سرانجام جوامع اسرافگر از دیدگاه قرآن (1)

سرانجام جوامع اسرافگر از دیدگاه قرآن (1)

نویسندگان: عارفه خوروش (1)
و حمید رضا نریمانی (2)

 

 

چکیده

نگاهی بر معنا شناسی اسراف و سرانجام جوامع اسرافگر در قرآن کریم، ما را به این حقیقت رهنمون خواهد ساخت که منع از ارتکاب به گناه کبیره ی اسراف در قرآن کریم، تنها در آیه ی شریفه ی “کلوا و اشربوا و لا تسرفوا”ختم نمی شود بلکه این فقط یک مورد از 23 بار ذکر کلمه ی اسراف در 21 آیه از قرآن کریم می باشد.
هر چند به یقین پرهیز از این بعد از اسراف نیز در جای خود واجب الاطاعه است و اجرای آن در همه ی ابعاد مادی زندگی و در همه ی سطوح جامعه، تحول عظیمی را در ساختار اقتصادی کشور و قطع وابستگی های مادی به دیگران، به ارمغان خواهد آورد؛ لیکن”اسراف بر نفس”به معنای زیاده روی در گناه و عصیان و سرکشی در مقابل پروردگار، از مهمترین مصادیق اسراف در قرآن کریم به شمار می رود که در سایر آیات بدان ها پرداخته شده است. بیم آن می رود که غفلت از این جنبه ی مهم و نگریستن یک جانبه و تک بعدی به موضوع، به مصداق “یؤمنون ببعض و یکفرون ببعض”، در همان ابعاد مادی نیز ما را به سر منزل مقصود نرساند؛ انسان که به بیان قرآن، اقوام اسرافگری چون فرعون، قوم لوط، قوم ثمود و قوم بنی اسرائیل علاوه بر اسراف در جنبه های مادی، به سبب گردنگشی و اصرار بر نافرمانی و گناه و طغیان در مقابل پروردگار خویش بود که مستحق چونان مجازات های سنگینی گردیدند که تا ابد مایه ی عبرتی برای جهانیان شدند. به نظر می رسد جوامعی که با این دید به مقوله ی اسراف بنگرند و در طول عمر و حیات خویش از اصرار و پافشاری و زیاده روی در هر گونه گناه و عصیان در مقابل پروردگار خویش بپرهیزند، با پرهیز از اسراف بر نفس خویش، خواهند توانست در امور مادی زندگانی نیز راه و رسم تعادل پیموده و از صرف وقت، هزینه و انرژی زیاد برای تبیین و فرهنگ سازی در این زمینه، در سطح جامعه و متأسفانه آن هم گاه فقط برای مدت زمانی محدود و معین، کاسته خواهد شد.

 

مقدمه

“اسراف” در لغت به معنای گزاف کاری، از اندازه گذشتن، حد و مرز را رعایت ننمودن و راه افراط پیمودن است. لغت دیگری که معمولاً به همراه کلمه ی اسراف به کار گرفته می شود کلمه ی “تبذیر” است. تبذیر در اصل از ماده ی”بذر”به معنای پاشیدن دانه می آید. منتها این کلمه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیر منطقی و فساد مصرف می کند، و معادل آن در فارسی امروز ریخت و پاش است. بنابراین تفاوت میان اسراف و تبذیر در این است که اسراف به معنای خرج کردن چیزی است در محل خود و زیادتر از حد لازم، و تبذیر خرج کردن چیزی است در غیر محل خود و در جای غیر لازم.

ابعاد اسراف در زندگی

از آیات قرآن چنان بر می آید که به طور کلی نهی از اسراف در زندگانی از دو جنبه ی اسراف در مادیات و اسراف بر نفس به معنای زیاده روی در گناه و سرکشی حایز اهمیت است. هر یک از این ابعاد در زیر و به تفکیک آیات مربوطه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

الف) اسراف در مادیات

اسراف در هزینه ها و مخارج زندگی که از جمله مداوم ترین و اصلی ترین آن ها خوردن و آشامیدن است. از جمله مسائلی است که در قرآن کریم در آیاتی چند بدان ها پرداخته شده است؛ از جمله در آیات زیر می فرماید:
* “ای فرزندان آدم، جامه ی خود را در هر نمازی برگیرید، و بخورید و بیاشامید [ولی] زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست نمی دارد.”(اعراف/ 31)
*”و اوست کسی که باغ هایی با داربست و بدون داربست، و خرمابن، و کشتزار با میوه های گوناگون آن، و زیتون و انار، شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد. از میوه ی آن چون ثمر داد بخورید، و حق [بینوایان از ] آن را روز بهره برداری از آن بدهید، و زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد.”(انعام/ 141)
* “و کسانی که چون انفاق کنند، نه ولخرجی می کنند و نه تنگ می گیرند و میان این دو [روش] حد وسط را بر می گزینند. “(فرقان/ 67)
در این آیات ضمن آن که اشاره به استفاده از مواهبی چون خوردنی ها و آشامیدنی های پاک و پاکیزه و زینت هایی چون لباس های پاک و تمیز و مرتب و انواع میوه ها (به دلیل اثراتی که در سلامت جسم و روح انسان دارد) می نماید، اما چون طبع زیاده طلب انسان ممکن است از این دو دستور سوء استفاده نماید و به جای استفاده ی عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش و تغذیه ی صحیح، راه تجمل پرستی و اسراف و تبذیر را پیش گیرد، بلافاصله اضافه می نماید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد.
و این روش قرآن کریم است که به هنگام تشویق به استفاده کردن از مواهب آفرینش، فوراً جلوی سوء استفاده را نیز گرفته و به اعتدال توصیه می نماید. باید دانست که عامل و ریشه ی بسیاری از بیماری ها، اسراف و زیاده روی در تغذیه و به اصطلاح پرخوری و پر نوشی است و راهی برای جلوگیری از آن جز رعایت اعتدال در استفاده از خوردنی ها و آشامیدنی ها نیست و این یکی از مهمترین دستورات بهداشتی در طب امروز است. افراط و اسراف در خوردن و نوشیدن نه تنها عامل بسیاری از بیماری های جسمی است، بلکه در روح و جان انسان نیز اثر نامطلوب می گذارد؛ چنانکه پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرمایند: دل ها را با آب و غذای زیاد نمیرانید، دل ها با مصرف زیاد خوردنی ها و نوشیدنی ها می میرد، همچنانکه اگر به زراعت ها آب زیاد داده شود. در ضمن از آن که مهمترین مخارج انسان در زندگی که به طور پیوسته و دائم بایستی هزینه گردد، خوردنی ها و آشامیدنی ها و پس از آن پوشاک است، در این آیات به طور مستقیم به آنها اشاره شده است و این بیانگر آن است که رعایت اعتدال در سایر جنبه های مادی زندگی نیز الزامی است.

ب) اسراف بر نفس

یکی دیگر از ابعاد اسراف در زندگی از منظر قرآن کریم، اسراف بر نفس به معنای زیاده روی در هر گونه گناه و نافرمانی است؛ چنانکه در آیه 53 سوره ی زمر آمده است: “بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی و اسراف روا داشته اید، از رحمت خدا نومید نشوید. در حقیقت خدا همه ی گناهان را می آمرزد، که او خود آمرزنده ی مهربان است. “تعبیر به اسراف در اینجا ممکن است اشاره به عمل کسانی باشد که نعمت های خداداد مانند چشم و گوش و عقل را در مسیر های غلط به کار انداختند و اسراف، چیزی جز این نیست که انسان نعمتی را بیهوده بر باد دهد. و
یا اشاره به این است که گناه کاران دو دسته اند، گروهی که گناهان محدودی دارند و هنوز ترسی از خداوند در دل، یعنی رابطه ی خود را به کلی با پروردگار نبریده اند و در عین حال خود را مقصر می شمرند و در پیشگاه خداوند رو سیاه. بدون شک در عین حال که چنین فردی گناهکار است و مستحق مجازات، اما با کسی که بی حساب گناه می کند و هیچ قید و شرطی برای گناه قائل نیست و حتی گاهی به انجام گناه افتخار نیز می کند و یا گناه را کوچک می شمرد، فرق بسیار دارد؛ چرا که دسته ی اول ممکن است سرانجام در مقام توبه و جبران بر آیند، اما در مورد آن ها که در گناه اسراف می کنند چنین نیست. تعبیر به اسراف به جای ظلم و گناه و جنایت که با لفظ “علی انفسهم”همراه است، بیان گر این حقیقت است که بازگشت گناهان آدمی همه به سوی خود اوست. علامه طباطبایی در المیزان نیز در این خصوص می گوید: اسراف بر نفس، تعدی بر نفس به جنایت کردن و به ارتکاب گناه است، چه شرک باشد و چه گناهان کبیره و چه گناهان صغیره. بعد از این بیان کلی، آیات دیگری از قرآن به ارائه ی مصادیقی از این نوع اسراف می پردازد که ذیلاً به دو نمونه از آن ها اشاره شده و سایر موارد نیز خواهد آمد.

1- اسراف در خوردن مال یتیم

قرآن کریم ضمن آن که در موارد متعدد به تکریم و بزرگداشت و دلجویی از یتیم، همچنین احسان و نیکوکاری در حق یتیمان سفارش نموده است، از تعدی و تجاوز به اموال یتیمان نیز به سبب تبعات و پیامدهای اقتصادی اجتماعی و روحی آن بر فرد و جامعه، به شدت برحذر می دارد. از جمله می فرماید:
“و به مال یتیم، جز به نحوی [هر چه نیکوتر]، نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد.”(انعام/ 152 و اسراء /34) و نیز فرموده است: “اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید که این گناهی بس بزرگ است. “(نساء/ 2) و تا آن جا که خوردن مال یتیمان تعبیر به فرو بردن آتش در شکم می نماید و می فرماید: “در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند و به زودی در آتشی فروزان در آیند.”آری آنان که مال یتیم می خورند گرچه چهره ی ظاهری عملشان بهره گیری از غذاهای لذیذ و رنگارنگ است، اما چهره ی واقعی این غذاها آتشی سوزان است و همین چهره است که در قیامت آشکار می شود. چهره ی واقعی اعمال همیشه تناسب خاصی با کیفیت ظاهری آن ها دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را می سوزاند و روح او را آزار می دهد، چهره ی واقعی این عمل نیز همانا آتش سوزان است.

2- زیاده روی در قصاص قتل

احترام خون انسان ها و حرمت قتل نفس یکی از بزرگ ترین گناهان است و اسلام قتل یک انسان را همانند کشتن همه ی انسان ها شمرده است. و حتی از بعضی آیات استفاده می شود که مجازات خلود آتش که مخصوص کفار است برای قاتل تعیین شده است. حتی برای کسانی که اسلحه به روی مردم بکشند نیز مجازات سنگینی به عنوان محارب تعیین شده است (مائده / 33). اما اگر قتلی صورت گیرد و یا گناهی همانند آن، در این مورد احترام خون برداشته می شود. پیامبر اسلام (ص) می فرماید: خون هیچ مسلمانی که شهادت به وحدانیت خدا و نبوت و پیامبر اسلام می دهد حلال نیست. مگر 3 گروه: قاتل، زانی محصن، و آن کس که دین خود را رها کند و از جماعت مسلمین بیرون رود (مرتد). اما با این حال خداوند در آیه 33 از سوره ی اسراء ضمن آن که به حق قصاص که برای اولیای دم ثابت است اشاره کرده، می فرماید:
“و نفسی را که خداوند حرام کرده جز به حق مکشید، و هر کس مظلوم کشته شود به سر پرست وی قدرتی دادیم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند، زیرا او [از طرف شرع] یاری شده است.”
قرآن کریم با این بیان راه را برای زیاده خواهی اولیای دم بسته و می فرماید: او نباید بیش از حق خود طلب کند و در قتل اسراف نماید چرا که او مورد حمایت است. آری اولیای مقتول مادام که در مرز اسلام گام بردارند و از حد خود تجاوز ننمایند مورد نصرت الهی هستند. در زمان جاهلیت احیاناً در برابر کشته شدن یک نفر از یک قبیله و یک خاندان، گاه اقوام مقتول خون های زیادی می ریختند. در عصر ما نیز گاه از این قبیل جنایات، اما به سبک مدرن و جدید آن، رخ می دهد که کشتار عصر جاهلیت در برابر آن هیچ است؛ به عنوان نمونه هرگاه یک جنگجوی فلسطینی سربازی از اسرائیل را بکشد، آنان بلافاصله بمب های خود را بر سر زنان و کودکان فلسطینی می ریزند و گاه ده ها نفر انسان بی گناه و بی دفاع را در برابر یک نفر به خاک و خون می کشند. و از آن نیز فاجعه بارتر، داستان به خاک و خون کشیدن هر از چند گاه مردم یکی از کشورهای مسلمان، تنها به بهانه ی مبارزه با تروریسم است، تروریستی که مولود پلید سیاست های غلط خود آن هاست… و این است معنای قصاص در منطق حاکم بر عصر جدید!

پی نوشت ها :

1- کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
2- کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 38

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید