مرزبندی در خانه بر مبنای شایستگی‌ها

مرزبندی در خانه بر مبنای شایستگی‌ها

زن‌سالاری و مردسالاری تعادل خانواده را برهم خواهد زد . دوست داشتن واژه‌ای است که همیشه انسان با شنیدن آن شاد شده و احساس آرامش خیال می‌کند. اما آیا گفتن «دوست داشتن» به‌تنهایی می‌تواند کانون یک خانواده را سرشار از احساس خوبی، موفقیت و صمیمیت کند؟
دانشمندان روانشناسی معتقدند عشق و دوست داشتن می‌تواند سرمنشأ یک زندگی شود، اما تنها آنچه باعث تداوم این روابط می‌شود، نحوه چگونگی رفتار و تقسیم وظایف در زندگی است.

از مردسالاری تا فعالیت گسترده زنان

در جهان امروز برای زن یا مرد قابل قبول نیست که تنها یک نفر تمامی وظایف را برعهده گرفته و تنها حکمران خانه باشد. عماد لاری، جامعه‌شناس در این باره می‌گوید: «پیش از این قدرت در خانواده منحصراً در دستان مرد بود و جامعه آن زمان نگاهی به سوی مردسالاری مطلق داشت. مردان به لحاظ داشتن قدرت بدنی و تفکر منطقی مورد تحسین قرار گرفته و نه تنها در محیط کاری، بلکه در خانواده نیز بر تمامی اعضای خانواده حاکمیت را از آن خود می‌دانستند و از آنجایی‌که چند سال پیش خانواده‌ها به‌صورت گسترده زندگی می‌کردند، مردان حتی خود را حاکم بر عروس و دامادهای خود می‌دانستند.»
دکتر محمدعلی قدسی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی استان همدان می‌گوید: «توزیع قدرت در خانواده بیش از هر چیز به ساختار جنسیتی در جامعه‌ بازمی‌گردد، ساختار جامعه تا چند دهه گذشته بیانگر مردسالاری و احاطه همه‌جانبه مرد بر جامعه و خانواده داشت، اما در شرایط کنونی با توجه به دگرگونی‌های ساختاری در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی زنان از قدرت بیشتری برخوردار شده‌اند. لذا ساختار مردسالاری طی تحولات اجتماع از سنتی به مدرن رو به تضعیف گذاشته است. پس از آنکه زنان در همه زمینه‌ها شایستگی‌های خود را نشان دادند کم‌کم باورهای جامعه و حتی مردان رو به این سمت تغییر کرد که آنان توانمندی اداره بخش‌هایی از مسئولیت‌های خانواده را دارند. دکتر قدسی در ادامه می‌گوید: «جامعه مجموعه افرادی دارد که باید از قابلیت‌های آنان بهره گرفت. در نظام مردسالاری توانایی‌های زنان نادیده گرفته می‌شد. در اداره زندگی با توجه به ورود زن و مرد در فرآیند تصمیم‌گیری اگر به موازین اخلاقی در عهده‌گیری مسئولیت در خانواده توجه شود، پیامدهای مثبتی برای خانواده و جامعه خواهد داشت.

زن‌سالاری یا مردسالاری در خانواده

زن‌سالاری یا مردسالاری امروزه مورد قبول هیچ جامعه‌ای نیست.
سیدامیر حسینی فرشید، کارشناس ارشد روانشناسی دراین باره می‌گوید: «زن‌سالاری و مردسالاری بطور عمده اثرات منفی زیادی بر خانواده دارد. این پدیده قدرت تفکر و اعتماد به نفس اعضای خانواده را از بین می‌برد. وقتی پدر یا مادر خانواده سعی در تحمیل عقاید و نظریات بر همسر و دیگر اعضا دارند، در واقع روحیه همکاری و مشارکت و همفکری در خانواده از بین می‌رود. این‌گونه افراد در اثر تربیت غلط خودخواه بار آمده‌اند و آنها خود را صاحب مقام می‌دانند و معتقدند اعضای خانواده باید بی‌چون و چرا در خدمت آنان باشند.»
هدی خسروان، روانشناس درباره اثرات مردسالاری در خانواده می‌گوید: «در خانواده‌هایی که مرد تمامی قدرت زندگی را به‌دست می‌گیرد فضای تربیتی و رفتاری خانواده خشک و در قالب قید و بندهای منطقی قرار می‌گیرد. در این قبیل خانواده‌ها کودکان دختر کمترین میزان عزت نفس را داشته و پسران خانواده نیز سعی در الگوبرداری از رفتارهای پدرشان دارند. در این خانواده‌ها معمولاً دختران پیشرفت‌های چشمگیری نمی‌کنند.»
وی همچنین درباره اثرات زن‌سالاری بر خانواده می‌گوید: «وقتی مادر یا مادربزرگ خانواده تنها حکمران باشد مسئولیت‌های مردانه از سوی مرد نادیده گرفته شده و از مرد انتظار رفتاری مردانه نمی توان داشت و پسران اعتماد به نفس بسیار پائینی دارند و احساس ناتوانی در پذیرش مسئولیت‌های زندگی بعدی خود می کنند.»
حسینی فرشید همچنین درباره صمیمیت در این قبیل خانواده‌ها می‌گوید: «در این‌گونه خانواده‌ها افراد صمیمیتی با هم ندارند. این برچسب زن سالاری و مردسالاری باعث می‌شود که فرد چه زن و چه مرد بسیاری از توانمندی‌های خود را از دست داده و از موضع ضعف با دیگران ارتباط برقرار کند، در واقع برچسبی که مرد یا زن از بابت زن ذلیلی یا مرد ذلیلی می‌گیرند بسیاری از روابط وی را با افراد جامعه مختل کرده و همواره به عنوان یک فرد ضعیف‌النفس به وی نگریسته شده و هیچ‌گونه فضایی جهت ابراز وجود به وی نمی‌دهند.»
حسینی فرشید همچنین درباره اختلالات روانی ناشی از روابط زن‌سالارانه یا مردسالارانه در خانواده می‌گوید: «در این قبیل خانواده‌ها نارضایتی‌ها، برخورد نامناسب، بیماری‌های جسمانی، افسردگی، اضطراب و کاهش سلامت روانی پدید می‌آید و نیاز طبیعی انسان یعنی تکریم شخصیت تأمین نمی‌شود و به دنبال آن احساس آرامش و اعتمادبه‌نفس حاصل نمی‌شود.

تقسیم وظایف

با داشتن اعتقاد به این‌که جامعه امروز نیاز به تغییرات و تحولات بیشتری دارد و حضور همزمان زن و مرد در تمامی عرصه‌های علمی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی و خانوادگی می‌تواند جامعه را به سمت پیشرفت سوق دهد، لازمه حضور در جامعه‌ای موفق تقسیم وظایف میان زن و مرد است خصوصاً این تقسیم وظایف از خانواده می‌‌تواند شروع شود و در نهایت به جامعه کشیده شود.
هدی خسروان، روانشناس در این باره می‌گوید:‌ زنان دارای طبعی لطیف، مهربان و دلسوز هستند و بطور کلی احساسات آنان بر منطق‌شان غلبه می‌کند. البته این نشان ضعف زنان نیست بلکه بیانگر آن است که زنان مسئولیت‌هایی را به عهده بگیرند که می‌توانند با احساسات‌‌‌شان به بهترین نحو ممکن به آن پاسخ دهند.»
حسینی فرشید نیز می‌گوید: «بهتر است بعضی مسئولیت‌هایی که در ارتباط با دیگران و جامعه بوده و در واقع به نحوی جزو وظایف خطیر و بزرگ زندگی محسوب می‌شود به عهده مرد خانواده قرار گیرد. البته تقسیم قدرت یا وظایف باید در زندگی بطور ضمنی اتفاق بیفتد و به‌صورت توافقی و مسالمت‌آمیز و با توجه به جو روانی خانواده در نظر گرفته شود. تعیین مرز مشخص قدرت بین زوجین در واقع امری نادرست بوده که زوجین در طول زندگی به آن دست می‌یابند.»

تقسیم وظایف از نگاه اسلام

حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کاظمی مدیر مدرسه رضویه قم ـ در این مورد می‌گوید: در مورد تقسیم وظایف و قدرت زن و مرد در خانواده در یکی از آیات سوره نساء آمده است. این قدرت در زندگی باید گاهی به ‌دست مرد و گاهی به دست زن باشد. با این حال قدرت اصلی به دست مرد است.
در این مورد رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده‌اند:
« زن گل است نه قهرمان و پهلوان و این گل در باغچه زندگی نیاز به محافظت و مراقبت دارد. »
مردان، مسلط به زن نیستند، بلکه مسلط به حفظ و نگهداری از ناموس خود هستند.
وی می‌افزاید: تعیین قدرت در زندگی بستگی به موقعیت دارد، گاهی زن با بهتر درک کردن زندگی را می‌چرخاند و گاهی مرد با مشکلات اجتماعی می‌جنگد و این قدرت در حد تعادل در یک خانواده سالم تقسیم می‌شود، در دین ما آمده است زن باید همراه و فرمانبر مرد باشد، چون زن دارای احساسات رقیق و قلب رئوفی است بطوری که امام خمینی(ره) در فرمایشاتشان فرموده‌اند: زن اگر زن نبود، نبی می‌بود.
زن دارای قلبی رئوف و احساساتی رقیق است و این موضوع باعث می‌شود اگر محافظتی بر این رأفت وجود نداشته باشد آسیب‌های زیادی ببیند و همین حصار است که آرامش مرد و خانواده را در زندگی به ارمغان خواهد آورد. تربیت فرزندان به دلیل مهربانی زن به عهده او است و تربیت کار انبیا بوده است.
منبع:www.iran-newspaper.com

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید