چند نکته در مورد اختلاف سنی در ازدواج

چند نکته در مورد اختلاف سنی در ازدواج

اختلاف سن و سال در ازدواج
یکی از جالب ترین پرسش هایی که بسیاری از دختران و پسران و زنان و مردان از خود می کنند، این است که آیا زن و شوهر باید با یکدیگر تفاوت سنی داشته باشند یا نه و اگر لازم است که تفاوتی داشته باشند، این تفاوت باید تا چه حدودی باشد.

اختلاف سن و سال در ازدواج را با سه مثال بررسی می کنیم

مثال اول
زنی سی ساله که از شوهرش طلاق گرفته بود، مدتی با مردی که ۲۴ سال از او مسن تر بود، نامزد بود و بعد او را ترک کرده با مردی که تقریبا همسن او بود نامزد شد، ولی از کرده خود پشیمان شده، علاقه داشت با همان نامزد اولی که ۲۴ سال از او مسن تر بود، ازدواج کند.

مثال دوم
خانم دیگری نیز مشکلی نظیر مشکل بالا داشت، بدین معنی که این خانم متأهل در طی رویاهای خود می دید که با مردی ازدواج کرده است که با او همسن است ! او می گفت که عاشق شوهرش بوده است و اگر عشقی در میان نبود هرگز با شوهرش ازدواج نمی کرده است! ناگفته نباید گذاشت که وی زمانی عاشق شوهرش شده بود که دیگر امید پیدا کردن شوهر را از دست داده بود.

این خانم از آن دسته دخترانی بود که اگر شوهر نکند، خود را دختر ترشیده به حساب آورده، احساس خواری میکند و وقتی که فکر می کرد که ممکن است تا عمر دارد همچنان بکار فروشندگی خود در فلان فروشگاه ادامه بدهد، دچار افسردگی و دلشکستگی شدید می شد.

درست است که پس از ازدواج دیگر از این نمی ترسید که در خانه خواهد ماند و یا به شغل فروشندگی ادامه خواهد داد ولی ازدواج در رویاهای او تغییری نداد و او همچنان خواب می دید که مرد جوان خوش سیمایی او را به زنی گرفته و بخانه برده و خود را فدای وی ساخته است و از این گذشته ناخود آگاهانه خیال می کند که خودش را بشوهرش فروخته است.

مثال سوم
بالاخره سومین زنی که از این مقوله شناختم، زنی بود که بیش از ۶۶ سال و شوهرش در حدود صد سال داشت. این زن وقتی که ۲۰ ساله بود، عاشق شوهرش بود و مدت چند سال نیز نامزد یکدیگر بودند و سپس ازدواج کرده بودند و علت نامزدی طولانی نیز این بود که زن اول شوهرش، حاضر نبود طلاقش را بگیرد.

این زن و شوهر مسن، هر دو مصرانه می گفتند که هیچگاه از ازدواج خود با یکدیگر نادم و پشیمان نبوده اند و وقتی که بطرز سلوک و رفتار آنها نسبت به یکدیگر دقیق شدم دیدم که آنچه گفته اند، حقیقت دارد.

تفاوت در نگرش افراد و یکسان نبودن علایق
فکر می کنم از همین مختصر و با ذکر همین مثالها خیلی از نکات مبهم روشن شده باشد.

از مهمترین نکته هایی که روشن شده این است که موضوع تفاوت سن و سال زن و شوهر چیزی نیست که قابل تعمیم باشد و بعبارت دیگر بتوان در مورد همه کس یک حکم کرده و گفت که زن باید از شوهر کوچکتر باشد و شوهر باید از زن کم سن تر باشد، بلکه این موضوع یک امر نسبی است و متناسب با هر فرد متفاوت است. یک فرد از همسر مسن تر لذت می برد و دیگری برعکس.

دلایل روشن و معمولی در مورد علاقه جوانان به همسن و سالهای خودشان وجود دارد ولی اینکه بعضی مردم می گویند که علت علاقه انسان به افراد همسن و سال شان یک کشش و علاقه غریزی و فطری است آنقدرها هم از نظر علمی درست نیست. طبق بررسی ها عده زیادی از مردان نسبتا مسن هستند که به زنان جوان تر از خود علاقه نشان می دهند و من بسیار دیدم مردان مسنی را که در دلربایی از زنان جوان با جوانان به رقابت برخاستند.

البته آداب و رسوم تا حدی افراد نسل های مختلف را از یکدیگر جدا می سازد.

اگر فردی از نسل دیگر ،وارد جمعی از جوانان شود، موجب تعجب خواهد شد و یا اصولا اگر روابط مردان و زنان از حدی تجاوز کند، همیشه باید به ازدواج و تشکیل خانواده بینجامد. این همه عواملی هستند که مانع از آمیزش افراد نسل های مختلف با یکدیگر می شود و همچنین از سوء استفاده های آنها جلوگیری می کند.

به این دلیل در اکثر مواقع افراد مجبور هستند همسر خود را از میان نسل خود برگزینند. از این روی سن عروس و داماد را عرف تا حدود زیادی تعیین می کند.

آیا عوامل دیگری نیز تاثیرگذار است
عامل فرهنگ و اقتصاد نیز تا حدود زیادی مؤثر است. مردان مجبور می شوند که طبق قانون و شرع (خصوصا در ایران) مسکن، غذا، پوشاک و نیازهای مادی و نفقه همسر خود را فراهم کنند.

قوانین همیشه تابع شرایطی هستند که آنها را بوجود می آورند و اگر این شرایط عوض شوند، آن قوانین نیز باید تغییر کنند لیکن همیشه اینگونه نمی باشد و پاره ای از قوانین با گذشت زمان بر اهمیت و اعتبارشان نیز افزوده می گردد و تنها به علت قدمتی که می یابند، نفوذشان در اذهان بیشتر می شود.

نکته : به هر تقدیر در هر سن و سالی افرادی هستند که مجذوب کسانی دیگر می شوند که از نظر سنی تفاوت بسیار آشکاری با آنها دارند، مثلا دختران و پسران تازه بالغی را سراغ دارم که عاشق مردان و زنانی می شوند که ۱۵ تا ۲۰ سال از آنها مسن تر هستند. می پرسید علت چنین عشق هایی چیست؟

این علت از نظر افراد مختلف متفاوت است، بعضی ها مجذوب شهرت، ثروت یا قدرت و دانش افراد مسن تر از خود می شوند و در نتیجه به آنها دل می بندند.

در کشورهای اروپایی و آمریکا بسیار اتفاق می افتد که زنان بیوه و یا ناراضی یا مطلقه در محافل و مجامع، جوانان را می فریبند و با آنها نرد عشق می بازند، مثلا طبق تحقیقی که در آلمان بعمل آمد نشان داده که یک سوم دانشجویان مجرد دانشگاهها با زنانی مسن تر از خود رابطه دارند.

حقیقت این است که بسیاری از این روابط به ازدواج منجر می گردد. البته غالبا علت انتخاب همسر جوان تر این است که فرد توجه زیادی به جنبه جنسی ازدواج دارد و یا اینکه بنحوی از انحاء می خواهد حس پدری یا مادری خود را اطفاء سازد و خود را بجای پدر یا مادر همسر خویش قرار دهد.

عکس این موضوع نیز صادق است و آن اینکه بعضی افراد (بنظر فروید) بدین دلیل خواهان ازدواج با افراد مسن تر از خود هستند که بدین وسیله تمایل دارند ماجراهای عاطفی و شهوی دوران کودکی خود را تجدید کنند.

اصولا بعضی از مردان چون می خواهند بکسی متکی باشند که نقش مادر را برایشان ایفا کند این است که عاشق زنانی مسن تر از خود می شوند تا بدین وسیله بهشت گمشده خود را که همان حمایت مادرانه است، بار دیگر پیدا کنند.

در موارد دیگر هیچ بعید نیست فردی بدنبال کسی شبیه پدر و یا مادر خود بگردد. بدین دلیل که هیچگاه مجال این را در زندگی نداشته اند که مثل سایر کودکان در زمان طفولیت مورد توجه مادر یا پدر خود واقع شوند.

زنانی که بمردان مسن تر از خود عاشق می شوند و با آنها ازدواج می کنند، بیشتر بدین علت است که می خواهند از نظرگاه عاطفی و اقتصادی به امنیت برسند و این نوع زنان معمولا بی دست وپایی خاصی احساس می کنند و این بی دست و پایی را فقط می توانند در سایه ازدواج با مردی که سنی از او گذشته باشد، جبران کنند.

اصولا چون مرد در روابط خود با زن مستقل تر است، به این دلیل عصیان و سرپیچی از قوانین عرفی و شرعی و قانونی ازدواج بیشتر در میان مردان دیده می شود تا در میان زنان.

ناگفته پیداست که اختلاف سن بیش از معمول ممکن است مشکلاتی بین زن و شوهر سبب شود. مثلا آشکار است که توقعات تناسلی و عاطفی مرد و زن در سنین مختلف فرق می کند و همچنین میزان اقناع این توقعات و یا ممکن است وابستگی یکی از طرفین بدیگری بصورتی در آید که اسباب زحمت او شود.

از همه اینها گذشته همین اختلاف زیاد سن و سال ممکن است موجب شود که زن و شوهر یکدیگر را درک نکنند و پی به احتیاجات همدیگر نبرند، چه هر کسی احتیاجات مخصوص بخود دارد.

با همه آنچه گذشت باید اذعان کرد که جنبه های منفی اختلاف سن و سال زن و شوهر اغراق کرده اند و این غلو بیشتر زیر تأثیر خرافات صورت گرفته است زیرا در بعضی ، مشکلات بستگی به اختلاف سن و سال ندارد و در خانواده هایی که زن و شوهر اختلاف سنی زیادی ندارند، ممکن است روی دهد.

اگر به آمار طلاق ها نگاه کنیم می بینیم که این موضوع چندان رابطه ای با سن و سال زن و شوهر ندارد و همانگونه که در یکی از مثال های قبلی گفته شد، بسیاری از زنان و شوهرهایی که سن و سالشان یکی نیست خیلی خوب سازگاری دارند و عمری را بخوشی سپری می کنند.

نکته مهم دیگر این است که اگر درباره اختلاف سن و سال زن و شوهر اینقدر اغراق نشده بود و آن را تخطه نمی کردند، زن و شوهرهایی که اختلاف سنی زیادی با یکدیگر دارند، راحت تر از اینها زندگی می کردند، اما این نوع پیشداوریها نمی گذارد که زن و شوهرهای مزبور بدون دغدغه زندگی کنند.

در ایران ما باور عموم و اعتقاد همه بر این است که سن زن باید از سن مرد کمتر باشد. بهتر است که تا حدودی چنین باشد. اما در بعضی از موارد از این نکته سوء استفاده می شود.

به اعتقاد ما تا آنجا که ممکن است دخترها و پسرها تا قبل از بلوغ جنسی به فکر ازدواج نباشند و انگیزه آن را خانواده ها ایجاد ننمایند. و تربیت خانوادگی از اثرگذاری عوامل محرک و زودرس جلوگیری کند. بلوغ روانی تنها شرط لازم ازدواج است و بلوغ اجتماعی نشان دهنده شرط کافی ازدواج خواهد بود.

مردان متأهلی که با شکست روبرو شده اند و تنها مانده اند بایستی با دخترها ازدواج نکنند زیرا احتمال سازگاری بسیار کمتر خواهد بود و احتمال شکست دوباره در ازدواج بسیار بالا می رود.

منبع: سایت راستینه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید