نویسنده: احسان کرمی (1)
مقدمه
امروزه پنهان نگه داشتن اسرار یک ملت یا یک کشور جزء ضروریات آن کشور محسوب میشود و دولتها و ملتها معمولاً تلاش دارند که آن اسرار در دست دشمنان و یا بیگانگان قرار نگیرد تا مبادا بر اثر اطلاع دشمنان از اسرار و اطلاعات ضربات جبران ناپذیری متوجه آنان گردد. به همین منظور سازمانهایی ایجاد میکنند تا دائماً خبرهای دشمنان و تحرکات و اقدامات آنان را رصد کنند تا اقدامات لازم را جهت پیشگیری از خطرات احتمالی انجام دهند. افزون بر این سازمانهای ایجاد شده وظیفه حفظ اطلاعات داخلی و جلوگیری از افشاء آن را هم بر عهده دارند تا مبادا دشمنان با گماردن جاسوسان، اطلاعات داخل کشور را به خارج انتقال دهند و به نقاط ضعف و یا راهبردی نظام و حکومت اشراف یابند. دولتها علاوه بر ایجاد سازمانهایی برای اشراف اطلاعاتی در داخل کشور سازمانهایی را هم جهت کسب اطلاعات برای خارج از کشور ایجاد کردهاند تا جایی که در هر رویایی بین کشورها، داشتن اطلاعات به روز از دشمن میتواند برگ برنده یک طرف باشد. در سیره حکومتی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) اقدامات اطلاعاتی و حفاظتی بسیاری دیده میشود؛ ایشان در مدت ده سالی که در مدینه حکومت را به عهده داشتند، مأمورانی جهت جمع آوری اخبار دشمنان داشتند که اخبار را به ایشان انتقال میدادند؛ مانند عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه در کنار قریش را یکی از آن موارد میتوان شمرد و گماردن مأموران در سر مرزها و سرحدات جهت رصد رفت و آمد در جنگها هم از این قبیل میباشد.
امامان معصوم هم برای رصد و اطلاعگیری از حاکمان جور همیشه کسانی را داشتند که با حضور در بارگاه ظالمان اخبار را به ائمه انتقال میدادند تا اقدامات پیش گیرانه را به وقت انجام دهند و بتوانند از دین، مال و جان شیعیان حفاظت و صیانت کنند. چنان که امام متقین امیر مؤمنان علی (علیه السلام) میفرمایند:
«مَن لَم یَتحرّز مِن المکائد قَبلٌ وُقُوعِها لم ینَفعَه الأسَفٌ عِند هُجومِها؛ (تمیمی آمدی، 1410، ج 2، ص 294).
کسی که به موقع از حیله دشمن، خود را حفظ نکند تأسف در هنگام تاخت و تاز دشمن نفعی برایش ندارد». بر این اساس با توجه به اهمیت این مسئله سؤالاتی لازم است پاسخ داده شود که از آن جمله: سیره اطلاعاتی چه ضرورتی دارد؟ و اینکه سیره اطلاعاتی امام علی (علیه السلام) در دوران حکومتش به چه صورتی بوده است؟ و ایشان چه محورهایی را برای حفظ نظام و حاکمیت اسلامی پیش گرفته بودند؟
ضرورت تشکیلات اطلاعاتی و آگاه سازی اطلاعاتی
الف) فراگیری تاکتیکهای نظامی
هرگاه به دشمن رسیدید، یا او به شما رسید، لشکرگاه خویش را بر فراز بلندیها، یا دامنه کوهها، یا بین رودخانهها قرار دهید، تا پناهگاه شما و مانع هجوم دشمن باشند، جنگ را از یک سو یا دو سو آغاز کنید، و در بالا قلهها، و فراز تپهها، دیدهبانهایی بگمارید. مبادا دشمن از جایی که میترسید یا از سویی که بیم ندارید، ناگهان بر شما یورش آورد و بدانید که پیش آهنگان سپاه دیده بان لشگریانند و دیده بانان طلایه داران سپاهند. از پراکندگی بپرهیزید، هرجا فرود میآیید، با هم فرود بیایید، و هرگاه کوچ میکنید همه با هم کوچ کنید، و چون تاریکی شب شما را پوشاند، نیزه داران را پیرامون لشکر بگمارید و نخوابید مگر اندک، چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن (حرانی، 1363، ص 191؛ دینوری، 1409، ص 166).
ب) اهتمام به رعایت مسائل اطلاعاتی در جنگ
در سال هشتم هجری نبرد «ذات السّلاسل» اتفاق افتاد که یکی از ویژگیهای رهبری امام علی (علیه السلام) در رعایت مسائل اطلاعاتی در نبرد است. ماجرا از این قرار بود که شورشیان «سلاسل» قلهها را گرفته و راهها را ناامن کرده بودند، و به کاروانها یورش میآوردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابتداء خلیفه اول را با 700 نفر اعزام کرد، اما موفق نبود، و تعدادی کشته داد و فرار کرد، بار دیگر خلیفه دوم با تعدادی از سربازان رفتند و شکست خوردند، عمرو عاص گفت: یا رسول الله جنگ با حیله و نیرنگ توأم است، مرا بفرست، تا پیروز برگردم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرماندهی داد، اما او نیز شکست خورد. سرانجام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تنها علی است که در برابر دشمن فرار نمیکند. علی (علیه السلام) با تاکتیکهای نظامی حساب شدهای به جنگ شورشیان سلاسل رفت. شبها راه میرفت، و روزها پنهان میشد، تا آنکه شب هنگام نزدیک منطقه شورشیان رسید، دستور داد با استفاده از تاریکی شب، قله اطراف را تصرف کنند و آنها را در محاصره بگیرند. در آغاز امام علی (علیه السلام) به آنها پیشنهاد صلح داد، نپذیرفتند و گفتند: تو هم مانند آن سه نفر شکست میخوری. جنگ آغاز شد، اما شورشیان دیگر راه گریز نداشتند، تپهها و قلهها در دست سپاهیان اسلام بود، وقتی تعدادی از شجاعان آنها به دست علی (علیه السلام) کشته شدند، و سپاه اسلام تهاجم را آغاز کرد، آنها عقب نشینی را آغاز کردند. تعدادی فرار کرده و بسیاری تسلیم شدند و کلید گنجها را آوردند، و امان خواستند و به خانههای خود رفتند. و دستهای اسیر گردیدند و سپاه اسلام پیروزمندانه به مدینه بازگشت. ام سلمه میگوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در منزل من خوابیده بود و ناگهان بیدار شد. گفتم: یا رسول الله شما را چه میشود؟ فرمود: جبرئیل نازل شد و خبر پیروزی علی (علیه السلام) را آورد. و آنگاه سوره «عادیات» نازل شد. «وَالعادِیاتِ ضَبحاً؛ سوگند به اسبهایی که نفسهایشان به شماره افتاد» (مجلسی، 1410، ج 41، ص 93).
ج) آمادگی برای جهاد و دفاع برای آمادگی و حفظ روحیه رزمی در مردم باید بسیج عمومی اعلام کرد، و با طرح ارزش جهاد و دفاع، همه را برای دفاع از مملکت و ایمان و عقیده سازمان دهی نمود که امام علی (علیه السلام) به مردم مصر مینویسد:
برای جهاد با دشمنان کوچ کنید، خدا شما را رحمت کند، در خانههای خود نمانید، که به ستم گرفتار و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پستتر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بیداری و هوشیاری است هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید» (محمدی ری شهری، 1377، ج 1، ص 563).
د) انتصاب کارگزاران شایسته برای اداره جامعه
این حقیقت که اگر کشور اسلامی در آستانه جنگ قرار گیرد، یکی از کارهای کلیدی و ارزنده، تعیین مدیران، فرمانداران، استانداران کاردان و لایق است که برای اداره جنگ و امنیت پُشت جبهه اهمیت بسزایی دارد. امام علی (علیه السلام) در نامهای به مالک اشتر جهت تعیین فرماندهان نظامی لایق مینویسد:
برای فرماندهی سپاه کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام تو بیشتر، و دامن او پاکتر، شکیبایی او برتر باشد، از کسانی که دیر به خشم آید، و عذر پذیرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان، با قدرت برخورد نماید، دُرشتی او را به تجاوز نکشاند، و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد» (نوری طبرسی، 1408، ج 13، ص 164).
«مأمورانی امین و حقگو میان مردم بگمار، تا از حسن خدمت مأموران و کارمندانت برای تو خبر بیاورند تا مطمئن باشند تو از حسن خدمت آنها خبر داری و قدردان آنها هستی» (محمدی ری شهری، 1386، ج 7، ص 18).
ه) تقیه و رازداری
یکی از سیرههای برجسته امام در راستای آگاه سازی حفاظتی شیعیان، توصیه به کتمان (رازداری) و تقیه بود. “تقیه” از “وقایه” به معنای سپر گرفته شده و به معنای تلاش پنهانی و انجام وظیفه در پوشش امر دیگری است. حضرت علی (علیه السلام) در این باره میفرماید: «لَا دینَ لِمَن لَا تَقِیّهَ لَه؛ نیست دینی از برای کسی که تقیه از برای او نباشد» (خوانساری، 1373، ج 6، ص 404).
و نیز در خصوص رعایت اصول حفاظتی در حفظ اسرار حضرت میفرماید: «سرُّکَ سُرُورُکَ إن کتمتَهُ، و إن أذَعتهُ کانَ ثَبُورَکَ؛ راز تو شادی توست اگر آن را پنهان داری، و (سبب) ناله و جزع تو خواهد شد اگر فاش کردی» (تمیمی آمدی، 1410، ج 4، ص 141).
همچنین ایشان میفرمایند: «کُلّما کَثُرَ خُزانُ الأسرارِ کَثُرَ ضُیّاعُها؛ هر مقدار رازداران بیشتر شوند، احتمال تباهی آن راز بیشتر میشود» (تمیمی آمدی، 1410، ج 1، ص 534).
موضوعی که حضرت به آن اشاره دارد، امروزه یکی از آسیبهای امنیتی به شمار میآید.
و) موضعگیری هدفمند در عملیات نظامی
گاهی برخی از موضعگیریها، حملههای بیمورد، جذب نیروهای بیفایده، مشکلاتی به وجود میآورد که در پیروزی یا شکست نقش تعیین کنندهای دارد. چنانچه نقل شده وقتی سپاه امام علی (علیه السلام) به اطراف شهر بصره رسید و در آنجا توقف کرد تا طرفداران امام علی (علیه السلام) از قبائل گوناگون با لشگریان امام بپیوندند، بسیاری از سران قبائل، و بزرگان کوفه و بصره با حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ملاقات کردند. روزی احنف بن قیس با خویشاوندان خود خدمت امام علی (علیه السلام) رسید و پس از گفتگوهای فراوان به امام گفت: قوم و قبیله من به درستی حقیقت را نمیشناسند اگر بخواهم آنها را برای کمک شما در این جنگ بکشانم دویست سوار به سوی تو خواهند آمد. اما اگر من و طرفداران شما به خانه بازگردیم و در جنگ شرکت نکنیم شش هزار شمشیر را از تو باز خواهم داشت. حال چه کنم؟ دویست مرد به کمک بیاورم؟ یا شش هزار شمشیر را از تو دور سازم؟ امام علی (علیه السلام) فرمود: شش هزار شمشیر را از من باز داری نیکوتر است، به خانهات باز گرد (سپهر، 1289، ج 1، ص 124). درست است که در صورت جذب نیروهای قبیله احنف، دویست مرد جنگی به سربازان حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میپیوستند، اما سایر افراد قبیله را نمیشد از شرکت در نبرد باز داشت، و آنان جذب نیروهای دشمن میگشتند. که با واقع بینی امام علی (علیه السلام) یک قبیله با هزاران مرد جنگی بیطرف باقی ماندند.
ز) رعایت اصول حفاظتی و مراقبت دائم دشمن
روایاتی که بر مراقبت دائم در برابر تحرکات دشمنان تأکید میکنند و از آن جمله: امام علی (علیه السلام) میفرماید:
بپرهیز از کوچک شمردن دشمن؛ چرا که از مراقبت باز میدارد و چه بسیار کوچکهایی که بر بزرگها پیروز گشتند» (ابن ابی الحدید معتزلی، 1385، ج 20، ص 282).
در فراز دیگری فرمود:
کارِ دشمن را به هنگامی که با او نبرد میکنی، کوچک مشمار؛ چرا که اگر پیروز شدی، ستایش نشوی، و اگر او بر تو پیروز گشت، معذور نیستی، ناتوانی که مراقب دشمن توانمند است، به سلامت نزدیکتر است از توانمندی که بر ناتوان، غرّه میشود» (ابن ابی الحدید معتزلی، 1385، ج 20، ص 309).
همچنین آن حضرت میفرمایند:
از دشمنی که دشمنی خود را پنهان میدارد بیشتر احتیاط کن تا دشمنی که آشکارا دشمنی میکند» (محمدی ری شهری، 1381، ج 1، ص 76).
شناخت دشمنان و باورهای آنان
اگر در طول جن از افکار و اهداف شیطانی دشن بیخبر باشیم و باورهای دروغین او را نتوانیم شناسایی کنیم، هرگز امکان یک رویارویی صحیح با دشمن را نخواهیم داشت، نیروهای اطلاعاتی نقش تعیین کنندهای در این مسئله دارند. بنابراین یکی از کارهای مهم در آستانه جنگ، شناسایی و شناساندن دقیق دشمن است تا مردم بدانند که: دشمن کیست؟ و چگونه فکر میکند؟ و تا کجا فریب خورده است؟ و چگونه باید با او برخورد کرد؟ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در سخنرانیهای متعدد، ماهیت دشمنان اسلام و مردم را افشا کرد، و ماسکهای دروغین را از چهرهشان کنار زد.
الف) شناخت و نکوهش کوفیان
امام علی (علیه السلام) با آگاهی لازم و شناخت خُلق و خوی کوفیان در نکوهش لشگریان خود فرمود:
هرچه شما را دعوت میکنم اجابت نمیکنید، و هرگاه فرمان میدهم اطاعت نمیکنید. ای بیاصلها! در یاری پروردگارتان منتظر چه هستید؟ آیا دین ندارید که شما را گرد آورد؟ و یا غیرتی که شما را به خشم وا دارد؟ در میان شما به پاخاستهام! هرچه فریاد میکشم و از شما یاری میطلبم سخن مرا نمیشنوید و از دستورم اطاعت نمینمایید تا چهره واقعی کارهای بد آشکارا گردد نه با شما میتوان انتقام خونی گرفت؛ و نه با کمک شما به هدف میتوان رسید. شما را به یاری برادرانتان دعوت کردم، همانند شتری که از درد بنالد آه و ناله سر دادید، اما آنها نیز افراد مضطرب و ناتوانی بودند که گویا آنها را به سوی مرگ میبرند، در حالی که آن را با چشم خود مینگرند! (نهج البلاغه، خطبه 39).
ب) شناساندن ناکثین (اصحاب جمل)
امام علی (علیه السلام) برای آگاهی مردم نسبت به ادعاهای پوچ ناکثین، در سخنرانیهای گوناگونی افشاگرانه علل انحرف آنان را توضیح داد. و بهانههای دروغین طلحه و زبیر را پاسخ فرمود. و سوابق تاریخی آنان را برشمرد. زیرا ناکثین شهر بصره را در اختیار گرفته بودند و شورش کردند. باید امت اسلامی با بصیرت و آگاهی به جنگ آنان برود. که آغاز نبرد در جبهه داخلی بود، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یک سخنرانی ادعاهای باطل ناکثین را جواب داد.
آگاه باشید، که همانا شیطان حزب و یارانش را بسیج کرده، و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار دیگر ستم را به جای خود نشاند و باطل به جایگاه خویش پایدار شود. سوگند به خدا ناکثین هیچ گناهی از من سراغ ندارند، و انصاف را بین من و خودشان رعایت نکردند، آنها حقی را میطلبند که خود ترک کردند و انتقام خونی را میخواهند که خود ریختند. اگر شریک آنها بودم، پس آنها نیز در این خونریزی سهم دارند، و اگر تنها خودشان خون عثمان را ریختند پس کیفر مخصوص آنهاست، مهمترین دلیل آنها به زبان خودشان است، میخواهند از پستان مادری شیر بدوشند که خشکیده، بدعتی را زنده میکنند که مدتهاست مرده، وَه چه دعوت کنندهای؟! و چه اجابت کنندگانی؟! همانا من به کتاب خدا و فرمانش درباره ناکثین خوشنودم» (نهج البلاغه، خطبه 22).
ج) آگاهی از شیوههای شیطانی سران قاسطین
اول) شناخت معاویه (قلم 3):
امام علی (علیه السلام) از سیاستهای شیطانی معاویه آگاهی داشت و به وسیله نیروهای اطلاعاتی خود همواره تحرکات معاویه را زیر نظر داشت که به لشگریان خود فرمود:
«به آن گروه کثیر و سراپرده پر زرق و برق (معاویه) به سختی حمله برید، و در دل آن به نبرد بپردازید که شیطان در کنار آن پنهان شده، دستی برای حمله به پیش دارد، و پایی برای فرار به عقب نهاده. مقاومت کنید تا عمود حق بر شما آشکار گردد شما برترید! خدا با شما است و از زحمات شما نمیکاهد» (نهج البلاغه، خطبه 65).
و در معرفی توطئههای شیطانی معاویه فرمود:
آگاه باشید معاویه گروهی از تبهکاران متجاوز را بسیج کرد، و کانالهای اطلاعات و اخبار حق را بر آنان بست تا آنجا که حاضرند گردنهای خویش را زیر شمشیر قرار دهند (نهج البلاغه، خطبه 51).
و یک سخنرانی افشاگرانه، سیاست دروغین معاویه را شناساند و با سیاست توحیدی مقایسه و ارزیابی فرمود:
سوگند به خدا معاویه از من زیرکتر و سیاستمدارتر نیست، اما او نیرنگ میزند و گناه و جنایت مرتکب میشود، اگر نبود زشتی نیرنگ، من سیاستمدارترین انسانها بودم (نهج البلاغه، خطبه 200).
دوم) شناخت عمروعاص:
در افشای یکی دیگر از سران قاسطین «عمروعاص» در یک سخنرانی فرمود:
«بیعت نمیکند مگر آنکه در یک معامله سیاسی، در برابر بیعت، سرمایهای به دست آورد» (نهج البلاغه، خطبه 26).
یعنی طرفداری عمروعاص از معاویه بر اساس عقیده و ایمان نیست بلکه پول پرستی و قدرت طلبی او را منحرف کرده است و در سخنرانی دیگری بیشتر ماهیت او را شناساند.
«شگفتا! پسر آن زن بدنام در میان مردم شام نشر میدهد که من اهل مزاح هستم مردی شوخ طبع، که مردم را سرگرم شوخی میکند. حرفی به باطل گفته! و سخنی به گناه انتشار داده است. آگاه باشید بدترین گفتار؛ دروغ است او سخن میگوید و دروغ میگوید، وعده میدهد و تخلف مینماید، درخواست میکند و اصرار میورزد، اگر از او چیزی درخواست شود بخل میکند، به پیمان خیانت مینماید، و پیوند خویشاوندی را قطع میکند، به هنگام نبرد سر و صدا راه میاندازد و تهیج و تحریص مینماید. (اما این سروصدا) تا هنگامی است که دست به شمشیرها نرفته، در این هنگام برای رهایی جانش بهترین و بزرگترین نقشهاش آن است که جامهاش را بالا زند و عورت خود را آشکار سازد «تا از کشتن او چشم پوشی شود»! آگاه باشید به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از شوخی و سرگرمی باز میدارد، ولی او را فراموشی آخرت از گفتن سخن حق بازداشته است او حاضر نشد با معاویه بیعت کند جز اینکه از او مزدی به دست آورد، و در برابر از دست دادن دینش بهایی گرفت» (نهج البلاغه، خطبه 84).
د) آگاهی و شناخت مارقین (خوارج)
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ابتدا نسبت به اهداف خوارج به مردم آگاهی داد و علل انحراف آنها را برشمرد، سپس خوارج فریب خورده را نصیحت کرده از آینده دردناکشان ترساند. در یک سخنرانی به علل گمراهی آنان اشاره کرد و هشدارشان داد (نهج البلاغه، خطبه 58). و در سخنرانی دیگری مردم را آگاهی لازم داد که:
جنگ من با خوارج را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح فرمود، من جایگاه نبرد را، و تعداد کشتگان آن را میدانم، و اندازه فراریان آنها را اطلاع میدهم (نهج البلاغه، خطبه 59).
و در کلام ارزشمند دیگر از آینده خوارج و تداوم انحراف فکریشان صحبت کرد که:
«نه سوگند به خدا هرگز خوارج نابود نشدهاند، آنها نطفههایی در پشت مردان و رحم زنان باقی میمانند اما هرگاه سربرآوردند سرکوب میشوند تا اینکه سرانجام به دزدی و راهزنی روی میآورند» (نهج البلاغه، خطبه 60).
بهرهگیری از نیروهای اطلاعاتی برای کشف توطئههای دشمنان
راه پیروزی بر دشمن تنها نبرد مسلحانه نیست، بلکه باید دشمن را، و تحرکات آشکار و پنهان او را شناخت. امام علی (علیه السلام) هم در داخل مرزهای کشور اسلامی از نیروهای اطلاعاتی کمک میگرفت تا بر امور جاری کشور و روش مدیران حکومت، نظارت کند، و هم در خارج از مرزهای کشور، در درون خاک دشمن دارای نیروهای اطلاعاتی با تجربه بود که همواره تحرکات دشمن را زیر نظر داشت. در اینجا توجه به برخی از نمونهها ضروری است، مانند:
الف) ارزیابی و برآورد اطلاعاتی
امیرمؤمنان (علیه السلام) برای امتحان مردم شام و کشف میزان اخلاق و تعهد و وفای آنان، اقدام به ارزیابی آنها کرد. نقل عامر شعبی و امام باقر (علیه السلام) در این باره چنین است:
امیرمؤمنان (علیه السلام) مردی را به دمشق فرستاد که مردم را بترساند و [بگوید] که علی (علیه السلام) با مردم عراق به سوی شما در حرکت است (تا با شامیان بجنگد) غرض حضرت این بود که میزان حرف شنوی مردم شام را از معاویه به دست آورد. پس از اینکه این مرد وارد شام شد (و خبر را میان مردم شایع کرد) معاویه دستور داد منادی ندا کند که در مسجد حاضر شوند. همه مردم آمدند و مسجد را پر کردند. معاویه بر منبر رفت و خبر را برای مردم بیان کرد و نظر خواست. بدون اینکه حرف بزنند دستها را به نشانه اطاعت از معاویه بر سینههای خود گذاشتند. مردی به نام ذوالکلاع از جا بلند شد و گفت: از شما دستور دادن و از ما اجرا کردن. فرستاده امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کوفه بازگشت و جریان را به عرض رسانید. حضرت دستور داد تا مردم را به مسجد فراخواندند و به منبر رفت و فرمود: ای مردم، معاویه برای جنگ لشگر آماده کرده است، هر کس حرفی زد، و چنان سروصدا و هیاهو به راه انداختند که حضرت ندانست رأی مردم چیست (و نظر خواهی حضرت بیفایده شد) حضرت از منبر به زیر آمد و فرمود: “انا لله و انا الیه راجعون، قسم به خدا فرزند هند جگرخواه خلافت را برد” (ابن کثیر، 1411، ج 8، ص 129؛ ابن ابی الحدید معتزلی، 1385، ج 3، ص 96).
ب) کشف توطئه بر ضد فرماندار مصر
معاویه تا خواست توطئهای علیه (قیس بن سعد)، فرماندار مصر سامان دهد، و او را لکّهدار کند و متّهم به همکاری سازد که سرانجام حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دچار یک حرکت انفعالی کرده تا قیس را عزل کند، و با ظهور هرج و مرج در مصر، بتواند به مصر یورش برد. نقشه معاویه افشاء شد، زیرا این توطئه را نیروهای اطلاعاتی امام علی (علیه السلام) از شام به امام گزارش دادند (سپهر، 1289، ج 2، ص 228).
ج) کشف توطئه در مراسم حج
در مراسم حج، معاویه نقشهای طرح کرد که برخی از نیروهای وفادارش به بهانه مراسم حج به میقات و عرفات و منی رفته، مردم را بر ضد حضرت علی (علیه السلام) بشورانند. اما قبل از حرکت هیئت تبلیغی معاویه، نیروهای اطلاعاتی برون مرزی امام علی (علیه السلام) به او گزارش دادند و امام (علیه السلام) آنگاه که مطلع گردید، عوامل سیاسی و اغفالگر معاویه قصد تبلیغات مسموم در مراسم حج را دارند، در نامهای به فرماندار مکه، «قثم بن عباس»، مبنی بر اینکه مراقبتها را بیشتر کند نوشت:
«پس از یاد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتی من در شام به من اطلاع داده که گروهی از مردم شام برای مراسم حج به مکه میآیند، مردمی کوردل، گوشهاشان در شنیدن حق ناشنوا، و دیدههایشان نابینا، که حق را از راه باطل میجویند، و بنده را در نافرمانی از خدا، فرمان میبرند دین خود را به دنیا میفروشند، و دنیا را به بهای سرای جاودانه نیکان و پرهیزکاران میخرند، در حالی که در نیکیها، انجام دهنده آن پاداش گیرد، و در بدیها جز بد کار کیفر نشود. پس در اداره امور خود هشیارانه و سرسختانه استوار باش، نصیحت دهندهای عاقل، پیرو حکومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا کاری انجام دهی که به عذرخواهی روی آوری، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشکلات سُست باشی» (نهج البلاغه، نامه 33).
د) شناسایی و کشف جاسوس
اصبغ بن نباته میگوید: با حضرت علی (علیه السلام) نماز صبح را خواندیم. در این هنگام مسافری آمد. حضرت پرسید: از کجا میآیی؟ پاسخ داد: از شام پرسید: به چه علت به اینجا آمدهای؟ گفت: کاری داشتم. حضرت فرمود: بگو وگرنه خودم میگویم که برای چه آمدهای؟ پاسخ داد: خودت بگو. آن حضرت فرمود: معاویه در روزی اعلام کرد که هرکه علی را بکشد، ده هزار دینار پاداش میگیرد. سپس فلان شخص برخاست و گفت: من او را میکشم. معاویه گفت: تو این کار را بکن او نیز وقتی به خانه اش رفت پشیمان شد. در روز دوم جارچی معاویه ندا داد که هر که علی را بکشد بیست هزار دینار جایزه دارد. فرد دیگری برخاست و گفت: من این کار را انجام میدهم. معاویه گفت: برو و او را به قتل برسان. اما او نیز پشیمان شد. در روز سوم، جارچی معاویه اعلام کرد هر کس علی را بکشد سی هزار دینار جایزه میگیرد آنگاه تو [خطاب به مسافر شامی] بلند شدی. تو مردی از حمیر هستی آن مسافر پاسخ داد: راست گفتی، حضرت فرمود: نظرت درباره مأموریت خودت چیست؟ او پاسخ داد: این کار را نمیکنم ولی باز میگردم. حضرت فرمود: ای قنبر، توشه و نفقه این مرد را فراهم و مرکبش را مجهز کن (مجلسی، 1410، ج 41، ص 306). گرچه احتمال دارد خبر حضرت به آن مرد شامی مبنی بر هدف او از این سفر از معجزات ایشان باشد؛ ولی دلالت دارد امام (علیه السلام) دایم در صدد رصد جاسوسان معاویه بوده است.
نتیجهگیری
آنچه اسلام واقعی را پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از انحرافات نجات داد رفتار علی (علیه السلام) در زمینه دشمنشناسی و شیوه برخورد با دشمنان بوده است. دشمنشناسی در نظر مولا علی (علیه السلام) آن قدر مهم و با اهمیت است که آن حضرت شناخت دشمن را رمز بینش میدانند و تأکید میکنند که جدی نگرفتن دشمن و توهم فرض کردن دشمن به معنی نشناختن دشمن است. امام (علیه السلام) با این بیان تذکر میدهند که دشمن همواره در کمین نشسته است و باید مراقب و هوشیار بود.
علی (علیه السلام) یکی از رسالتهای خطیر انبیا و امامان معصوم (علیهم السلام) را شناسایی دشمن و معرفی آنها به مردم عنوان میکند که از این طریق سلامت جامعه را تضمین میکردند. دوران حکومت علی (علیه السلام) مملو از درسهای عبرت آموز در زمینه دشمنشناسی است؛ زیرا در مدت 5 سال حکومت، تمام هم و غم خود را صرف مبارزه با دشمن و هدایت منحرفان کرده است. این تجربه گرانقدر باید الگوی حکومتهای اسلامی به ویژه جمهوری اسلامی قرار گیرد. پیروی از سیره امام علی (علیه السلام) و عبرت گرفتن از رفتار آن حضرت در شیوه برخورد و شناسایی دشمن میتواند ما را در شناسایی دشمنان یاری دهد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کرات از خطر جریان نفاق در جامعه اسلامی سخن میگوید و تأکید دارد که دشمنان با چهره نفاق، ارزشهای اسلامی را زیر سؤال میبرند و زمینههای استحاله نظام اسلامی را فراهم میکنند. علی (علیه السلام) آن روز با جاهلان مقدس مآب مواجه بود و جامعه اسلامی امروز ما نیز با افراد به اصطلاح روشنفکر و غرب زده رو به رو است. هر دو جریان در یک نقطه اشتراک دارند و آن فهم نادرست از مبانی و تعالیم اسلام است، این ناآگاهی و جهالت باعث شده است تا در مقابل نظام اسلامی جبهه گیری کنند.
پینوشتها:
1. کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم
منابع تحقیق :
* ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید هبه الله، (1385 ق)، شرح نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، بیروت، دارالحیاء الکتب العربیه، جلد 3 و 20 و 21.
* ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، (1411 ق)، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ج 8.
* احمدیان، اسدالله، قواعد و احکام حفاظت و اطلاعات جلد 1.
* تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، (1410 ق)، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دارالکتاب الإسلامی، چاپ دوم، ج 1 و 2 و 4.
* الحرانی، ابن شعبه، (1363 ق)، تحف العقول، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم.
* خوانساری، جمال، (1373 ش)، شرح بر غررالحکم، تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی، تهران، انتشارات دانشگاه، چاپ پنجم، جلد 4 و 6.
* دشتی، محمد؛ محمدی، کاظم، (1369 ش)، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، چاپ دوم، نشر امام علی.
* دهخدا، علی اکبر، (1341 ش)، لغت نامه دهخدا، تهران، سیروس.
* دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، (1409 ق)، اخبار الطوال، قم، منشورات الرضی.
* راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (1392 ق)، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
* رستمی، محمود، (1378 ش)، فرهنگ واژههای نظامی، تهران: انتشارات ستاد مشترک ارتش.
* رضی، محمد بن حسین شریف، (1386 ش)، نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، تهران، پیام آزادی.
* زبیدی، محمد مرتضی، (1385 ق)، تاج العروس، لیبی، ناشر دار لیبیا بنغازی، جلد 3.
* سپهر، محمد تقی بن محمد علی، (1289 ق)، ناسخ التواریخ امیرالمؤمنین، تهران، بیناشر، جلد 1 و 2.
* مجلسی، محمد باقر، (1410 ق)، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، جلد 41.
* محمدی ری شهری، محمد، (1377 ش)، میزان الحکمه، مترجم حمید رضا شیخی، قم، دار الحدیث، چاپ اول.
* دانش نامه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث و تاریخ، (1386 ش)، با همکاری محمد کاظم طباطبایی و محمد طباطبایی نژاد، مترجم: عبدالهادی مسعودی، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ اول، جلد 7.
* حکمت نامه بسیج، (1381 ش)، قم، دارالحدیث، چاپ اول.
* مطهری، مرتضی، (1389 ش)، سیری در سیره نبوی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجاه و سوم.
* نوری الطبرسی، حسین بن محمد تقی، (1408 ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، آل البیت، چاپ اول، جلد 13.
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان؛ (1395)، اطلاعات و سیره معصومین (ع)، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.