مقام و عظمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در روایات

مقام و عظمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در روایات

مقام فاطمه (س)
عظمت حضرت زهرا (س) به صرف پیوند با پیامبر و ائمه اطهار (ع) نیست؛ گرچه این امر خود مهم و اعتبار است، امّا منزلت این شخصیت به دلیل بلندمرتبگی و ویژگی‌های اوست، پیوند با پیامبر و اهل‌بیت (ع) را خیلی‌ها داشته‌اند. این منزلت ویژه است که او را سیده زنان جهان در همه اعصار قرار داده است.

شخصیتی که شکل‌گیری او از میوه بهشتی و تکوّن یافته از آن است. رسول خدا (ص) 40 روز مانند حضرت موسی (ع) که به امر خدا به میقات رفت، مأمور گردید تا در شکل‌گیری نطفه فاطمه (س) عبادت کند. بعد از 40 روز رسول خدا (ص) به حضرت خدیجه (س) فرمود:

«یَا خَدِیجَهُ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَهُ الطَّاهِرَهُ الْمَیْمُونَهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّهً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ اِنْقِضَاءِ وَحْیِهِ؛ اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است و منشأ نسلى پاک و مبارک، و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى، امام و جانشین خدا در زمین باشند.»

شخصیتی که خلقت نوری دارد. رسول خدا (ص) فرمود:
«خُلِقَ نُورُ فَاطِمَهَ (س) قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّهً فَقَالَ فَاطِمَهُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّهٌ؛ نور فاطمه قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد. بعضى از مردم گفتند: اى رسول خدا! پس او از جنس بشر نیست‌؟ پیامبر (ص) فرمود: فاطمه حوریّه‌اى در لباس انسان است.»
در پاره‌ای از روایات اهل‌سنت آمده است که فضا با میلاد او روشن شد؛ «فاَشرَقَ بنُورِ وَجهِهَا الفَضاءُ»

مقام و عظمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در روایات

حضرت زهرا (س) در روایات
چند حدیث از رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) در مقام و عظمت آن بانوی بزرگوار ذکر می‌کنیم. بهترین معرف آن حضرت، رسول خدا (ص) و ائمه (ع) هستند. الفاظ و قلم بشر عادی از توصیف فاطمه (س) قاصر است.

روایت اول
رسول خدا (ص) فرمود:
«لَو عَلِمَ اللّهُ أنّ فِی الأرضِ عِباداً أکرم مِن عَلیٍّ و فاطمهَ و الحسنِ و الحسینِ لأمَرَنِی أن أبَاهِلَ بهم، و لکن أمرنی بالمباهلهِ مع هؤلاء و هُم أفضلُ الخلقِ؛ اگر خدای تعالی بندگانی گرامی‌تر از علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) سراغ داشت به من فرمان می‌داد با آنان مباهله کنم ولکن به من فرمان داد به همراه اینان مباهله کنم که برترین مردم هستند.»

روایت دوم
در روایت دیگری رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) فرمودند:
«یا فَاطِمَهُ مِنَّا خَیرُ الاَنبِیَاءِ وَ هُوَ اَبُوکِ وَ مِنَّا خَیرُ الاَوصِیَاءِ وَ هُوَ بَعلُکِ وَ مِنَّا خَیرُ الشُّهَدَاءِ وَ هُوَ حَمزَهُ عَمِّ أَبِیکِ وَ مِنَّا مَن لَه جَنَاحَانِ یَطِیرُ بِهِمَا فِی الجَنَّهِ حَیثُ شَاءَ وَ هُوَ جَعفَرٌ إِبنُ عَمِّ أَبِیکِ وَ مِنَّا سِبطَا هَذِهِ الاُمَّهِ وَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ وَ هُمَا ابناکِ وَ الَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ مِنَّا مَهدِیُّ هَذِهِ الاُمَّهِ وَ هُوَ مِن وُلدِکِ»
گویا پیامبر می‌خواهند بفرمایند دخترم! تمام شخصیت‌های مورد افتخار اسلام به تو ختم می‌شوند به ویژه آخرین ذخیره الهی حضرت مهدی (عج).

روایت سوم
رسول خدا (ص) فرمود:
«لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخصاً لَکَانَ فَاطِمَهَ بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَهَ (س) اِبْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً؛ اگر تمام نیکی‌ها مجسم شود فاطمه می‌شود، بلکه فاطمه بالاتر است. دخترم بهترین اهل زمین است از نظر عنصر، شرافت و کرامت.»

روایت چهارم
امیرالمؤمنین (ع) در نامه به معاویه نوشتند ما افتخاراتی داریم، یکی حضرت زهرا (س) است؛ «وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»

روایت پنجم
آن حضرت در کلام دیگری به همسرشان فاطمه (س) فرمودند:
«أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخَالَفَتِی قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ»؛

هنگامی که امام در کنار بستر فاطمه (س) نشست، حضرت زهرا (س) اظهار داشت من هرگز با شما مخالفت نکردم، امیرالمؤمنین (ع) این جمله را که مشتمل بر پنج مدح از فاطمه است فرمود تو آگاه‌تر، نیکوتر، پرهیزکارتر، گرامی‌تر و در شدت خوف از خدا هستی نه در جایگاهی که من تو را توبیخ کنم.

روایت ششم
امام باقر (ع) می‌فرماید:
« لَقَدْ کَانَت‏ (س) مَفْرُوضَه الطَّاعَه عَلَى جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیرِ وَ الْوَحْشِ وَ الاَنبیاءِ وَ الْمَلَائِکَهِ»

اطاعت او بر همه موجودات فرض و لازم بود.

روایت هفتم
امام صادق (ع) در مورد نام‌گذاری حضرت به زهرا (س) فرمود:
«لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ؛ (او را زهرا می‌گویند) براى اینکه هر گاه فاطمه در محراب عبادت مى‌ایستاد و به عبادت مشغول مى‌شد نور او براى اهل آسمان مى‌درخشید همان‌طور که ستارگان براى اهل زمین مى‌درخشند.»

روایت هشتم
امام صادق (ع) فرمود:
«هِیَ الصِّدِّیقَهُ الْکُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُوَلُ؛ او صدیقه کبری است که بر اساس شناخت او قرن‌های گذشته سپری شده است.»

روایت نهم
امام کاظم (ع) فرمود:
«إِنَّ فَاطِمَهَ (س) صِدِّیقَهٌ شَهِیدَهٌ؛ همانا فاطمه صدیقه شهیده است.»

روایت دهم
امام رضا (ع) فرمود:
شخصی از آل برامکه خدمت امام رضا (ع) رسید و درباره خلیفه اول سؤال کرد. امام فرمود: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الّا الله و الله اکبر. پرسش‌گر اصرار کرد تا پاسخ روشنی بیابد. امام فرمودند: «کَانَتْ لَنَا أُمٌّ صَالِحَهٌ مَاتَتْ وَ هِیَ عَلَیْهِمَا سَاخِطَهٌ وَ لَمْ یَأْتِنَا بَعْدَ مَوْتِهَا خَبَرٌ أَنَّهَا رَضِیَتْ عَنْهُمَا؛ ما را مادر شایسته‌ای بود، از دنیا رفت در حالی‌که بر آن دو غضبناک بود و خبری از خشنودی و رضایت آن حضرت به ما نرسیده است.»

روایت یازدهم
از امام جواد (ع) در حدیثی آمده شخصی به نام موسی بن قاسم به ایشان عرض کرد: من مکه بودم، قصد داشتم از طرف پدرتان طواف کنم، به من گفتند نمی‌شود «إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لاَ یُطَافُ عَنْهُمْ؛ طواف از طرف اوصیاء نمی‌شود.» امام فرمود: «طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ؛ انجام بده هر چه می‌توانی این کار جایز است.» او رفت و سه سال بعد خدمت امام آمد و گزارش طواف‌های نیابتی را داد. عرض کرد: از طرف رسول خدا (ص) و همه ائمه (ع) و شما طواف انجام دادم. بعد ادامه داد گاهی هم از طرف مادرتان فاطمه (س) طواف نیابتی انجام دادم. امام فرمود: «اِسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ این کار را زیاد انجام بده که برترین کاری است که انجام می‌دهی.»

روایت دوازدهم
از امام عسکری (ع) روایت شده که از ایشان سؤال شد چرا حضرت فاطمه (س) را زهرا گویند؟ امام فرمود: «کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَهِ وَ عِنْدَ الزَّوَالِ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ الْغُرُوبِ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ؛ چهره حضرت زهرا (س) برای امیرالمؤمنین (ع) می‌درخشید از اول روز مانند خورشید نورانی، هنگام ظهر مانند ماه نورانی و هنگام غروب مانند ستارگان درخشان.»

روایت سیزدهم
عَنْ مَوْلَانَا الْمَهْدِیّ (عج): «وَ فِی اِبْنَهِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) لِی أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ دختر پیامبر برای من الگوی نیکویی است.»

جمع‌بندی
درباره جایگاه، شخصیت و مقام حضرت زهرا (س) و حوادث زمان ایشان گزارش‌های فراوانی در منابع روایی آمده است که راوی بخش عمده‌ای از آنها ائمه معصومین (ع) هستند. از مجموع روایات رسیده استفاده می‌شود زندگی حضرت زهرا (س) برای آنها مهم بوده است. از ولادت آن حضرت گرفته تا شهادت، ائمه (ع) سخنان مبسوطی ذکر کرده‌اند که 13 محور آن تیمناً ذکر شد.
پینوشت:
[1] بحارالانوار، ج43، ص2.
[2] همان، ج43، ص4.
[3] «فلما تم امد حملها وانقضی وضعت فاطمه فاشرق بنور وجهها الفضاء»؛ ینابیع الموده، ج3، ص269؛ روض الفائق، ص214.
[4] همان و (تفسیر الحبری، الکوفی الحبری‌، حسین بن حکم، ج1، ص 575)
[5] همان.
[6] «حَدَّثَنِی الشَّرِیفُ النَّقِیبُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیُّ الْحُسَیْنِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنِی الْعَبَّاسُ بْنُ بَکَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ الْهُذَلِیُّ عَنْ عِکْرِمَهَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ: یَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ أَنْتُمْ أَصْحَابِی وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ فَمَنْ قَاسَهُ بِغَیْرِهِ فَقَدْ جَفَانِی وَ مَنْ جَفَانِی [فَقَدْ] آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ رَبِّی یَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَیَّ کِتَاباً مُبِیناً وَ أَمَرَنِی أَنْ أُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نَزَّلَ إِلَیْهِمْ مَا خَلَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَإِنَّهُ (یَسْتَغْنِی عَنِ الْبَیَانِ إِنَّ) اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ فَصَاحَتَهُ کَفَصَاحَتِی وَ دِرَایَتَهُ کَدِرَایَتِی وَ لَوْ کَانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً (ع)‏ وَ لَوْ کَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَکَانَ الْحَسَنَ (ع) وَ لَوْ کَانَ الْحَیَاءُ صُورَهً لَکَانَ الْحُسَیْنَ (ع) وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ (هَیْئَهً لَکَانَتْ) فَاطِمَهَ [بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَهَ (س)‏] ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَما»؛ فرائد السمطین جوینی، ج2، ص68، ح392؛ مائه منقبه من مناقب أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب و الأئمه من ولده (ع) من طریق العامه، ج1، ص135.
[7] نهج‌البلاغه، نامه 28.
[8] بحارالانوار، ج43، ص191.
[9] عوالم، ج 11، ص 190.
[10] «مع، معانی الأخبار ع، علل الشرائع الطَّالَقَانِیُّ عَنِ الْجَلُودِیِّ عَنِ الْجَوْهَرِیِّ عَنِ ابْنِ عُمَارَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ فَاطِمَهَ لِمَ سُمِّیَتْ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ‏ الْأَرْضِ»؛ بحارالانوار، ج43، ص12.
[11] «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، عَنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، وَ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) أَمْهَرَ فَاطِمَهَ (س) رُبُعَ الدُّنْیَا، فَرُبُعُهَا لَهَا، وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّهَ وَ النَّارَ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ، وَ تُدْخِلُ أَوْلِیَاءَهَا الْجَنَّهَ، وَ هِیَ الصِّدِّیقَهُ الْکُبْرَى، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُوَلُ»؛ الامالی طوسی، ج1، ص668، مجلس36.
[12] «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: إِنَّ فَاطِمَهَ (س) صِدِّیقَهٌ شَهِیدَهٌ وَ إِنَّ بَنَاتِ الْأَنْبِیَاءِ لَا یَطْمَثْنَ‏»؛ الکافی، ج1، ص458.
[13] وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ‌ رَفَعَهُ إِلَى الرِّضَا (ع): أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَوْلاَدِ الْبَرَامِکَهِ عَرَضَ لِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (ع) فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِی أَبِی بَکْرٍ قَالَ لَهُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَأَلَحَّ السَّائِلُ عَلَیْهِ فِی کَشْفِ الْجَوَابِ فَقَالَ (ع) کَانَتْ لَنَا أُمٌّ صَالِحَهٌ مَاتَتْ وَ هِیَ عَلَیْهِمَا سَاخِطَهٌ وَ لَمْ یَأْتِنَا بَعْدَ مَوْتِهَا خَبَرٌ أَنَّهَا رَضِیَتْ عَنْهُمَا؛ الطرائف سید بن طاووس، ج1، ص252.
[14] «أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی (ع) قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَقِیلَ لِی إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لاَ یُطَافُ عَنْهُمْ فَقَالَ لِی بَلْ طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِثَلاَثِ سِنِینَ إِنِّی کُنْتُ اِسْتَأْذَنْتُکَ فِی الطَّوَافِ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَأَذِنْتَ لِی فِی ذَلِکَ فَطُفْتُ عَنْکُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِی قَلْبِی شَیْءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ طُفْتُ یَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ الْیَوْمَ الثَّانِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ طُفْتُ الْیَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ (ع) وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَیْنِ (ع) وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) وَ الْیَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) وَ الْیَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِیکَ مُوسَى (ع) وَ الْیَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِیکَ عَلِیٍّ (ع) وَ الْیَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْکَ یَا سَیِّدِی وَ هَؤُلاَءِ الَّذِینَ أَدِینُ اللَّهَ بِوَلاَیَتِهِمْ فَقَالَ إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِینَ اللَّهَ بِالدِّینِ الَّذِی لاَ یَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَیْرَهُ قُلْتُ وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّکَ فَاطِمَهَ (س) وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ فَقَالَ اِسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»؛ الکافی، ج8، ص330.
[15] «أَبُو هَاشِمٍ الْعَسْکَرِیُّ سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْکَرِ (ع) لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءَ فَقَالَ کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَهِ وَ عِنْدَ الزَّوَالِ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ الْغُرُوبِ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ»؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج3، ص330.
[16] بحارالانوار، ج53، ص178.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید