زهد شیخ مرتضی زاهد

زهد شیخ مرتضی زاهد

زهد که در فارسی از آن تعبیر به ساده زیستی می شود، از نظر ارباب لغت به معنی بی اعتنایی بوده و زاهد کسی است که در عین کار و تلاش، به دنیا بی اعتنا باشد (1)

و در اصطلاح زهد، ضد رغبت و میل به دنیا است؛ یعنی روی گردانی از خوشی‌های دنیا و اموال و منصب‌ها و چیزهای دیگری که با مرگ زائل می‌شود.(2)

بنابراین می توان گفت، زهد که یکی از مهم ترین ارکان نظام اخلاقی اسلام محسوب می گردد، بر دو پایه استوار است:

1- کیفیت روحی، یعنی با این که به چیزی طبعا میل دارد و مورد علاقه قلبی اوست و فراهم کردن آن نیز برای او ممکن است، ولی بخاطر تامین هدف بالاتر که هدف الهی و معنوی است، توجه خود را از آن چیز برمی دارد و به جانب آن هدف والا توجه می کند .

2- در زندگی عملی خود، ساده زیستی و قناعت را پیشه خود می سازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی پرهیز می نماید . (3)

نگاهی گذرا به تعابیری که نسبت به زهدورزی در آیات و روایات وارد شده است و آثاری که برای این صفت نفسانی بیان گردیده، همگی بیانگر جایگاهی رفیع برای وارستگی و زهدورزی نسبت به دنیا در نظام اخلاقی اسلام است.

چنانکه پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «زهدورزی در دنیا موجب راحتی دل وبدن است.» (4)

و فرمود: «کسی که نسبت به دنیا زهد ورزد مصیبت ها بر او آسان گردد». (5)

با توجه به همین تاکیدات بوده است که عارفان و سالکان الی الله، همواره زهد و ترک زخارف دنیا را به عنوان یکی از اساسی ترین ارکان حیات اخلاقی خود مد نظر قرار داده و سراسر زندگی خود را با قطع دلبستگی به دنیا طی نموده اند.

در این میان، زهد برخی از این عالمان و عارفان سالک، به حدی عالی بوده است که توسط مردم به صفت زهد و زاهد ملقب گردیده اند، که شیخ مرتضی زاهد را می توان یکی از سرآمدان آنها بشمار آورد.

مرحوم زاهد بر اثر تقید به شرع مقدس اسلام و تهذیب نفس، مردى وارسته و تارک ‌دنیا بود. از اوصاف بارز آن مرد الهى، زهد و بى‌اعتنایى به مظاهر دنیا بود.

آقای حق شناس در سالهای جوانی آقا شیخ مرتضی زاهد را در خواب می بیند. ایشان با چند نفر، به همراه آقا شیخ مرتضی زاهد از بازار به مسجد جمعه وارد می شوند و همچنان پیش می روند تا به حوض بزرگ صحن مسجد می رسند که در این هنگام آقا شیخ عبدالکریم می بیند آقا شیخ مرتضی از روی حوض مسجد رد می شود و به آن سوی حوض می رود.

آقای حق شناس حوض را دور می زند و به کنار آقا شیخ مرتضی می رود و از ایشان می پرسد: آقا شما چگونه به این مقامات رسیده اید؟

آقا شیخ مرتضی جواب می دهد: « با ترک محرمات و انجام واجبات. » آقای حق شناس از این خواب خوشش می آید و تصمیم می گیرد تا با این خواب، آقا شیخ مرتضی را امتحان و آزمایش کند. با این نیّت به نزد ایشان می رود تا در بیداری نیز جواب آقا شیخ مرتضی را از زبان او بشنود. آقا شیخ مرتضی دوباره در بیداری نیز به او می گوید: « با ترک محرمات و انجام واجبات »! (6)

البته ناگفته نماند، تفاوت زهد در اسلام که مورد تشویق است و رهبانیت که مذموم است، این است که رهبانیت یعنی بریدن از مردم و روآوردن به گوشه گیری به خاطر این که دنیا و آخرت (از نظر راهب) سازگاری ندارند .

ولی زهد در اسلام، این است که انسان نه تنها به مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی که مسائل زندگی انسانهاست پشت نمی کند، بلکه دخالت در آنها را لازم می داند،در اسلام، نه خود آن جهان و این جهان از یکدیگر جدا هستند و نه کار این جهان با کار آن جهان بیگانه است،لذا زهد اسلامی در متن زندگی قرار دارد، و کیفیت بخشیدن به زندگی است و از دخالت دادن پاره‌ای ارزشها برای زندگی ناشی می‌شود. (7)

زهد جناب شیخ مرتضی زاهد ( ره ) نیز از قبیل زهد به معنای ناب اسلامی آن بود، که موجب شد ایشان در عین تلاش برای اجتناب از تنعمات دنیوی، به یکی از شخصیتهای بسیار ممتاز و برجسته در دوره رضا خان تبدیل شوند و سهم بسیار ارزشمند و کم نظیری در تعلیم ، پرورش و زنده نگهداشتن اعتقادات مذهبی مردم بر عهده بگیرند.

ایشان پس از سال‌ها تحصیل و تهذیب، به این نتیجه رسید که باید به تبلیغ دین و بیان معارف حقه اهل‌بیت علیهم‌السلام بپردازد؛ از این‌رو، درس و تحقیقات علمى خود را که در آستانه اجتهاد بود، رها کرد و با عشق و اخلاص به وعظ و روضه‌خوانى براى مردم کوچه و بازار و تربیت و دستگیرى طالبان حقیقت پرداخت.

از آن مرحوم نقل شده که فرموده بود: «من اگر تا سه – چهار سال دیگر به تحصیلات ادامه داده بودم، به درجه اجتهاد مى‌رسیدم.

از مسئولیتش ترسیدم و مشغول تبلیغ و وعظ شدم. اما بعدها از این تصمیم، بسیار پشیمان و نادم شدم؛ فهمیدم اگر مجتهد شده بودم، خیلى بهتر بود.» مرحوم زاهد سال‌ها در یکى از شبستان‌هاى مسجد جامع تهران، اقامه نماز جماعت نمود و با تشکیل جلسات خانگى مسائل شرعى و معارف دینى را، ساده و روان براى مردم تبیین مى‌کرد.

جلساتش بسیار تأثیرگذار و مورد توجه اقشار مختلف مردم بود. صفاى باطنى و معنویتش به حدى بالا بود که برخى از مجتهدین و عالمان بزرگ تهران نیز در جلسات وعظ ایشان شرکت مى‌کردند.

از عالم متقى آیهاللّه معزى نقل شده که مى‌فرمود:

«در زمان رضاخان دو نفر بودند که به حقیقت، بیشتر از بقیه، ایمان و دین مردم تهران را نگه داشتند؛ یکى از آن دو نفر آقا شیخ مرتضى زاهد بود.» (8)

بنابراین می توان اذعان نمود که مطالعه سیره علمای سلف شیعه، موید این مطلب است که زهد در منظومه اخلاقی اسلام، هرگز به معنای ترک تلاش و کوشش و دوری از خلق نبوده، بلکه خدمت به خلق از عناصر اصلی مفهوم زهد بشمار رفته است.

پی نوشت‏ها:

1. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 78، چاپ هشتم، ج 3، ص 183.

2. سید جلال مجتبوی، علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، 66، چاپ دوم، ج 2، ص 78

3. «اسلام مجسم » ، اثر آیت الله نوری همدانی .قم؛ انتشارات مهدی موعود

4. شیخ صدوق،خصال، قم؛ انتشارات نسیم، ص 73، ح 114.

5. شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، قم؛ موسسه نشر اسلام، ج 2، ص 341، ح 2660.

6. پایگاه صالحین

7. مرتضی مطهری، مجموعه آثار(سیری درنهج البلاغه) ، تهران ، انتشارات صدرا، ج 16، ص 515 و 516

8. محمد حسن سیف‌اللهی ، آقا شیخ مرتضی زاهد ، قم؛ انتشارات مسجد مقدس جمکران ، ص 212

منابع:

خصال شیخ صدوق

مکارم الاخلاق

تهیه و تولید: حق دوست / تبیان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید