توصیه هایی از آیت الله بهاءالدینی(رحمت الله علیه) راجع به اهل بیت (علیهم السلام)(1)

توصیه هایی از آیت الله بهاءالدینی(رحمت الله علیه) راجع به اهل بیت (علیهم السلام)(1)

 

ولایت اهل بیت(ع)، بزرگترین نعمت
« بزرگترین و مهم ترین نعمت و رحمت الهی برای موجودات نعمت ولایت است؛ نعمت ولایت ولات علیهم السلام:
« ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم: روز قیامت از نعمتهای داده شد از جانب خدا از همه شما می پرسند. سوره تکاثر آیه 8 ».
در این آیه، نعمتی که مورد مؤاخذه و سؤال است، نعمت ولایت است، سؤال از نعمت ولایت است که حق این نعمت ادا شده است یا نه. ولایت مورد توجه حق و پیغمبر خدا است.
پیغمبر خدا از روز اول به این مسأله که قدرت مسلمین باید در دست رجل الهی باشد و مرد الهی باید اسلام را پیاده کند، اهتمام داشت. مسأله خلافت مولی علی علیه السلام برای این است که احکام شرع و قوانین اسلامی باید به دست مرد الهی اجرا شود… تمام حوادث که از مبدا تاریخ اسلام تا امروز، متوجه مسلمین شده است، برای این است که حکومت به دست رجل الهی نبوده است.
نعمت ولایت بر منافقین و بر چپ و راست و شرق و غرب هم رحمت است و یکی از فواید آن، این است که در وجود، آرامش ایجاد می کند.
آن قدر که اهتمام به ولایت هست، به نماز نیست. سفارشهای پیامبر به اهل بیت به مصلحت اجتماع بوده است، نه اینکه پیامبر رعایت اهل بیت را کرده باشد. »

حقیقتِ ولایت معصومین علیهم السلام
« حال که رحمت و نعمت ولایت نصیب ما شده است، باید آن را تقویت کنیم. نیروی ولایت است که نیروهای شیطانی را از بین می برد و تا نیروهای شیطانی از بین نرود، حکومت برقرار نمی شود.
فقط حرکت و قدرت ولایی است که می تواند قدرتهای شیطانی شرق و غرب را نابود کند، در حکومت اسلامی حیوانات هم استفاده می کنند. اسلام حتی در برخورد با نباتات و اشجار هم آداب دارد.
آداب اسلام، سلطه گری و غارتگری نیست. روش اسلام عدالت اجتماعی است، لکن هنوز آنطور روشن نیست.
بالاخره یک روز باید مرد الهی در این جهان حکومت کند و شما آثار حکومت الهی را مشاهده کنید. تمام قدرتها باید جمع شوند و قدرت ولایی را تأیید کنند تا همه قدرتهای شیطانی نابود شوند.
و این معنایی است که پیغمبر خدا از اول به آن اهتمام داشت. پیغمبر خدا و ائمه و اولیاء، کار خود را کردند؛ لکن اجتماع نتوانست قدرت الهی را حس کند. مردان الهی و حق پرست، باید این حکومت را به دست گیرند، تا بشر تکامل پیدا کند. مبدأ هر کمال علم و دانش است، مبدأ هر سعادت علم و دانش است. باید از این مبدأ حرکت کرد، تا انسان شناس و خداشناس شد. باید دستگاه خدا را فهمید و با آن آشنا شد. خلیفه الله کسی است که صفات و علم و کارهایش خدایی باشد.
اینها در دنیا قابل تصور نیستند. اهل بیت عصمت و طهارت، دوازده امام، مولی علی علیه السلام، پیامبر خدا صلی الله علیه آله و سلم، حضرت زهرا علیها السلام، این گونه هستند.
جهان مثل اینها ندارد و ان شاء الله موفق باشید و بدانید تمام این مجالس هم از برکات اینها است، کلمات مال اینها است. آثار مال اینها است. همین مجلس هم از آثار پیامبر خداست. اگر پیامبر خدا نبود، این مجالس هم نبود. اگر حیاتی در آفرینش هست، حیات پیغمبر خداست. همه به برکت حیاتِ پیغمبر خداست. بدانند که پیغمبر خدا به گردن همه اجتماع، به گردن جن و انس و ملائکه تا روز قیامت دارای حق است.
اگر الان در تمام کره زمین چهار نفر اهل صلاح باشند، از برکات پیامبر خداست؛ خودشان اهل صلاح نشده اند، بلکه زحمات پیامبر خدا آنها را اهل صلاح کرده است. این طور انسانهایی نیز داریم که نوریت آنها تا قیامت می تواند آتش ها را خاموش کند. در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روشن می شود که این اعتراض ملائکه بی جاست. »
« تمام این انوار مقدس، جارح حجابهای ظلمت و حجابهای بی عدالتی و ظلم هستند. انواری که الان در جهان بشریت هست از برکات اهل بیت عصمت است. همان طور که نور شمس، شکافنده تاریکی شب است، انوار الهی هم شکافنده ظلمتهای حکومتهای طاغوتی هستند.
به وسیله این انوار، ظلمتهای جهل و حجابهای قلب برطرف و محو می شود. حجاب قلب را باید با برنامه اسلام، با علوم و معارف اسلام، با فقه اسلامی و با اخلاق و آداب و معاشرتهای اسلامی برطرف کرد. »

خلیفه الهی تنها از جانب خداست
« کسی دیگر قدرت ندارد و نمی تواند امام ساز، نبی ساز و خلیفه الله ساز باشد. خلیفه الله کسی است که به حسب اسلاف و ارحام طیب و طاهر باشد. آباء و امهات و اجداد او به غزارات دنیا آلودگی پیدا نکرده باشند.
خلیفه الله کسی است که مثل عیسی بن مریم در طفولیت می گوید:
« انی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا:
من بنده خدایم، خدا به من کتاب داده و مرا پیغمبر نموده است. »
من بنده خدا هستم، مطیع هستم، مطیع هوا و هوس نیستم، جعل امامت و خلافت، از مجعولات حق است، از مجعولات الهی است.
این مثل حرکت منظومه شمسی است؛ کسی قدرت ندارد نظام شمسی را ایجاد کند. حرکت آنها را به گونه ای تنظیم کند که گیاهان زنده شوند، انسانها و حیوانات حرکت کنند.
« سخّر لکم الشمس والقمر » آفتاب و ماه را مُسخر دست شما کردیم. خلیفه الله نیز این چنین است. جاعل نمونه صفات حق تعالی خود حق تعالی است.
علی علیه السلام می فرمایند:
« و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم:
خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا از همان وقتی که حضرتش را از شیر گرفتند، شب و روز او را به راههای اخلاق کریمه و صفات پسندیده رهنمون سازد. »
از وقتی که پیامبر خدا را از شیر گرفتند، دستگاه خدا مواظب او بوده است. موسی باید در خانه فرعون تربیت شود؛ ولی تربیت الهی. فرعون با آن درندگی باید در برابر موسی رام باشد و این غیر از قدرت الهی قدرت دیگری نیست، هزاران بی گناه نابود می شود تا موسی پیدا نشود، ولی موسی در خانه فرعون تربیت می شود.
خلیفه الله این چنین نماینده ای است. باید مالک هوی و هوس خود و مالک نفس خود باشد. مالکیتی که موسی می گوید: « لا املک الا نفسی و اخی »؛ از همه جمعیت بنی اسرائیل فقط مالک دو چیز شدم: مالک نفس خودم و مالک برادرم.
مالکیتی که علی علیه السلام به مالک می گوید: « فأملک هواک» … پس جاعل و سازنده نماینده خدا خود خداست، شما نمی توانید خلیفه الهی جعل کنید. اگر قدرت و حکمت و علم و صبر الهی نباشد، او در برابر کودتاها و توطئه ها مضطرب می شود. این چنین نیرویی باید از جانب خدا در او باشد.
اضطراب را باید خدا حفظ کند. سکونت و آرامش مال خدا است. فقط خدا می تواند حافظ باشد. »
« خلیفه الله و نماینده حق باید در برابر توطئه های شیطانی آرامش داشته باشد، سکون خود را از دست ندهد، اضطراب پیدا نکند. مثل ما نباشد که اگر همسایه در مورد ما سوء نیت دارد، تا صبح خوابمان نبرد. خلیفه الله در برابر حزب شیطان، آرامش و قدرت و علم می خواهد و غیر خدا نمی تواند چنین موجودی را بسازد. شما اگر خیلی زرنگ هستید غیبتها را تعطیل کنید.
تهمتها و فحشها و دروغها را تعطیل کنید، اگر این چنین کردید، تازه یک نصف آدمی می شوید، به حساب حال خودتان. نمی توانید خلیفه الله بسازید. »

اهل بیت(ع)، در مرتبه اعلای طهارت
« تطهیر در آیه:
« انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً »
تطهیر از رذائل است و با تطهیر از اعیان نجس (عین نجاسات)، خیلی فاصله دارد، انسان در تطهیر از اعیان نجس، ظرف چند دقیقه می تواند سرتا پای بدن نجس را با آب تطهیر کند، ولی در تطهیر از رذائل، انسان پنجاه سال هم زحمت بکشد، معلوم نیست موفق به آن شود.
لذا باید گفت: مورد این آیه، اهل بیت عصمت و طهارت هستند و کسی جز اهل بیت رتبَه اعلای طهارت را ندارد. »

شؤون ولایت الهی
« اصل و مرتبه ولایت، مقام اجرای احکام الهی است و مرتبه نبوت، مرتبه تشریع احکام الهی است. مرحله اجرای احکام به مراتب دشوارتر و بزرگ تر از مسئله تشریع است.
بنابراین، شاید مجرد ولایت، مقامش از مجرد نبوت اعلا و افضل است؛ چون مشکلاتی که ولیّ دارد در نبوت محض نیست. پیامبر اسلام، بین نبوت و ولایت جمع کرده است. مرحله نبوت، مرحله تشریع و قانون گذاری در اجتماع، در ابعاد مختلف معارف اسلام، توحید، طهارت از شرک، اخلاق و فقه اسلام است. ولی مرتبه ولایت، اجرای احکام است.
مقابله با تهاجمات شرق و غرب همه مربوط به جهت ولایی است؛ چون برنامه اسلام و شؤون ولایت، حفظ حقوق و اقامه حدود و حاکمیت عدالت است.
مبدأ ولایت، جهات الهی است. و مبدأ غارتگری های شرق و غرب، فساد اخلاقی و سیاست مبتذل آنها، همه از جهات شیطانی است. همه اصلاحات امت، اعم از اصلاحات اجتماعی، فرهنگی، صناعی، اصلاحات شهرها و رفع دشمنان، همه از شؤون ولایت است. و در نهایت همه مشکلات باید با برکت ولی عصر- صلوات الله و سلامه علیه – حل شود. »

عترت پیامبر(ص)، مفسران حقیقی قرآن
« کتاب به تنهایی ضامن جلوگیری از حوادث ناگوار در جامعه مسلمین نیست. بعد از رحلت پیامبر گرامی صلی الله علیه آله و سلم با وجود کتاب آن حوادث رخ داد. کتاب احتیاج به صاحب و مفسّر و متولیّ دارد و این عترت پیامبر بودند که صاحبان و مفسران کتاب خدا محسوب می شدند.
فهم کتاب از خصایص عترت و مقام ولایت است. فهم کتاب خدا، فهم لغات و عبارات نیست، فهم جنبه ادبی جملات نیست. درک حقیقت کتاب، مخصوص صاحبان کتاب؛ یعنی وُلات {جمع ولیّ} معصوم است؛ نه کسانی که صرفاً جنبه ادبی می دانند، یا آشنا به اصطلاحات علمی هستند، فهم کتاب نزد مقام ولایت با قدرت تفکر نیست؛ بلکه به نورانیت است. استدلالات و سخنان ائمه علیهم السلام از سنخ استدلالات و حرفهای متفکران و اندیشمندان نیست. نور و رشد و کمال محض است. »
متصدی روضه خوانی حسینیه آقا نقل می کند:
روزی آقا از من پرسید در منبریها سادات هم هستند؟ گفتم: بله، فرمود:
« به سادات از منبریها مبلغ پانصد تومان اضافه بدهید. آنها انتساب ولادتی به پیامبر صلی الله علیه آله و سلم دارند و حضرت دوست دارد در امر دنیا هم فرزندانش شاخص باشند. »

مقام امام حسین علیه السلام
« این است که مقام زائر قبر حسین علیه السلام از مقام زائر خانه خدا بالاتر است. شاید میلیاردها نفر برای زیارت خانه خدا بروند و در آنها یک حسین بن علی نباشد.
زائر حسین علیه السلام باید چنین مقامی داشته باشد که مقامش حتی از زائر حج بیشتر است. این گزافه نیست، روی حسابهای دقیق است. باید اجابت دعا زیر قبّه او و امامت در ذریه اش باشد. اینها تبلیغات نیست. بروید ببینید کسانی را که از تربت حسین علیه السلام شفا دیده اند.
گرچه اطبا می گویند: خاک برای انسان مضر است، ولی خاک قبر حضرت ابا عبدالله علیه السلام که مجاور مدفن حضرت است روی هر جراحتی که ریخته اند، التیام پیدا کرده است. شاید این خصوصیت مربوط به حضرت ابا عبدالله علیه السلام است. مال پیامبر خدا هم نیست، وصفی که حضرت داشته است مختص خود او بوده است.
و این در عوض از قتلی است که خدا برای او قرار داد. ائمه مبین کتاب خدایند و مجری آنند و کتاب به تنهایی ضامن جلوگیری از حوادث نیست. و امام حسین علیه السلام برای اجرای قوانین اسلام سرمایه گذاری کرد. لذا به مختصاتی نائل آمد. »
منبع:www.salehin.com

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید