قرآن همان سبع المثانی است

قرآن همان سبع المثانی است

نویسنده: سمیح عاطف الزین
مترجمان: علی چراغی، محمد حسین احمدیار، محمد باقر محبوب القلوب

خداوند متعال در آیه 87 سوره حجر می‌فرماید:
( و به راستی به تو سبع المثانی [سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا کردیم.)
مثانی؛ یعنی کل قرآن به این دلیل مثانی نامیده شده است که اخبار، عبرتها و داستانها در‌آن گنجانیده شده است.
خداوند متعال آن را با صفت «عظیم» توصیف فرموده است، ‌زیرا تمام احتیاجات دینی انسان را با موجزترین لفظ و بهترین نظم و کاملترین معنا برآورده می‌سازد. خداوند باز در آیه 23 سوره زمر می‌فرماید:
(خدا زیباترین سخن را به صورت کتابی متشابه نازل کرده است.)
در این آیه‌ی شریفه خداوند از قرآن به نام «حدیث»‌ یاد می فرماید، زیرا کلام خدا را «حدیث» می‌نامند، کما اینکه کلام پیامبر و معصومان –علیهم السلام- را نیز به دلیل اوج فصاحت و اعجاز و اشتمال برتمام نیازهای یک انسان مکلف، حدیث می نامند. علت وجه تسمیه قرآن به حدیث، وجود ادله‌ی اثبات توحید و بیان احکام و مسائل دیگری چون مواعظ و داستانهای پیامبران است. اما «کتاب متشابه»‌ بدان جهت گفته شده است که آیات آن شبیه به هم و تایید کننده یکدیگر است، بدون آن که هیچ اختلاف و تناقضی در‌آن دیده شود. این آیات در حسن نظم، شیوایی لفظ و معانی ارزشمند، همه به هم شباهت دارند. «مثانی» ‌به معنای تنوع در کلام برای بیان یک منظور نیز است. به همین دلیل است که تلاوت موضوعات تکراری قرآن هیچ گاه ملامت آور نیست. از جمله داستانهایی که در قرآن بارها تکرار شده است، داستان حضرت هود (علیه السلام) است. اینک با هم خواهیم دید که قرآن مجید چگونه یک موضوع و یک معنا را به شیوه‌های متفاوت بیان می‌کند:
1. سوره هود، آیات 50 تا 60:
(و به سوی [قوم] عاد برادرشان، هود، را [فرستادیم. هود] گفت:‌ ای قوم! خدا را بپرستید. جز او هیچ معبودی برای شما نیست. شما فقط دروغ پردازید.
ای قوم من! برای این [رسالت] پاداشی از شما درخواست نمی‌کنم. پاداش من فقط بر عهده‌ی کسی است که مرا آفریده است. پس چرا از روی خرد نمی‌اندیشید؟

ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا] از آسمان بر شما باران فراوان فرستد و بر نیروی شما بیفزاید و چون گنهکاران روی بر مگردانید.
گفتند: ای هود! برای ما دلیل روشنی نیاوردی و ما با سخن تو از خدایان خود دست بر نمی داریم و به تو ایمان نمی‌آوریم.
[چیزی] جز این نمی‌گوییم که بعضی از خدایان ما به تو ‌آسیبی رسانده‌اند.
گفت:‌ خدا را گواه می‌گیرم و شما نیز شاهد باشید که من از‌ آنچه جز او شریک وی می‌گیرید، بیزارم.
پس همه‌ی شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید.
در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما، توکل کردم. هیچ جنبنده‌ای نیست، مگر اینکه او زمام اختیارش را در دست دارد. به راستی پروردگار من بر راه راست است.
پس اگر روی بگردانید. به یقین، آنچه را به منظور آن به سوی شما فرستاده شده بودم، به شما رسانیدم و پروردگارم قومی جز شما را جانشین [شما] خواهد کرد و به هود هیچ زیانی نمی‌رسانید. در حقیقت، پروردگارم بر هر چیزی نگاهبان است.
چون فرمان ما در رسید، هود کسانی را که به او گرویده بودند، به رحمتی از جانب خود نجات بخشیدیم و آنان را از عذابی سخت رهانیدیم.
این [قوم] عاد بودند که آیات پروردگارشان را انکار و فرستادگانش را نافرمانی کردند و به فرمان هر زورگوی ستیزه‌جوی گردن نهادند.
و [سرانجام] در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه‌ی [راه] آنان شد. آگاه باشید که قوم عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان! لعنت بر عاد، قوم هود.)
و در سوره اعراف، قرآن کریم آن را در هشت آیه (65 تا 72) تکرار می‌کند:
(و به سوی عاد برادرشان، هود، را [فرستادیم]؛ گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که برای شما معبودی جز او نیست، پس آیا پرهیزگاری نمی‌کنید؟
سران قومش که کافر بودند گفتند: در حقیقت، ما تو را در [نوعی] سفاهت می‌بینیم و تو را از دروغگویان می‌پنداریم.
گفت: ای قوم من! در من سفاهتی نیست و من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیانم.
پیامهای پروردگارم را به شما می‌رسانم و برای شما خیرخواهی امینم.
آیا تعجب کردید که بر مردی از خودتان، پندی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است تا شما را هشدار دهد؟ و به خاطر آورید زمانی را که [خداوند] شما را پس از قوم نوح، جانشینان [آنان] قرار داد و در خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمتهای خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.
گفتند: ‌آیا به سوی ما آمده‌ای که تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان می‌پرستیدند رها کنیم؟ اگر راست می‌گویی، آنچه را به ما وعده می‌دهی برای ما بیاور.
گفت: ‌راستی که عذاب و خشمی [سخت]‌ از پروردگارتان بر شما مقرر شده است.
آیا درباره‌ی نامهایی که خود و پدرانتان [برای بتها] تعیین کرده‌اید و خدا بر [حقّانیت] آنها برهانی فرو نفرستاده است، با من مجادله می‌کنید؟‌ پس منتظر باشد که من [هم] با شما از منتظرانم.

پس او و کسانی که را که با او بودند، به رحمتی از خود رهانیدیم و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند و مومن نبودند، ریشه کن کردیم.)
سپس قرآن کریم آن را در سوره‌ی شعراء در 15 آیه (123 تا 139) تکرار می‌فرماید:
(قوم عاد، پیامبران [خدا] را تکذیب کردند.
آن‌گاه که برادرشان، هود، به آنان گفت:‌ آیا پروا ندارید؟
من برای شما پیامبری امین هستم.
از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید.
و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی‌کنم. اجر من تنها برعهده‌ی پروردگار جهانیان است.
آیه بر هر تپه‌ای به بیهودگی بنایی می‌سازید و کاخهای استوار بنا می‌کنید، به امید آن که جاودانه بمانید؟
و چون انتقام می‌گیرید، [چون] زورگویان انتقام می‌گیرید. پس، از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید.
و از آن کس که شما را به آنچه می‌دانید مدد کرد، پروا کنید.
شمارا به [دادن] دامها و پسران و به [دادن] باغها و چشمه ساران مدد کرد؛ من از عذاب روز بزرگ بر شما می ترسم.
گفتند: خواه اندرز دهی و خواه از اندرز دهندگان نباشی، برای ما یکسان است. این جز شیوه پپیشینیان نیست و ما عذاب نخواهیم شد.
پس تکذیبش کردند و هلاکشان کردیم. قطعاً در این [ماجرا درس] عبرتی بود [ولی]‌ بیشترشان ایمان نیاوردند.)
آن‌گاه قرآن کریم همین معنا را در سوره‌ی قمر در پنج آیه (17 22) تکرار می‌فرماید:
(و قطعاً قرآن را برای پندآموزی آسان ادا کردیم؛ آیا پند گیرنده‌ای هست؟
قوم عاد به تکذیب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ی من]؟

ما بر [سر] آنان در روز شومی، به طور مداوم، تندبادی توفنده فرستادیم [که] مردم را از جا می‌کند؛ گویی تنه‌های نخلی بودند که ریشه کن شده بودند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها‌ [ی من]؟
و قطعاً قرآن را برای پند آموزی آسان ادا کردیم؛ آیا پندگیرنده‌ای هست؟)
پس قرآن کریم اعجاز را به اوج رسانده است و همین معنا را در 2 آیه و در 3 سوره بیان می‌فرماید:

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره فصلت،‌آیات 15 و16
(و اما قوم عاد، به ناحق در روی زمین گردنکشی کردند و گفتند: از ما نیرومندتر کیست؟ آیا نمی‌دیدند که آن خدایی که خلقشان کرده است،‌ از ایشان نیرومندتر است؟ و در نتیجه آیات ما را انکار می‌کردند.)
2. سوره ذاریات، آیات 41 و42
(و در ماجرای قوم عاد نیز عبرتی است، ‌آن‌گاه که بر سر آنها باد مهلک را فرستادیم، به هر چه می‌وزید، آن را چون خاکستر استخوان مرده می‌کرد.)
3. سوره حاقه، آیات 6 و7
(و اما قوم عاد، با وزش تند بادی توفنده و سرکش هلاک شدند که خدا آن عذاب را هفت شب و هشت روز پیاپی برآن بگماشت و درآن مدت آن مردم را چون تنه‌های پوسیده خرما می‌دیدی که افتاده و مرده‌اند.)
منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران …]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید