آرامش معنوی در سایه تشکیل خانواده

آرامش معنوی در سایه تشکیل خانواده

نویسنده: ریحانه زاغری

 

 

 

خانواده، به‌عنوان کوچک‌ترین نهاد اجتماعی، خاستگاه مهم‌ترین رخدادها و ابتدایی‌ترین جایگاه برای شکل‌گیری روابط اجتماعی است. این اهمیت در خانواده‌ی اسلامی، خود را بیشتر جلوه‌گر می‌نماید؛ چرا که خانه و خانواده در نظام اسلام از قداست ویژه‌ای برخوردار است؛ تاجایی که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ[1] و از جمله نشانه‌های [قدرت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید که در کنارشان آرام گیرید و در میان شما محبت و شفقتی قرار داد، بی‌تردید، در این [تدبیر عجیب] نشانه‌هایی است برای مردمی که می‌اندیشند.»
از منظر قرآن، زن و مرد برای آرامش یکدیگر خلق شده‌اند. در واقع، اولین و مهم‌ترین نقش زن و مرد در خانواده آرامش‌بخشی فرض شده است.
اهمیت این موضوع درگذر زمان و با گسترش مدرنیته و تحولات سریع اجتماعی، تغییر پذیرفت و نقش افراد در چگونگی شکل‌گیری ساختار آن دستخوش تغییرات شگرفی شد. روابط افراد در خانواده به‌واقع نمونه‌ای کوچک از نمونه‌ی بزرگ‌تر آن در اجتماع محسوب می‌گردد و تغییر در آن در فاصله‌ای کوتاه فراگیر شده و از مرزهای خانواده به متن جامعه منتقل می‌شود.
در این اجتماع کوچک، نقش تک‌تک افراد، چگونگی ارتباط با یکدیگر و چگونگی تعامل با جامعه بسیار اهمیت خواهد داشت.
در دنیای مدرن امروز، پذیرش و تحقق نقش‌های سنتی برای اعضای خانواده بعید به نظر می‌رسد. هر یک از طرفین به فعالیت‌هایی مشغول شده‌اند که در واقع در گذشته‌ای نه چندان دور از وظایف طرف مقابل بوده است. تغییرات به‌وجود‌آمده دلایل متعددی دارد که در ادامه سعی داریم به برخی از آنان اشاره نماییم.

تغییر در هدف از تشکیل زندگی مشترک
رهبر معظم انقلاب در بیان هدف از زندگی اشارات جالب دارند: «زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدفانسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنویو نفسانی استفاده نماید… اینجا آن جایی است که لازماست انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلوبرود. اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست، خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند؛ آن روزی که از دنیا خارج می‌شود،مثل کسی است که از زندان خارج شده و از اینجا زندگی حقیقی آغازمی‌شود.»[2] متأسفانه، با فاصله گرفتن از مبانی و رویکردهای اعتقادی در جامعه، هدف از زندگی و به‌تبع آن هدف از تشکیل زندگی مشترک با تغییرات جدی روبه‌رو بوده است. دیگر هدف از زندگی مشترک رسیدن به کمال دنیوی و اخروی نیست، بلکه زن و مرد در لحظه زندگی می‌کنند و لذت‌های آنی و کوتاه‌مدت برای‌شان در لحظات مختلف زندگی ارجحیت دارد. همین امر موجبات تفاوت در نقش‌پذیری آنان در خانواده می‌شود.
زن و مرد از آنجایی که تنها و تنها به فکر کسب لذت در کوتاه مدت هستند، نقش‌هایی همچون گذشت، فداکاری، کظم غیظ و… از بین روابط همسران رخت بسته‌اند و جای خود را به رقابت و بدبینی داده‌اند. کمتر کسی در فضای خانواده قائل به برنامه‌ریزی در ارتباط‌گیری بهتر با دیگری است و خودخواهی جای دگر خواهی را گرفته است. زن و مرد در این نقشه‌ی جدید زندگی، تنها و تنها به چگونگی تحقق رضایت و اثبات حقانیت خود شده‌اند؛ آسیب‌های این نمونه‌های جدید از نقش‌پذیری در خانواده تا جایی است که به بر هم زدن کانون گرم خانواده منجر می‌شود.

تغییر در سبک زندگی
تغییر در سبک زندگی خانواده‌های ایرانی، افراد خانواده را با معضلی به نام جابه‌جایی نقش‌ها مواجه نموده است. زن خانواده به دنبال اثبات شخصیت اجتماعی خود در ساحت خانواده و جامعه و با توجه به ارزشی که جامعه به حضور زن در اجتماع در قبال خانه‌داری قائل می‌شود؛ به‌نوعی با تغییر در نوع حضور خود از وظایفی که اصالت نقش وی در خانواده است، باز می‌ماند. زن پیش‌تر به‌عنوان مهم‌ترین عامل انتقال ارزش‌های معنوی، مانند عطوفت، قناعت، همدلی، فداکاری، حیا، عفت و…، به نسل بعدی بود، اما امروزه ‌این خطر وجود دارد که به عامل انتقال ارزش‌های فردگرایانه و لیبرالی مانند خودخواهی، اباحه‌گری و… به نسل بعد تبدیل شود؛[3] چرا که با توجه به جلوه‌ای که جامعه‌ی نوین ایرانی در امتداد صدای جهانی برابری زن و مرد در تمام عرصه‌ها در نظر زنِ خانواده ترسیم کرده‌اند، فعالیت‌ها و نقش اساسی زن در خانواده‌ی وی را به تمامی راضی نکرده و زن ایرانی به دنبال هویت گمشده‌ی خود، به هر شکلی خود را به جامعه می‌کشاند. در این بین نقش همسری و مادری زن با کیفیت و جدیت لازم پیگیری نمی‌شود و به‌ویژه وظیفه‌ی تربیت فرزند به سایر نهادها و افراد ارجاع داده می‌شود! این دیدگاه موجبات پرورش یافتن فرزند در محیط‌های قطعاً نامرجحی نسبت به کانون گرم خانواده خواهد شد. به همین ترتیب یکی از مهم‌ترین اهداف شکل‌گیری زندگی مشترک، که همانا تولید و پرورش نسل آینده است، مغفول از نظر خواهد ماند.

اشتغال زنان نقش‌ها را دگرگون می‌سازد
اشتغال زنان از مهم‌ترین علل ایجادکننده‌ی تفاوت نقش‌ها در زندگی مشترک است. این پدیده هم نقش‌های زن را در خانواده با تحول بنیادین مواجهه می‌سازد و هم تفاوت‌هایی شگرف در نقش مرد در ساحت خانواده ایجاد می‌کند. خانواده امروز به‌ویژه در کلان‌شهرها کارکرد گذشته‌ی خود را از دست داده است و تنها نقش مصرفی دارد که این خود هم نشئت‌گرفته از تغییر نقش‌ها و هم نوعی تغییردهنده‌ی نقش‌هاست. در واقع، رابطه‌ی دوسویه بین تأثیرپذیری خانواده از جامعه و بالعکس وجود دارد که مجموع این کنش و واکنش به شکل‌گیری ساختار جدید نقش‌ها در خانواده می‌انجامد.
سبک جدید زندگی شرایط برای اشتغال زنان را به‌نوعی تسهیل نموده است؛ اما سؤال اینجاست که آیا تمام زیر‌ساخت‌ها برای حضور زن با تراز ایران‌اسلامی در ساحت جامعه فراهم است؟ حضور فعالانه‌ی زن در عرصه‌ی کار و اشتغال موجب آن است که خواسته یا ناخواسته، درست یا نادرست، زن بخشی از بار اقتصادی و معاش زندگی را بر عهده بگیرد. جدای از فشار روحی و جسمی، که به زن به‌عنوان مدیر خانه وارد می‌آید، موجبات از دست رفتن تدبیر زنانه برای پیشبرد فضای روحی و معنوی خانواده به سمت آرامش و ثبات را به همراه خواهد داشت. اهمیت تدبیر زنانه در استحکام خانواده تا جایی است که رهبر معظم انقلاب در جمع زنان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی می‌فرمایند:
«… من همیشه به دوستان و خویشاوندان و زنان می‌گویم، میگویم برخلاف آنچه که معروف است،در بین این دو جنس، آن جنس قوى‌تر زن است… زن‌ها می‌توانندبا تدبیر و با ظرافت، مرد را در دست خودشان بچرخانند؛ … بله، زن‌هایى هستند که بى‌تدبیرى می‌کنند، لذا این کار را نم‌یتوانند انجامبدهند؛ امّا زنى که اهل تدبیر باشد، مرد را می‌کند رام خودش. این مثل این است که یکنفرى بتواند یک شیر درنده را افسار بزند، سوارش بشود؛ این معنایش این نیست که او ازلحاظ جسمى از این شیر قوى‌تر است، معنایش این است که توانسته این اقتدار معنوى رابه‌کار ببرد؛ زن‌ها این توانایى را دارند، … تنها ظرافت در ترکیب جسمانى و ساختمان جسمانى نیست، بلکه ظرافت در فکر و اندیشه وتدبیر و دستگاه تصمیم‌گیرى است که خداى متعال در زن قرار داده…»[4] در واقع، باید به این نکته اذعان داشت که نقش‌های زن و مرد در خانواده باید براساس توانایی‌های جسمی و روحی طرفین لحاظ شود. بعضاً اختلاط نامتوازن در نقش‌های زن و مرد موجبات تغییر در ارزش‌های خانواده خواهد شد. باید این موضوع را در نظر داشت که تغییر در ارزش‌های خانوادگی و نقش‌های زن و مرد در خانواده به‌نوعی عمل برخلاف فطرت آن‌هاست و قطعاً ذهن آن‌ها را به‌شدت با مخاطره روبه‌رو خواهد کرد.

کلام آخر
آنچه که از مباحث یاد‌شده قابل برداشت است، اهمیت چینش درست وظایف و حقوق و مسئولیت‌های هریک از اعضای خانواده در پازل اصلی خانواده است. پازلی که با عدم هماهنگی به زوایای مختلف زندگی، که بعد روحی و معنوی این پازل است، به‌شدت آسیب وارد می‌نماید. اگر در منظر اسلام قوامیت به مرد سپرده شده است، در مقابل تدبیر و مدیریت معنوی خانه را بر عهده‌ی ظرایف زنانه گذاشته است تا چرخ زندگی به‌نرمی و روانی بیشتری حرکت نماید. بعضاً برداشت‌های ناصواب و ارزش‌گذاری غیرمنصفانه به نقش‌های زن و مرد در خانواده موجبات تغییر در نقش‌ها در خانواده را فراهم می‌آورد که در کوتاه و بلندمدت آسیب‌های فراوانی را در پی دارد؛ درحالی‌که دقیقاً همین تفاوت‌ها با مدیریت و مسئولیت‌پذیری درست بهترین راه برای رسیدن به خانواده‌ی متعالی در سایه‌ی سبک زندگی ایرانی‌اسلامی خواهد بود.
«اسلام مرد را قوّام[5][6] و زن را ریحان[7] می‌داند. این نه جسارت به زن است و نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه، درست دیدن طبیعت آن‌هاست. ترازوی آن‌ها هم اتفاقاً برابراست؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می‌‌گذاریم و این جنس مدیریت و کارکرد و محلّ اعتماد و اتکا بودن و تکیه‌‌گاه بودن برای زن را هم در کفه‌‌ی دیگر ترازو می‌‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر می‌شود؛ نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.»

پی‌نوشت‌ها:

[1] سوره‌ی روم، آیه‌ی 21.
[2] خطبه‌ی عقد، 18 بهمن 80.
[3] محمدرضا زیبایی‌نژاد: http://aghigh.ir/fa/news/4364/
[4] بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی، 29 اردیبهشت 1392.
[5] اشاره به آیه‌ی کریمه: الرجال قوامون علی النساء…، نساء، 4.
[6] بیانات در خطبه‌‌ی عقد، 22 اسفند 1378.
[7] اشاره به حدیث معروف حضرت علی علیه السلام: المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه، (نهجالبلاغه، نامهى31)
منبع مقاله : برهان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید