه می شود:
1. گفتن و نوشتن
2. پیش قدم شدن و نشان دادن عمل و رفتار[10].
علت این که تعالیم انبیاء تا اعماق روح انسان‌ها نفوذ می‌کند، در همین نکته نهفته‌است که آنان قبل از دعوت دیگران به عمل، خود عامل آن،هستند. عمل است که در روح تشنه افراد، موج ایجاد می‌کند و آنها را به سمت خود جذب می‌کند. اغلب به سخنان بدون پشتوانه عمل،اهمیت چندانی داده نمی‌شود. به قول شاعر دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ فرمود: میدان حق برای سخن گفتن وسیع‌ترین میدان هاست. امّا برای عمل کردن تنگ ترین میدان هاست[11].
در جای دیگر می‌فرمایند: ممکن نیست که شما را به کار نیکی امر کنم مگر آن که قبلاً آن عمل را انجام داده باشم و ممکن نیست که شما را از کار زشتی نهی‌کنم مگر آنکه خودم در ترک آن کار، پیش قدم شده باشم[12].

مراحل هدایت:
1.جذب
2. تصحیح باورها
3. اصلاح رفتار
4. نهادینه کردن رفتار های مثبت[13].
با سخنان نیکو و زیبا می توان افراد را جذب کرد، و با ایجاد مقبولیّت خود در نزد آنان، زمینه را برای پذیرش سخن، آماده کرد. هدایت و بیدار بخشی با برخورد منطقی، حکیمانه، همراه با دلسوزی و صمیمیّت، می تواند اثر مفید و مؤثری داشته باشد.
خداوند حکیم در کتاب کریمش می‌فرماید: «أدع الی سبیلِ ربِّک بالحکمهِ و الموعِظه الحسنهِ و جادِلهمُ بالّتی هِیَ أحسَن» (نحل/125) یعنی با حکمت و اندرز نیکو، به راه خداوند دعوت‌نما و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال کن[14].
امام جواد ـ علیه السّلام ـ فرمود: با سه چیز می توانی دیگران را جذب کنی:
1. انصاف داشتن در برخوردها،
2. همدری با دیگران در سختی ها و راحتی ها
3. داشتن قلب سلیم[15].

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. صدگفتار، شهید مطهری، ناشر: دانشگاه امام صادق ـ علیه السّلام‌ـ ، چاپ هفتم.
2. شبهه‌ها عاملی در گمراهی انسان، جامعه مدرسین حوزه علمیّه قم.

پی نوشت ها:
[1] . مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راهنما شناسی، مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، 1376، ص25.
[2] . موسوی خمینی، سید روح الله، جهاد اکبر، ناشر: مرکز نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1373.
[3] . شبهه ها عاملی مهم در گمراهی انسان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
[4] . همان.
[5] . مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید. سازمان تبلیغات اسلامی.
[6] . شبهه ها عاملی در گمراهی انسان.
[7] . همان.
[8] . مطهری، مرتضی، صد گفتار، نشر دانشگاه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، چاپ هفتم، ص162.
[9] . قرائتی، محسن، پرسش ها و پاسخ های کوتاه.
[10] . مطهری، مرتضی، صد گفتار.
[11] . نهج البلاغه، انتشارات امام علی علیه السّلام، چاپ شصت و نه، خ216.
[12] . همان، خ157.
[13] . مجله مبلغان، معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه قم، شماره 68.
[14] . ترجمه مکارم شیرازی در تفسیر نمونه.
[15] . م مبلغان، ش/57.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید