امام زمان (علیه السلام) و امدادهاى غیبى

امام زمان (علیه السلام) و امدادهاى غیبى

نویسنده: نجم الدین طبسى
هر چند در روایات بسیارى، جنگ‏هاى پس از ظهور حضرت مهدى(عج) به نیروهاى رزمى‏اى نسبت داده شده است که از سراسر جهان به یارى حضرت مى‏شتابند، امّا پیروز شدن بر تمام جهان، با توجّه به پیشرفت علم و صنایع نظامى قبل از ظهور حضرت، کارى دشوار و محال است؛ مگر به رهبرى شخصى که از سوى خداوند یارى مى‏شود، انجام گیرد.
امدادهاى الهى گاهى در قدرتى است که خداوند به حضرت داده است و با انجام کراماتى، حضرت مشکلات را از سر راه برمى دارد و یا به وسیله رعب و ترسى است که خداوند در دل دشمن ایجاد مى‏کند ویا این که خداوند ملائکه را به یارى حضرت مى‏فرستد. در برخى از روایات سخن از نیروهایى است که داراى خصوصیات فرشتگان هستند و منتظر ظهور حضرتند تا او را یارى کنند و از تابوت و آشیایى که در آن است نیز به عنوان وسیله‏اى دیگر براى نصرت و یارى حضرت مهدى(عج) نام برده شده است.
در این مقاله به برخى از این روایات اشاره مى‏کنیم:

الف) رعب و ترس، سلاح امام
امام صادق(ع) مى‏فرماید: «قائم ما اهل بیت با ترس و رعب یارى مى‏شود».(1)
نیز مى‏فرماید: «خداوند، حضرت قائم را با سه لشکر یارى مى‏دهد: فرشتگان، مؤمنان و رعب (ترس انداختن در دل دشمن)».(2)
امام باقر(ع) در این زمینه مى‏فرماید: «ترس و وحشت – از قدرت مهدى(عج)- پیشاپیش سپاهیانش به فاصله یک ماه و از پشت سر آنها به فاصله یک ماه درحرکت‏است».(3)
هم‏چنین آن حضرت مى‏فرماید: «ترس و رعب در پیشاپیش پرچم حضرت مهدى(عج) به فاصله یک ماه و از پشت سر نیز به فاصله یک ماه و از سمت راست به فاصله یک ماه و از سمت چپ نیز به فاصله یک ماه در حرکت است».(4)
از این روایات استفاده مى‏شود که وقتى حضرت مهدى(عج) جایى را قصد کند، دشمن پیشاپیش دچار ترس و وحشت شده، توان رویارویى و ایستادگى در برابر سپاهیان حضرت را از دست مى‏دهد. هم‏چنین وقتى لشکریان از جایى حرکت مى‏کنند، کسى جرأت شورش ندارد؛ زیرا دشمن از لشکریان حضرت دچار وحشت مى‏شود. این تفسیر و توجیه با ظاهر بعضى از روایاتى که پیش‏تر گفته شد، منافات دارد.

ب) فرشتگان و جنّیّان
حضرت على(ع) مى‏فرماید: «… خداوند، حضرت مهدى(عج) را با فرشتگان، جن و شیعیان مخلص یارى مى‏کند».(5)
ابان بن تغلب مى‏گوید: امام صادق(ع) فرمود: «گویا هم اکنون، حضرت قائم(عج) را در پشت شهر نجف مى‏بینم؛ هنگامى که بر آن نقطه از جهان دست یافته است. او بر اسبى سیاه که خال‏هاى سفیدى دارد و میان چشمانش پاره‏اى سفیدى مى‏درخشد، سوار مى‏شود (و شهرهاى جهان را مى‏گشاید). هیچ شهرى در جهان بر جاى نمى‏ماند، جز آن که مردمش مى‏پندارند، مهدى(عج) در میان آنان و در شهرشان مى‏باشد. آن‏گاه که او پرچم رسول خدا(ص) را به اهتزاز درآورد، سیزده هزار و سیزده فرشته – که سال‏ها منتظر ظهورش بوده‏اند – به زیر پرچمش گرد مى‏آیند (و آماده نبرد مى‏شوند). همان فرشتگانى که با نوح پیامبر در کشتى، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسى هنگام عروج به آسمان، همراه بودند.
هم‏چنین چهار هزار فرشته به یارى حضرت مى‏شتابند؛ آن فرشتگانى که بر سرزمین کربلا فرود آمده بودند تا در رکاب حسین(ع) بجنگند؛ ولى اذن این کار را نیافتند و به آسمان رفتند و چون با اذن جهاد بازگشتند، امام حسین(ع) را شهید یافتند و در اندوه از دست دادن این فیض بزرگ، همواره ناراحت و اندوهگینند و تا روز رستاخیز، گرداگرد ضریح امام حسین(ع) مى‏چرخند و اشک مى‏ریزند».(6)
امام باقر(ع) مى‏فرماید: «گویا هم اکنون حضرت قائم و یارانش را مى‏بینم … که فرشته جبرئیل در سمت راست مهدى(ع) و میکائیل در سمت چپ آن حضرت حرکت مى‏کنند و ترس و وحشت، پیشاپیش سپاهیانش و پشت سر آنان به فاصله یک ماه در حرکت است و خداوند، او را با پنج هزار فرشته آسمانى یارى مى‏رساند».(7)
نیز آن حضرت مى‏فرماید: «فرشتگانى که در جنگ بدر به پیامبر(ص) یارى دادند، هنوز به آسمان بازنگشته‏اند تا این که حضرت صاحب الامر(ع) را یارى رسانند و تعدادشان پنج‏هزار فرشته مى‏باشد».(8)
امام صادق(ع) مى‏فرماید: «براى حضرت قائم(عج) نُه هزار و سى صد و سیزده فرشته فرود مى‏آید؛ آنان همان فرشتگانى هستند که همراه حضرت عیسى(ع) بوده‏اند؛ هنگامى که خداوند او را به آسمان برد».(9)
على(ع) مى‏فرماید: «حضرت مهدى(عج) با سه هزار فرشته یارى مى‏شود؛ آنان بر چهره و پشت دشمنان مى‏کوبند».(10)
در تفسیر آیه شریفه (أتى أمرُاللَّه فلاتستعجِلُوه؛(11) امر خدا فرا رسید، پس درباره آن شتاب‏نکنید). امام صادق(ع) مى‏فرماید: «این أمراللَّه، امر ماست؛ یعنى خداوند براى قیام مهدى فرمان داده است که براى آن شتاب نکنیم؛ زیرا خداوند، صاحب امر ما را با سه‏لشکر از فرشتگان، مؤمنان و رعب پشتیبانى مى‏کند و ما به حقمان مى‏رسیم».(12)
حضرت رضا(ع) مى‏فرماید: «هنگامى که حضرت قائم(عج) قیام کند، خداوند به فرشتگان دستور مى‏دهد تا بر مؤمنان سلام دهند و در مجالس آنان شرکت کنند و اگر یکى از مؤمنان با حضرت کارى داشت، امام(ع) برخى از فرشتگان را مأمور مى‏کند که آن شخص را به دوش گیرند و نزدش بیاورند و هرگاه نیازش برطرف شد، او را به جایگاه نخستینش بازگردانند.
برخى از مؤمنان بر روى ابرها حرکت مى‏کنند و برخى دیگر به همراه فرشتگان در آسمان پرواز مى‏کنند و گروهى دیگر به همراه فرشتگان راه مى‏روند و گروهى نیز بر فرشتگان سبقت مى‏گیرند. برخى از مؤمنان را فرشتگان به عنوان قاضى قرار مى‏دهند و مؤمن نزد خداوند با ارزش‏تر از فرشته است؛ به گونه‏اى که برخى از مؤمنان را حضرت بر صد هزار فرشته به عنوان قاضى مى‏گمارد».(13)
شاید قضاوت این مؤمنان در میان فرشتگان براى رفع اختلاف آنان در مسائل علمى و موضوعات باشد و این گونه اختلافات با عصمت فرشتگان منافاتى ندارد.

ج) فرشتگان زمین
محمد بن مسلم مى‏گوید: از امام صادق(ع) درباره میراث علم و اندازه آن پرسیدم؟ حضرت در پاسخ فرمود: «خداوند، دو شهر یکى در شرق زمین و دیگرى در غرب آن دارد، در آن دو شهر گروهى سکونت دارند که نه ابلیس را مى‏شناسند و نه از آفرینش او آگاهى دارند. هر چند مدّت یک‏بار با آنان دیدار مى‏کنم. آنان درباره مسائل مورد نیاز خود و چگونگى دعا از ما مى‏پرسند و ما به آنان مى‏آموزیم. هم‏چنین آنان درباره زمان ظهور حضرت قائم(عج) مى‏پرسند. آنان عبادت و کوشش بسیارى در پرستش خداوند دارند.
آن شهر درهایى دارد که بین هر یک از لنگه‏هاى آن صد فرسنگ فاصله است. آنان پرستش، تمجید، دعا و کوشش بسیارى دارند. اگر آنان را ببینید، کردار و رفتار خود را دربرابر آنان کوچک مى‏شمارید. وقتى برخى از آنان به نماز مى‏ایستند، یک ماه در حال سجده هستند. خوراک آنان ستایش خداست و لباسشان برگ و رخسارشان از نور مى‏درخشد. اگر با یکى از ما (امامان) رو به رو شوند، گرداگرد او را مى‏گیرند و خاک جاى پاى او را برمى دارند و به آن تبرّک مى‏جویند. در هنگام نماز، زارى و ناله‏اى دارند که از صداى طوفان سهمگین‏تر است. گروهى از آنان – از روزى که به انتظار حضرت قائم(عج) بوده‏اند – هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته‏اند و وضع آنان همین گونه بوده است. آنان همواره از خدا مى‏خواهند که صاحب الامر(ع) را به آنان بنمایاند.
هر یک از آنان، هزار سال زندگانى مى‏کند و آثار فروتنى و پرستش و تقرّب به خداوند عزّوجل، در رخسار آنان آشکار است. وقتى نزد آنان نمى‏رویم، مى‏پندارند ما از ایشان خشنود نیستیم و زمانى را که ما به دیدارشان مى‏رویم، در نظر مى‏گیرند و در همان زمان به انتظار ما مى‏نشینند و هرگز از کار خسته نمى‏شوند.
همان گونه که به آنان آموختیم، قرآن مى‏خوانند و پاره‏اى از قرائت‏ها که به آنان آموخته‏ایم، اگر بر مردم خوانده شود، آن را نمى‏پذیرند. مطالبى را که از قرآن مى‏پرسند، وقتى پاسخ مى‏دهیم، سینه‏ها (و فکر و اندیشه) را براى گرفتن آن چه مى‏شنوند، باز مى‏کنند. براى ما از خداوند، طول عمر مى‏خواهند تا ما را از دست ندهند. آنان مى‏دانند، آن چه را از ما مى‏آموزند، منّتى از خداوند بر آنان است.
هنگامى که حضرت قائم قیام کند، آنان به همراه حضرت خواهند بود و از دیگر سپاهیان امام(ع) پیشى مى‏گیرند و از خداوند مى‏خواهند دینش را به وسیله آنان یارى‏نماید.
اجتماع آنان متشکّل از پیر و جوان است. اگر یک جوان، پیرى را ببیند، به احترام او همانند غلام مى‏نشیند و بدون اجازه‏اش ازجا برنمى خیزد. از راهى که خودشان بهتر مى‏دانند، بر اندیشه‏هاى امام(ع) آگاه مى‏شوند. اگر امام به آنان دستورى دهد، تا آخر بر آن پابرجا هستند؛ مگر این که حضرت خودش کار دیگرى به آنان واگذار کند.
اگر به جنگ مردم شرق و غرب روند، همگى را در لحظه‏اى نابود مى‏کنند و هرگز اسلحه بر آنان تأثیر نمى‏کند. شمشیرها و سلاح‏هایى از آهن دارند؛ امّا آلیاژش غیر از آهن است. اگر با شمشیر بر کوهى بزنند، آن را دو نیم مى‏کنند و ازجا برمى‏دارند. امام(ع) این سپاهیان را به جنگ هند، دیلم، کرد، روم، بربر، فارس، جابرسا و جابلقا – دو شهر در شرق و غرب – مى‏فرستد.
بر هیچ یک از پیروان ادیان وارد نمى‏شوند، مگر آن که آنان را به اسلام دعوت مى‏کنند و به یکتاپرستى و نبوت پیامبر و ولایت ما اهل بیت مى‏خوانند. پس هر کس اجابت کرد، او را رها مى‏کنند و هر کس نپذیرفت، او را به قتل مى‏رسانند؛ به گونه‏اى که در شرق و غرب زمین کسى نمى‏ماند، مگر آن که ایمان مى‏آورد».(14)
از چشم اندازى که درباره این سپاهیان آمده است، چنین فهمیده مى‏شود که شاید آنان همان فرشتگانى باشند که در زمین بر جاى مانده‏اند و منتظر قیام حضرت قائم(عج) هستند.

د) تابوت موسى(ع)
در کتاب غایه المرام به نقل از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «به هنگام ظهور حضرت قائم (عج)، حضرت عیسى(ع) فرود مى‏آید و کتاب‏ها را از انطاکیه گردآورى مى‏کند. خداوند براى او، از چهره (إرم ذاتِ العماد)(15) پرده بر مى‏دارد و کاخى را که حضرت سلیمان پیش از مرگش ساخت، آشکار مى‏سازد. حضرت، دارائى‏هاى کاخ را گردآورى مى‏کند و آن را بین مسلمانان تقسیم مى‏نماید و تابوتى را – که خداوند به «ارمیا» دستور انداختن آن را در دریاى طبرستان داده بود – خارج مى‏سازد.
آن‏چه را که خاندان موسى و هارون به یادگار گذشته‏اند، در آن تابوت موجود است و نیز الواح و عصاى موسى و قباى هارون و ده صاع از غذایى که بر بنى اسرائیل فرودمى‏آمد و مرغ‏هاى بریانى که بنى اسرائیل، براى آیندگان خود ذخیره کرده‏اند، درآن‏مى‏باشد. آن‏گاه به کمک آن تابوت شهرها را مى‏گشاید؛ همان گونه که پیش از او نیز چنین کردند».(16)
ینابیع المودّه، این مطلب را با اندکى تغییر به حضرت مهدى(عج) نسبت مى‏دهد و مى‏گوید «حضرت مهدى(عج) از غارى در سرزمین انطاکیه، کتاب‏هایى را بیرون مى‏آورد و کتاب زبور داود را از دریاچه طبرستان بیرون مى‏آورد. در آن کتاب، یادگارهاى خاندان‏موسى و هارون موجود است و فرشتگان آن را بر دوش مى‏کشند و الواح و عصاى موسى(ع) در آن است».(17)

پی نوشت :

1. مستدرک الوسائل، ج‏12، ص‏335 و ج‏14، ص‏354.
2. بحارالانوار، ج‏52، ص‏356.
3. همان، ص‏343.
4. نعمانى، غیبه، ص‏308؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏361.
5. حصینى، الهدایه، ص‏31؛ ارشاد القلوب، ص‏286.
6. کمال الدین، ج‏2، ص‏672؛ نعمانى، غیبه، ص‏309؛ کامل الزیارات، ص‏120؛ العدد القویه، ص‏74؛ مستدرک الوسائل، ج‏10، ص‏245.
7. بحارالانوار، ج‏52، ص‏343؛ نورالثقلین، ج‏1، ص‏388؛ القول المختصر، ص‏21.
8. اثبات الهداه، ج‏3، ص‏549؛ نورالثقلین، ج‏12، ص‏388؛ مستدرک الوسائل، ج‏2، ص‏448.
9. بحارالانوار، ج‏14، ص‏339؛ ر. ک: نعمانى، غیبه، ص‏311.
10. ابن‏حمّاد، فتن، ص‏101؛ شافعى، بیان، ص‏515؛ الحاوى للفتاوى، ج‏2، ص‏73؛ الصواعق المحرقه، ص‏167؛ کنزالعمّال، ج‏4، ص‏589؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏73؛ احقاق الحق، ج‏19، ص‏652.
11. نحل (16) آیه‏1.
12. تأویل الآیات الظاهره، ج‏1، ص‏252؛ اثبات الهداه، ج‏3، ص‏562؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏356.
13. دلائل الامامه، ص‏241؛ اثبات الهداه، ج‏3، ص‏573.
14. بصائر الدرجات، ص‏144؛ اثبات الهداه، ج‏3، ص‏523؛ تبصره الولى، ص‏97؛ بحارالانوار، ج‏27، ص‏41 و ج‏54، ص‏334.
15. اشاره به این آیه شریفه است: (إرَم ذاتِ العِماد الَّتى لَمْ یُخلَق مثلها فى البِلاد؛ اى رسول خدا! آیا ندیدى که خداى تو مردم شهر ارَم را که صاحب قدرت و عظمت بودند، چگونه کیفر داد؟ در صورتى که مانند آن شهر در استحکام و بزرگى در جهان نبود). فجر (89) آیه 8. مقصود این حدیث آن است که چنین شهر پرشکوه و با عظمتى براى عیسى(ع) دوباره آشکار مى‏شود و این شهر مخفى، پدیدار مى‏گردد.
16. غایه المرام، ص‏697؛ حلیه الابرار، ج‏2، ص‏620؛ الشیعه و الرجعه، ج‏1، ص‏136؛ ر. ک: ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏66؛ اثبات الهداه، ج‏3، ص‏489، 541.
17. ینابیع المودّه، ص‏401؛ ابن‏حمّاد، فتن، ص‏98؛ متقى هندى، برهان، ص‏157؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏67.
منبع: چشم اندازى به حکومت حضرت مهدى (علیه السلام)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید