قرآن و بهداشت روانی

قرآن و بهداشت روانی

نویسنده :دکتر محمد رضا آرام

چکیده
واژه بهداشت و سلامتی به ویژه بهداشت روانی، همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است، تدوین برنامه های تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و بهداشت روان نمونه ای از این اقدام بشری است و در این میان دین باوری و آموزه های قرآنی نقش بسزایی در تأمین بهداشت روانی دارند. در این مقاله، سلامت روان در قرآن و نشانه های آن و نیز رابطه قرآن و معنادرمانی و راه های درمان افسردگی از دیدگاه قرآن و نقش باوردرمانی در بهداشت روان به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در نهایت نیز به جلوه هایی از شفابخشی قرآن پرداخته شده است.

کلید واژه ها
بهداشت، بهداشت روانی، معنادرمانی، روان درمانی افسردگی، شفابخشی قرآن.

مقدمه
واژه ی بهداشت و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه های تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه، جلوگیری و درمان بیماری ها نمونه ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دونوع بهداشت جسمی و بهداشت روانی تقسیم می شود ولی آنها همپوشی های زیادی با هم دارند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با عملکرد فردی – اجتماعی و سیستم های روانی – اجتماعی دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه های متعدد بهداشت روانی در ابعاد مختلف می شود.
برآنیم تا در این مقاله تأثیر آموزه های قرآنی بر بهداشت و سلامت روان و نیز جنبه های مختلف این تأثیر گذاری را بررسی کنیم.

سلامت روان در قرآن
قرآن فردی را سالم و سلیم النفس می داند که با تکیه بر فطرت توحیدی از ایمان قلبی برخوردار بوده و در رفتار با ایجاد تعادل میان قوای متضاد درونی و نیز تقابلات بیرونی و درونی برخاسته از غرایز و محیط بهترین شیوه را در دستیابی به خوشبختی و قرب الی الله برگزیند. از نظر قرآن کسانی که در عقیده، کفر و در عمل، نفاق را برگزیدند از سلامت روانی برخوردار نبوده و دچار بیماری روانی هستند: «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا».(بقره: ده)
روان رنجوری تنها در رفتار نیست بلکه در عقیده و ایمان نیز راه می یابد. ازآنجایی که تعادل شخصیت یعنی تعادل فرد در ایمان به خدا و عمل صالح، پس عدم تعادل در هر یک از آن دو موجب «روان رنجوی» فرد بوده و فرد از سلامت روانی برخوردار نخواهد بود.(مجمع البیان، ج یک، ص چهل وهفت)

نشانه های سلامت روان
سلامت روان آن چنان که پیش از این گفته شده، تنها سلامت در رفتار نیست بلکه یکی از نشانه های سلامتی روان، سلامتی رفتار است. بنابراین کسانی که از توحید و ایمان درستی برخوردار نیستند همانند کافران و منافاقان حتی مؤمنان ضعیف الایمان، از رنجوری روان برخوردارند. این رنجوری خود را در مظاهر بیرونی و رفتاری و واکنش های عملی به خوبی نشان می دهند. وجود اضطراب، ترس، نگرانی، وسوسه و افسردگی، همه نشانه ای از روان رنجوری فرد دارد (بهداشت روان، ص سی ودو) این نشانه ها خود را در دو صورت فردی و اجتماعی بازتاب می دهد. ما در اینجا به برخی از نشانه های سلامت روانی از منظر قرآن اشاره می کنیم تا افزون بر یافتن نشانه های منفی به نشانه های اثباتی سلامت روانی در برابر رنجوری آن اشاره داشته باشیم.

الف. آرامش روحی
آرامش زمانی در انسان پدید می آید که به واجب دینی، نفسی و اجتماعی خود عمل کرده باشد در صورتی که انسان هر یک از این موارد را نادیده گیرد دچار بیماری های روحی گشته و روان رنجور می گردد. اعراض از یاد خدا و دستورهای او یا عدم ایمان به خدا می تواند فرد را دچار بیماری نماید و سلامت روانی اش را در معرض خطر قرار دهد، چنان که یاد خدا موجب آرامش دلها و آرامش روحی می گردد.
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»(رعد: بیست و هشت): همانا با ذکر خدا دل ها آرام می گیرند.
واما منظور از ذکر الله چیست؟ چگونه دل انسان با یاد الله آرام می گیرد؟ اگر شخصیت انسان شبیه به یک کوه یخ باشد و ضمیر ناخودآگاه آدمی، نه دهم که یخ مستور و مخفی در آب، اگر ضمیر ناخودآگاه بر وجود آدمی سیطره داشته باشد و تعیین کننده و کارگردان پشت صحنه باشد، اگر انواع اختلالات رفتاری و بیماری های روحی و روانی تجلی تیره شدن روابط خودآگاه و ناخودآگاه تلقی گردد و اولین گام در تخفیف این بیماری ها انتقال موضوعات و مسائل درون ناخودآگاه به سطح آگاه بیمار باشد، معنا و اهمیت ذکر معلوم و روشن می گردد. ذکر الله به طور خاص یعنی با خبر ساختن، خبر گرفتن و توجه کردن ارادی و معتمدانه ذهن هشیار از آن چیزی که در ناخودآگاه آدمی وجود دارد. (اصول کلی بهداشت روان در اسلام، ص پنجاه و سه)
ذکر یعنی اعتراف به حضور او، به محض اینکه الله حاضر در ناخودآگاه آدمی، اما غایب از سطح آگاه ذهن به یاد آورده می شود، ناگهان ابهامات از بین می رود، یک احساس شعف، آرامش طمأنینه، احساس معنادار بودن زندگی شخص و کل هستی، یک احساس تعالی به انسان دست می دهد و قلب متلاطم، ناآرام و مضطرب، آرام می گیرد(انوار درخاشن ج نه، ص دویست و بیست) و همراهی و پذیرش ولایت الله، ترس، خوف، غم و اندوه را از دل ها می زداید. (تفسیر نمونه، ج هشت، ص سیصد و سی وسه)
«الا ان اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون، الذین امنوا و کانوا یتقون، لهم البشری فی الحیاه الدنیا و فی الاخره لا تبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم».(یونس: شصت و دو تا شصت و چهار).
و ذکر، او را به آینده امیدوار میسازد؛ چون ترس از آینده همواره هر گونه آرامش و آسایش را از انسان سلب می نماید. وقتی انسان همواره از آینده مبهم و نامعلومی در رنج باشد، آسایش و آرامش کنونی بر او سخت و دشوار می گردد و از وی سلب می شود در حالی که ایمان به آینده او را امیدوار و توانایی بهره گیری از لذت های حال را در او افزایش می دهد (المیزان، ج هفده: ص 415).
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون». (فصلت: سی)
آرامش روحی در سه چیز نمودار می شود:
1. توانایی در برخورد با بحران ها، و این به توانایی فرد در استواری و بردرباری و مقاومت در برابر رنج ها، مصیبت ها، سختی ها و شکست های گوناگون بر می گردد، بدون آنکه تعادل روانی، سلامت روحی خود را از دست دهد. این حالت جز با این باور تحقق نخواهد یافت که هر چه انسان بدان دچار می شود به قضای الهی و از باب آزمایش و ابتلای او است، و این که تنها او قادر به دفع شر و ضرر است و باید به خداوند اتکا نماید، چه بسا آن شر و مصیبت دریچه ای به سوی خیر و سعادت ابدی او باشد (تفسیر منهج الصادقین، ج یک، ص چهار صد و نود)
«و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون» (بقره: دویست و شانزده)
2. توانایی بر شکیبایی و تحمل سختی ها، زیرا صبر و شکیبایی در برابر سختی ها نشان دهنده ی سلامت روانی است. انسان صابر به این درجه از کمال دست یافته است که همه این سختی ها برای رهایی و آزادسازی توانایی های بالقوه ای است که در او نهاده شده است، و این توان و قدرت نهان جز به هنگام بروز شداید و سختی ها آشکار نمی شود. پس سختی ها را ابزاری برای خروج توانمندی ها از قوه به فعلیت می بیند و با این شیوه توان و تعقل و خردش فزونی یافته و استعدادهای نهفته اش آشکار می شود.
«ولنبلونکم ء من الخوف و ا لجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین»(بقره: صد و پنجاه و پنج)
در حقیقت صبر و شکیبایی در برابر شداید و سختی ها نشان دهنده ی سلامتی ایمان و تعادل شخصیتی اوست که با به کارگیری از توان و قدرت نهفته می تواند راه کاری مناسب برای برون رفت از آنها یافته است و عمل صالح و درستکاری نیم دیگر از ایمان خویش را آشکار می سازد، زیرا ایمان کامل در سلامت عقیده و عمل صالح است که صبر و شکیبایی بخش نخست یعنی سلامت عقیده و نیز عمل صالح و درست در حل مشکل، نشان دهنده ی کمال ایمان اوست.
3. توانایی و درک درست آینده و خوش بینی به آن، زیرا کسی که از سلامت روان برخوردار است به آینده امیدوار است و هدف از زندگی را تلاش برای درک محبوب و لقاء الله می بیند، از این رو سختی ها را ابزاری برای رسیدن به آینده ای روشن می یابد که:
«ان مع العسر یسرا» (انشراح: شش): با هر رنجی آسانی است.

ب. خودکفایی و استقلال در فعالیت ها و بهره گیری از نتایج
یکی دیگر از نشانه های اثبات سلامت روح و روان آدمی، خودکفایی و استقلال در کارها و بهره گیری از نتایج درست آن است، به این معنا که بر پایه ی آنچه توانایی های فرد و امکانات و مهارت هایش اجازده می دهد در کار خویش استقلال را حفظ نماید. از راه کار و استقلال در عمل فرد می تواند به اهداف حیاتی خویش دست یابد.
«لیاکلوا من ثمره و ما عملته ایدیهم افلا یشکرون». (یس: سی و پنج)

ج. خوشنودی از خود و دیگران
یکی دیگر از نشانه های سلامت روان آن است که انسان از خود، استعداد، امکانات و توانایی های خدادادیش خرسند و خوشنود بادشد و شکر و سپاس آن را به جای آورد. سپاس و خرسندی از این نعمت ها بهره گیری درست و کامل از آنهاست. کسی که از خود و نعمت هایش خرسند و خوشنود نباشد همواره در آرزوی چیزی خواهد بود که گاه برون از توان اوست، از این رو دچار حسد، افسردگی و مانند آن می گردد. کسی که از خود و نعمت های خود خشنود و خرسند است نه تنها سپاس گزار آن می شود بلکه اعتماد و عزت نفس در او افزایش می یابد که این مسائل موجب آرامش وی می شود. اعتماد و عزت نفس موجب می شود که همکاری و تعامل بادیگران نیز در او شدت یافته و از دیگران بیش از آنچه که هستند متوقع نباشد.

د. توانایی بر کنترل نفس
کسی که از تعادل روانی و سلامت روحی برخوردار است، می تواند بر کشش ها و گرایش های شهوانی کنترل داشته باشد و آن ها را در جهت اهداف عالی خود به کار گیرد. نه تنها غرایز خویش را سرکوب نمی کند بلکه با کنترل و هدایت آنها به بهترین شیوه، آن قوا و غرایز را به خدمت خود در می آورد و غرایز نفسانی را نعمت های دنیایی برای تکامل رشد خود می یابد. (تفسیر راهنما، ج دو، ص سی و چهل و نه)
«زین اللناس حب الشهوات من النساء البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیاه الدنیا و الله عنده حسن الماب».(آل عمران: چهارده)

هــ. توانایی بر پذیرش مسؤولیت
توانایی برای پذیرش مسؤولیت ها یکی از مهمترین نشانه های سلامت روانی فرد از دیدگاه قرآن است.
«فوربک لنسالنهم اجمعین، عما کانوا یعملون» (حجر: 92 و 93)؛
«ولو شاء الله لجعلکم امه واحده واحده ولکن یضل من یشاء و یهدی من یشاء ولتسالن عما کنتم تعملون»(نحل: نود و سه)
پس هر فردی که مسؤولیت اندیشه، عقیده، رفتار و گفتارش را بپذیرد، دارای سلامت رفتار است.

و. توانایی بر فداکاری و ایثار
از آنجایی که انسان متعادل در ایمان و عمل از سلامت روانی برخوردار است و به اصل توحید در همه ی امور اعتقاد دارد و به آن پایبند می باشد، در مقام عمل این توان و قدرت را داشته باشد تا با بذل و بخشش به دیگران کمک نماید و نیز از جان و مال خود برای تکامل فردی و اجتماعی جامعه ایمانی اش بکوشد و در این راه جانفشانی نماید.(مجمع البیان، ج یک، ص سیصد و ده)
«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه»(توبه: صد و یازده)
«یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر الکم ان کنتم تعلمون». (صف: ده و یازده)

ز. توانایی بر ایجاد ارتباط درست با دیگران
کسی که از سلامت روان برخوردار است به راحتی و آسانی می تواند با دیگران ارتباط برقرار نماید و در رفع نیازهای خود و دیگران با آنان همکاری کند.
«وتعاونوا علی البر و التقوی ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب».(مائده: دو)
زیرا انسان همواره نیازمند به دیگران است. این ارتباط و تعامل و همکاری باید بر پایه دوستی و اعتماد باشد.(المیزان، ج پنج، ص صد و هفتاد و دو)
«انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون». (حجرات: ده)

ح. گزینش اهداف واقعی
یکی از شرایط سلامت روانی آن است که فرد بتواند هدف واقعی و حقیقی را تشخیص داده و انتخاب نماید و در انتخاب هدف دچار گمراهی نگردد، از این رو هدف های زودگذر را اصل قرار نمی دهد.
«انما الحیاه الدنیا لعب و لهو». (محمد: سی و شش) (المیزان، ج هجده، ص دویست و هفتاد)

ط. احساس خوشبختی و سعادت
یکی از نشانه های بارز و صحت و سلامت روان آن است که فرد احساس خوشبختنی و سعادت نماید.

قرآن و معنا درمانی
قرآن کریم، نسخه هایی شفابخش برای درمان دردها و رنج های ما دارد. قرآن تلقی و باور سطحی آدمیان از امور را دگرگون می سازد و به طوری که آنان به سهولت قادر بر تغییر «رفتارها و اعمال» «تصمیم ها و اقدام ها» و «درمان رنج های » خود شوند، در قرآن کریم چنین می خوانیم:
«قد جاءکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها…» (انعام: صد وچهار): به راستی بینش هایی از نزد پروردگارتان برایتان آمده است. پس هر که در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده، و هر که کوری ورزد، به زیان خود.
از این آیه پیداست که قرآن در پی تغییر و تقویت بصیرت آدمیان است. بصیرت، باور و بینش عمیقی است که اگر آدمی بدان دست یابد، معنا و مفهومی برای زندگی خود یافته است، معنایی که او را در مواجهه با رنج ها و سختی ها مقاوم می سازد، افق دید او را وسیع تر و نگاه او را به زندگی و جهان هستی، نافذتر می نماید. (المیزان، ج هفت، ص سیصد و نوزده)

شیوه های معنابخشی قرآن
قرآن کریم از انسان می خواهد که برای معنا بخشیدن به زندگی اش بینش خود را در این موارد تصحیح و تقویت کند:
1. جهان هستی؛ 2. دنیا؛ 3. حقیقت انسان؛ 4. تاریخ انسان؛ 5. مرگ و زندگی پس از آن.

1. جهان هستی
جهان هستی به مجموعه ی آفریده های خداوند اطلاق می شود که خواه قابل رؤیت باشد، خواه قابل رؤیت نباشد که از آن تعبیر به «غیب و شهود» می شود.
قرآن کریم می فرماید: در رأس این عالم، خداوندی است که شاهد است و جز او همه «مشهود»: «بسم الله الرحمن الرحیم و السماء ذات البروج و الیوم الموعود و شاهد و مشهود». (بروج: 1-3)
خداوند متعال در جای دیگر از کلام نور می فرماید: «یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرخ منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها و هو الرحیم الغفور» (سباء: دو): (آنچه در زمین فرو می رود و آنچه از آسمان فرود می آید و آنچه در آن بالا می رود (همه را) می داند و اوست مهربان آمرزنده).
خداوند در کنار آیاتی که بیانگر علم بی پایان او بربندگان و همه ی موجودات است، از قدرت خود نیز سخن می گوید: «ولله من ورائهم محیط» (بروج: بیست): خدا از هرسو بر ایشان محیط است.
خدای تعالی به منظور تغییر بینش آدمیان از سطحی نگری به ژرف اندیشی در پدیده های جهان هستی و تعمیق باور آنان نسبت به علم، قدرت، حکمت و رحمت خود، پیوسته از نعمت هایی که به بندگان ارزانی داشته سخن می گوید: در همان آیات ابتدایی سوره ی بقره فلسفه ی عبادت و پرستش خود را رسیدن به تقوی الهی و شکر نعمت عنوان نموده و می فرماید:
«یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (بقره: بیست و یک): ای مردم! پروردگارتان را که شما و کسانی را پیش از شما بوده اند آفریده است، پرستش کنید چه بسا با تقوا شوید)
یادآوری نعت های خداوند، عملی لازم و واجب است زیرا خداوند به این کار فرمان داده است:
«….. و اذکروا نعمت الله علیکم و ما انزل علیکم من الکتاب و الحکمه…». (بقره: دویست و سی و یک)

. دنیا
دنیا به بخشی از جهان هستی اطلاق می شود که کانون آن زمین است. دو روی سکه ی دنیا را «سختی ها و آرزوها» تشکیل می دهد. دنیا را در ناهموارِ سختی ها و مشکلات بنا نهاده اند. سختی و دشواری در زندگانی دنیوی، یک اصل و قاعده است. (تفسیر بیان السعاده، ج یک، ص صد و نود و یک)
«ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یا تکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء والضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصرالله الا ان نصر الله قریب»(بقره: دویست و چهارده): آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید بی آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان برشما برسد؟ همانا که گرفتاری ها و ناراحتی ها به آنها رسید و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید یاری خدا نزدیک است!
«ولنبلو نکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا الله و انا الیه راجعون» (بقره: صد و پنجاه و پنج و صد و پنجاه و شش): قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم!
با توجه به مفاد آیات یاد شده، متوجه می شویم که زندگی در این دنیا، با نقص ها، کمبودها، دشواری ها و نگرانی ها آمیخته است. این آگاهی آدمی را در مواجهه با جلوه های ناگوار زندگی آماده می سازد و صبر و شکیبایی را در دل و جان او می نشاند.
دستیابی به آرامش و آسایش هم جز با گذار از مرحله ی دشواری ها امکان پذیر نیست: (تفسیر من وحی القران، ج بیست و چهار، ص سیصد و شصت و هفت)
«فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا» (انشراح: 5-6): به یقین با (هر) سختی، آسانی است (آری) مسلماً با (هر) سختی آسانی است.
پذیرش این واقعیت که «بی رنج گنج میسر نمی شود» به زندگی دشوار آدمی، معنا می بخشد و دشواری ها را در مقابل گام های مصمم او آسان می سازد، با درک این معنا، خرسندی کامل، رضایت دل و آرامش خاطر وجود آدمی را فرا می گیرد و از عمق جان، خدا را حتی بر سختی ها و دشواری ها سپاس می گوید.

. حقیقت انسان
یکی دیگر از عوامل مؤثر در معنادار شدن زندگی انسان، توجه به حقیقت وجود آدمی است. انسان از یک سو آفریده ی خداست. او از خود چیزی ندارد، وجودش سراپا نیاز و احتیاج است:
«یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر: پانزده): ای مردم شماهمگی نیازمند به خدا هستید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته ی هر گونه حمد و ستایش است.
از سوی دیگر انسان «خلیفه الله» است. خداوند او را به عنوان جانشین و قائم مقام خود برروی زمین برگزید و فرشتگان را فرمان داد تا بر اوسجده کنند. این فرمان زمانی از جانب خداوند صادر شد که اسرار جهان هستی (اسما) را به او آموخت و از فرشتگان خواست که از این اسما بگویند و چون آنان اظهار بی اطلاعی کردند ولی حضرت آدم (علیه السلام) از اسما و اسرار هستی آنان را آگاه کرد، خداوند خطاب به فرشتگان که به آفرینش انسان معترض بودند، فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان ها و زمین را می دانم؟! (بقره: سی تا سی وچهار)
خداوند خود وعده داده است که انسان را – در صورتی که به جایگاه و مقام خود آگاه باشد و تنها ولایت او را بپذیرد و از ولایت شیطان سر باز زند – مورد حمایت پی در پی خود قرار دهد؛ راه خروجی از بن بست های زندگی برایش قرار دهد؛ رزق و روزی بی شماری به او عطا کند؛ وکالت او را بپذیرد؛ او را از شر وسوسه های شیطان حفظ کند و در همه حال مراقب او باشد: «و هو معکم این ما کنتم»(حدید: چهار) هر جا باشید، او با شماست.
هنگامی که انسان به درک این معنا نایل می گردد که در همه حال مورد توجه و مراقبت خداوند و فرشتگان او است، هرگز دچار یأس و ناامیدی نمی شود و هیچ گاه احساس تنهایی (=افسردگی) نمی نماید.

. تاریخ انسان
گذشته انسان را، درگیری بین حق و باطل تشکیل می دهد و همیشه بین طرفداران حق و باطل درگیری و نزاع بوده است. گاه پیروزی با پیروان حق و گاه با تکذیب کنندگان بوده است ولی سرانجام پیروزی نهایی نصیب یاران حق می شده است و این سنت الهی است که زمین و حکومت بر آن را بندگان صالح خدا به ارث می برند.(المیزان، ج سیزده، ص 188)
«وقل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل زهوقا» (اسراء: هشتاد و یک): حق آمد و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است.
«قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المومنون» (توبه: پنجاه و یک): هیچ حادثه ای برای ما رخ نمی دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقدر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.

5. مرگ و زندگی پس از آن
ما اکنون زنده ایم، با مردن هم زنده ایم. «مرگ» پل عبور از یک مرحله ی زندگی به مرحله ای والاتر است. از نظر قرآن، «زندگی واقعی»، زندگی پس از مرگ است. قرآن به زندگی این دنیا، «متاع»، «متاع قلیل»؛ (بهره ی اندک)، «متاع الغرور» (کالای فریب) «زینت»، «لهو ولعب» (سرگرمی و بازیچه) اطلاق نموده است: «وما هذه الحیاه الدنیا الا لهو و لعب وان الدار الاخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» (عنکبوت : شصت و چهار): این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است اگر می دانستند.
درک این معنا که زندگانی واقعی با مرگ آغاز می شود، از وابستگی آدمی به ظواهر زندگی می کاهد و او را برای زندگی ابدی آماده می سازد و هر گونه ترس و وحشت از مرگ را از او باز می ستاند.
آیات قرآن، شفابخش است.
«وننزل من القران ما هو شفاء و رحمه للمومنین…»(اسراء: هشتاد و دو): و از قرآن آنچه شفا و رحمت است، برای مؤمنان نازل می کنیم… .
خداواند متعال در این آیه، به صراحت آیات قرآن را «شفابخش» معرفی نموده است. قرآن نسخه ای برای سامان بخشیدن به همه ی نابسامانی ها، بهبود فرد و جامعه از انواع بیماری های اخلاقی و اجتماعی، روحی و جسمی است. امتیازات آیات شفابخش قرآن:
الف. آیات درمان گر قرآن، ضرر و عوارضی به دنبال ندارد.
ب. آیات درمان گر قرآن، هرگز کهنه نمی شود.
ج. شفایافته ی قرآن، خود عامل شفا و بهبود دیگران می شود.
د. در نسخه ی شفابخش قرآن، اشتباه نیست.
هـ. این نسخه، همیشگی و در اختیار همه است.
و. طبیب این دارو، بیماران خود را به خوبی می شناسد و بیماری را به طور دقیق تشخیص می دهد.
ز. طبیب این دارو، بیماران خود را بسیار دوست می دارد و نسخه اش دایمی است.
نکته مهمی که این آیه به آن تصریح می کند، آن است که: آیات قرآن کریم منحصراً افراد با ایمان را شفا می بخشد. بنابراین باید به شفا بخشی قرآن اعتقاد راسخ داشت. قرآن کریم تنها آن دسته از بیماران را درمان می کند که علاوه بر اعتراف به بیماری و نیاز خود، به طبابت انحصاری قرآن کریم، ایمان و اعتقاد راسخ داشته باشند.
در این صورت قرآن کریم او را به حضور می پذیرد و به وی در معالجه و درمان بیماری های گوناگون یاری می رساند. (تفسیر من وحی القرآن، ج چهارده، ص 233)
در اولین اقدام، با استدالال ها و دلایل روشن خود، رکود فکری او را شفا می دهد، به اندیشه ی او استقلال می بخشد، وی را با آیات نورانی و روشنگر خود از ظلملت های کفر، شرک، جهل و نفاق به روشنایی های هدایت، ایمان، تقوا، پاکی و اخلاص رهنمون می سازد و او را در مسیری قرار می دهد که به سرچشمه ی عزت، اقتدار و شکوه و عظمت و مقام والای «عزیز حمید» متصل می گردد. (تفسیر من هدی القرآن، ج شش، ص 295)
قرآن کریم با موعظه ها و پندهای خود، قساوت قلب ها را درمان می کند، با آیات تاریخی خود، پند و عبرت می دهد و آدمی را از تحیر و سرگردانی رهایی می بخشد، با زیبایی آهنگ و فصاحتش، روح فراری را جذب می کند. با قوانین و احکامش عادات خرافی و سنت های غلط و تقلیدهای کورکورانه را ریشه کن می سازد تلاوت و تدبر درآن، بیماری غفلت را شفا می دهد و تبرک و توسل به آن، امراض و بیماری های جسمی را برطرف می سازد (المیزان، ج سیزده، ص 196). حضرت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) قرآن کریم را به طور مطلق به عنوان دارو و درمان معرفی نموده اند.
«القرآن هوالدواء» (میزان الحکمه، ج هشت، ص 72).
این حقیقت از امام علی (علیه السلام) نیز نقل شده است:
آگاه باشید! در قرآن، خبرهای آینده است و بیان حوادث اقوام گذشته و درمان بیماری های شما و برنامه ی نظم و زندگی اجتماعی شما. (نهج البلاغه، خطبه ی 158) و نیز درجای دیگر می فرمایند:
«ثم انزل علیه الکتاب نورا لاتطفا مصابیحه و شفاء لاتخشی اسقامه و دواء لیس بعده داء…». (نهج البلاغه، خطبه ی 198)

قرآن و روان درمانی افسردگی
در سال های اخیر کوشش های زیادی در زمینه ی روان درمانی افرادی که دچار اضطراب های شخصیتی و بیماری های روانی هستند، انجام شده است. در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است، اما هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را درباره از میان بردن و یا پیشگیری از بیماری های روانی به دست نیاورده است. برخی از پژوهش ها نشان می دهد میانگین درمان در مورد بیمارانی که با روش روانکاوانه معالجه و درمان می شوند بین 46 تا 60درصد در نوسان است و اگر توجه کنیم که میانگین بیمارانی که بدون معالجه به روان درمانگران از عوارض این گونه بیماری ها رهایی می یابند میان 44 تا 66درصد در نوسان است، متوجه می شویم که میانگین فوق درصد رضایت بخشی را تشکیل نمی دهد. وانگهی حال گروهی از بیماران پس از معالجات روان درمانگران بدتر هم شده است.
در پژوهش های دیگری روشن شده است که شمار بیماران درمان یافته از یک گروه مورد مطالعه که تحت مداوای درمانگران قرار نداشتند با تعداد بیمارانی که از طریق روان درمانی معالجه شده اند برابر بوده است. این پژوهش نشان داده است که حال برخی از بیماران معالجه شده توسط روان درمانگران وخیم تر هم شده است. این گونه پژوهش ها نشان می دهد که میانگین درمان ناشی از روان درمانی هنوز به میزان رضایت بخشی نرسیده است.(علم النفس المعاصر فی ضوء الاسلام، ص 96)
هر انسانی در روند زندگی خود با موانعی رو به رو می شود زیرا در مقابل هر نوشی، نیش و در مقابل هر خوشی، ناخوشی وجود دارد. این موانع و مشکلات برای انسان ایجاد دلهره می کند. در هنگام گرفتاری ها دچار اضطراب و سپس افسردگی می شود. البته نوع مشکلات و شخصیت افراد و زمان و مکان در طولانی بودن و یا کوتاه بودن این اضطراب ها – که اگر درمان نشود به افسردگی منجر می شود – دخالت دارند.
در جهان کنونی بیماری افسردگی بسیار زیاد شده است به طوری که عده ای از مردم کشورهای صنعتی با دارو به خواب رفته و با دارو بیدار می شوند. به عقیده روان شناسان، افسردگی بیماری ناشی از مدرنیسم و فشارهای جانبی آن است و جوانان به ویژه در آمریکا که سرعت نوآوری در آن بیش از سایر نقاط جهان است و در سنین پایین تر در دام این بیماری گرفتار می آیند. مددکاری اجتماعی و بهداشت روانی در همه جا به سرعت رو به گسترش گذاشته است، در واشنگتن یک کمیسیون بهداشت روانی وابسته به دفتر ریاست جمهوری اعلام می دارد که به طور کامل شهروندان ایالت متحده از نوعی فشار عصبی رنج می برند و یک روان شناس از مؤسسه ملی بهداشت روانی ادعا می کند که تقریباً هیچ خانواده ای بدون نوعی ناهنجاری روانی وجود ندارد و اعلام می کند روان پریشی، جامعه ی آمریکا را که آشفته و پریشان و متفرق و نگران آینده است، فرا گرفته است.
بدون تردید علت این افسردگی فرو رفتن در مادیات و دوری از مذهب، معنویات و فراموشی خدا می باشد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه این افسردگی ها و اضطراب ها را درمان نماییم؟

قران راه های درمان افسردگی

1. ایمان و توکل
اولین راهی که قرآن برای مسأله اضطراب و دلهره ها پیشنهاد می کند، ایمان و توکل به خداست. تکیه بر خالقی که قادر است. از همه چیز خبردارد و بندگانش را دوست دارد. تکیه گاهی همیشگی که همه می میرند ولی او باقی است. همه دچار مشکل می شوند ولی او همیشه قهار و مسلط و حاکم بر همه چیز است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «کسی که توکل کند، سختی ها بر او آسان و اسباب آسانی برایش فراهم می شود».
«ومن یتوکل علی الله فهو حسبه». (طلاق: سه)
پروفسور کارل یونگ می گوید: بی مذهبی باعث پوچی و بی معنا بودن زندگی می شود و داشتن مذهب به زندگی مفهوم می بخشد. دکتر پول ارنست متخصص دانشگاه پنسیلوانیا درباره ی نقش ایمان می نویسد: مهمترین عامل شفای مریض، ویتامین ها، داروها، جراحی و…. نیست. بلکه امید و ایمان است. من به این نکته پی برده ام که از این پس باید جسم مریض را با به کار بردن وسایل طبی و جراحی و روح وی را با تقویت ایمانش نسبت به خدا معالجه کرد.
در روایات آمده که مؤمن مانند کوه استوار است و سختی ها او را تکان نمی دهد. مانند حضرت ایوب که در مقابل بدترین مصیبت ها ایستاد و مقاومت کرد و عاقبت به رستگاری دو جهان رسید.
علامه طباطبایی (ره) ضمن تفسیر آیه 173 سوره ی آل عمران«… حسبنا الله و نعم الوکیل» می نویسد: حقیقت امر این است که تنفیذ اراده و دستیابی پیروزمندانه به خواسته ها در زندگانی دنیا به علل و اسباب طبیعی و روحی نیازمند است. انسان هنگامی که قصد انجام کاری را می کند، علل و اسباب طبیعی آن را آماده می سازد و چیزی بین او و خواسته اش مانع نمی شود، جز اسباب روحی مانند ضعف و سستی در اراده، ترس، اندوه، نابخردی، گمان بد (منفی بافی) و… . در این هنگام، چون به خدا توکل می کند، در حقیقت به سبب و علتی توسل می جوید که شکست ناپذیر است و همین امر، اراده او را چنان تقویت می کند که هیچ سبب روحی مخالف آن نمی تواند او را شکست دهد. در نتیجه به سعادت و خوشبختی دست می یابد. (المیزان، ج چهار، ص 67)

2. یاد خدا
دومین راهی که قرآن کریم به ما نشان می دهد، یاد خداست. آری یاد خداست که ترس از هجوم مشکلات و گرفتاری ها را از بین می برد. یاد خدا دلهره ها و ترس های ناشی از بی اعتمادی به آینده را کاهش می دهد. ذکر خدا یعنی پذیرش حضور دایم و نزدیک بودن آن وجود مطلق در همه جا و در همه ی زمان ها، چون که خدا از رگ های گردن به شما نزدیک تر و حایل میان انسان و جان و قلب او است.
«ونحن اقرب الیه من حبل الورید»(ق: شانزده)؛
«واعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون». (انفال: بیست و چهار)
این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه ی آفریده هاست می تواند این زمینه را فراهم آورد که هیچ چیزی بیرون از دایره ی علم، قدرت و حکمت او نیست. بنابراین اطمینان می یابد که همواره خدا با اوست و در همه حال رفیق و همراهش است. برای ذکر در مقامات اخلاقی – عرفانی مراتبی گفته اند از جمله ذکر لفظی و ذکر قلبی است. که بالاترین ذکر نماز است. گر چه خداوند از تسبیح و تحمید مخلوقاتش مخصوصاً انسان بی نیاز است ولی این ذکرها مایه ی معرفت و تکامل انسان می شود و او را در رسیدن به معرفت الهی یاری می کند (تفسیر آسان، ج شش، ص نود و یک)
در عرف عرفا و اولیا، خدا انسان های عاقل و فهیم کسانی هستند که همیشه به یاد خدا بوده اند و هیچ چیز حتی اشتغالات روزمره آنها را از این امر باز نمی دارد. خداوند در آیاتی چند به این مسأله اشاره دارد از آن جمله:
«… رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» (نور: سی وهفت)؛ «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»(آل عمران: 191)؛ «یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون» (منافقون: نه)؛ «یا ایهاالذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا». (احزاب: چهل و یک)
یاد کردن خدایی که از همه زیباتر، از همه عظیمتر، از همه مهربانتر، از همه بخشنده تر، به اسرار آشناتر، از همه نزدیک تر است؛ برای انسان صاحب معرفت از همه چیز لذت بخش تراست.(المیزان، ج دو، ص بیست و نه)
«واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره: 186). به همین جهت پیامبران و امامان و اولیای خدا، شبانه روز به ذکر خدا و به ویژه به نماز مشغول می شدند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن قدر شب ها را به نماز گذراند که خدا به او فرمود:«طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی». (طه: یک و دو)
3. حفظ، تأمین و ارتقای بهداشت روان از طریق آموزش و تربیت دینی و درک واقعیت های جهان و آگاهی از قوانین نظام آفرینش و دیدن و اندیشیدن در آثار الهی است و نیز تسلیم محض بودن در برابر خداوند متعال و نداشتن ترس و اندوه و غم از غیر خدا. (علم النفس الاسلامی العام و التربوی، ص 84)
اساسی ترین فرایند روانی انسان، شناخت است و عواطف و رفتار تحت تأثیر شناخت قرار دارد و تنها راه شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان است و مشخص کردن هدف و اصلاح شناخت در ابتدای حرکت الزامی است. رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده ی سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای بهداشت روانی انسان هاست.

باور درمانی و قرآن
«… عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون». (بقره: 216)
اصولاً انسان، سطحی نگر و قضاوت های او عجولانه و شتابزده است. دلیل این مطلب، آگاهی اندک انسان است. علم و آگاهی انسان در برابر علم و آگاهی بی پایان خداوند، بسیار ناچیز است. از این رو با هر پدیده ای که به ظاهر برای او ناخوشایند جلوه می کند، به مقابله بر می خیزد. حتی گاه از مصرف دارو، تنها به این دلیل که تلخ است یا با درد همراه است، خودداری می کند و بدین ترتیب جان خود را به خطر می اندازد. خداوند در این آیه، انسان را از هر گونه پیشداوری و قضاوت عجولانه در مواجهه با سختی ها و ناگواری های زندگی برحذر می دارد. از یک سو از او می خواهد که ظاهر ناخوشایند برخی امور، پدیده ها و مسائل زندگی، وی را اندوهگین و ناخشنود نسازد و دست به تصمیم و اقدام خطرناک نزند بلکه خویشتن داری و شکیبایی بورزد تا حقیقت امر بر او روشن شود و از سوی دیگر به ظاهر خوشایند برخی پدیده ها و امکانات موجود، وابستگی و علاقه ی مفرط نشان ندهد، به طوری که همین مطلب، در یکی از آیات سوره ی نساء، به گونه ای دیگر بیان شده است:
«… و عاشروهن بالمعروف فان کرهتمو هن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا»(نساء: نوزده): … و با آنان (همسرانتان) به طور شایسته رفتار کنید. و اگر از آنها (به جهتی) کراهت داشتید، چه بسا چیزی خوشایند شما نیست حال آن که خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد!
این آیه با اندکی تعمیم در مفهوم، خطاب به همسران است که در صورت مشاهده ی یک اختلاف سلیقه ی جزئی از یکدیگر یا هر امر دیگری که به نوعی موجبات ناخرسندی و ناخوشایندی یکی از آن دو را فراهم می سازد، فوراً تصمیم به جدایی یا رفتاری ناشایست نگیرند بلکه چه بسا امری موجب ناخشنودی شما می گردد در حالی که خداوند در همان چیز برای شما خیر و برکت زیادی قرار داده است.
تلاوت مداوم و تکرار روزانه ی این آیات «نگاه محدود» ما را به جهان هستی «نامحدود» و «علم و آگاهی اندک» ما را با معرفتی که نسبت به علم بی پایان خدا پیدا می کنیم، «افزون» می سازد؛ آرامش و اطمینان خاطر زیادی به ما در مواجهه با صحنه های سخت زندگی و حوادث سهمگین که در پیش روی ماست، می بخشد، شکوه و شکایت و اظهار ناراحتی و ناخرسندی از ظاهر امور را، به حداقل می رساند، حسد ورزیدن به امکانات دیگران، حرص، وابستگی و علاقه مفرط به مادیات را از میان می برد و انسان با ایمان را به آرامش، شکیبایی، تصمیم گیری و اقدام سنجیده دعوت می کند. خداوند متعال در آیه دیگر در اشاره به اهمیت باور و ایمان می فرماید:
«ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین»(آل عمران: 139): و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.
اساساً ایمان عبارت از هر نوع اصل راهنما، باور، یقین و یا گرایش است که به زندگی معنا بخشد و آن را جهت دهد. محرک های خارجی در اطراف ما فروانند. اعتقادات و باورهای ما، صافی هایی پیش ساخته و سازمان یافته اند که ادراکات ما را از جهان بیرونی تصحیح می کنند. باورها فرماندهی مغز را به عهده دارند، وقتی به درستی چیزی یقین داریم، گویی به مغز خود فرمانی صادر می کنیم که وقایع بیرونی را به نحوی معین متصور سازد. ایمان دری به سوی به روزی می گشاید، ایمان مستقیماً به سیستم عصبی فرمان می دهد، وقتی به درستی امری ایمان داشته باشید کاملاً در حالت روحی خاصی فرو می روید که مقتضی آن ایمان است.
اگر ایمان به درستی به کار گرفته شود، بزرگترین نیرویی است که منشاء خیر و خوبی در زندگانی می شود. از سوی دیگر همان طور که ایمان و اعتقادات صحیحمی توانند، نیرو بخش باشند، عقایدی که فکر و عمل را محدود می سازند، اثرات ویرانگر دارند در طول تاریخ، مذاهب، نیروبخش میلیون ها انسان بوده اند و انسان ها را قادر به کارهایی ساخته اند که فوق تصور آنها بوده است.
ایمان سبب می شود که غنی ترین منابع نیروهای درونی خود را بیدار ساخته، این منابع را در جهت رسیدن به اهداف خود به کار گیریم. ایمان همچون نقشه و قطب نمایی است که ما را به سوی هدف راهنمایی می کند و به کمک آن یقین پیدا می کنیم که به مقصد مورد نظر خواهیم رسید.
مردمی که ایمان نداشته و یا نتوانند آن را در خود ایجاد کنند، در مجموعه ناتوانند، اگر ایمان قوی داشته باشید با قدرت دست به عمل می زنید و دینای دلخواه خود را می سازید. ایمان به شما کمک می کند که بدانید چه می خواهید و به شما نیرو می دهد که به خواسته ی خود برسید.
در واقع در زمینه ی رفتار انسانی، هیچ نیرویی برای هدایت انسان، قوی تر از ایمان نیست، هر چه در رفتار انسانی دقیقتر می شویم، بیشتر به قدرت خارق العاده ایمان در زندگی خود پی می بریم.(به سوی کامیابی، ج یک، ص 60-61)

شفابخشی قرآن
یکی از مباحث مهم در سلسله بحث های بهداشت روانی، شفابخشی قرآن است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «من لم یستشف بالقرآن فلاشفاه الله» (بحار الانوار، ج 92، ص 176): هر کس شفای بیماریهای خود را از قرآن طلب نکند خدا او را شفا نخواهد داد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سخنی دیگر، قرآن را داور و درمان معرفی نموده اند: «القرآن هو الدواء». (بحارالانوار، ج 92، ص 176)
از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است که آن حضرت می فرماید:
«فی القرآن شفاء من کل داء» (بحارالانوار، ج 92، ص 176): در قرآن برای هر دردی، شفایی هست.
خداوند متعال در سوره ی اسراء می فرماید: «وننزل من القران ما هو شفاء و رحمته للمومنین»(اسراء: 82): و از قرآن آنچه شفا و رحمت است، برای مؤمنان نازل می کنیم.
خدای آسمان هدف از نزول آیات قرآن را «شفابخش مؤمنان» می داند و روایات یاد شده نیز در حقیقت تفسیر کننده ی این آیه و آیات مشابه است. جنبه ی اثربخشی فوق العاده آیات قرآن کریم در حل مشکلات و نابسامانی های زندگی فردی و اجتماعی در روایتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، به این صورت بیان شده است:
«هر کس صد آیه از آیات قرآن – از هرجا که باشد- را بخواند، سپس هفت مرتبه بگوید: «یا الله» آن گاه برسنگ های سخت دعاکند، آنها را می شکافد (بحارالانوار، ج نود و دو، ص 176)
عظمت آیات قرآن به اندازه ای است که سنگ ها را می شکافد تا چه رسد به مسائل، مشکلات و گرفتاری های روزمره انسان، همان طور که در سوره ی حشر می خوانیم:
«لوانزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون»(حشر: بیست ویک): اگر این آیه را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی در برابر آن خاشع می شود و از ترس عظمت خدا می شکافد، و اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم شاید در آن بیاندیشند.
از طرف دیگر قرآن نوری است که هرگز خاموش نمی شود، حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: «خداوند قرآن کریم را بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرو فرستاد، کتابی که چلچراغش را چنان درخششی است که هرگز به خاموشی ننشیند و مشعلی است که هرگز فروزشش، تاریکی نپذیرد و دریایی است که ژرفایش به سهولت پیدا نگردد. راهی است که کسی در آن گمراه و سرگردان نشود… و بنایی استوار است که اساس و پایه اش ویران نمی گردد و برای بیماران دارویی شفابخش است که آنان را از بیم حوادث مصون خواهد داشت، مهتری است که یاورانش هرگز شکست نمی خورند و حقی است که مددکاران و حامیانش مغلوب و منکوب نگردند. پس قرآن مجید مرکز و کان گورهرین اسلام بوده و چشمه های دانش و بینش و دریاهای حکمت و معرفت از آن جوشان و ریزان و باغ و بوستان های عدل و داد و جویباران مطهر از آن روان است. (نهج البلاغه، خطبه ی 198)
یکی ا ز جلوه های معنادرمانی بودن قرآن، سوره ی حمد است که به آن سوره ی شفا نیز می گویند. برای درک عظمت و شأنیت سوره ی حمد همین کافی است که بدانیم که خداوند متعال در سوره ی حجر آیه 87، از سوره ی حمد به عنوان یکی از دو نعمت بزرگ الهی یاد می کند که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عطا شده است و نکته ی مهم در این است که سوره ی حمد در این آیه بر کل قرآن مقدم شده است:«ولقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»: ما به تو «السبع المثانی» و «قرآن عظیم» داده ایم!
سوره ی فاتحه در عین اختصار، در معنا بزرگ، با عظمت، امّ الکتاب و اساس قرآن و جامع تمامی سوره های قرآن و به منزله مادر آنهاست تا جایی که همچنانکه گفته شد خداوند این سوره را معادل تمام سوره های قرآن و حتی مقدم بر همه ی آنها قرار داده است.(المیزان، ج دوازده، ص 201)
از امام علی(علیه السلام) درباره ی فضایل پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امتش پرسیدند. حضرت فرمودند: یکی از فضایل آن این است که: خداوند سوره ی فاتحه الکتاب را به دو نیم تقسیم کرده است، نیمی از آن را برای خود قرار داده و نیمی دیگر را برای بنده اش»(بحارالانوار، ج نود و دو، ص 260) و شاید یکی از جهاتی که بدان سبع المثالی گفته می شود، همین باشد. یعنی هفت آیه ای که دو قسمت است و یا منظور این است که هفت آیه ای که دو بار نازل شده است یک بار در مکه و یک بار در مدینه و یا به خاطر این است که دوبار در نماز خوانده می شود.
امام محمد باقر(علیه السلام) در خصوص شفا بودن سوره ی حمد می فرماید: «من لم یبرئه الحمد لم یبرئه شیء»: هر که را سوره حمد بهبودی نبخشد، هیچ چیز دیگر او را درمان نکند.(بحارالانوار، ج نود و دو، ص 261)
امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرماید: «قرائه الحمد شفاء من کل داء الاالسام»(بحارالانوار، ج نود ودو، ص 261): خواندن سوره ی حمد شفابخش و بیماری به جز مرگ است.
و این همان جنبه ی اثربخشی فوق العاده ی آیات قرآن کریم است که علاوه بر اینکه در همه ی زمینه های معرفتی و رفتاری اعم از اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، فقهی، سیاسی و… استوارترین و مطمئن ترین راه را نشان می دهد. «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المومنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا». (اسراء: نه)
در زمینه های درمانی هم، بهترین درمان و سلامتی و بهداشت روان، همانا قرآن کریم است.
کتابنامه:
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. بوالهری، جعفر، بهداشت روان، نشر بشری، 1373ش.
4. حسینی، سید ابوالقاسم، اصول کلی بهداشت روان در اسلام، 1374ش.
5. حسینی همدانی، سید محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، کتابفروشی لطفی، 1380ق.
6. رابینز، آنتونی، ترجمه ی مهدی مجردزاده کرمانی، به سوی کامیابی، ج1، چ2، مؤسسه فرهنگی راه بین، 1379.
7. رشاد خلیل، محمد، علم النفس الاسلامی العام و التربوی، دراسه مقارنه، کویت، دار القلم، چ1، 1407.
8. سلطان علیشاه (الجنابذی)، سلطان محمد، بیان السعاده فی مقامات العباده، تهران، مطبعه دانشگاه تهران، چ2، 1344ش.
9. طبرسی، امین الدین ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379ق.
10. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ3، 1397ق.
11. فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالزهراء للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ سوم، 1405ق.
12. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چ2، 1344ش.
13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353-1366ش.
14. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه، چ1، 1373-1375ش.
15. مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، بیروت، دارالهدی، چ1، 1406ق.
16. محمد محمود محمد، علم النفس المعاصر فی ضوء الاسلام، جده، دارالشروق، 1416، چ3.
17. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات المکتبه الاسلامه، چ2، 1405ق.
18. مظاهری، محمد مهدی و محمد حسین توانایی، قرآن و معنادرمانی، تهران، انتشارات فردوس، 1385ش.
19. نجفی، محمد جواد، تفسیرآسان، تهران: کتابفروشی اسلامیه، چ1، 1362-1364ش.
منبع: گروهی از نویسندگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد سوم، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید