و ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… خَفضِ الجَناح. در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق، پس از تعریف کلی تواضع در روایات اهلبیت (علیهم السّلام)، برخی از روایاتی را هم که با تعیین مصادیق تواضع، به تعریف آن پرداختهاند، بیان کردیم. بهترین مصادیق و نمونهها برای تبیین مفهوم تواضع، نمونههایی است که در زندگی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وجود داشته است. این مصادیق در درجه اول برای رهبران جامعه اسلامی و دولتمردان؛ و در درجه بعد برای عموم مردم الگو است.
و ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… خَفضِ الجَناح.[۱]
در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق، پس از تعریف کلی تواضع در روایات اهلبیت (علیهم السّلام)، برخی از روایاتی را هم که با تعیین مصادیق تواضع، به تعریف آن پرداختهاند، بیان کردیم.
بهترین مصادیق و نمونهها برای تبیین مفهوم تواضع، نمونههایی است که در زندگی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وجود داشته است. این مصادیق در درجه اول برای رهبران جامعه اسلامی و دولتمردان؛ و در درجه بعد برای عموم مردم الگو است.
یکی از مصادیق تواضع رسول گرامی که در روایات به آن اشاره شده است، نپذیرفتن پادشاهی است. در روایتی که مضمونش هم از طریق اهل سنت و هم از طریق شیعه نقل شده است، چنین آمده که «اسرافیل» همراه «جبرائیل» بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شد و به ایشان فرمود:
أنَا رَسولُ رَبِّکَ إلَیکَ، أمَرَنی أن اخبِرَکَ إن شِئتَ نَبِیّاً عَبداً، وإن شِئتَ نَبِیّاً مَلِکاً؟
من فرستاده پروردگارت به سوى تو هستم. او به من دستور داده که تو را اگر مىخواهى، به عنوان پیامبرى بنده، و اگر مایلى، به عنوان پیامبرى پادشاه برگزینم؟
یعنی اختیار با توست و میتوانی زندگیای مانند زندگی حضرت سلیمان (علیه السّلام) داشته باشی که هم پیامبر بود هم پادشاه؛ و میتوانی در عین اینکه پیامبر هستی و در بالاترین موقعیت سیاسی ـ اجتماعی قرار داری، شبیه یک بنده زندگی کنی.
میگوید: حضرت به جبرئیل نگاه کرد. در واقع خواست بداند که کدام را خدا بهتر دوست دارد؟ جبرئیل اشاره کرد که فروتنی کن.این جا بود که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «نَبِیّاً عَبداً؛ ترجیح مىدهم پیامبرى بنده باشم.»[۲]
در نقل شیعه که از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده این توضیح هم آمده است که:
و کانَ لَهُ ناصِحاً، فَکانَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یأکُلُ إکلَهَ العَبدِ، و یَجلِسُ جِلسَهَ العَبدِ، تَواضُعاً للَّهِ تَبارَکَ و تَعالى.[۳]
جبرئیل، خیرخواه ایشان بود. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى فروتنى در برابر خداوند متعال، همچون بندگان، غذا مىخورد و همچون بندگان مىنشست.
نشانه اینکه حضرت تواضع نمود و پادشاهی را نپذیرفت، این بود که هیچ گاه کاری نمیکرد که شبیه پادشاهان باشد، از این رو، در روایت دیگری دارد که هیچ گاه تکیه داده غذا نمیخورد، ظاهراً در آن زمان، وقتی شاهان میخواستند غذا بخورند، تکیه میدادند و غذا میخوردند، اما پیامبر از این کار کراهت داشت. روایت از امام صادق (علیه السّلام) است که میفرماید:
ما أکَلَ نَبِیُّ اللَّهِ صلى الله علیه و آله و هُوَ مُتَّکِئٌ مُنذُ بَعَثَهُ اللَّهُ عز و جل، و کانَ یَکرَهُ أن یَتَشَبَّهَ بِالمُلوکِ.[۴]
پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از هنگامى که خداوند عز و جل او را به پیامبرى برانگیخت، هرگز تکیه کرده خوراکى نخورد و کراهت داشت به سلاطین مانند شود.
بر اساس روایات، حضرت اسبهای مختلفی داشتند که نام آنها هم ضبط شده است، ولی به قدری فروتن بودند که از سوار شدن بر الاغ برهنه هم ابایی نداشتند، حتی شخص دیگری را هم پشت سر خودشان سوار میکردند.
«عَدی» پسر «حاتم» میگوید: خدمت حضرت رسیدم، دیدم ایشان خیلی عادی، زن و بچه دور او جمع شدند و خیلی خودمانی با یکدیگر صحبت میکنند، اینجا بود که فهمیدم ایشان پادشاه نیستند.
[۱]الصحیفه السجّادیّه، الدعاء۲۰.
[۲] المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۱۲ ص۲۶۷ ح۱۳۳۰۹.
[۳]الکافی، شیخ کلینی، ج۸، ص۱۳۱ ح۱۰۱.
[۴]الکافی، شیخ کلینی، ج۶، ص۲۷۲ ح۸.
وبسایت : آیت الله محمدی ری شهری