نکته اولی که باید مطرح شود ، درباره ی معرفت و شناخت امام زمان (ع) است که بر حسب دلایلی که ذکر خواهد شد وظیفه داریم تا درباره ی ائمه (علیهم الاسلام) عموما و درباره ی امام زمان (ع) خصوصا اطلاعاتی داشته باشیم و با شناخت و فهم نسبت به این رکن رکین دین خودمان ، آگاهی و اعتقاد همراه با بصیرت داشته باشیم .
امامت عامه و خاصه
در مباحث مربوط به امامت ، آن را به دو بخش امامت عامه و خاصه تقسیم کرده اند که بحث پیرامون امام عصر (ع) بخشی از امامت خاصه است که به نوبه خود آن را به دو دسته تقسیم می کنیم ؛ یعنی زمانی که می خواهیم درباره ی امام زمان (ع) تحقیق کنیم و او را بشناسیم باید دو نوع شناخت نسبت به آن حضرت پیدا کنیم :
شناخت اول
اولین شناخت ، درباره ی ویژگی های شخص امام است؛ یعنی او کیست ؟ فرزند چه کسی است ؟ کی و کجا متولد شده است ؟ اخلاق فردی و اجتماعی اش چگونه بوده ؟ رفتار عبادی اش به چه صورت است ؟ و بالاخره با آنچه به زندگی شخصی او بر می گردد و به عنوان ویژگی فردی او به حساب می آید آشنا شویم.
اهمیت این نوع شناخت نسبت به شناختی که بعدا ذکر خواهد شد کمتر است . در حقیقت این شناخت ، مقدمه و وسیله ای است که ما را نسبت به صلاحیت و شایستگی امامت آن حضرت مطمئن تر می کند .
شناخت دوم
دومین شناخت ، به شناخت شخصیت امام مربوط می شود و در آن به مقام و جایگاه امام توجه می شود. در این باره دو نوع بحث می کنیم ؛ یک بحث در رابطه با امامت عامه که شامل امامت به معنای عمومی می شود که گاهی شامل بعضی از انبیای عظام الهی هم می شود و بحث دیگر درباره ی امامت خاصه است ؛ یعنی دوباره ی جانشینان پیغمبر اکرم (ص) که اول ایشان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) و آخرشان هم حضرت مهدی (ع) است . و ما می خواهیم در این بخش که راجع به امامت خاصه است آن هم پیرامون آخرین وصی پیامبر اکرم (ص) و جایگاه و شخصیت او بحث نماییم و معرفت درستی درباره ی امام عصر خود یعنی امام دوازدهم حضرت حجه بن الحسن العسکری (ع) پیدا کنیم . اما ابتدا دلایلی که می تواند به عنوان دلیل ضرورت شناخت امام به حساب آید را به اختصار مطرح می نماییم.
دلیل اول :
تبعیت از حق ، یک اصل عقلی است ؛ یعنی هر انسان عاقلی خود را موظف می داند که از حق تبعیت کند و تبعیت از حق نیز یک امر عقلی است و فرع بر شناخت حق است ؛ یعنی اول باید حق را بشناسیم آن گاه از آن تبعیت نماییم و تا حق را نشناسیم طبیعی است که نمی توانیم از آن تبعیت کنیم .
قرآن کریم هم این اصل عقلی را این گونه بیان می فرماید : ( أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أمن لا یهدی إلا أن یهدی ) (1) ؛ « آیا کسی که به حق هدایت شده است سزاوارتر است از این که مورد اطاعت قرار بگیرد یا آن کسی که هدایت نشده است . مگر این که او هدایت شود ».
یعنی اگر امر دایر باشد بر این که انسان باید از کسی تبعیت بکند و دو مأخذ یا منبع وجود داشته باشد ؛ یکی منبعی که به حق هدایت شده است و منبع دیگری که خودش به حق هدایت نشده است مگر این که مورد هدایت قرار بگیرد ، حالا می بایست از کدام منبع اطاعت نماییم و شایستگی کدام بیشتر است ؟ طبعا حکم عقل این است که باید از آن کسی که حق است و به حق هدایت شده است تبعیت بکنیم ؛ نه از کسی که بر حق نیست و یا هدایت به حق نشده است . خداوند کسی را که بر خلاف شیوه عقل معتقد باشد مورد مؤاخذه قرار می دهد و انتقاد می کند و می فرماید : ( فما لکم کیف تحکمون ) (2) ؛ « شما را چه شده که این گونه حکم می کنید » .
یعنی عقل می گوید که انسان باید از حق تبعیت کند نه از غیر حق . حال بر اساس این آیه ی شریفه ، طبعا آن کسی که اصالتا حق است باید مورد اطاعت قرار بگیرد . پس خداوند و نیز هر کسی که خداوند او را به حق هدایت نموده است و برای هدایت کردن دیگران مبعوث کرده و یا کسی که پیغمبر اکرم (ص) او را برای هدایت منصوب کرده ؛ همانند امیرالمؤمنین و ائمه معصومین (علیهم الاسلام) شایستگی اطاعت و تبعیت از آن ها برای مردم یک ضرورت عقلی است .
پس نتیجه می گیریم در آغاز باید امام عصری که از جانب خدا برای هدایت انسان ها تعیین شده است و باید مورد اطاعت قرار بگیرد را ابتدائا بشناسیم و بدانیم که کیست ، چه می گوید و از ما چه می خواهد تا بتوانیم از او اطاعت کنیم . این است که می گوییم اطاعت ، فرع بر معرفت است ؛ یعنی اول باید معرفت و شناخت پیدا کنیم سپس از او تبعیت نماییم.
ما اکنون باید تابع حق و مطیع امامت بر حق باشیم . اما اولین سؤالی که مطرح است این است که امامت چیست ؟ چه جایگاه و شأنی دارد ؟
در همین مورد امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : « علیکم بطاعه من لا تعذرون بجهالته ؛ وظیفه شماست که از کسی اطاعت کنید نشناختنش برای شما عذری نیست ؛ یعنی باید نسبت به او شناخت پیدا کنید » (3) از این بیان امیرالمؤمنین (ع) ضرورت شناخت امام زمان (ع) را در می یابیم و می فهمیم باید ابتدا از آن کسی که اطاعت می کنیم شناخت داشته باشیم سپس از او تبعیت کنیم.
دلیل دوم :
ما معتقدیم که شناخت و بصیرت و کسب آگاهی در دین به عنوان یکی از ضروریات اعتقادی ماست ؛ به خصوص درباره ی مسائل اصول دین . و اصولا اعتقاد ما شیعیان این است که چه اصول دین و چه فروع دین بدون شناخت و آگاهی اگر مورد تبعیت قرار بگیرد ، بی ارزش است و عمل به اصول یا فروع دین باید همراه با بصیرت وآگاهی باشد .
اصول دین را حتما باید هر کسی خودش اجتهاد کند وبا دلایلی که در اختیار خودش قرار می دهد بفهمد . در فروع دین هم اگر خودش متخصص نشد و نتوانست اجتهاد بکند ، باید از کسی که در زمینه فروع دین مجتهد و صاحب نظر شده تبعیت نماید . لذا ما در فروع دین معتقدیم که تقلید اعلم واجب است . پس شناخت دین یک امر ضروری است .
مهم ترین مبانی اعتقادی
اما دین بر چه چیزهایی استوار است که باید آن ها را بشناسیم ؟
امام باقر (ع) می فرماید : « بنی الاسلام علی خمس : عل الصلوه و الزکوه و الصوم و الحج و الولایه (4) ؛ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است : ( به عبارت دیگر اساس اسلام پنج چیز است ) نماز ، زکات ، روزه ، حج و ولایت .» و بعد می فرماید : « ولم یناد بشیء مثل ما نودی بالولایه » در این پنج چیز تاکیدی که درباره ی ولایت شده است راجع به هیچکدام نشده ؛ یعنی ولایت و امامت در دین از اهمیت ویژه ای برخوردار است .نقش نماز برقراری ارتباط است بین انسان با خالقش . نماز بین بنده و خدا ارتباط و پیوند برقرار می کند. زکات وسیله پیوند اقتصادی بین طبقه محروم جامعه به طبقه متمول است که بیش از نیاز خود توان اقتصادی دارند . روزه وسیله ای است که انسان با رعایت آداب روزه داری ،نفس اماره و خواهش های حیوانی خودش را کنترل و تعدیل ، و نفس سرکش خود را تربیت می کند و آن را در کنترل خودش می گیرد تا او را منحرف نکند و برقراری ارتباط درست انسان با شخصیت اصلی خودش هست . و حج نیز علاوه بر سیر الی الله و خود سازی ، به معنای برقراری ارتباط بین انسان مسلمان با افراد دیگر و پیوند معنوی و الهی و سیاسی جوامع اسلامی سراسر عالم اسلام با همدیگر و آشنا شدن با فرهنگ ، تمدن و آداب و رسوم سایر بلاد اسلامی است ، پس حج کنگره بزرگ الهی است . اما ولایت ارزش دهنده ی همه ی آنچه را که پایه های دین قرار می گیرد و اصول دین است می باشد و ارزش نماز ، روزه ، زکات و حج ، همه به ولایت و امامت بستگی دارد ، بلکه شرط قبولی توحید از بهترین موضوعات شناخت در دین است پس ضرورت دارد تا امام را بشناسیم و گرنه گمراه می شویم و باید به کمک امامت و ولایت ، مفهوم اصلی نظری و عملی توحید ، نماز ، روزه و …..را بفهمیم .
از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده که امام صادق (ع) فرموده است : یکی از مهم ترین وظایف شیعه آن است که در زمان غیبت کبرای امام زمان (ع) بعد از فریضه های خودش یا در حالت های دیگر این دعا را بخواند : « اللهم عرفنی نفسک ، فإنک إن تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک .اللهم عرفنی رسولک ، فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک . اللهم عرفنی حجتک ، فإنک أن تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ؛ (5) خدایا ! خودت را به من بشناسان که اگر تو را نشناسم نبی ات را نمی شناسم . خدایا ! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را نشناسم حجتت را نمی شناسم . خدایا ! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم در دینم گمراه می شوم ».
پس شناختن حجت خدا و امام ، یک امر ضروری است که اگر نشناسیم در دین گمراه می شویم ، لذا هدایت و ضلالت به شناخت و عدم شناخت امام و امامت بستگی دارد که به عنوان دلیل می توانیم به آن تکیه کنیم .
دلیل سوم :
ما معتقدیم یکی از راه های شناخت خداوند ، شناخت امام است ، یعنی اگرما بخواهیم خدا را بشناسیم ، زمینه سازی معرفت خدا ، شناخت امام است . به جمله ای از امام سوم شیعیان حضرت سیدالشهداء توجه فرمایید که مؤید همین نکته می باشد و به عنوان یک دلیل برای ضرورت معرفت امام محسوب می شود .
از امام حسین (ع) پرسیدند :« فما معرفه الله ؟ ؛ شناخت خدا چیست ؟»
امام حسین (ع) فرمود : « معرفه اهل کل زمان، امامهم الذی یجب علیهم طاعته ؛ (6) معرفت خدا عبارت است از این که، مردم هر زمانه امامی را که باید از او اطاعت کنند بشناسند .»
منظور ، بیان این نکته است که امام حسین (ع) جواب فرموده که معرفت خداوند به وسیله ی شناخت مردم هر زمانه از امامی که بر آن ها اطاعتش واجب است امکان پذیر است .
اکنون در عصر غیبت کبرای امام زمان (ع) زندگی می کنیم ، امامی که ولی عصر ما و حجت بر حق خدا و بقیه الله است . تفاوتی که بین او و دیگر ائمه (علیهم الاسلام) است این است که ائمه دیگر در عصر امامت خودشان ظاهر بودند و قابل رؤیت و دسترسی برای عموم بودند ، اما امام زمان (ع) طبق مصالحی که وجود دارد ( و طبعا در بحث های آینده به آن خواهیم پرداخت) در معرض دید عموم پیروان و شیعیان خودش نیست .
پس امامی که اطاعت او بر همه واجب است ، امام زمان (ع) حضرت حجه بن الحسن العسکری (ع) است .
امام حسین (ع) می فرماید : معرفت خدا به این است که هر کسی در هر زمانی که زندگی می کند ، لازم است امامی که اطاعتش بر او واجب است را بشناسد . در حقیقت امام حسین (ع) به مردم عصر ما می گوید : شمایی که در عصر غیبت زندگی می کنید و اطاعت شما از امام دوازدهم واجب است باید تلاش کنید تا امام زمان (ع) خودتان را بشناسید .
اینک به عنوان حسن ختام در باب ضرورت شناخت امام ، حدیثی از رسول خدا (ص) تقدیم حضور شما می نمایم ؛ به امید آن که خداوند کمک فرماید تا پیامبر و ائمه معصومین (ع) و امام زمان (ع) را آن گونه که هستند در حد توان و قدرت و نیاز خود بشناسیم . این حدیث هم در مأخذ اهل سنت و هم در مأخذ تشیع با مختصر تفاوتی آمده است :« من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه ؛ (7) هر کسی بمیرد در حالی که امام دوران خودش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است ». یعنی مؤمن از دنیا نرفته است . پس ما باید قبل از آن که از دنیا برویم در این دنیایی که زندگی می کنیم امام زمان (ع) خودمان را بشناسیم تا بتوانیم از او به عنوان امام بر حق؛ به عنوان مظهر هدایت و وسیله هدایت الهی که خداوند در اختیار ما قرار داده تبعیت کنیم . امیدواریم که خدا ما را در این امر مهم « معرفت حجت و شناخت امام » مساعدت و کمک فرماید و درهای معرفت خود و حجت خود را به سوی ما بگشاید . ان شاءالله .
پی نوشت:
1. سوره یونس ، آیه 35.
2.همان .
3. نهج البلاغه ، حکمت 156.
4. و نیز حدیث سلسله الذهب : کلمه لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی …….بشرطها و انا من شروطها .
5. جمال الاسبوع ، سیدبن طاووس.
6. بحارالانوار ، ج 5، ص 312.
7. بحارالانوار : 160/51.
منبع:کتاب ذکر نور در حضور مشتاقان ظهور