اخلاق فردی نبوی (1)

اخلاق فردی نبوی (1)

نویسنده : سید مسعود میردامادی
منبع : راسخون

مقدمه :
اخلاق به معنای خودسازی، تربیت روح و آراسته شدن به ادب الهی است. اخلاق بخش عظیمی از تعالیم اسلام را تشکیل می دهد. در قرآن کریم و روایات هم اهمیت فراوانی به این موضوع داده شده است. لذا مسائل اخلاقی از اهمیت بسیاری برخوردار است و مهم ترین محور تزکیه و تهذیب انسان ها می باشد. یکی از دلایل مهم مبعوث شدن پیامبران الهی موضوع تعالیم اخلاقی بوده است، که محور اساسی زندگی انسان ها می باشد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) هم، علت بعثت خویش را کامل شدن مکارم اخلاق، بیان می نماید. اهمیت موضوع به قدری است که، پیامبر عظیم الشأن اسلام می فرماید: الاسلامُ حُسنُ الخُلق. به تصدیق قرآن کریم که درآیات مختلفی به آن اشاره شده است، سیره اخلاقی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بهترین الگو برای همه انسان ها می باشد و به تصریح تاریخ نگاران جهان هیچ شخصیتی درتاریخ مانند ایشان مطرح نبوده است.
پیرامون تاریخ اسلام وزندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) کتاب ها ورساله های بسیاری درطول تاریخ نوشته شده است به طوری که بخش قابل توجهی از این نوشته ها، به اخلاق ایشان اختصاص داده شده است و اگر مجموعه این نوشته ها در مکانی گردآوری شود، کتابخانه عظیمی را تشکیل می دهد.
عایشه در مورد ایشان می گوید: کانَ خُلق رَسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) القرآن.(1) اخلاق آن حضرت، قرآن بود. یعنی ایشان خارج از احکام قرآن هیچ کاری نمی کرد، ایشان متصف به اخلاق پسندیده و رفتاری نیکو بود و به تمام معنا ظهور آیات الهی بود وآیات قرآن با بودن پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، به بهترین وجه تجلی می یافت و در همه حال مؤدب بود.
خداوند متعال در قرآن کریم ، در مورد ایشان می فرماید : لََقَد کانَ لَکُم فی رَسولُ الله اُسوهً حَسَنَهً لِمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَ الیَومَ الآخَر وذَکَرَاللهَ کَثیرا.(2) به تحقیق رسول خدا برای شما نمونه نیکوئی (در رفتار ) است ، برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد وخدا را زیاد یاد می کند . و از حضرت علی (علیه السّلام) است که : فتَأسَ بِنَبیِّکَ الاَطیَبِ الاَطهَر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فَاِنَّ فیهِ اُسوَهٌ لِمَن تََأَسی وعَزاءٌ لِمَن تَعزی، وَاَحَبُّ العِبادِ اِلَی اللهِ ، المُتَأَسِی بِنَبِیِهِ وَالمُقتَصُ لِأَثَرِه.(3)
از پیامبر پاک و پاکیزه ات پیروی کن ، زیرا راه ورسمش سر مشقی است برای آن کسی که بخواهد تأسی جوید و انتصابی است عالی ، برای کسی که بخواهد منتصب گردد و محبوب ترین بندگان نزد خداوندکسی است که، از پیامبرش سرمشق گیرد و قدم به جای قدم او گذارد .
بنابر این ، این بررسی اولاً: برای شناخت خود حضرت انجام می شود زیرا ایشان رهبر و الگوی کامل دین اسلام هستند و همچنین شناخت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) باعث تبلیغ ترویج اسلام آن کسانی که از این دین اطلاعی ندارند ، می باشد .
ثانیاً : شناخت اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) باعث شناخت خداوند است ، زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) با آن اخلاق عالی ، تربیت کننده ای چون خداوند متعال داشته اند وتربیت شده ادب الهی بود . امام صادق (علیه السّلام) در این مورد می فرماید :
خداوند پیامبرش را به احسن آداب تربیت نمود و چون تربیت خودش را به نهایت کمال رسا ند ،(4) فرمود : وانَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم.(5) به راستی توبر خلق وخوی بزرگی هستی .
ثالثاً : ملاکی برای شناختن سخنان و اعمال هدایتگرانی که ما را به راه صحیح راهنمائی می کنند ، از سخنان و اعمال کسانی که ما را به راه خطا سوق می دهند ، می باشد . بنابر این با تبلیغ و ترویج اخلاقیات آن بزرگوار ، همه انسانها می توانند با تأسی از خط مشی ایشان ، در زندگی به مراحل والای کمال انسانی برسند و دچار اخلاق فاسد نشوند و از مسیر هدایت الهی باز نمانند.

چکیده :
آنچه به فضل الهی از سیر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) مورد بررسی قرار گرفته ، اخلاق فردی پیامبر عظیم الشأن اسلام است و شامل اخلاق شخصی ایشان در بابهای زهد ، عبادت ، خوف ، تسلیم ، حیا ، ادب ، نظم و نظافت می باشد .
دراین تحقیق سعی شده است درحد توان ،گوشه ای از ویژگیهای اخلاقی پیامبر (صلی الله علیه و آله ) ترسیم شود ، تا ان شاء الله مورد رضای خدای مهربان واقع شود .
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) ، از همان کودکی خداپرست وآزاده بودند، ودر برابر هیچ مخلوقی سر تعظیم فرود نیاوردند . در عبادت از همه مردم خاشع تر وخاضع تر در برابر خداوند بودند ، بی رغبت به دنیا وتجملات آن بودند وساده زیستی رادر پیش گرفته ، در همه حال پاکیزه وآراسته بودند ، اما رهبانیت در پیشگاه مبارکشان مذموم و مورد نکوهش بود . بسیار شجاع و دور اندیش بودند و از هیچ مخلوقی خوف نداشتند ، مگر از عظمت الهی ، معاد و روز حساب ، با آن مقام ومنزلت الهی واقتدار الهی، ایشان دارای قلبی رقیق بودند ، هیچگاه زبان به شکوه باز نکرده و در مقابل مقدرات الهی راضی و تسلیم بودند. ازکودکی حیا درایشان متجلی بود ودرهمه حال گفتار وکردارشان مؤدبانه بود و لذا خداوند متعال ایشان را اسوه معرفی کرده است، و دستور می فرماید: از ایشان تبعیت و اطاعت کنید.

تبیین موضوع :
اخلاق به معنای خودسازی وتربیت روح وآراسته شدن به ادب الهی است و بخش عظیمی ازتعالیم آسمانی اسلام را تشکیل می دهد و درقرآن کریم و روایت های اهلبیت هم، اهمیت فراوانی به این موضوع داده شده است.
هرانسانی دارای ویژگیهای اخلاقی مخصوص به خود است ، که شخصیت او با توجه به آن خصلتهای نیک یا ناپسند ساخته می شود ، تابه آنجا که ، در برخی از مواقع به آن صفت اخلاقی شناخته می گردد . ودسته دیگر ازخلقیات ، اخلاق اجتماعی می باشد که مربوط به رفتار وبرخورد انسان باهمنوعان خود درسطح جامعه و همچنین با دیگر موجودات هستی می باشد . درمجموع رفتارهای او به صورت مستقیم یا غیرمستقیم باعث خشنودی یا نارضایتی دیگران می گردد . پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله ) هم با تأییدات خداوند متعال دربسط و اشاعه حقایق اسلام و ترویج خلق نیک و صفات پسندیده وجلوگیری از فساد اخلاق ، بوسیله تعلیم وشیوع دستورهای دین مبین اسلام و بالابردن سطح معلومات افکارعمومی و توسعه دین و دانش از راه فرهنگ جدیت تام نمودند .
حال با توجه به اینکه بررسی اخلاق کریمه حضرت ، محتاج به سخن های مبسوطی است ، در این تحقیق سعی شده فقط گوشه ای از اخلاق فردی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مورد بررسی قرار گیرد.

فصل اول : زهد

تبیین زهد:
زهد به معنای بی اعتنائی است و زاهد کسی است که به آمدن رفتن دنیا بی اعتنا باشد ، کار کند و تلاش نماید و استفاده کند ، ولی در عین حال به دنیا بی اعتنا باشد.(6)
پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله) علاقه وحبی به دنیا نداشته و از زیبائی فریبنده آن ، رویگردان بودند .
زهد در زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به وضوح نمایان است، چنان که روزی بعضی از زنان ایشان گرسنگی شدیدی از آن حضرت مشاهده نمودند و به گریه آمده ، عرض کردند : یا رسول الله آیا از خدا نمی طلبی تا تو را طعام فرستد ؟ فرمود : به آن خدائی که جان من در قبضه قدرت اوست ، اگر از خدا مسئلت کنم که کوه های دنیا را طلا کرده و هر جا که روم با من روانه کند ، هر آینه می کند و لیکن من اختیار کردم گرسنگی دنیا را بر سیری آن و فقر دنیا را بر غنای آن و حزن و اندوه آن را بر فرح وشادمانی آن ؛ بدرستی که دنیا سزاوار محمد و آل محمد نیست و خدا از برای پیغمبران اولوالعزم راضی نشده، مگرصبر بر ناخوشی های دنیا و کناره گیری کردن از لذات آن ، پس برای من راضی نشد ، مگر اینکه تکلیف کرد مرا ، به آنچه بر ایشان تکلیف کرده و فرمود : فَاصبِر کَما صَبَرَ اولو العَزمِ مِنَ الرُسُل. ترجمه: صبر کن هم چنان که پیغمبران اولوالعزم صبر کردند. به خدا قسم که چاره ای به جز اطاعت او ندارم و به خدا قسم که صبر می کنم به قدر توانائی و قدرت و طاقت خود همچنان که ایشان صبرکردند وفرمود: پیغمبران پیش ازمن بودند ،که بعضی ازایشان به فقر مبتلا شدند به نحوی که به جز عبایی نیافتند واین رادوست تر داشتند ازاینکه خدا دنیارا به ایشان عطا نماید.(7) دراینجا نمونه هایی اززندگی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را که پیرامون زهد است، می آوریم :

زهد در منزل :
حضرت علی (علیه السلام ) درمورد زهد پیامبر( صلی الله علیه وآله) روایتی رانقل می فرماید : (یُردِفُ خلفه ، ویَکون الستر علی بابِ بَیتِه فَتَکون فیه التَصاویر فَیقولُ یافُلانَه_لاحدی اَزواجِه_غیبیه عنی ، فَاِنی اذا نَظَرتُ اِلَیهِ ذکرت الدنیا وزُخرُفِها ) پرده ای بر در خانه او آویخته بود که نقش وتصویرها درآن بود ، به یکی از همسرانش فرمود : این پرده را ازبرابر چشمان من دورکن که هرگاه نگاهم به آن می افتد ، به یاد دنیا وزینتهای آن می افتم .(8)
نقل شده است که: بسترخواب پیامبر(صلی الله علیه و آله )حصیر زبری بود که هرگاه برروی آن استراحت می کردند ، آثار تار و پود درشت وخشن حصیر ، در صورت مبارک آن حضرت نمایان می شد ، به آن حضرت عرض شد ، چرا قیصر وکسری باید در چنان آسایشی باشند و شما برروی چنین حصیر زبری بخوابید تا آن که تار و پودش در رخسارتان اثرگذارد؟
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : آیا نمی پسندیدکه دنیای زود گذربرای آنان باشد وسرای جاویدان آخرت برای ما ، شکی نیست که من ازآنان برترم ونزد خداوند گرامیتر، لیکن مرا با تعلقات دنیوی کاری نیست ، زیرا زندگی ما در دنیا ، به مسافری می ماند که لحظاتی در سایه درختی می آرامد و آنگاه که سایه زائل شد بر خواسته ، به سوی مقصد خود رهسپار می شود.(9)

زهد در لباس :
یک روز که جامه او را می شستند ، بلال اذان نماز می گفت و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )، جامه دیگری نداشت که بپوشد و به مسجد برود و نماز بگذارد ، صبر کرد تا جامه او خشکید ، آنگاه به مسجد رفت و زنی از بنی ظفر ردا و ازاری برای آن حضرت بافت ؛ چون یکی از آن دو حاضر شد ، خد مت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرستاد و همان را پوشید و از منزل خارج شد . (10)

زهد در خوراک :
در دنیا چندان نخورد که دهان پر کند ، تهیگاه او از همه مردم دنیا لاغر تر بود (11) در ماجرای جنگ خندق آمده است ؛ هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) مشغول حفر خندق بود ، فاطمه (علیها السلام ) ، قطعه نانی برای پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورد و می خواست در دهان ایشان بگذارد ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمود :
فاطمه جان این چیست ؟ عرض کرد : قرص نانی برای فرزندم پختم ، این قطعه را برای شما آوردم . فرمود : دختر، بدان این اولین طعامی است که بعد از سه روز به پدرت می رسد.(12)

فصل دوم : کیفیت عبادات

کیفیت عبادات و استواری در عبادت و بندگی:
عبادت ، یعنی تذلل توأم با تقدیس . یعنی : بنده ، نهایت خضوع و ذلت را در برابر حق اظهار می-دارد و در عین حال ، او را از تمام نقائص پاک ، و به تمام کمالات دارا می داند .
انسانی که محبت به خدا دارد و او را انکار نمی کند ، او را اطاعت و عبادت می کند و با او مناجات می نماید .
چنین انسانی در مقابل خالق و پروردگارش خاشع است . (13)
خشوع به معنای تذلل و تواضع است و همچنین خشوع و خضوع ، سکون فروتنی شمرده شده است .
آنچه مسلم است ، این است که ؛ خشوع با سکون و آرامی و اطاعت و سر به زیر انداختن قابل جمع و تطبیق است . (14)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) با تمام وجود ، یعنی با زبان و بدن و فکر نسبت به خداوند خاضع و خاشع بودند .
با زبان ذکر می گفتند و با بدن رکوع و سجود به پیشگاه خداوند لا یزال می نمودند و هر کاری که انجام می دادند، به یاد آن منعم بزرگ می بودند .
ایشان به عنوان رهبر دین و جامعه به افراد امتشان نشان می دادند که چگونه نسبت به ولی نعمت خود مطیع و فرمانبردار باشند و همچون پیامبرشان نسبت به کمال مطلق ، خود را ذلیل بدانند و فروتن باشند .
حفظ توازن را در امور معاش و معاد و حوائج روح و بدن لازم می دید و اجازه نمی داد ،کسی راه افراط وتفریط بپیماید . رهبانیت و توغل ( زیاده روی ) در شهوات حیوانی را ، به یک نسبت محکوم ساخته است وحد وسط بین این دو را با گفتار و رفتار خود نشان می داد و آنها را که می خواستند همه وقت خود را در نماز وروزه صرف کنند و به کار های زندگی بی اعتنائی نمایند ، از انحراف مانع می شد و می فرمود : بدن شما و زن و فرزند و یارانتان همگی حقوقی بر شما دارند و می باید آنها را رعایت کنید .
در خلوت و حال انفراد ، ساعت های طولانی در تهجد و شب زنده داری به سر می برد و به نماز و مناجات قیام می کرد ، اما وقتی که به نماز جماعت می ایستاد ، برای رعایت حال نماز گزاران به اختصار می کوشید و می فرمود : دلم می خواهد بیشتر به نماز بایستم ، ولی همین که صدای گریه طفل یکی از زنانی را که درصف جماعت ایستاده است ، می شنوم ، از قصد خود منصرف شده و نمازم را کوتاه ادا می نمایم .
از بلند کردن صدا به ذکر و دعا که غالباً شیوه مردم متظاهر و ریا کار است، خوش نمی داشت. در یکی از سفرها، یارانش هرگاه مشرف به دره می شدند ، صدا به تکبیر و تحلیل بلند می کردند ، می فرمود : آرام بگیرید ، کسی که اورا می خوانید،نه کر است و نه جای دوری رفته است ، او همه جا با شماست و شنوا و نزدیک است. (15)
بهترین مردم از نظر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) کسی است که عبادت را معشوق خود بداند ، با عبادت معانقه کند و آن را با تمام وجود لمس نماید و خود را برای آن فارغ سازد ، آ نگاه نگران نخواهد بود که دنیا برای او به سختی بگذرد یا به آسانی.(16)

عبادت قبل از بعثت :
بعضی از علما می فر مایند : عبادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) قبل از بعثت فکری بوده است . (17) عبید بن عمر گوید : پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) را رسم چنان بود که ، هر سال ، یک ماه در غار کوه حرا معتکف می شد و این کار را قریشیان ، آنان که اهل عبادت خداوند بودند ، در زمان جاهلیت انجام می دادند .
در این یک ماه آن حضرت ، مجاورت غار حرا را اختیار می کرد و مستمندان و مساکینی که در آنجا به نزدش می رفتند ، اطعام می فرمود و چون یک ماه به پایان می رسید ، به شهر مکه باز می گشت و نخست کنار کعبه می رفت و هفت بار یا بیشتر ، به دور آن طواف می کرد ، سپس به خانه خویش می رفت .
تا سالی که حضرت در آن سال به رسالت مبعوث شد ، طبق معمول همه ساله برای اعتکاف و عبادت با اهل خانه خود به سوی حراء کوچ می فرمود و همچنان تا آن شبی که خدای تعالی او را به رسالت گرامی داشت ، به عبادت مشغول بود . در آن شب جبرئیل بر او نازل گشت ، در اینجا از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) نقل می شود که : جبرئیل مرا به رسالت مبعوث کرد.(18)

عبادت پس از بعثت :

الف) نماز
دستور نماز بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) داده شد و نخست که نماز بر او واجب شد ، هر نمازی دو رکعت بود و پس از آن خدای تعالی ، قسمتی از آنها را برای کسی که مسافر نیست ، چهار رکعت مقرر داشت و برای مسافر به همان سان که در نخست بود ، مقرر فرمود .
جریان از این قرار بود که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در بالای شهر مکه رفته بود که جبرئیل بر او نازل شد و با پاشنه پای خود به کناره کوه زده ، چشمه آبی ظاهر شد ، جبرئیل در حالیکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) نگاه می فرمود ، وضو ساخت . سپس رسو ل خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز به همان ترتیب وضو گرفت . آنگاه جبرئیل نماز خواند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) نیز به همان نحو نماز اقامه فرمود .
ابن عباس گوید : سپس جبرئیل آمد ه و نماز ظهر را در هنگام تمایل خورشید از دایره نصف النهار ، خواند و نماز عصر را پس از رفتن سایه به اندازه او و نماز مغرب را هنگام غروب خورشید و نماز عشا را پس از رفتن شفق و نماز صبح را پس از رفتن طلوع فجر خواند و روز دیگر آمده نماز ظهر را به اندازه رفتن سایه او و نماز عصر را هنگامی که سایه دو برابر آن شد ، خواند و نماز مغرب را هنگام غروب خورشید و عشا را پس از گذشتن ثلث اول شب و نماز صبح را هنگامی که هوا روشن شده شده بود و هنوز آفتاب نزده بود ، خواند و گفت : نماز را در میان این اوقات باید خواند .(19)
آری پس از بعثت که فرشته خدا ، آداب وضو و نماز را به شکلی که در شریعت وارد شده است ،به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) تعلیم نمود ، پیامبر دیگر از آن پس با همین شرایط و ارکان وبا حضور قلب به نماز می ایستاد .
قسمت مهمی از شبها را در نماز و دعا و مناجات به سر می برد و از طول قیام ، پا هایش متورم می گشت .
و عبادت را وظیفه عبودیت می دانست ، با شوق و علاقه بدان قیام می نمود و به نظر سوداگری و به دست آوردن مزد و یاترس از مواخذه بدان نمی نگریست ، برای اینکه بنده ای وظیفه شناس و سپاسگزار باشد. (20)

ب) نماز شب
آداب نماز شب آن جناب آن بود،که آب وضو را نزدیک سر خود می گذ اشت وقدری می خوابید و چون بیدار می شد ، نظر به اطراف آسمان می کرد و آیات آخر سوره آل عمران را می خواند ، پس مسواک می کرد و وضو می ساخت و چهاررکعت نماز می گزارد و رکوع وسجود را به قدر قرائت طول می داد و رکوع را آنقدر طول می داد که می گفتند: امشب سراز رکوع برنخواهد داشت ، همچنین سجود را طول می داد ، سپس به رختخواب بر می گشت وقدری می خوابید ، پس بیدار می شد و باز نظر به آسمان می کرد وآیات را می خواند و مسواک می کرد و وضو می ساخت و به همان طریق ، چهاررکعت نماز می کرد و باز به رختخواب بر می گشت وقدری می خوابید و باز بر می خواست و به همان آداب عمل می کرد ، نماز وتر و نافله صبح را می گزارد و سپس به مسجد می رفت برای نماز صبح . (21)
حضرت سفارش اکید به نماز و اثر مداومت آن ، در پاک شدن از گناهان داشتند و فرمودند: ای مردم هیچ بنده ای نیست، جز آنکه ریسمانی چند بر اعضای او گره خورد ، پس چون ثلثی از شب گذشت ، فرشته ای نزد او می آ ید و می گوید : برخیز، خدا را یاد کن که صبح نزدیک شده است ، اگر حرکت کرده برخیزد و خدا را یاد کند یک گره از گره های او باز می شود و اگر به پا خیزد و وضو بگیرد و به نماز بایستد ، همه گره ها گشوده می شود ، تا اینکه با چشمی شاد وروشن وارد صبح شود.(22)

ج) روزه
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) دراول بعثت ، مدتی آنقدر روزه پیاپی گرفت ، که گفتند : دیگر ترک نخواهد کرد ، پس از مدتی تر ک روزه کرد ، که گفتند : روزه نخواهد گرفت ، پس از مدتی یک روز ، روزه می گرفت و یک روز افطار می کرد به طریق داود ( علیه السلام ) .
پس آن را ترک کرد و در هر ماه ،سیزدهم و چهاردهم وپانزدهم را روزه می داشت ، پس آن را ترک فرمودو سنتش برآن قرار گرفت که در هر ماه ، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه وچها رشنبه اول ازدهه میان ماه راروزه می داشت ، براین طریق بود تا به جوار رحمت ایزدی پیوست.(23)
علاوه بر ماه رمضان و قسمتی ازماه شعبان درسایر ایام سال یک روز در میان روزه دار بود ، ولی نسبت به دیگران تسهیل می نمود و می فرمود : کافی است ،درهر ماه سه روز روزه بگیرید ، همیشه به اندازه وسع خودتان به عبادت بپردازید، عمل مداوم ، نزد خدا محبوبتر از عمل بسیار خسته کننده است.
دریکی از سفرها بعضی از اصحاب کج فهم که روزه دار بودند ، هر یک از شدت گرما به گوشه ای افتاده و از حال می رفتند ، سایرین به نصب چادرها وسیراب نمودن چارپایان وخدمات دیگر ، می کوشیدند ، حضرت فرمودند : همه اجر و ثواب ، متعلق به کسانی است که این کارها را انجام می دهند.(24)

د ) اعتکاف
معتکف ، یعنی کسی که دوری می کند از گناه و عزلت اختیار می کند.(25)
در فضیلت اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خدا قرار گرفته و عدل و قسیم و همتای رکوع و سجود به شمار آمده است و از برجسته ترین مقام بندگی و بردگی در پیشگاه ذات اقدس اله است .
اگر معتکف در پیشگاه خدائی که ( لم یکن له کفوا احد ) است ، اعتکاف کرده ، پس هیچ عکوفی همتای اعتکاف او نیست ، زیرا ارزش و منزلت هر اعتکافی به ارزش مبدأی بستگی دارد ،که اعتکاف در پیشگاه او و برای اوست.
پس هیچ اعتکافی کفو وهمتای اعتکاف بندگان صالح خدا نیست .
از آنجا که ذات اقدس اله برای اعتکاف حرمت قائل شده است ، آن انسان کامل یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در بسیاری از مواقع ، به خصوص ماه مبارک رمضان و بالاخص در دهه سوم آن ، در مسجد معتکف می شد.(26)
در حدیثی، امام صادق (علیه السّلام ) می فرماید : چون دهه آخر رمضان می شد ،خیمه ای برای آن جناب در مسجد می زدند و مشغول عبادت می شد و شبها ،خواب نمی کرد و نزد زنان نمی خوابید و چون جنگ بدر در ماه رمضان شد و اعتکاف دهه آخر ، آنجناب را میسر نشد ؛ در سال دیگر بیست روز اعتکاف نمود ، ده روز برای آن سال و ده روز برای قضای سال گذشته .(27)

پی نوشت ها :

1. ناسخ التواریخ ،لسان الملک سپهر ، ج 4،ص 187
2. قر آن کریم ، سوره احزاب ، آیه 21
3. سیره نبوی منطق عملی ، مصطفی دلشاد ،ج 1،ص 18
4. اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج 2 ،ص6
5. قرآن کریم ، سوره قلم ، آیه 4
6. قاموس قرآن ، سید علی اکبر قرشی ، ج 3 ، ص183
7. معراج السعاده، ملا احمد نراقی ،ص 258
8. نهج البلاغه ،سیدجعفرشهیدی ،خطبه 160،ص 300
9. تفسیر موضوعی قرآن کریم ، آیت الله جوادی آملی ، ج 8 ، ص 315 و316
10. زندگانی محمد (ص) ، حسین عمادزاده ، ص 385
11. نهج البلاغه ، سید جعفر شهیدی ، خطبه 160 ، ص 162
12. زهرا برترین بانوی جهان ، آیت الله مکارم شیرازی ، ص 76
13. معراج السعاده ، .ملا احمد نراقی ، ص280
14. قاموس قزآن ، سید علی اکبر قرشی ، ج4 ، ص 248 و 249
15. محمد خاتم پیامبران ، سید ابو الفضل مجتهد زنجانی ، ج1، ص397تا 399
16. حکمت عبادات ، آیت الله جوادی آملی ، ص 38
17. ناسخ التواریخ ، لسان الملک سپهر ، ج 4، ص 188
18. زندگانی پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ابن هشام ،ج 1، ص 153
19. همان، ص 159
20. محمد خاتم پیامبران ، سید ابو الفضل مجتهد زنجانی ، ج1، ص397
21. تفسیر موضو عی قرآن کریم ، آیت الله جوادی آملی ، ج 8 ، ص314
22. حکمت عبادات ، آیت الله جوادی آملی ، ص116
23. حیات القلوب،علامه مجلسی ،جلد 3،ص 310
24. محمد خاتم پیامبران ، سید ابو الفضل مجتهد زنجانی، ج1، ص397و398
25. فرهنگ جامع عربی و فارسی مصور ، احمد سیاح ، ج 3 ، ص 1040
26. حکمت عبادات ، آیت الله جوادی آملی ، ص182،184 ،186
27. حیات القلوب،علامه مجلسی ، جلد 3، ص 312
ادامه دارد ……

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید