نویسنده: دکتر سید عیسی مسترحمی (1)
چهارم: دارای بازگشت
خداوند متعال در آیه ی 11 سوره ی طارق به آسمان دارای رجع قسم خورده است. در این که مراد از این آسمان کدام آسمان و مراد از رجع چیست، بین مفسران اختلاف نظر فراوانی است. گروهی از صاحب نظران فقط یک مصداق خاص برای آن ذکر کرده اند ولی برخی از دانشمندان با ذکر مصادیق متعددی برای این واژه، اشاره ی قران به این مصادیق را اعجاز علمی قران قلمداد کرده اند.
«والسماء ذات الرجع» ( طارق،11) سوگند به آسمان صاحب [باران] بازگشته!
ماده ی «رجع» بر تکرار (ابن فارس، 512/1) و بازگشت به حالت اولیه دلالت می کند. (راغب، 343؛ مصطفوی، 61/4)این ماده هم لازم استعمال شده است، مانند: «رجع موسی» (اعراف، 150) و هم متعدی، مانند «فان رجعک الله الیهم» (توبه، 83) مصدر مشهور لازم «رجوع» و متعدی، «رجع» است. (ابن منظور، 148/5)
بسیاری از مفسران قدیمی (طبرسی، 601/10؛ آلوسی، 178/30)و برخی از معاصران (مکارم، تفسیر، 372/26 سعدی، 112) مراد از رجع را، باران می دانند و بنابراین تفسیر، مراد از «سماء» در این آیه، جو اطراف زمین است؛ چرا که باران از آنجا به زمین باز می گردد. وجه تسمیه ی باران به رجع شاید با توجه به این نکته باشد که باران، بازگشت همان بخار آبی است که از زمین به طرف آسمان رفته بود (راغب، 343) و شاید از آن جهت باشد که باران بایستد، باز فرو ریزد، باز بایستد. (شعرانی، 291/1)
برخی از نویسندگان مراد از آسمان را جو اطراف زمین می دانند و دو احتمال در معنای رجع بیان کرده اند:
1- بازگشت آن چیزهایی که از زمین به آسمان می رود مانند بخار آب، امواج رادیویی و اشعه ی مادون قرمز [که هنگام شب به صورت حرارت به زمین برمی گردد. ] 2- بازگشت آن چیزهایی که از اعماق آسمان به طرف جو زمین می آیند و توسط جو برگردانده می شوند مانند اشعه ی ماوراء بنفش و برخی اشعه ی غیر مرئی کیهانی و شهاب ها. (الدباغ، 145؛ سمیر، 46) گروهی نیز با اشاره به همین تفسیر، آن را اعجاز علمی قرآن می دانند. (یوسف الحجاج احمد، 354؛ همیمی، 189)
حرکت ستارگان، سیارات و دنباله دارها در مدارهای خود و بازگشت آنها به محل اولشان و نیز گازهای تشکیل دهنده ی هوا به طبیعت، مانند تبدیل وتجزیه شدن دود زغال توسط گیاهان به اکسیژن و دیگر گازهای ضروری ( النابلسی، 43 و 55) از دیگر تفاسیری است که برای رجع ارایه شده است.
یکی از نویسندگان عرب پس از نقل دیدگاه عبدالمجید زندانی که مراد از رجع را در آیه ی 11 سوره ی طارق حرکت انتقالی مداری اجرام فضایی و بازگشت آن ها به محل اول می دانند، می نویسد: «این تفسیر قابل قبول نیست؛ چرا که با توجه به گسترش آسمان و دور شدن کهکشان ها از مرکز عالم، هیچ گاه نمی توان تصور کرد که جرمی در فضا در دو زمان در یک مکان قرار بگیرد و بازگشت معنا داشته باشد». (محمود ابن عبد الرؤوف، 96)
بازگشت اجرام فضایی (بعد از پایان عمر این اجرام و رخ دادن انفجاری در آن) به حالت اولیه یعنی حالت گاز و دخان که از آن تشکیل شده اند (ذغلول، 293؛ الشریف، 59) طلوع و غروب ستارگان، خورشید و ماه (طباطبائی، 260/20؛ آلوسی، 178/30)و بازگشت فصل های سال (شعرانی،37/2) از دیگر تفاسیری است که در بین معنای رجع ذکر شده است، چرا که در تمام این موارد نوعی رفت و برگشت وجود دارد.
برخی دیگر از مفسران، مراد از آسمان را آسمان معنوی دانسته اند و فرود آمدن فرشتگان به زمین و بردن اعمال انسان ها به آسمان (قرطبی، 8/20) و یا اجابت دعای انسان ها و بازگشت آثار اعمال بندگان (مصطفوی، 64/4) را، رجع آسمان دانسته اند.
یکی از دانشمندان سه تفسیر برای این آیه بیان می کنند: در تفسیر اول از رجع، بازگشت چیزهایی که از زمین به طرف آسمان بالا رفته، اراده شده است. تفسیر دوم به بازگشت فصول سال، به خاطر حرکت گردش زمین و میل محور آن اشاره دارد و این تفسیر با شکافته، شن زمین [و رویش گیاهان] که در آیه ی بعد آمده است، سازگاری دارد. در تفسیر سوم که به نظر ایشان عمیق تر و مخفی تر است، مقصود از رجع را، رجوع اعتدالین می دانند؛ زیرا همان گونه که در علم نجوم ثابت شده است، اعتدالین در هر 26 هزار سال یک دور می زنند و به جای اول خود باز می گردند و این حرکت هر 13 سال، تغییر عظیمی در پوسته ی زمین ایجاد می کند و باعث شکافت های عمیقی در آن می شود که آیه ی بعد به آن اشاره دارد (معرفت، 107/6)
بررسی
شاید مراد از سمائ در این آیه، آسمان معنوی یا مادی باشد چنان که استجابت دعاها و بازگشت نتیجه ی اعمال انسان ها به خودشان، می تواند از مصادیق رجع آسمان معنوی باشد. اگر منظور از سماء، آسمان مادی باشد، هم خودش می تواند دارای بازگشت باشد و هم برخی چیزها را انعکاس و بازگشت دهد.
بازگشت آسمان [کرات آسمانی] به حالت دود اولیه و یا بازگشت دوباره ی برخی گازها به طبیعت، طلوع و غروب سیارات و ستارگان و نیز بازگشت باران و برخی امواج و اشعه ها به زمین و یا بازگرداندن آن ها به اعماق فضا می تواند از مصادیق رجع آسمان مادی باشد؛ اگر چه با توجه به آیه ی بعد که از شکافته شدن زمین سخن می گوید، تفسیر رجع به باران، تناسب و ارتباط بین دو آیه را بیشتر برقرار می کند. پس منحصر کردن سماء به جو و اختصاص دادن رجع به مصداق خاصی در این آیه، صحیح به نظر نمی رسد.
پنجم: دارای برج ها
مالک آسمان ها و زمین در برخی آیات شریفه از قرار دادن بروج در آسمان خبر داده و به آسمانی که دارای این برج ها می باشد قسم یاد کرده است. این که مراد از بروج چیست؟ آیا برج های مشهور دوازده گانه ی آسمان مراد است و یا قصرها و یا برج هایی در آسمان وجود داردکه قرآن از آن خبر می دهد؟ کدام آسمان دارای بروج است؟ از جمله سوالاتی است که از دیر باز برای مفسران مطرح بوده است.
«والسماء ذات البروج» (بروج، 1) سوگند به آسمانی که دارای برج هاست!
«و لقد جعلنا فی السماء بروجاًٌ وزیناها للناظرین» ( حجر، 16) و به یقین، در آسمان برج هایی قرار دادیم.
«تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمراً منیراً» (فرقان، 61) خجسته [و پایدار] است آن [خدایی] که در آسمان، برج هایی قرار داد.
برخی از کتب لغت برای ماده ی «برج» دو معنا ذکر کرده اند: 1.ظهور و بروز 2. پناهگاه و محل امن (ابن فارس، 125/1)
برخی دیگر از لغویان، ظهور و نمایی راکه باعث جلب توجه شود، به عنوان تنها معنای این ماده ذکر کرده اند (ابن منظور،359/1؛ مصطفوی،242/1) و گفته اند از این جهت به ساختمان ها بلند برج می گویند که بلندی و ارتفاعشان بسیار ظاهر و آشکار است، همان طور که به آشکار کردن زینت تبرج گفته می شود. (خلیل بن احمد،146/146؛ راغب، 115)
اسرار علمی بروج و صور فلکی
در یک نگاه ساده به آسمان، می توان شکل های مختلفی، از مجموعه های ستارگان درست کرد. شکل هایی همانند چهاگوش، ملاقه و… چند هزار سال پیش، انسان ها ستارگان راهمان طور که می دیدند که ما اینک می بینیم، ولی تصورات آن ها در مورد این شکل ها به نحو دیگری بود. این اشکال، نمودی از خدایان، الهه ها و داستان های محلی آنان بود؛ اسمی صورت های فلکی نیز بیانگر این موضوع است.در زبان لاتینی (CONSTELLATION) به معنای صورت فلکی است که ترکیبی از دو کلمه ی (CON) به
معنای باهم و (Stella) به معنای ستاره است. پس، به عبارتی ساده تر، صورت فلکی یعنی گروهی ستاره. برخی صورت فلکی را از این گونه تعریف کرده اند: « ستارگانی که به گروه های خیالی تقسیم بندی شده اند تا به آسانی مورد شناسایی و مراجعه قرار گیرند» (مایردگانی،7؛ مدرسه ی ستاره شناسی، 13)
سابقه ی نام گذاری صورت های فلکی بسیار قدیمی است و دست کم به3000 سال قبل از میلاد می رسد که نخست به یونانیان (صوفی، 38؛ نلینو، 137) و سپس به رومیان منتقل شده است و آن ها به مناسبت های، اسامی قهرمانان و اشخاص و موجودات اساطیری و یا جانوران عادی را بر آن ها نهادند. (مایردگانی، 12)
عرب های قبل از اسلام، طریقه ی دیگری برای تشخیص صورت های فلکی داشته اند، ولی بعد از اسلام به تدریج، صورت های یونانی را اقتباس و اختیار کرده اند. (جعفری، 240)
اولین ثبت فابل اعتماد صورت ها فلکی، یادگاری از بطلیموس است که در حدود 1800 سال قبل، 48 صورت فلکی را در فهرستی ثبت کرد. (جوزف، 7) پس از او دانشمندان به تکمیل این فهرست پرداختند و امروزه 88 صورت فلکی شناخته و نامگذاری شده است. (مایردگانی،12) تعدادی از این صورت های فلکی در قسمتی از آسمان به نام منطقه البروج قرار گرفته اند. در مطالعات باستانی طالع بینی و تنجیم که تصور می شد جایگاه اجرام سماوی در زندگی مردم اثر می گذارد، اهمیت زیادی برای منطقه البوج و صورت منطقه آن قائل بودند. (نیکلسون، 25)
منطقه البروج، نوار یا باریکه ای از کره ی عالم است که موازی با دایره ی البروج و به فاصله ی 8/5 درجه در طرفین آن واقع گردیده است. حرکت ظاهری سالانه ی خورشید، ماه و سیارات به جز زهره، در منطقه ی البروج صورت می گیرد. (جعفری، 326 و زمانی، 1/51)
دایره البروج به دوازده قسمت برابر (هر کدام به عرض 30 درجه) تقسیم گردیده (بیرونی، 75) و هر یک از قسمت های دوازده گانه به نام یکی از صورت های فلکی که در آن واقع است و غالباً ماخذ یونانی دارد، نامیده می شود. در واقع، این برج ها هرکدام ، یکی از برج های دوازده گانه ی سال خورشیدی و ماه قمری را تشکیل می دهد (نبئی، 99؛ سبحانی، 45) و دوازده مجموعه ی ستاره را در خود جای داده اند و به نام آن مجموعه خوانده می شوند که عبارتند از:
1- حمل: (بره) [Aries]
2- ثور: (گاو) [Taurus]
3- جوزا: (دوپیکر) [Gemini]
4- سرطان: (خرچنگ) [Cancer]
5-اسد: (شیر) [Leo]
6- سنبله: (خوشه) [Virgo]
7- میزان: (ترازو) [Libra]
8- عقرب: (کژدم) [Scorpio]
9- قوس: (کمان) [Sagittarius]
10- جدی: (بز) [Capricornus]
11- دلو: (دول) [Aquarius]
12- حوت: (ماهی) [Pisces]
دیدگاه ها و نظریات مفسران
برخی از نویسندگان و مفسران، منظور از آسمان را در این آیات، منظومه ی شمسی (قرطبی، 8/10) و یا کهکشان راه شیری (سعدی، 103) می دانند و اکثر دانشمندان مراد از آن را، تمام آسمانی می دانند که در ستارگانی وجود دارد.
گروهی از نویسندگان و مفسران، مراد از بروج را در این آیات، منازل دوازده گانه ای می دانند که خورشید، ماه و سیارات، در هر زمان از سال در برابر یکی از این منازل قرار می گیرند. (مکارم، تفسیر، 40/11) گروهی دیگر از مفسران و اندیشمندان این احتمال را ارائه می دهند که مراد از بروج، خود ستارگانی باشند که در این منازل قرار گرفته اند. (طباطبائی، 325/15؛ خطیب 304) برخی نیز بروج را شامل تمام مجموعه های ستارگان می دانند،(الشریف، 43؛ میبدی، 60/7) که بعضی از آن ها با چشم غیر مسلح قابل دیدن نیستند.
یکی از لغت شناسان و مفسران معاصر با اشاره به این نکته که، برج، اصطلاحی در علم نجوم و منازلی اعتباری برای حرکت سالیانه ی خورشید است و نمی تواند مراد باشد، مقصود از بروج را، کواکب و علت استفاده از تعبیر بروج را بیان جلال و عظمت الهی می داند؛چون معنای بروج بنای بلند و رفیع است که بسیار آشکار، ظاهر و با عظمت است. (مصطفمی، 242/1)
برخی از نویسندگان با استناد به این که قرآن مطابق با اصطلاحات منجمین نازل نشده و در روایات نیز این گونه تفسیری نیامده است، تفسیر بروج را به بروج دوازده گانه، صحیح نمی دانند. آنان، مراد از بروج را قصرهای مرتفعی می دانند که با زینت آراسته شده اند و این آیات را اشاره به شهرهایی آسمانی می دانند که خداوند یا انسان یا هر موجود زنده ی دیگری آن را ساخته باشد، این جایگاه های مجلل، محل اجتماعات مقدسی است که زینت جهانند. (صادقی، تفسیر الفرقان،258/30؛ ستارگان از دیدگاه قران، 280) و یا مجالس ملائکه است که در آن برای تصمیم گیری و تدبیر امور در آن جمع می شوند، چرا که خداون آن را از شیاطین حفظ کرده است. (الشریف، 207) ایشان در تایید تفسیر خویش به روایتی از ابن عباس استناد می کنند که بروج را قصرهایی در آسمان می دانند.
نقد و بررسی
الف: منحصر نمودن آسمان، در این آیات به منظومه ی شمسی و یاکهکشان راه شیری صحیح به نظر نمی رسد. چرا که وجود ستارگانی در خارج از کهکشان ما نیز به اثبات رسیده است و صحیح این است که مراد، تمام آسمان هایی باشد که در آن ستاره ای وجود دارد.
ب: اعتباری یا اصطلاح بودن بروج دوازده گانه، مانع از این نمی شود که خداوند متعال آن را اراده کرده باشد، چرا که همانند های فراوانی در قرآن دارد که اموری اعتباری، مورد نظر قرار گرفته اند.
د: تفسیر بروج به قصرها و بناهای آسمانی، اگرچه می توانند به عنوان یک احتمال در تفسیر آیه مطرح شود و در صورت اثبات قطعی وجود این گونه بناهایی در آسمان، اعجازی علمی از قرآن اثبات می شود، ولی در زمان حاضر، قطعی این معنا به آیه صحیح به نظر نمی رسد.
پی نوشت ها :
1- دکترای علوم قران و حدیث و عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه
نشانی الکترونیکی:mostarhami@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/8/10
*تاریخ پذیرش مقاله: 88/9/11
منبع: علوم و معارف قرآن کریم شماره 4